eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
83 عکس
8 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل نسیم صبح و سحرگاه می رود هرکس میان صحن حرم راه می رود از هرچه غصه دارد و غم می شود رها هر سائلی که خدمت این شاه می رود وقتی فرشته های حرم بال می زنند از سینه های شعله زده آه می رود این جا بهشت روی زمین فرشته هاست از این زمین فرشته به اکراه می رود خورشید در طواف حرم وه! چه دیدنی ست هرشب به پای بوسی آن ماه می رود «باب الجواد» راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می رود
در گرفتاری و غم و غصه ذکر لب های ما امام جواد روز محشر که خلق حیران اند کیست آقای ما؟ امام جواد قسم سخت روی لب های زائر مضطر امام رضا پسری از سلاله ی خورشید علیِ اکبر امام رضا احتیاجی به عرض حاجت نیست بی بهانه به ما عطا کرده دم باب الجوادِ بابایش چه کرم خانه ای بپا کرده بی وجودش ضلال می آمد عالمی می شدند سر در گم قدر او را کسی ندانست و همسرش بی وفا تر از مردم بی حیا زهر داد امامش را لحظه ای شرم از امام نکرد ناله اش را شنید ، اما باز بر امام خود احترام نکرد جگرش پاره پاره شد از زهر لخته های جگر زمین می ریخت آن قَدَر تشنه بود ، انگاری… آتش شعله ور زمین می ریخت تا نفس می کشید با سختی لبش از تشنگی تَرَک می خورد آب را قاتلش زمین می ریخت رمق از دیده های او می بُرد پسر فاطمه ، غریبانه گوشه ی حجره دست و پا میزد لحظه ی آخری ، دم رفتن مادرش را فقط صدا میزد پشت در کف زدند ، خندیدند تا کسی نشنود صدایش را از عطش مثل جد مظلومش میکشد روی خاک پایش را روضه می خواند و گریه ها میکرد داشت از جسم بی کفن می گفت داشت از لحظه های گودال و غارت کهنه پیرُهن می گفت پوریا باقری
آن وحی را خیر تاکلام این بیت را صاحب حرم بنهاد دست هر دو را ختم رسل در دست هم گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم پس با علی گفتا علی انسیه الحور است این سر خدا ، روح نبی ناموس تو زهراست این امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را روح و روان خویش ر ا تاب و توان خویش را پاینده میبینم د راو ، نام و نشان خویش را در دامن او یافتم من دودمان خویش را چون جان نگهدای علی ، جان جهان خویش را هرکس بیازارد و را خسته دل زار مرا آنکس که آزارد مرا آزرده دادار مرا ای بوده پیش از پیشتر ناموس داور فاطمه ای مدحت از سوی خدا تطهیر و کوثر فاطمه ای دست بوست مصطفی ای کفو حیدر فاطمه ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده مدح تو ذکر علی شیرینی "میثم " شده
امشب دلم هوای تمنا گرفتو بعد دستی به سوی دامن مولا گرفتو بعد دست دگر به چادر زهرا گرفتو بعد یکجا تمام حاجت خود را گرفتو بعد دستی شراب و دست دگر زلف یار شد زیباترین قافیه در هر غزل، علی حی علی خیرعمل...در عمل، علی "ثبت است بر جریده ی" بین الملل، علی شیرین لب و شکر دهنی و عسل، علی حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد موسا شدی و سینه ی من شرحه شرحه نیل از تو اشارتی شد و از من بک الدخیل میل شکار کرده ای...ای شاه بی بدیل آمد هزار ناله که مولا ! اناالقتیل تیری برو نشانه که وقت شکار شد در خود هزار مرتبه تکرار میشوم رسوای کوی و برزن و بازار میشوم شاعر اگر نشد...