eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
83 عکس
8 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
با نام تو دل چه با صفا میگردد با مهر تو دل زغم رها میگردد باشی تو کلید راز هستی زهرا با نام تو قفل بسته وا میگردد «محمد خراطی»  
یکتا گُهر بحر رسالت زهراست محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست همتای علی، نور دو چشم احمد سرچشمه دریای امامت زهراست «سید رضا طباطبایی»
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم «جوادحیدری»
این مژده ي جانبخش ز سرمد آمد میلاد یگانه بنت احمد آمد اي شیعه تو را دهم بشارت امشب یکدانه گل باغ محمد آمد «شیدا» « زمزار »
جبریل به عرش نقش کوثر زده است طوبی گل تسبیح به پیکر زده است از خانه ي کوچک محمد امشب خورشید زمین و آسمان سر زده است «سروده استاد موید»
نور دگری به بیت احمد آمد محبوب رسول حیّ سرمد آمد تا عطر وجودش همه ی عالم گیرد زهرا ؛ گل گلزار محمد آمد «سروده حامد»
خیالِ رویِ تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوندِ جانِ آگه ماست به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمالِ چهرهٔ تو حجت موجه ماست ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید هزار یوسف مصری فتاده در چَهِ ماست اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست به حاجبِ درِ خلوت سرایِ خاص بگو فُلان ز گوشه نشینانِ خاکِ درگهِ ماست به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است همیشه در نظرِ خاطرِ مرفهِ ماست اگر به سالی حافظ دری زند بگشای که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی  یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی  آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی  از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد  میلاد چار حجت حق را خبر دهد **** آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است  میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است  کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است  نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست  ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است  این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است   است$مولای من محمّـدِ آل محمّـد  گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـۀ کرمش مستدام باد  از شخص احمدش صلوات و سلام باد **** جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش  سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش  دانشــوران دهــر، همـه بنــدۀ درش  جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش  تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر  سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر  در علم و در قیام، حسین است این پسر  آیینـــۀ امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست  دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست **** گاهی به عرش زمزمۀ حکمتش به گوش  گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش  گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش  اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـۀ دهنش موج می‌زند  آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم  وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم  وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم  جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من  پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من **** ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها  مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها  خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها  گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است  هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟  لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم  یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم  باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من  تو