eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
404 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
*🎧🦋* آنان کہ در راھ خدا بڪوشند خدایشان هدایت مۍڪند...🌱 اِ؁ ڪہ مࢪا خواندھ اے ࢪاھ نشانَم بدھ :))! ♥🕊•. .
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
*🎧🦋* آنان کہ در راھ خدا بڪوشند خدایشان هدایت مۍڪند...🌱 اِ؁ ڪہ مࢪا خواندھ اے ࢪاھ نشانَم بدھ :))! #ه
بی پلاک: -🦋🌸" ‌مۍگفـت: اگرمیگویـیدالگویتان‌حضرت‌زهرا•س•است بایدڪاری‌ڪنید‌ایشان‌از‌شما‌راضۍباشند وحجاب‌شمافاطمۍباشد :)♥️ 🚙⃟🦋¦⇢ .
🖤•• مـن‌یـک‌دختـرم... - کـہ‌شهادت‌را‌از‌مـادرم‌زهـرا‌آموختـم - لـازم‌شـود‌اللّٰه‌اکبـر‌گـویـان - اسلـحـہ‌‌بـہ‌‌دسـت‌میگیـرم -‌ هر‌چـہ‌‌باشـد‌از‌نسلـه‌'زینبـم':)
•° 🕊 ..؛🌿!' بر گنبد تو ، دست توسّل مےزد... بر مصحف نام تو تفأّل مےزد! اينگونہ شفاعت تو را حاجت داشت؛ "خورشيد" كہ سوے حرمت زل مےزد✨ ☁️🌱 ‌‌
خداوند غیرتمند است و مردِ غیرتمند را دوست دارد ! - حضرت‌نبیﷺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل آرام جہان ❤️ آرزوی من یا صاحب الزمان 🌱✨ ✿−−−−−−−−✿ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ☁️⃟🖤
گناه‌نڪردن‌بہ‌اراده‌احتیاج‌دارد. اجتناب‌ازگناه‌چیزیست‌ڪہ‌مثل‌ڪوه‌ درچشم‌انسان‌جلوه‌میڪند؛اماباتصمیم‌مثل‌یڪ‌زمین‌هموار‌ میشود..!
امروز‌ملت‌و‌کشور‌احتیاج‌دار‌به‌اینکه‌ مردم‌تیز‌بین‌هوشیار‌و‌مردم‌شناس‌باشند! بفهمند‌دشمن‌چه‌میکند🖐🏿'!
ایجاد‌فرهنگ‌و‌اندیشہ‌صحیح‌ درجامعہ‌جھاد‌است🕶🖐🏿'!
آسیدعلی‌آقاخامنه‌ای‌درجمعی ڪه‌جوانان‌هم‌حضورداشتندفرمود: «درخودودیگران نهالِ‌امیدراپرورش‌دهید!». .🖤✌️🏿'!
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 رجز خوانیکار ما دادن جان مثل سلیمانی هاست.🌹👌
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
👑💛👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑 💛👑 👑 #Part43 عاشقی زودگذر بابا ماشین رو برد تو باغ ، از ماشین پیاده شدم در رو بستم
👑💛👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑 💛👑 👑 عاشقی زودگذر سفره رو انداختیم تو خونه ۵ مین بعد بابا اینا ناهار رو آوردن و شروع کردیم به خوردن.... مامان=کیانا پاشو برو ظرف هارو بشور هستی به جا من گفت=اره خاله ظرف هارو بده منو کیانا میریم مامانم ظرف هارو گذاشت تو زنبیل و داد به ما گفت=فقط مراقب باش نشکنه... با هستی رفتیم بغل شیر آب و من میشستم اون آب میکشید.... 🦋ツ🦋ツ🦋ツ با اصرار بابا اینا قرار شد هستی اینا بیان خونه ما یه چند روز بمونن مامان بابا هستی رفتن ساک هاشون رو بیارن هستی و آقا حمید اومدن خونه ما.... +هستی راستی مدرسه رو چه کار کردی؟! هستی=فعلا که مارو تعطیل کردن برا امتحان ها +خوش به حالتون..... وای خدا من که اصلا حال ندارم فردا برم مدرسه هستی=توکه تنبل نبودی😂 +هستی سال دیگه میخوای چه نوع رشته ای انتخاب کنی؟ هستی=فعلا فکر نکردم در موردش ولییی شاید رفتم حوزه علمیه +واییی چه جالب منم خیلی دوست دارم برم....ولی خب درساش خیلی سنگینه الان کیان که رفته بیچاره همش امتحان و پرسش دارن...ولیییی کیان میگه درسای حوزه خواهران خیلی راحته هستی=چه جالب، ولی من علاقه دارم... +ان‌شاءالله موفق باشی هستی اومد حرف بزنه که مامان صدام زد=کیانا بیا میوه ها رو بشور الان خانم عسگری اینا میان بدو +الان وایس لباسام رو عوض کنم هستی رو بیرون کردم و لباسام رو عوض کردم یه پیرهن چهار خونه طوسی و زرد آوردم با شلوار مشکی و شال مشکی پوشیدم و رفتم تو حال....با هستی میوه ها رو شستم دستمال آوردم خشک کردم و خیلی خوشگل چیدم تو ظرف میوه خوردی و زیر دستی ها و چاقو هارو حاضر کردم.... کارا که تموم شد با هستی رفتیم نشستیم رو مبل که کارن گفت=کیانا اجازه میدی برج هیجان هارو بیارم بازی کنیم؟! +اره برو کارن رفت برج هارو آورد و ما چهار نفر شروع کردیم به بازی کردن وسطا بازی بودیم و کم کم داشت سخت میشد که یه هویی آقا حمید یکی از چوب هارو بیرون آورد و کل چوب ها رو ریخت و منو هستی شروع کردیم غُر زدن اقا حمید=واییییی خدا شما دوتا چرا مثل این پیر زن ها غر میزنید وای به حال اون بیچاره ای که میخواد بیاد شما رو بگیره😂😂 +خیلی ممنونم آقا حمید شرمنده کردید کارن=واییی داداش چه خوب گفتی، وایی به حال اون بیچاره ای که میخواد بیاد سراغ کیانا آقا حمید=نه دیگه شاید اون نفر خوش بخت شد اومد سراغ کیانا خانم +میزنم لِهتون میکنم ها ، وایسادن برا من معلوم کردن آیا کی خوش بخته کی بد بخت آقا حمید=واییی چه خشمناک😬شوخی بود به خدا ناراحت نشی... +نه ناراحت نمیشم😑 زنگ آیفن یه صدا اومد رفتم در رو باز کردم که هستی گفت=مامانمه؟ +اره هستی=واییی خداروشکر اومدن دارم دق میکنم تو این لباسا خیلی گرمه🥵..... ساعت نزدیک ها ۱۰ شب بود که من داشتم از بی خوابی غش میکردم فردا هم باید برم مدرسه... +ببخشید من با اجازه تون برم بخوابم خیلی خسته ام فردا هم باید برم مدرسه،شبتون بخیر رفتم تو اتاق لباس راحتی پوشیدم و پتو رو تو اون گرما اتاق انداختم رو سرم و چشمام رو بستم و خوابیدم😴 👑 💛👑 👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑💛👑 نویسنده📝 #𝓷𝓪𝔃𝓪𝓷𝓲𝓷