سگ دربار میشوم یک شب که استخوان ندهی هار میشوم جانم دوباره بی دل و بی اختیار شد نور شما در آینه ها منعکس بود عیسا دمش به ذکر لبت ملتمس بود این خرقه بی محبتتان مندرس بود هرکه علی نگفته دهانش نجس بود اسلام با ولای شما ماندگار شد به به، به هی هی تو به وقت سواری ات جانم فدای زخم زدنهای کاری ات عالم فدای خشم دو چشم اناری ات میدان شکسته از عمل انتحاری ات ابرو مکش عدوی تو پا به فرار شد ابرو مکش که سخت نمایی قرار را بر هم زنی به وقت نبردت فرار را بیچاره دشمنی که نبیند سوار را هوهو مزن که مست کنی ذوالفقار را لشکر ذلیل هر دو دم ذوالفقار شد این سو خدا و آن طرف ماجرا تویی یک سمت سیف و سمت دگر لافتی تویی قبل از "ألست..." صاحب "قالو بلی" تویی بعد از خدای، کفر نگویم خدا تویی سجده کنید چون که علی آشکار شد @hadithashk @ya_habibalbakin1
به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي بشناختم خدا را چو شناختم علي را به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن که به جز علي نباشد به جهان گره‌گشايي
ما را غدیر جان داد با باده‌ای زلالی با جلوه‌ای جمالی با جذبه‌ای جلالی ما را غدیر جان داد آری در آن حوالی وقتی نوشت زهرا ما را هم از موالی یعنی نمی‌شناسیم غیر از علیِ عالی سر بر غدیر داریم حتی جدا اگر هست جایی برای غم نیست  لطف خدا اگر هست طوفان نمی‌شناسیم  یامرتضی اگر هست ما قبله‌ای نخواهیم  ایوان طلا اگر هست مست‌اند با ضریحش مستانُ لا ابالی خاک نجف چه دارد؟  جمعی هلاک دارد عمری بهشت رشکِ  این طُرفه خاک دارد این آستان به گِردش  مستانِ پاک دارد قلب نجف ضریحی  از جنسِ تاک دارد انگور می‌فشاریم با مستیِ حلالی تفکیک آن محال است  از مصطفی علی را از فاطمه ظهورش  از سِرِّ با علی را آری شناختیم از  این جلوه‌ها علی را ما با علی خدا را ما با خدا علی را داریم تا قیامت ما با علی چه حالی یک قاب بود از او  عیسای آسمانی یک شعله دید از او  موسی به چوپانی غیر از خدا که داند  این معنی نهانی لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ء معنیِ لن ترانی او آمد و نشان داد ممکن شود محالی مردی که دستِ او را  دست خدا گرفته این دست را پیمبر  بر دستها گرفته هذا علیِ احمد  تاریخ را گرفته بعد از غدیر دنیا  تازه بها گرفته تو هم علی‌علی گو با نغمه‌ی قوالی* دیدند مرتضی را یا اصل مصطفی را یک روح در دو تن را یک نور از خدا را روح‌القُدُس دمیده آیات اِنَّما  را مُردند از حسودی  دیدند کبریا را  آنان که کور بودند از نورِ لایزالی وقتی زند به میدان  لشگر نمی‌شناسد جز فتح، جز قیامت  حیدر نمی‌شناسد غیر از علی و وصفش  خیبر نمی‌شناسد سلمان نمی‌پرستد  قنبر نمی‌شناسد   گویا که کوه می‌زد بر لشگری سفالی هنگام تار و مارش حظ می‌بَرد خدا هم می‌ساخت تیغِ مولا از هر نفر دوتا هم هم جمع های کفار  هم که جدا جدا هم دیدند شش جهت را پاشیده است باهم می‌گشت لشگر آنجا دنبال قبرِ خالی دشمن شناس سازد درس علی شناسی دشمن چه چاره دارد غیر از علی هراسی سمت علی نماندن یعنی که ناسپاسی اینجاست اصل حق و  آنجاست اقتباسی سمت درستِ تاریخ این است یا موالی باید رئیس جمهور مرد جهاد باشد نه اهل سازش و ترس  نه حزب باد باشد باید که خشمگین از  اهل عِناد باشد باید فقط برای  ایرانِ شاد باشد مثل بهار و باران در فصل خشکسالی غزه ببین که دنیا فریادِ انتقام است فرجامِ کار صهیون این نطفه‌ی حرام است پایان کار این ظلم نزدیکِ  والسلام است ای وعده‌گاه صادق یک کار ناتمام است آقا بیا که نبْوَد جز دوری‌ات ملالی *قوالی خانی پاکستانی @hadithashk