وصف خود بگوی ولی با زبان من **** وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا  بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا  کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا  ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل  خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها  اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها  بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها  در پنجــۀ تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو  اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو **** تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو  برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو  پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو  فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده  مشمول بذل و لطف و عطای شما شده
پهن شد سفره ی رحمت ، ولی الله آمد آب و آیینه بیارید شهنشاه آمد خیره شد چشم فلک ، ماه تر از ماه آمد اولین مژده ماه رجب از راه آمد از حسد دشمن این قوم به جان آمده است پنجمین حیدر کرار جهان امده است ای دل و دلبر و آرام و قرار حسنین باقر آل عبا ، باغ و بهار حسنین ماه دو فاطمه و دار و ندار حسنین با تو سادات شدند ایل و تبار حسنین می رسد بوی دل انگیز پیمبر از تو ما ندیدیم حسینی حسنی تر از تو ای بزرگ همه ، یاس دو علی بر تو سلام شاه دین ، سرّ ِ خفی ، نور جلی بر تو سلام پنجمین سید و سالار و ولی بر تو سلام قبل میلاد تو داده است نبی بر تو سلام پیش علم تو زده دشمنت آقا زانو مدعی را نفس حق تو برده از رو عشق یعنی ز همه غیر تو آزاد شدن به فدای سر تو با همه اولاد شدن کار تو سروری عالم ایجاد شدن ای برازنده ی تو نایب سجاد شدن ما مسلمان احادیث توایم و پسرت مثل پروانه بگردیم فقط دور سرت چون حسن دست بگیری ز همه بی منت می دهی بر همه بی چون و چرا تو حاجت می کند از کرمت حاتم طائی حیرت همچو مهمان بگذاری سر سائل عزت سیدی کوه وفای تو چه غوغایی کرد هر که شد سائل تو تا ابد آقایی کرد ای به میخانه عشقت دو جهان حلقه به گوش موقع وصف تو شیرین سخنانند خموش خط به خط زندگی ات برده جهان را از هوش شاه دیده است کسی بیل بگیرد بر دوش داده ای یاد به هر رهرو توحید و کمال که بُوَد عین عبادت ، طلب رزق حلال حب تو خیر العمل ، نوکریت آقایی هیبتت حیدری و مرحمتت زهرایی طینتت کرببلایی ، دلت عاشورایی چون حسن قبلگه بی حرم دنیایی قبر خاکی تو از هر دو جهان سیرم کرد روضه کودکی تو به خدا پیرم کرد گرچه ناپاک ترین سائل بیت الکرمم گرچه نه سینه زن واقعی این علمم گرچه نه دعبل و عمانم و نه محتشمم نظری کن بشود مثل کُمِیتت قلمم نظری کن برود بی سر و سامانی ها کربلایی بشوم مثل سلیمانی ها محمد حسین رحیمیان
سلام ای شمع جمع آفرینش سلام ای نور چشم اهل بینش سلام ای نقطۀ پرگار دانش سلام ای ابر گوهر بار دانش سلام ای پنجمین مرآت احمد سلام ای باقر آل محمّد تو خورشیدی و کلّ علم نورت تمام آفرینش در حضورت خردمندان عالم پای بندت دل اهل طریقت در کمندت تمام معرفت از مکتب تواست تمام علم جاری از لب تو است جمال اقدس جان آفرینی چراغ و چشم زین العابدینی سعادت آیتی از خنده‌ی تو ولایت تا قیامت بنده‌ی تو جنان کوی فقیر مستمندت جهان آفرینش پای بندت بهشت و حور بی یادت فراموش چراغ علم بی‌نور تو خاموش بهار روح بی‌فیض تو پاییز هوای خلد بی‌مهرت غم‌انگیز سلام روح بر روح پیامت رود نور بر نور کلامت
Shab-Arezoha.mp3
2.1M
شب آرزوها همین آرزومه ببینم ضریح حسین روبرومه دوسِت دارم آقا محالِ ندونی خونه ام هیأت ها شد ، تو اوج جوونی حسین غریبم ، حسین غریبم ، حسین غریبم نگاهم دوباره به گنبد طلاته شب جمعه زهرا توی کربلاته می گه پیکرت رو رو خاک ها کشیدن لب تشنه مادر ، سرت رو بریدن حسین جان آقا ،جان آقا، جان آقا
ای مظهر مظهرالعجایب الغوث مظلوم‌ترین حاضرغایب الغوث جز دیدن‌تو چه آرزویی داریم؟ ای رغبت لیله‌الرغایب الغوث! @Elteja @Mojtaba_khorsandi @ya_habibalbakin
شعر مناجات امام زمان (عج) و ليلة الرغائب" به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دل آلوده را هم بشویم تو انقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم محمدعلي بياباني
