eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
409 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
↻🚙🦋••|| دلَـم‌معجزه‌اۍ‌مِیخواهَـد بہ‌بزرگۍافتادنِ‌مهرم‌بہ‌دلت...! 🚙⃟🦋¦⇢
↻🥥🐻••|| ‏رفیق ڪسۍ ڪ بٺونی بهش تڪیہ ڪنی. 🐻⃟🥥¦⇢
4_6026138582882716752.mp3
1.85M
حتما چشمات خیسه که من ...💔 🌱 محمد ابراهیمی اصل ↻ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
به وقت رمان🌺🌸👇🏻 عاشقی زودگذر🌸👇🏻
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
💛👑💛👑💛 👑💛👑💛 💛👑💛 👑💛 💛 #Part20 عاشقی زوگذر "از زبان آقای وکیلی" امشب قرار بود از خادم های حسینیه تشک
💛👑💛👑💛 👑💛👑💛 💛👑💛 👑💛 💛 عاشقی زودگذر حاضر که شدم عطر تلخم رو زدم گوشیم و برداشتم رفتم بیرون که مبینا گفت=واییی داداش چه خوشتیپ شدی ماشالله +مرسی اجی جونم😘 از خونه اومدم بیرون به سوی مسجد حرکت کردم ..... نماز رو خوندیم و گفتن که اماده برای اجرا منم فقط با سر جواب دادم برنامه شروع شد و رفتم سالن از دور حمید رو دیدم دستم رو براش بلند کردنم اونم اومد به سمتم سلام علیک کردیم ولی قشنگ معلوم بود حواسش نیست😂 یه هویی یکی از بچه ها رو صدا زد درگوشش نمیدونم چی گفت که بیچاره معلوم بود به زور قبول کرده بعد رفت به دوتا دختر که معلوم.بود یکیش خواهرش بود یه چیفت اونا هم تغییر مسیر دادن رفتن یه جا دیگه نشستن... +حمید جان داداش چی شده ....😂 منظورم رو فهمید که بیچاره سرش رو انداخت پایین گفت=چی بگم والا داداش توکه غریبه نیستی.... ببچاره نمیتونست ادامه حرفش رو بزنه منم زیاد اصرار نکردم با دست زدم به شونه اش و گفتم=هرچی بود به خودم بگو تا اخرش باهاتم داداشم یه چشمک زد و منم از پله ها سِن رفتم بالا تو دلم آیت الکرسی رو خوندم بلند گو رو چک کروم و شروع کردم به خوندن سوره بقره.... در حین اجرا برنامه سنگینی نگاهی رو حس میکردم ولی زیاد توجهی نکردم بهش مبینا گفت خوشتیپ شدم نه دیگه در این حد از فکر خودم خنده ام گرفته بود ولی برای این که برنامه خراب نشه خودم رو کنترل کردم.... تقدیر تشکر از خادم های آقا کردیم و رسیدیم به قسمت خواهران یکی یکی اومدن رو سِن کادو ها لوح تقدیرشون رو گرفتن .... تا رسیدم به اسم خانم ها کیانا مشتاق و هستی عسگری.... دیدم کسی نمیاد سرم رو بلند کردم دیدم دوست خواهر حمید همین طوری وایساده .... بعد خواهر حمید میزد به شونه اش تا یه کم حواسش برگشت ولی گنگ بود انگار... حالا چرا خدا میدونه🧐 👑 💛👑 👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑💛👑 نویسنده📝 #N
https://harfeto.timefriend.net/16416273359987 حرفاتون رو ناشناس بزنید🖤 🌸🌺🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 https://eitaa.com/joinchat/1414660259C8b2cf0286a
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شہادت داستان ماندگارے آنانےست کہ دانستند دنیا جاے ماندن نیست... باید پرواز کرد🕊 پرواز تا اوج...🍃 پرواز تا خدا :)♥️🖇 کلیپے از 🌸
🍂مدهوشم از این عطر پراکندۀ سیب این است همان رایحۀ روح‌ فریب... 🍂گفتم: که شبِ فراق، طولانی شد گفتند: بخوان «اَلَیسَ صُبحُ بِقَریب»... عجل الله 🌸🌸اَلهُمَ عَجِل لِوَلیِکَ الفَرَج🌸🌸 •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
۱⇦خیلیییی ممنونمممم عزیز دلممممم🌺🌸 ۲⇦چشم عزیزمم وقت کنم مینویسم ۳⇦چشم حتما ، عزیزی شماااا
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دردو درمونه حسن...🕊🖤 . -کریم‌اهل‌بیت- •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•