eitaa logo
مـ؏ـﺮاجی‌‌ها³¹³ 🇵🇸
729 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
12 فایل
‌بسم‌ࢪب‌‌شهدا؛🇮🇷 عـٰاشقان‌راسرشوریده‍‌به‌پیڪرعجـب‌است، دادن‌سـرنہ‌عجب؛داشتـن‌سَرعجب‌است...!(: . . #بیسیمچی؛ https://daigo.ir/secret/22260033 🌱 کپیازکانال:فوربزن‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 * فرق فقیر و گدا* عارفی در بصره زندگی می کرد. روزی هوس خرما کرده بود اما سکه‌ای برای خرید نداشت. نزد خرمافروش رفت و کفش‌هایش را به او داد و گفت: در ازای اینها به من مقداری خرما بده. خرمافروش که کفشهای کهنه او را دید، آنها را بر زمین انداخت و گفت: اینها هیچ ارزشی ندارند، عارف، کفش‌هایش را برداشت. مردی که این صحنه را تماشا می کرد به خرمافروش گفت: آیا او را نشناختی؟ او، فلان عارف بزرگ بود. خرمافروش که از کار خود پشیمان شده بود، طبق خرما را برداشت و به دنبالش دوید و با التماس به او گفت: بایست تا هر قدر خرما می خواهی به تو بدهم. عارف رویش را به او کرد و گفت: برگرد که من دینم را به خرما نمی فروشم، برو تا از این پس، فقیر را از گدا تشخیص بدهی. خرمافروش با تعجب پرسید: فرقشان چیست؟! *عارف گفت: فقیر آن است که ترک دنیا کرده؛ اما گدا کسی است که دنیا، ترک او کرده است.* 📘 ✍️ ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
بسم‌اللّٰہ قربةالی‌اللّٰہ یادته؛ یه‌روزی‌شونه‌هام‌جای‌دستات‌بود ... حالاخاطراتت،یادت،خیالت،منومثل‌یه شمع‌میسوزونه؛ بااین‌حال من‌ازیادت‌نمیکاهم .... لااقل‌توهم‌یادآرزشمع‌مرده‌یادآر! رفیق محمود♥️.. '✍🏼دلنوشتہ‌یکی‌ازرفقای‌شھید' ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
ای گشایشگر دل‌های تنگ… ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
بـَسیجـی یعنی علـی که تمام وجودش وقف اسلام بود! ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
اگر روزی ... پسر دار شدی به جای اینکه بهش بگی مرد گریه نمی کنه بهش یاد بده مرد هیچ وقت نامردی نمی کنه ! اگر دختر دار شدی به جای اینکه سر هر مسئله ای بهش بگی ان شاءالله عروسیت، بهش یاد بده که نباید دوست داشتن رو از هر آدم بی ارزشی گدایی کنه ...! 🎙دکتر_انوشه
امید،آخرین‌نفس‌هایمان‌برای‌ سبزماندن‌است🌿′✨!
•☁️💍•
خواب آرام ندارم؛ بگویید به او.
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم …
میـــگم‌قبول‌دارۍ! هیچڪس‌نمیتونـه‌مثـل‌خـ♡ـدا‌ اینقـدر‌ زیبا و‌آروم‌ آدمـو‌ببخشـه؟ تـازه‌به‌روت‌ھم‌نمیـآره... ڪه‌گاھـۍکۍبودۍو‌چـۍشـدۍ!:)♥️ ‌‌
مـ؏ـﺮاجی‌‌ها³¹³ 🇵🇸
بعضیا‌میگن‌الان‌شرایط‌جامعه‌طوری‌شده اگه‌پسرپیغمبرهم‌باشی‌نمیتونی‌دیـنت‌رو حفظ‌کنی‌..! ❗️ تو‌اگرکه‌همسرفرعون‌باشی‌؛بازم‌میتونی‌ بهترین‌باشی"..!
مـ؏ـﺮاجی‌‌ها³¹³ 🇵🇸
اینڪہ‌بگیم‌انقلابۍ یعنۍیہ‌فردمظلوم‌وگوشہ‌گیر ڪاملاغلطہ‌مشتۍ! انقلابۍیعنۍفعال‌پرانرژے وبھترین‌فرددرهرزمینہ‌اےکھ‌در چھارچوب‌دین‌واخلاق‌باشہ!(:🕶✌️🏻.. -ارھ‌حاجۍاینطوریاس🚶🏻‍♀..!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مـ؏ـﺮاجی‌‌ها³¹³ 🇵🇸
مـٰا‌مُدَعیآنِ‌ص‌َـفِ‌اَوَل‌بودیم اَزآخَرِمَجلِس‌شُهَدارا‌چیدَند..!
💧💎💧 💎راه نزدیک است، ▫️چاه هم. 💧هم نور هست، ▫️هم تاریکی. 💎پایی را که در گِلی فرو رفته، ▫️قطع نمی کنند... 💧روسیاهی ات را ▫️با آب توبه پاک کن. 💧💎💧
عارفی 40 شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب 36 ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت 6 بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را ز یارت خواهی کرد عارف از ساعت 5 در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: 4 ریال و 20 شاهی پیرزن می گفت: نمیشه 6ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به 6 ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به 6 ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر اصرار داری من آنرا به 25 ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند آنگاه تو به 25 ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد! گر دست فتاده ای بگیری... مردی ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯
💌 🌹شهـــید مدافع حرم محمد بلباسی: دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش و عیوب دیگران را ساتر باش با همه مهربان باش و از همه گریزان باش یعنی با همه باش و بی همه باش هدیه به روح مطهر شهید ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮ @ya_abamoohamad_118 ╰┅──────┅•╯