باسلام و عرض ادب و تبریک ولادت آقا صاحب الزمان 🌼
به محضر خیرین محترم و شما دوستان عزیز میرسانیم مسجدی نیمه ساز بنام امام محمد باقر در حال ساخت است که متاسفانه پول آن توسط پیمانکار بالا کشیده شده😞 و هم اکنون به کمک زیادی از طرف شما نیازمند است..
در این عید عزیز هر کدام از شما میتوانید به نیابت از امام زمان کمکی در ساخت این مسجد غریب داشته باشید💔
شماره کارت مسجد امام باقر 👇
6037691980079966
بنام اکبری
لطفا این پیام رو تا جایی که میتونید نشر بدید💢
هر سوالی هم بود درخدمتم@Modafeaneharaam_ad
اجر همگی با آقا صاحب الزمان 🌹
♨️ جبههی مقاومت فرهنگی «روییندژ»، به مناسبت نیمهی شعبان برگزار میکند:
🔴 مسابقهی عظیم فرهنگی «آشنای غریب» 🔴
⚜ با محوریّت مهدویّت و آخرالزّمان ⚜
🎁 جوایز ارزندهی این مسابقه، در اوّلین قدم ۲۱ میلیون تومان شامل:
💰 ۱۲ کارت هدیهی یک میلیون تومانی
💰 ۱۲ کارت هدیهی پانصد هزار تومانی
💰 ۱۲ کارت هدیهی ۲۵۰ هزار تومانی(به قید قرعه به کسانی که حداقل نصف نمرهی آزمون را کسب کنند)
💎 و ارزشمندترین جایزهی مسابقه که محتوای آن است!
✅ ثبتنام در مسابقه و دریافت منبع آزمون از طریق:
🌐 www.zil.ink/ashenaye_gharib
⏰ آخرین مهلت ثبتنام: ۱۵ فروردین ماه
📝 تاریخ آزمون: ۱۸ و ۱۹ فروردین مـاه
✳️ آزمون به صورت رایگان، مجازی و تستی
#آشنای_غریب
#جبهه_مقاومت_فرهنگی_رویین_دژ
🔺 @RooyinDezh
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
👑💛👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑 💛👑 👑 #Part67 عاشقی زودگذر وقتی بیدار شدم همه جا تاریک تاریک بود دوست نداشتم بلند بش
👑💛👑💛👑
💛👑💛👑
👑💛👑
💛👑
👑
#Part68
عاشقی زودگذر
ساعت نزدیک های ۱۲ شب بود که قصد حرکت کردن رو کردیم.....
رسیدیم خونه ، منم خسته و کوفته رفتم تو اتاق و پَرش زدم رو تخت که کیان باز اومد تو اتاق
کیان=تووووو آدم بشووووو نیستیییییی خجالت بکش خرس گنده
منم با یه لبخند ژکوند نگاهش کردم که کیانم یه لبخند دندون نما زد و رفت بیرون....
✨💖✨💖✨💖✨💖
یک ماه از مدارس گذشته بود که همه سایت های خبر و اخبار ها پُر شده بود که یک بیماری اومده به اسم (کرونا) که الانم وارد ایران شده بود...
مدارس یک هفته تعطیل شدن که بعد قرار بر مجازی شدن کلاس ها شد....
اوایل این بیماری همه رعایت میکردن ولی بازم با اون وجود آمار بالاتر میرفت....
امروز ۲دی بود منم حوصله ام خیلی سر رفته بود نزدیک به ۲ ماه میشد که من و مامان و کارن و کیان بیرون نرفته بودیم ولی بابا برای کارش مجبور بود بره بانک و حسابی رعایت میکرد...
سر مبل دراز کشیده بودم و گوشی مامان دستم بود و داشتم باهاش بازی میکردم در حین بازی کردن بودم که گوشی مامان زنگ خورد و اسم بابا نمایان شد...
+مامانننننن بیا بابا زنگ زد
مامان یه چند دقیقه ای داشت با بابا حرف زد و روبه من گفت=پاشو لباس بپوش الان بابات میاد دنبالمون
+هاااااا بیام بیرون😳
مامان=اره میخوایی بشینی تو ماشین بدو
بعد رفت تو اتاق و به کیان و کارن یه چی گفت و اومد بیرون=پاشوووو کیاناااااا
رفتم تو اتاق و لباس گرم پوشیدم چون هوا سرد بود و دوتا ماسک زدم و روسری و چادر پوشیدم و رفتم تو حال که مامان گفت =بریم پایین
رفتیم بیرون انگار بعد از ۲ ماه که اومدم بیرون همه چی عوض شده بود....
داشتم بیرون رو نگاه میکردم که بابا گفت=چه طوری دختر بابا خوبی عزیزمم
+مرسیییی بابا جوننن شما خوبی ، دارم بیرون رو نگاه میکنم ، بابا چه قدر خلوته بیرون
بابا=اره مردم دارن رعایت میکنن ولی باز آمار بالاست
+انشالله زود تر تموم بشه
بابا و مامان انشاءالله زیر لب گفتن که بابا یه جا پارک کرد و گفت=کیانا بابا تو بمون تو ماشین منو مامانت الان میایم
+باشه☺️
👑
💛👑
👑💛👑
💛👑💛👑
👑💛👑💛👑
نویسنده📝
#𝓷𝓪𝔃𝓪𝓷𝓲𝓷
{🙈♥}
تـونمیدونۍولۍ
چشمـٰاےِتـوهَمہدنیـٰاےِمَنہ🕊🌱!
#هٰآدۍِدݪهآ♡!'••
.