#شما😍👇🏻
سلام نازنین جون من تازه عضو کانالتون شدم روی لینک قسما اول رمان بازمانده میزنم نمیاد اگه میشه درست کنید متشکرم
#جواب🌸👇🏻
سلام عزیزم
خیلی خوش اومدی
بیا پی وی برات بفرسم👇🏻
@Admin_gomnam313
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- این انقلاب باید زندھ بماند'
آماده ایم برای هر اتفاقی . . .
از "شھادت" استقبال میکنیم.🌿
'🌿🌹'
از طرف خدا خریدنی هست چشم هایی ڪہ بھ جاے نگاھ بھ نامحرم . . .
زمین را دیده است:)))
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ•●•ـــــــــــ ـ ـ ـ ـ
#دࢪمحضࢪشہدا🥀
https://harfeto.timefriend.net/16489163809167
حرفاتون رو ناشناس بزنید🖤
🌸🌺🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
https://eitaa.com/joinchat/1414660259C8b2cf0286a
از ديگــر کارهائي که در مجموعه ورزش باســتاني انجام ميشــد اين بود
که بچهها به صورت گروهــي به زورخانههاي ديگر ميرفتند و آنجا ورزش
مي ِ کردند. يک شب ماه رمضان ما به زورخانهاي درکرج رفتيم.
آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش
ميکرد. مدتي طوالني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانهاي
بود. چند سري بچههاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول
شنا بود. اص ًال به کسي توجه نميکرد.
پيرمردي در باالي ســكو نشســته بود و به ورزش بچهها نگاه ميکرد. پيش
من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! با تعجب
گفتم: چطور مگه!؟ گفت: »من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من
با تســبيح، شنا رفتنش را شمردم. تا االن هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا
شنا! تو رو خدا بيارش باال االن حالش به هم ميخوره.« وقتی ورزش تمام شد
ابراهيم اص ًال احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته!
البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شــدن انجام ميداد. هميشــه ميگفت:
بــراي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشــيم. مرتب دعا
ميکردكه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن.
ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه
کرد. حسابي سرزبانها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي
بچهها چنين کارهائي را انجام نداد! ميگفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه.
ميگفت: مردم به دنبال اين هســتند كه چه کســي قويتر از بقيه است.
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
از ديگــر کارهائي که در مجموعه ورزش باســتاني انجام ميشــد اين بود که بچهها به صورت گروهــي به زور
من
اگر جلوي ديگران ورزشهاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم
ميشوم. در واقع خودم را مطرح کردهام و اين کار اشتباه است.
بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شــخصي خسته شده وکم
آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد.
اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشــان داد و آن، زماني بود که ســيد
حســين طحامي قهرمان کشــتي جهــان و يکي از ارادتمندان حاج حســن به
زورخانه آمده بود و با بچهها ورزش ميکرد.