eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 ترس از ؟ 🌸🔹 شخصی از اباذر (ره) پرسید: چرا ما مرگ را خوش نداریم؟ فرمود: برای اینکه شما دنیا را آباد کرده اید و آخرت را ویران ساخته اید و خوش ندارید از خانه آباد به خانه ویران بروید. از او پرسیدند: ما چگونه وارد محضر الهی می‌شویم؟ اباذر پاسخ داد: - نیکوکاران همانند مسافری است که به خانواده خود بازگردد و بدکاران مثل بنده ای فراری است که او را نزد صاحبش برگردانند. گفتند: در پیشگاه خداوند حال ما چگونه است؟ اباذر فرمود: اعمالتان را به قرآن عرضه کنید (رفتارتان را با قرآن بسنجید. ) خداوند می‌فرماید: همانا نیکان در نعمتند (بهشتند) و گنهکاران در جهنم. آن شخص گفت: اگر چنین است رحمت خدا چه می‌شود؟ اباذر جواب داد: رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. [۱] انسان باید برای رحمت الهی قابلیت داشته باشد، تا الطاف خداوند شامل حال او گردد. 🌺🔸 هارون الرشید دکتری متخصص نصرانی داشت. روزی به علی بن حسین واقدی گفت: در کتاب شما مطلبی از علم پزشکی نیست! با اینکه علم دو دسته اند؛ علم ادیان و علم ابدان. علی بن حسین - دانشمند اسلامی - در پاسخ گفت: خداوند علم طب را در نصف آیه از قرآن جمع نموده است آنجا که می‌فرماید: (کلوا و اشربوا و لا تسرفوا) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. و پیغمبر ما نیز در یک جمله بیان کرده که می‌فرماید: ( (المعده بیت الدأ والحمیه رأس کل دوأ... ) ) معده مرکز دردها و پرهیز (از خوردنی ها) بهترین داروها است ولی نباید نیازهای جسمی را فراموش کرد. پزشک نصرانی گفت: قرآن و پیغمبر شما چیزی از طب جالینوس - حکیم یونانی - باقی نگذاشته همه را بیان داشته اند! [۱] در راه 🌸🔹 معاویه چون می‌دانست بیشتر مردم عراق شیعیان علی علیه السلام هستند زیاد پدر عبیدالله را استاندار عراق نمود و دستور داد هواداران علی را در هر کجا یافتند دستگیر نموده نزد وی بفرستند تا آنها را با بدترین شکنجه به قتل برسانند. روزی فرمان داد رشید هجری را - که از شاگردان برجسته و شیعه مخلص امیر المؤمنین علیه السلام بود - دستگیر کنند و به نزدش بفرستند. رشید پس از این دستور پنهان شد. روزی ابی ارا که با گروهی از دوستان خود در حیاط نشسته بود، رشید هجری آمد و وارد خانه وی شد. ابی اراکه بسیار ترسید، برخاست و به دنبال او وارد خانه شد و گفت: وای بر تو! چرا مرا به کشتن دادی و فرزندانم را یتیم نمودی و همه ما را نابود کردی. رشید پرسید: برای چه؟ ابی اراکه گفت: چون تو تحت تعقیب هستی و مأموران زیاد در جستجوی تو می‌باشند. اکنون تو وارد خانه من شدی، آنان که نزد من بودند تو را دیدند ممکن است گزارش بدهند. رشید گفت: نگران مباش! هیچ کدام از آنان مرا ندیدند. ابی اراکه از شنیدن این پاسخ بسیار ناراحت شد و گفت: مرا مسخره می‌کنی؟ فوری رشید را گرفت و دستهایش را از پشت بست و توی اطاق انداخت و درش را بست. سپس نزد دوستانش آمد و گفت: گمان می‌کنم هم اکنون پیرمردی به خانه‌ام وارد شد. گفتند: ما کسی را ندیدیم. ابی اراکه سؤالش را تکرار نمود، همگی گفتند: ما کسی را ندیدیم به خانه شما وارد شود. ابی اراکه ساکت شد دیگر چیزی نگفت. اما می‌ترسید از اینکه کسی او را ببیند و به دستگاه گزارش دهد. برای اطمینان خاطر به سوی مجلس زیاد حرکت نمود تا بداند آیا متوجه شده اند، رشید در خانه وی است یا نه. چنانچه آگاه شده باشند خود رشید را به آنان تسلیم کند. وارد مجلس زیاد شد و سلام کرد و نشست و مشغول صحبت شد. اندکی گذشته بود، دید رشید سوار استر او شده، به سوی مجلس زیاد می‌آید. تا چشمش به او افتاد رنگش پرید، سخت وحشت نمود، خود را باخت و مرگ را در نظرش مجسم نمود. رشید از استر پیاده شد و به زیاد سلام کرد. زیاد به پاخاست، او را به آغوش گرفته بوسید و خیر مقدم گفت و با مهر و محبت حال او را پرسید که چگونه آمدی؟ آنان که در وطنند حالشان چگونه است؟ مسافرت برایتان چگونه گذشت؟ سپس با عطوفت دست بر ریش وی کشید و از محاسنش گرفت. رشید اندکی نشست و برخاست و رفت. ابی اراکه از زیاد پرسید: این شخص که بود؟ زیاد پاسخ داد: او یکی از برادران اهل شام ماست، که برای دیدارم آمده است. ابی اراکه از مجلس زیاد بیرون آمد هنگامی که وارد خانه اش شد، دید رشید در همان حال که او را گذاشته بود، دست بسته در خانه است با تعجب به رشید گفت: من این علم و دانش را که از تو دیدم هر چه می‌خواهی انجام بده! و هر وقت خواستی به منزل ما بیا! [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۶، ص ۱۳۷. [۱]: بحار: ج ۶۵، ص ۱۲۳. [۱]: بحار: ج ۴۲، ص ۱۴۰. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 پیروزی در چه کرد 🍂🍂 ابن زیاد برای رساندن خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به حاکم مدینه، به قاصد تندروی پول زیادی داد که، به سرعت خودش را به مدینه برساند، و دستور داد که، در هر منزلی مرکب تازه تهیه کند که، وقفه ای در حرکت رخ ندهد، تا خبر پیروزی یزید در آنجا اعلان شود، قاصد گوید وقتی خبر شهادت از طریق والی اعلان شد، زنان بنی هاشم در خانه هایشان، ناله و شیونی سردادند که، مثل آن را نشنیده بودم، ولکن حاکم مدینه (عمرو بن سعید) خنده می‌کرد، پس منبر رفت، به قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب کرد، و گفت یوم بیوم بدر ۳۶ مؤلف کتاب می‌فرماید: اینکه ابن ابی الحدید می‌نویسد [۱] که، مروان حاکم مدینه، منبر رفت و از بالای منبر سر امام حسین (علیه السلام) را روی قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) انداخت، و گفت یوم بیوم بدر یا محمّد (صلی الله علیه و آله)، درست به نظر نمی رسد، زیرا که حاکم عمرو بن سعید بن العاص بوده، نه مروان، و علاوه سر مقدس امام حسین (علیه السلام) به طرف شام رهسپار شد، نه مدینه ۳۷. [۲] وقت هجوم به پنج شهید 🍃🍃 پنج نفر طفل در هجوم لشكر عمر سعد، برای غارت خیمه ها، از ترس، و از کثرت تشنگی شهید شدند، عبدالرحمن بن عقیل، خودش در معرکه قتال شهید شد، از زن خود خدیجه خانم، دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) دو پسر، به نام ۱- سعید و ۲- عقیل، در حمله لشكر از دنیا رفتند، حضرت مسلم هم از زن خود، خانم رقیه کبری، دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) دو پسر و یک دختر داشت، دو پسرش محمد و عبدالله، در خدمت امام حسین (علیه السلام) شهید شدند، و دختر هفت ساله اش به نام ۳- عاتکه، در هجوم لشكر از دنیا رفت، احمد بن الحسن (علیه السلام)، آقازاده شانزده ساله امام حسن مجتبی، در خدمت عمو عزیزش شهید، و دو خواهر مادریش به نام ۴-‌ام الحسن و ۵-‌ام الحسین، در وقت حمله قشون شهید شدند، ص ۵۳. حتی اهل را هم را به گردن بودند 🍂🍂 در فرمایش امام سجاد (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام)، کسانی که از اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) از قسمت ذکور، بر یزید دست به گردن بسته وارد شده اند، دوازده نفر بودند، از همه بزرگ تر امام سجاد (علیه السلام) بود، در فرمایش امام باقر (علیه السلام) آمده، ما دوازده پسر، بر یزید دست به گردن بسته وارد شدیم ۹۴ نگارنده گوید: امام باقر (علیه السلام) در کربلا خیلی کم سنّ بود، معلوم می‌شود اطفال ذکور را هم، دستشان را به گردن بسته بودند. و اصحاب امام (علیه السلام) در آزاد شدند 🍃🍃 مخفی نماند چطوری که در تقویم الفقهاء نوشتم، [۱] زن‌های شهدا اصحاب امام حسین (علیه السلام)، به شفاعت قبایلشان، در کوفه آزاد شدند، فقط زن‌ها و بچه‌های شهداي اهل بیت (علیه السلام)، به شام رهسپار شدند. ---------- 📚منابع: [۱]: . شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۷۱. [۲]: . نگارنده گوید آقای قاضی در کتاب خویش (تحقیق درباره اربعین) می‌نویسد: ابن فندق گوید: به مجرد رسیدن خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به مدینه، سعید بن العاص خانه علی (علیه السلام)، و عقیل، و خانه زن امام حسین (علیه السلام)، (مادر سکینه خانم) را خراب کرد، خود آقای قاضی اضافه می‌کندکه، بیوت سایر آل هاشم نیز با خاک یکسان شدند، تحقیق درباره اربعین ص ۶۹۰، و در ص ۶۹۳ می‌نویسد که، سید معاصر مقرّم گوید که، مباشر تخریب به دستور والی، عمرو بن زبیربن العوام، نوه عمه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) (رئیس شرطه) بود، نگارنده گوید: من از بیگانگان هرگز ننالم، که با من هر چه کرد آن آشنا کرد، پناه بر خدا از شرّ خودی. [۱]: . تقويم الفقهاء، ص ۲۱۹. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