بسم الله الرحمن الرحیم نور بگو با هرکه در تاریکی دنیا شده محصور "وَ مَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُ نورًا، فَما مِن نور" جهان مانند بازار است و سودش را کسی برده که - با هرقیمت - از یاد خدا یک‌دم نباشد دور همیشه خوب سهم خوب و بد هم سهم بد باشد جهان شد برقرار از روز اول با همین منشور یقین در آسمان‌ها شهره خواهد شد هر آن‌کس که بماند در زمین از دیده‌ی نامحرمان مستور کلام عبد چیزی جز "سَمِعنا و اَطَعنا" نیست زمانی که به او از جانب رب می‌رسد دستور من از "والله یَهدی مَن یَشا" این‌گونه فهمیدم که بی‌اذن خدا حتی هدایت هم نشد منظور اگر در خانه‌ی دل شد چراغ یاد او روشن نه تنها در زمین، در آسمان هم می‌شوی مشهور «وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ» کدامین نعمت او کرده ای‌انسان تو را مغرور؟ یقیناً چیزی از چشم خدا پنهان نخواهد ماند سر سنگ سیاهی در دل شب، رفتن یک مور جهان مثل کویری پر سراب است و بشر تشنه کجا از دیدن باده شود سرمست یک‌مخمور؟ اگر نوح است در کشتی، اگر یونس به بطن حوت اگر عیسی‌ست در معراج، اگر موسی به کوه طور "وَ لِله یُسَبِّح فی‌السماواتِ و فی‌الارضِ" اگر بر دار شیپور اناالحق می‌زند منصور خداوندا نصیب ما مکن جز رستگاری را در آن ساعت که اسرافیل دارد می‌دمد در صور خدایا بی‌نهایت دوستت دارم که می‌دانم که با محبوب خود روز قیامت می‌شوم محشور @Mojtaba_khorsandi @ya_habibalbakin
تو انتخاب خدايي براي فرداها ضمانت تو اميد حسينيِ ماها اگر چه كودكي اما بزرگ دنيايي نديده اند شبيه تو چشم دنياها چه معجزيست به چشمان فاطمي ات كه مسيح چشم تو جان ميدهد به عيسي ها من از قبيله دردم،غلام زاده ي تان تو از قبيله عشقي ز نسل آقاها چه آهوانه مرا تا جنون كشاندي و نوشته ايم يكي از تمام ليلا ها هنوز زمزمه مادرم به گوشم هست كه مي سرود شما را به جاي لالا ها قسم به لحظهء بالا نشيني ات تا عرش مرا ببر به حريمت در اوج بالا ها ببر به سمت جنونم به عشق محرم كن تمام سال مرا هفتم محرًم كن حسن کردی
خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم همراه با ملائکه مشغول خدمتم این لطف فاطمه است که داده لیاقتم عبد علی و آل علی تا قیامتم من نوکر و محب و فدائی اهل بیت بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت دارم به سر هوای جگر گوشه رضا افتاده ام به پای جگر گوشه رضا ممنونم از عطای جگر گوشه رضا ای جان من فدای جگر گوشه رضا عمریست زیر دین جواد الائمه ام محتاج کاظمین جواد الائمه ام ای نایب امام رضا ، حضرت جواد یابن الرئوف ! شاه وفا ! حضرت جواد پروردگار جود و عطا ، حضرت جواد دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد ای سومین محمد این خانه، السلام ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام ای صاحب کرامت جانانه السلام عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام تو آمدی و دشمن دین نا امید شد بار دگر امام رضا رو سفید شد با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده چیزی به جز کرم که به این در نیامده وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده مولود از تو با برکت تر نیامده تنها امام لایق فرزندی رضا ! وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا در کودکیت پیر زمین و زمان شدی آقا نهم ستاره این آسمان شدی امّید آخر همه بیچارگان شدی بالاتر از توقع ما مهربان شدی آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند باید که خاک را به نظر کیمیا کنند ای عادت همیشه ی تو ذره پروری خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری دادی به یاد سائل خود کیمیاگری حقا که یادگاری موسی بن جعفری هر کس که برد نام تو حاجت روا شده درد نگفته در حرم تو دوا شده ای انتقام کوچه همه آرزوی تو دل برده از امام رضا خلق و خوی تو باید گرفت درس برائت ز کوی تو ای غصه های فاطمه بغض گلوی تو تو مادری تر از همه ای بعد مجتبی خیلی عذاب داده تو را داغ کوچه ها محمد حسین رحیمیان
