eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
406 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
بغل کنی . . :)😄💔
- ابراهیم‌مۍگفت:! اگہ‌جایۍبمانۍڪہ‌دست‌اَحدےبھت نرسہ،ڪسۍتورونشناسہ خودت‌باشۍوآقا، هم‌بیادسرتو روےِ‌دامن‌بگیره‌،این‌خوشگل‌ترین‌شھادتہ!♥️' -
بهم گفت : ما لیاقت داریم جزء ۳۱۳ نفر باشیم؟ لبخندی زدم🙂 با شرمندگی گفتم... بیا بشین🚶‍♂️ ما جز ء ۳۰ میلیون زائر کربلا هم نیستیم💔
بله اینجوریاس 👻😁😉 سفـر بخیـر 😒✋☺️
اگر طالب شهادتی، بدان! نماز خوبه باشه؛ همه بلدن اول غذا بخورن، اول یه دل سیر چت کنند، اول بخوابند...! خلاصه اول همه کاراشون رو انجام میدن بعد نماز بخونن.. کسی که دنبال باید از تموم تعلقات دنیا دست بکشه👌| | 💡| | 📿|
به وقت رمان عاشقی زودگذر👇🦋
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
👑💛👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑 💛👑 👑 #part99 عاشقی زودگذر بالاخره موقع شام شد و بابا و بابا حسین هم اومدن... با باب
👑💛👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑 💛👑 👑 عاشقی زودگذر تو ماشین دوتا مون ساکت بودیم... حمید از شدت عصبانیت نفس های‌ تند میکشید و با دستاش ضربه گرفته بود رو فرمون و سرعت خیلی بالایی داشت... اهنگی هم داشت پخش میشد واقعا رو مُخ بود ادم عاشق که میشه دیگه اون ادم سابق نمیشه... تا چشماش رو میبینه هی دست پاچه میشه... انگاری میزنه به سرش عاقل نمیشه... میدونی عاشق که میشی مث یه توهم جلو چشاته و دیوونه میشی... تو که میدونی هیشکی مثل من نمیتونست ارومت کنه... میدونی هیشکی... لعنت به اون که الان ماهته.... لعنت به تو زیبای بی عاطفه... لعنت به اونی که تو به خاطرش منو یادت نمیاد... گفتی نمیزاری کسی توی دلت جامو بگیره لعنت به اون که بعد من میتونه دستات رو بگیره رفتی نمیدونی هنوز قلبم نگران تو میشه لعنت به هرکی بعد من عاشق چشمای تو میشه.... دستم رو بردم سمت ظبط و خاموشش کردم که نگاهم کرد و منم مجبوری گفتم=خب این اهنگه چیه آدم یاد بدهی هاش میوفته یه تک خنده زد و به رو به رو نگاه کرد... حمید باز ظبط رو زیاد کرد و سرعت گرفت با ماشین.... حمید=شرمنده ات فقط الان سرعت تند آرومم میکنه، کیانا میدونی اهواز که بودیم من شبا ماشین رو از بابا میگرفتم و این آهنگ رو میزاشتم و به یاد تو +به یاد من چرا؟ حمید=ادم وقتی عاشق میشه دیوونه میشه دیگع،میترسیدم از دستم بری ، میترسیدم یکی بیاد و تو بهش بلهه رو بگی...الانم میترسم +از چی میترسی؟ حمید=من فکر میکردم به دستت بیارم دیگه هیچ جای نگرانی نیست ولی اشتباه فکر میکردم...میترسم از دستم بری... +میشه دیگه از این حرفا نزنی حمید=ابوالفضل بدجور رو مخم راه رفت امروز، حرف اخرش خیلی بد برام تموم شد،حالم رو بد کرد تمام بدنم قفل شد با این حرفش... سرعتش رو کم کرد و بغل یه پارک نگه داشت و پیاده شد... چند دقیقه نیومد که منم پیاده شدم رفتم پیشش با دیدنم صورتش رو اون ور کرد و با دستاش صورتش رو گرفت... حس کردم داره گریه میکنه....اخه برا کی برا چی؟ +حمیدم میشه انقدر خودت رو اذیت نکنی، به خدا اون طور که تو فکر میکنی نیست، ابوالفضل هیچ کاری نمیکنه مطمئن باش حمید=حرفات ارامش داره برام... +اصلا هرچی تو بگی باشه حمید=میترسم اخههه لعنتی +از چی میترسی من که گفتم باهات هستم تا اخرش ، به خدا زنگ میزنم به خاله یا شوهر خاله بهش میگم پسرش چه کار کرده با حمیدم حمید=میدونی چیه +چیه؟ حمید=این میم اخر که میگی میدونی چه حسی بهم میده؟ +چی؟ حمید=یه حس خوب ، یه حس غیر قابل توصیف +الان خوبی بریم؟ حمید=فقط یک بار قضیه ابوالفضل رو بهم بگو +اسمش رو نیار حمید=خواهش میکنم .تمام ماجرا رو بهش گفتم که گفت=بلند شو بریم دیگه دیر وقته رفتیم تو ماشین که گوشیم روشن خاموش شد.. برش داشتم که دیدم ۲۰ تماس از کیان و هستی وبابا و مامان زهرا و مامان... گوشیم زنگ خورد و اسم کیان نمایان شد...آیکون رو بالا کشیدم که صدای بلند کیان اومد=کجایی تو چرا گوشیتون رو جواب نمیدی؟ حالتون خوبه؟ همه نگران شما دوتان که بلایی سر خودتون نیارید.. +سلام چه خبرته ما تو راهیم داریم میایم نگرانم نشید بچه که نیستیم خدافظ حمید=حق داشتن نگران بشن با اون حالی که ما از خونه رفتیم بیرون و گوشی هامون رو جواب ندادیم....فقط نگاه بابام چه پیام هایی داده🤣گفته اگه اشک اون دختر رو در بیاری دیگه اسم منو نمیاری فهمیدی😂 +راست میگه دیگه حمید=طرف دار پیدا کردی ها ، بریم...عجب شبی شد😂
~🕊 ✨غروب بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت آره ولی برا من نیست. رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ... ♥️🕊🌱
رفاقت با امام زمان... خیلی سخت نیست! توی اتاقتون یه پشتی بزارین.. آقا رو دعوت کنین.. یه خلوت نیمه شب کافیه.. آقا خیلی وقته چشم انتظارمونه! 🚛⃟🌵¦⇢ ــ ــ ــ ـــــــ۞ـــــــ ــ ــ
از حال دلم کی باخبره . . ؟