عید غدیر بر همه عالم مبارک است این عید بر رسول مکرم مبارک است این عید حاصل همه‌ی انبیا بوَد بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است عید بزرگ عالم امکان رسیده است این عید بر حسین و حسن هم مبارک است جبریل آمده‌ست شود مدح گسترش مداح مرتضی شده از سوی داورش این عید، عید شادی قلب پیمبر است عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم باور کنید عید خداوند اکبر است اینکه به روی دست محمد بُوَد علی‌ست ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است این جان فاطمه‌ست که بر دست احمد است حیدر تمام دارو ندار محمد است بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است عیس اگر که دم به دم مرده می‌دهد احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست حرف خدای عزوجل هم فقط علی است عید غدیر از همه اعیاد برتر است حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است عید است پس چرا دلمان هست شعله ور گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی هفتاد روز بعد به دل می‌زند شرر با ریسمان دست علی بسته می‌شود هفتاد روز بعد لگد می‌خورَد به در بک‌روز درد و غصه‌ی ما می‌شود تمام آن لحظه‌ای که می‌رسد از راه منتظَر شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان @hadithashk
هدایت شده از اشعار غدیر
در غدیر آمد نِدا، قُل یا نَبی لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی عرشیان گویند با صوت جَلی لا اَمــــیرَ المُـومِــنیــن إلّا عَلی عالمِ ذَر معنیِ قالوا بَلی لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی حق علی احمد علی زهرا علی لا امیرالمومنین الا علی بس شهنشاه و امیر آمد ولی لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی فاش گوید شافعی و حنبلی لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی با تو عشق آغاز گردد یا علی لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی در شب تاریک تنها مشعلی لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی سید محمد حسینی محمدجواد قرامحمدی وجدی و سرود
هدایت شده از اشعار غدیر
شد سرود رو لبامون با یه قلب بی قرار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار امشب از عرشِ خدا آمد ندای اَلرَّحیل بر زمین آیند حوران پا به پای جبرئیل دسته دسته آمده حورانِ جنّاتُ النَّعیم تهنیت گویند بر احمد رسولِ ذوالکریم امشب از عرشِ خدا آمد نزولِ هل اتی یا محمّد(ص) شد وصیِ تو علیِ مرتضی شکرِ این نعمت خدا را حمد و تسبیح می کنند گو ولایت را در این آیینه تشریح می کنند هم زمین هم آسمان یکباره در مدح و ثنا در مقامِ شامخِ آن ماجدِ خیرُالوَری نیّرِ اعظم تجلّی می کند در کوهِ طور در دلِ کعبه درخشد ماهِ مِرآت الظّهور فوج فوج یکسر ملائک مکه تا سعی و صفا نور باران می شود هم مشعر و کوهِ منا حِشمت و جاه و جلالِ آن امیرِ ذالمِنن ازجلال و جلوه اش روح الاَمین آمد سخن مرتضی نور ولایش بر همه دلها نشست این همایون است و بختِ حضرتِ زهرا نشست در مقامِ انتصابِ پرده دارِ آن حرم سر فرود آرد لوح و عرش و کرسیّ و قلم می رسد بانگ ملائک یکسر از عرشِ برین تهنیت گویند بر مولا امیرالمومنین سرزمینِ مکه یکسر می شود فرشِ چمن عنبری شد سینه ها از بویِ یاس و یاسمن 🔸شاعر: ________________ شعر وجدی و سرود
هدایت شده از سرود