رباعیات تولدحضرت‌امام‌جواد(ع) وحضرت علی اصغر(ع)   در ماه رجب قافله‌ی عشق رسید از برج ولایت ثمر عشق دمید ششماهه‌ی دشت کربلا آمده‌است از آمدنش خدا گناهم پوشید برصبح سپیده‌ی بهاران صلوات بر شبنم گل به سبزه‌زاران‌صلوات براصغرششماهه که با سّن کمش شدحجت کبرای شهیدان صلوات تاجرعه‌ای از سبوی این‌می خوردم از باب جواد ره به بالا بردم من تشنه‌ی یک نیمه نگاهی‌‌گشتم امداد اگر نمیشدم میمردم از عرش ظهور عدل و داد آمده‌است در ماه رجب لطفِ زیاد آمده‌است گوییم به آقای خراسان تبریک امید دل شیعه جواد آمده‌است بر نور جمال اهل ایمان صلوات بر راوی و بر قاری قرآن صلوات بر مولد فرخنده بیت رضوی تا صبح قیامت ز دل و جان صلوات
mojtaba: بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آینه ی علی اعلی صلوات هم مولد اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات * معشوق، به باد داده گیسو صلوات بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات نقّاره زدند، ماه پیدا شده است بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات * بر دلخوشی ضامن آهو صلوات جانم! بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات *** بر روی جواد، باز بهتر صلوات بر ناز نگاه علی اصغر صلوات این نیست صدای این همه جمعیت! بفرست بلندتر به حیدر صلوات
در ماه رجب نور خدا می‌تابد از روی علی نور خدا می‌تابد در خانه حق حقیقتی گشت نهان پرورده دست حق علی می‌آید ولادت حضرت علی (ع) بر شما مبارک
به نام عشق به نام خدا به نام علی شروع می کنم این شعر را به نام علی هزار مرتبه ممنون مادر و پدرم که کرده اند مرا آشنا به نام علی برو به طوس، برو كاظمين و سامرا برو مدينه برو کربلا به نام علی نهاده اند سرم تاج جاه و عزت را قدم گذاشته ام هر کجا به نام علی به زیر پرتو این نام، هرچه نام، گم است همينكه مي تابد آفتاب نام علی تو را خدای تو از بسکه دوست داشت علی خودش علی شد و نام تو را گذاشت علی زمان رو شدن گنج های راز شده که روشن از دل ویرانه ی حجاز شده چه بوده است مگر راز سر به مهر خدا که بر ظهورش لب های کعبه باز شده ببین تواضع معبودهای سنگی را حقیقت آمده، در سجده هر مجاز شده و بی نیازی مخصوص آسمان ها بود علي رسيد و زمین نیز بی نیاز شده و ان یکاد نخوانید که برای علی زمین پر است از آیات در فراز شده رسید حضرت قرآن و از درون میخواند برای احمد از آیات مومنون میخواند بگو تو را که چه بنویسم ای نمود خدا اگر قلم نزنم در حد و حدود خدا کسی به چشم خدا را ندید و تو دیدی تویی که غرق شدی غرق در وجود خدا زمان خلقت نور تو را که می داند؟ تو نیز بوده ای از آن زمان که بوده خدا روانه است به سمت علی و آل علی همیشه تیر سلام خدا درود خدا فضائل تو اگرچه زیاد، باز کم است یقین فراتر از این ها تو را ستوده خدا به حق عشق، به حق علی و آل علی خدا نصیب کند باز هم وصال علی خدا نصیب کند باز هم سفر به نجف ببر دوباره مرا باز هم ببر به نجف نجف؟! کدام نجف؟! آن دیار که انگار گشوده است خدا از بهشت، در به نجف به نیت همه ی مادران مدینه برو بیا به نیت پابوسی پدر به نجف هزار بار نظر سمت کعبه بردن را معاوضه نکنم با یکی نظر به نجف اگر بناست که در کربلا بمیرم، کاش که قبل از آن برسد جسم محتضر به نجف هزار مرتبه ما را به کربلا ببری نرفته ایم به زیبایی نجف سفری @hadithashk @ya_habibalbakin
شکر خدا غیر از علی دلبر نداریم ما جز نجف میخانه ای دیگر نداریم شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم دست زمانه هر چه آرد بر سر ما دست از علی و بچه هایش بر نداریم ای اهل عالم تا که جان در پیکر ماست جانان به غیر از جان پیغمبر نداریم کوری چشم نحس ها بین عددها از سیزده اصلا مبارک تر نداریم شکر خدا که های و هوی ماست حیدر مانند کعبه آبروی ماست حیدر باید که باشد در دو عالم بی برابر پیغمبری که چون علی دارد برادر اینها که در مدح علی گفتند و گفتیم حتی نباشد ذره ای از مدح قنبر مدح علی مرتضی دارد شنیدن یا از خدا یا فاطمه یا که پیمبر هر کس که در این چند روز عمر دارد مولا به جز حیدر ، حرامش شیر مادر لعنت به هر دین و مرام و مسلکی که دارد امیرالمومنینی غیر حیدر شاهی که نامش زینت عرش اله است با انبیا حتی قیاسش اشتباه است از قبل این خلقت فقط حق با علی بود مثل خدا پیدای نا پیدا علی بود در آن زمانی که نه دنیا بود و نه دین دنیا و دین حضرت زهرا علی بود با خط زهرا سر در