شد سرود رو لبامون با یه قلب بی قرار لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار تا که گفتم یا علی شوریده و شیدا شدم تا نجف پرواز کردم راحت از غم ها شدم قطره بودم از کرامات علی دریا شدم لایق دست دعای حضرت زهرا شدم مادر خانه به من داده مدال نوکری حیدری ام ،حیدری ام ،حیدری ام ،حیدری دین علی، توحید علی ، قبله علی، قرآن علی هل اتی و مومنون ، یاسین و الرحمان علی حق علی ، مقصود علی ، محشر علی ، میزان علی جان علی ، لیلا علی ، دلبر علی ، سلطان علی آی مردم آی مردم حب حیدر دین ماست نایب پیغمبر اسلام تنها مرتضاست کیست مردم پهلوان پهلوانان جز علی کیست مردم زاهد شب ، شیر میدان جز علی کیست آن که ذوالفقارش کرده طوفان جز علی کیست آن که قلعه را بگشود آسان جز علی مرد عدل و دانش و تقوا و رزم و اقتدار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار هر کجای معرکه پیچیده فریاد علی نغمه هل من مبارز باز سر داده علی مرد میدان کیست اینجا ، هست آماده علی یک تنه با لشکر باطل در افتاده علی هر که با او روبرو گردد ، شود کارش تمام وای اگر شمشیر او بیرون بیاید از نیام اولیاء الله را حیدر امامت می کند کیست او که فاطمه از او اطاعت می کند عالمی را حب او اهل سعادت میکند خوش به حال آن که با نامش عبادت می کند کوری چشم کسی که جنگ دارد با علی نیست در عالم امیرالمومنین الا علی نه به دنبال حکومت بود نه دنبال نام کم محلی بر ضعیفان بود بر حیدر حرام دارد او دِین بزرگی گردن شاه و غلام دشمنش هم گفته بی حیدر شود کارم تمام کیست او از دشمنش مشکل گشایی می کند تا قیامت دور او عالم گدایی می کند می نویسم کوری چشمان هر کافر ، غدیر از تمام روزهای سال بالاتر غدیر وقت عیدی دادن زهرا و پیغمبر غدیر می کنم تجدید بیعت با ولایت در غدیر من کی ام ، شکر خدا هستم نمک گیر غدیر چشم در راه ظهور آخرین تیر غدیر محمد حسین رحیمیان
هدایت شده از سرود
مجتبی سانی خانی: هنگام سُرور کائنات است امشب          اوقات گرفتن برات است امشب بفرست مُدام بر محمد صلوات           زیرا که بهار صلوات است امشب بر روی زمین و آسمانها و کرات در بین مناجات برای حاجات زیباتر از این جمله ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمّد صلوات
بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علی ست هر که گوید یا علی، در روز محشر با علی ست در طواف کعبه گر با دیده ی دل بنگری هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علی ست گر خدا خوانم علی را، کفر باشد کفر محض به که گویم المثنای حق یکتا علی ست ای یهودی، ای مسیحی، ای مسلمان، ای فلان! رکن کعبه، چلچراغ مسجد الاقصی علی ست در شب معراج احمد نور از لب نور بود دید در افلاک، ماه لیلة الاسرا علی ست مردگان دم می گرفتند ز عیسای مسیح غافل از آن که مسیحای دو صد عیسی علی ست اوست سرّ اسم اعظم، واقف است او بر امور راز پنهان در عصای پنجه ی موسی علی ست با علی بودن علو و عزت و آزادگی ست جبرئیل عرش را استاد بی همتا علی ست خواستگاران فراوان داشت دخت مصطفی از خدا دستور آمد همسر زهرا علی ست بر فراز آسمان ها هم حکومت حق اوست حاکم و فرمانروای عالم بالا علی ست قدرت کل دُوَل، از ناخن او کمتر است امپراطور بلند آوازه ی دنیا علی ست از غدیر خم چه می دانی؟، نمی دانی بدان بعد پیغمبر امام و رهبر و مولا علیست ای که هی دم می زنی از اولی و دومی بشنو ای ابله، ولی مسلمین تنها علی ست اوست باب الّه، باب العشق، باب المعرفت شیعیان باب گرام زینب کبری علی ست تا ابد پروندۀ شیعه بدون خدشه است قاضی دیوان کیفر، صاحب الامضاء علی ست سيد حسن خوشزاد