ِ جنت نوشتند اینجاست تنها جای هر کس با علی بود در هر نفس ذکر همه صاحب نفس ها هو یا علی ، هو یا علی هو یا علی بود ای کاش در دنیا به جای مولوی ها گوش همه بر امر مولانا علی بود مولای قنبر ممکن ِ لا ممکنات است تنها علی تنها علی راه نجات است بر منکران حیدر کرار لعنت بر هر که با مولا ندارد کار لعنت بر هر کسی که با فلانی و فلانی در طول این تاریخ گشته یار لعنت بر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویر شد جانشین احمد مختار لعنت بر آن مسلمان که نباشد با دل و جان از دشمنان مرتضی بیزار لعنت تا که خدا باشد خدا بر هر که دارد با شیعه حیدر سر ِ آزار لعنت ما بچه های حضرت دلدل سواریم چشم انتظار انتقام دوالفقاریم ما زیر دین رحمت نهج البلاغه جان ها فدای نعمت نهج البلاغه ای شیعه در دنیا به دنبال چه هستی وقتی که داری ثروت نهج البلاغه داریم دریا باز دنبال سرابیم عالم بُوَد در حسرت نهج البلاغه جز دین فروشی چاره ای دیگر ندارد هر کس نداند قیمت نهج البلاغه جان علی هر چه در این عالم کشیدیم باشد فقط از غربت نهج البلاغه شرمنده ایم از این که روی منبر ما خالی است جای صحبت نهج البلاغه آن قدر گل پرپر شده در خاک ایران گردیم تا ما ملت نهج البلاغه راه رهایی نهضت نهج البلاغه است رمز فرج خط به خط نهج البلاغه است @hadithashk @ya_habibalbakin
صبحگاهی در حریم بوتراب مانده بودم با سوالی بی جواب  رو به ایوان گفتمش _ قرآن به دست _ یاعلی! میزان تویی یا این کتاب؟ در دلم افتاد که: قرآن بخوان خود مشخص می‌شود قول صواب از نبا، از آل عمران، مائده خط به خط تا «ناس» از «ام‌الکتاب» هرچه می‌خواندم به حیدر می‌رسید نور می‌بارید از آن آیات ناب  آیه بعد از آیه، نورٌ بعد نور آفتاب آمد دلیل آفتاب مصحف نار است بی‌شک مصحفی کز دلش بیرون نیاید بوتراب  خاک بودم پیشت افتادم به خاک یا امیرالمومنین روحی فداک من که سرتا پا پر از درخواستم هر چه را دارم از این در خواستم  من غلام خانه‌زاد حیدرم این غلامی را ز قنبر خواستم نوکری نه، بلکه اینجا رو زدم پادشاهی را ز نوکر خواستم  با علی دنیای خود را ساختم هر چه را میخواست حیدر، خواستم  تا بیندازم به پای مرتضی از خداوند علی سر خواستم  لب نیالودم به هر پیمانه‌ای ساغر از ساقی کوثر خواستم هر زمان در زندگی خوردم زمین  یا علی گفتم زجا برخواستم من خدای بی علی را کافرم از علی، الله اکبر خواستم  ای برای دین و ایمانم ملاک  یا امیرالمومنین روحی فداک  ما گرفتاریم ای جان نجف! جان نوکرها به قربان نجف حاضریم از زندگی‌مان بگذریم یک سحر باشیم مهمان نجف رزق ما هر صبح بعد از هر نماز می رسد از سمت ایوان نجف چترها را بسته‌ایم و دیده‌ایم عشق را در زیر باران نجف ما گرفتار شیاطین گشته‌ایم رحم کن بر ما سلیمان نجف! آرزو دارد سگ اصحاب کهف تا شود یک روز دربان نجف  من یقین دارم که مهمان خداست هر کسی گشته است مهمان نجف  دیده ام پروردگار خویش را  در شکوه صحن سلطان نجف با خدا داری هزاران اشتراک کعبه از عشق نجف شد سینه چاک  یا امیرالمومنین روحی فداک روز خیبر بود و وقت کارزار تیغ در دستان مرحب بی قرار روز اول، اولی رفت و گریخت دومی تا رفت میدان، الفرار روز دوم می‌رود آنکس که شد هم پیمبر عاشقش هم کردگار نبض جنگ افتاد در دست علی چون به دست کاردان افتاده کار دیگر اکنون روز رزم حیدر است خون مرحب نوش جان ذوالفقار مرگ تنها چاره‌ی بیچاره‌ایست که به خشم مرتضی گردد دچار با نگاهش لشکری را زد به هم شیر حق شمشیر میخواهد چه‌کار؟ مرگ جا می‌ماند از چشمان او پشت پایش می‌دود گرد و غبار فرق دارد در اُحد زخمی شدن یا که ترجیحِ فرارِ بر قرار فرق دارد، خواب در آغوش مرگ یا فرار از ترسِ مُردن سوی غار فرق ایمان علی با آن سه‌تا فرق بین جبر بود و اختیار این قیاس اصلا قیاس باطلی است حضرت دریا کجا و شوره‌زار؟ هر خلافت هر زمان و هر کجا  بی علی هرگز ندارد اعتبار گفته این را دشمنش هفتاد بار از شما هرکس جدا شد، شد هلاک یا امیرالمومنین روحی فداک  کیست حیدر؟ در شجاعت بی بدل کیست مولا؟ در وفا ضرب المثل شانه‌هایش شاهد انفاق او شاهد جنگ آوری هایش جمل در اذان خود شهادت می‌دهم عشق بر حیدر بود خیرالعمل تا ابد هم دل نخواهم کند ازین دُرّ نایابی که دارم از ازل تا نبینم روی ماه مرتضی من نخواهم داد جان دست اجل   بی علی هر کار خیری هم کنی گوییا که چک کشیدی بی محل خسته از دنیا که باشم می‌روم تا مرا مولا بگیرد در بغل شیعه بودن افتخار انبیاست من محب او که هستم لااقل! تا تو را دارم نگردم بیمناک یا امیرالمومنین روحی فداک شعر وقتی وصف یار فاطمه است واژه ها در اختیار فاطمه است من چه گویم از علی بی فاطمه؟ از علی که بی‌قرار فاطمه است فاطمه دار و ندار مرتضی مرتضی دار و ندار فاطمه است گفت «لولا فاطمه» یعنی بدان کل خلقت بر مدار فاطمه است هر که رو در روی ظالم ایستاد تا قیامت در کنار فاطمه است روز محشر هر که دنبال کسی است چشم ما در انتظار فاطمه است بار عشق مرتضی برداشتن کار هر کس نیست، کار فاطمه است عشق زهرا! لیس معشوقی سواک یا امیرالمومنین روحی فداک    @hadithashk @ya_habibalbakin
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَةَ وَخَدیجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکـاتُهُ
زیبا ترین بانوی دنیا بعد زهرا با تو شود تکرار زهرا بعد زهرا ای صاحب کرببلا بعدِ برادر ای صاحب عرش معلیٰ بعد زهرا یا حضرت ام المصایب در همه عمر یا حضرت ام ابیها بعد زهرا ای عمه ی ما قبلِ کلثوم و رقیه هستی خودِ تو مادرِ ما بعد زهرا پیغمبره هستی,امامت هم که داری عصمت رسیده بر تو در جا بعد زهرا مثل و شبیهت را ندیده چشم هستی وقتی تو زن هستی خوشا بر زن پرستی ای بر سر هر پنج تن هم تاج زینب ای روح تو همیشه در معراج زینب آرامش دشت و وقار کوه داری دریای طوفان دیده ی مواج زینب چادر نمازت چادر بیت الحرام است دور تو میچرخند پس, حجاج زینب خم شد قدت خم بر دو ابرویت نیامد با اینکه بودی غصه را آماج زینب اعجوبه ی حیدر نمایی که ندادی بر دشمنت هم در اسارت باج زینب خلق خدا هستند وقتی بنده ی تو لفظ اسیری نیست پس زیبنده ی تو عمری به پای گریه هایت گریه کردم بر غصه ی بی انتهایت گریه کردم بانو شنیدم چادرت آتش گرفته آتش گرفتم در عزایت گریه کردم گودال جای زن نبود اما تو رفتی جان خودت خیلی برایت گریه کردم نیزه نخوردی در ازایش سنگ خوردی اینجا خود من در ازایت گریه کردم تو روضه ی دروازه ی ساعات خواندی بر شام بیش از کربلایت گریه کردم خندید دشمن بر پریشانیت بانو بر چوب محمل خورده پیشانیت بانو علیرضا وفایی (خیال)
با گریه،با آه دمادم می نویسند در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند اندوه را با جوهر غم می نویسند این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن از دردمندان توام درمان عطا کن بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما بودی همیشه در کنار مَردُم ما خیلی گره خورده است کار مَردُم ما گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج امّا تو را داریم یا باب الحوائج خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده پای بساطت سال را تحویل کرده بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم شیرین تر از نام شما اسمی نداریم با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم بیماری ما زندگی منهای روضه است راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است چشم مرا تر کن زمان ربّناها لطفاً نگاهم کن میان این گداها پیچیده در هفت آسمان ها این صداها: یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد موسایِ طور غم عصایت را شکستند با زجر تو قلب رضایت را شکستند نامردها دست دعایت را شکستند زیر لگدها ساق پایت را شکستند چیزی برای تو به جز ماتم نمانده نای مناجاتی برایت هم نمانده شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد روی لبش دشنام قوم و خویش دارد با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی داغ حسن را کنج زندان می چشیدی در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا با جوهر خون نامه ات توقیع گردید اندوه تو در روضه ها توزیع گردید آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟! از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟! آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟! ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟! پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست @hadithashk @ya_habibalbakin1