امشب دلم هوای تمنا گرفتو بعد دستی به سوی دامن مولا گرفتو بعد دست دگر به چادر زهرا گرفتو بعد یکجا تمام حاجت خود را گرفتو بعد دستی شراب و دست دگر زلف یار شد زیباترین قافیه در هر غزل، علی حی علی خیرعمل...در عمل، علی "ثبت است بر جریده ی" بین الملل، علی شیرین لب و شکر دهنی و عسل، علی حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد موسا شدی و سینه ی من شرحه شرحه نیل از تو اشارتی شد و از من بک الدخیل میل شکار کرده ای...ای شاه بی بدیل آمد هزار ناله که مولا ! اناالقتیل تیری برو نشانه که وقت شکار شد در خود هزار مرتبه تکرار میشوم رسوای کوی و برزن و بازار میشوم شاعر اگر نشد...سگ دربار میشوم یک شب که استخوان ندهی هار میشوم جانم دوباره بی دل و بی اختیار شد نور شما در آینه ها منعکس بود عیسا دمش به ذکر لبت ملتمس بود این خرقه بی محبتتان مندرس بود هرکه علی نگفته دهانش نجس بود اسلام با ولای شما ماندگار شد به به، به هی هی تو به وقت سواری ات جانم فدای زخم زدنهای کاری ات عالم فدای خشم دو چشم اناری ات میدان شکسته از عمل انتحاری ات ابرو مکش عدوی تو پا به فرار شد ابرو مکش که سخت نمایی قرار را بر هم زنی به وقت نبردت فرار را بیچاره دشمنی که نبیند سوار را هوهو مزن که مست کنی ذوالفقار را لشکر ذلیل هر دو دم ذوالفقار شد این سو خدا و آن طرف ماجرا تویی یک سمت سیف و سمت دگر لافتی تویی قبل از "ألست..." صاحب "قالو بلی" تویی بعد از خدای، کفر نگویم خدا تویی سجده کنید چون که علی آشکار شد @hadithashk @ya_habibalbakin1
صدای تپش های قلبم حسین همیشه تمنّای قلبم حسین تو شیرینی روزگار منی مسیح دل بی قرار منی خدا در دلم بود گفتم حسین فراتر ز هر اسم اعظم حسین به یاد تو دست از هوس می کشم به شوق تو تنها نفس می کشم همه می روند و غمت ماندنی ست حسینیه ی ماتمت ماندنی ست در این روضه ها عشق باران شدیم از این اشک ها ما مسلمان شدیم بزرگی کن و عشق یادم بده بیا زاد راه معادم بده سرم خم نشد جز تو بر هیچ کس دلم زیر دین حسین است و بس تویی اصل این زندگانی حسین گذشته به پایت جوانی حسین از این شهر پر های و هو خسته ام به احسان چشم تو دل بسته ام شاعر:حسن کردی
درسینه ام ولای شما موج می زند شوق حریم کرب و بلا موج میزند اینجا نشسته ایم که شایدنظر کنی اینجا که ازدحام گدا موج می زند وقتی ز چشمهای همه اشک میچکد لطف وعطا و عفو خدا موج میزند وقتی به یادعلقمه ات خیس میشویم دریا ز دیده ی تر ما موج می زند روضه نشین حضرت سالار زینبیم تا ذکر سیدالشهدا موج می زند اصغر ز فرط تشنگی ازهوش رفته است با من بگو فرات چرا موج می زند؟ شاعر:محمد حسن بیات لو
یازده ماه از خدا این روزها را خواستم دیدۀ تر خواستم حال بکا را خواستم اذن دق الباب این خانه برای ما بس است استجابت پیشکش فیض دعا را خواستم یازده ما هست می خواهم که سلطانی کنم پشت این در ماندن و دست گدا را خواستم قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم همت توبه به درگاه خدا را خواستم از علی موسی الرضا رزق لباس مشکیه دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما یا امام مجتبی اشفع لنا را خواستم کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که هردعایی کردم اول کربلا را خواستم شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد هیئتی ها یاعلی! دارد محرم میرسد..
باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم دیده خونبار برای تو شده یا مظلوم هر چه خوبی شده خلق ای ز همه خوبترین همه اش وقف عزای تو شده یا مظلوم آفرید آنچه خدا بهر تجلی تو بود عشق حق خرج به پای تو شده یا مظلوم کربلا صاحب یک وسعت نا محدود است همه جا صحن و سرای تو شده یا مظلوم انبیا گریه کن بزم عزایت هستند که خدا نوحه سرای تو شده یا مظلوم ارمنی، گبر، یهودی، ز تو حاجت گیرند همه مشمول عطای تو شده یا مظلوم کیستی که همه گلها ز غمت پژمردند بلبلان نوحه سرای تو شده یا مظلوم کیستی که دل عشاق به نامت لرزد اشکشان رمز بقای تو شده یا مظلوم ناله ها سر زد و فرزند شهیدی می گفت: پدرم آه، فدای تو شده یا مظلوم تو حسینی و ظهور پسرت نزدیک است فرج او به دعای تو شده یا مظلوم
باز هنگامه ماتم شده ای شاه غریب دل دیوانه پر از غم شده ای شاه غریب چند روزی است که راه نفس ام می گیرد نکند باز محرم شده ای شاه غریب باز در عرش خدا مشکی ماتم زده اند موسم بیرق و پرچم شده ای شاه غریب کربلا گفتم و اوضاع دلم ریخت به هم کربلا قبلۀ عالم شده ای شاه غریب آه سقا چه کند با عطش اهل حرم آب در خیمه تان کم شده ای شاه غریب بابی انت و امی ...چه شده در گودال کمر خواهرتان خم شده ای شاه غریب خواهرت آمد و آن مرد تو را برگرداند... آخر روضه چه مبهم شده ای شاه غریب رفت و برگشت ولی کاش نمی دید اصلا چقدر از بدن ات کم شده ای شاه غریب گفته بودند که تو ذبح عظیمی اما ذبح تو واقعا اعظم شده، ای شاه غریب...
فریاد زد مکبر صحنین کربلا ماه محرم آمده؛ قد قامت العزا قد قامت العزا همگی پا شدند و بعد اما یکی یکی همگی تا شدند و بعد قد قامت العزا قد مادر شکسته تر قد علی و قد پیمبر شکسته تر صف های گریه دور و بر عرش بسته شد حتی خدا هم از غم او دل شکسته شد تکبیرة الحسین که احرام او شکست وای استخوان سینه و اندام او شکست تکبیرة الحسین دو رکعت نماز کرد اما همین که رو به رسول حجاز کرد باران سنگ صورت او را ملول کرد از هر طرف که سنگ زدندش قبول کرد الله اکبر! آه! که آبش نداده اند یک جرعه هم به طفل ربابش نداده اند الله اکبر! آه! که نیت نموده اند در قتلگاه چیست که قسمت نموده اند؟ یا ایها الصلاة نمازش شکست وای! صد بار شمر بر سر سینه نشست وای! یا ایها الصلاة رکوع عمود چیست؟ در جمع خیمه غارت بود و نبود چیست؟ یا ایها الصلاة شب اول است این تازه شروع یک کمی از مقتل است این یا ایها الصلاة بگو عازمم کنند امشب دوباره گریه کن مسلمم کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام خدمت عزیزان بابت عدم بروزرسانی این چند وقته از حضورتان پوزش می طلبم ان شاءالله که همیشه سلامت و تندرست و موفق باشید در پناه خدا متعال و أهل بیت علیهم السلام 🌸
ما را نشانده‌اند سر سفرهٔ کریم یکباره خوانده‌اند سر سفرهٔ کریم از عرش هم تمام ملائک یکی یکی گیسو فشانده‌اند سر سفرهٔ کریم از بس کریم بود که انگشت بر دهن یک عده مانده‌اند سر سفرهٔ کریم حاتم که هیچ، طایفهٔ حاتمان همه خود را رسانده‌اند سر سفرهٔ کریم مهمانِ خوانده هست ولی باز بیشتر خیل نخوانده‌اند سر سفرهٔ کریم ... اصلاً بهشت را به پشیزی نمی‌خرند آن‌ها که مانده‌اند سر سفرهٔ کریم شاعر:مهدی صفی یاری
کربلا امروز دو جور زائر داره.. یکی جابره با عطیه، غسل میکنن تو آب فرات عطر میزنن جامه نیکو میپوشن.کوتاه کوتاه قدم برمیدارن آرام آرام میان برا زیارت ابی عبدالله این یه جور زائر..یه جور زائر دیگه ام امروز کربلا داره..یه مشت زن و بچه ی داغ دیده که وقتی از کربلا میرفتن بدنا رو، رو خاک دیده بودن اینقدر دلاشون برا ابی عبدالله تنگ شده بود دیگه صبر نکردن ساربانی بیاد عنان ناقه رو بگیره شترو به زانو در بیاره بعد پیاده بشن. شایدم یه علتش این بود عنان این ناقه ها فقط به دست عباس بوده.. عنان این ناقه ها رو فقط جوونای بنی هاشم میگرفتن..لذا دیدن از رو مرکبا خودشونو رو قبرا انداختن..*
کاروان رسید سر دوراهی راه بلد کاروان گفت: بی‌بی جان سر دوراهی رسیدیم یه راه میره سمت حجاز یه راه میره سمت کربلا دستور چیه؟بی بی فرمود: برید محضر امام سجاد کسب تکلیف کنید.اومدن خدمت آقا.. آقا تکلیف چیه؟حضرت فرمودن: این زن و بچه چهل روزه بابا رو ندیدن ما دلتنگ کربلاییم میریم کربلا... اونایی که سوار شتر میشن یا میخوان پیاده بشن حتمأ باید شتر زانو بزنه بشینه اینا سوار بشن یا پیاده بشن...تا رسیدن کنار قبور هنوز شتر ننشسته این زن و بچه خودشون رو زمین انداختن..هر کی یه قبری رو بغل گرفته..زینب کنار قبر حسینه..* آه! همینجا غرق در غم شد وجودم *همینطور که دارن حرف میزنن هر کی داره گریه میکنه.. یه وقت دیدن رباب مادر علی اصغر سر در گمه داره دور خودش میچرخه..عمه شما سیدا فرمود: رباب دنبال چی میگردی؟ بی بی جان! دارم دنبال قبر اصغرم می گردم.فرمود:بیا عزیز دلم من و تو باید یه قبری رو بغل بگیریم و گریه کنیم اصغر رو سینه داداشم دفن کردن..
نمازعشق شکسته نخوانده بودم و خواندم قنوت،بازوی بسته نخوانده بودم و خواندم زنی ز هاشمیان تاکنون اسیرنبودست دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم به دوش،جسم دو دختر،نبرده بودم وبردم زکینه سنگ زشامی نخورده بودم و خوردم به قتلگه به من و دخترت چه شد، دیدی که زنده زنده کنارت نمرده بودم ومُردم به شب میان بیابان نرفته بودم و رفتم به جستجوی یتیمان نرفته بودم ورفتم نخفته بودم و خفتم به روی خشت خرابه به کوفه گوشۀ زندان نرفته بودم ورفتم هزاررنگ پریده ندیده بودم ودیدم شفق به ماه چکیده ندیده بودم ودیدم ندیده بودم و دیدم محاسنت در خون به داس یاس بریده ندیده بودم ودیدم به کوفه جای به زندان نکرده بودم وکردم به شام، خانه به ویران نکرده بودم و کردم نگفته بودی و گفتی اذان زمأذنۀ نی به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم وکردم « کتاب "گلاب وگل " -حاج علی انسانی - ص292