. خدا کبـریـت دارے؟ آره ؛ ولی امــام زمانــم دارماااا. . .💔 ❕چقدر قشنگ مثال زدن آقای پناهیان؛ ⁉️ درخواست های مـا در چه سطحــی هستن؟! . #صاحبــݩا 💞 🌱@ya_rafigh_18

امروز ۱۸ اردیبهشت روز تولد ایشونه! ایشون؟! شهید عباس دانشگر! براش هدیه بفرستید، اهل جبرانه! چه هدیه ای؟! مثلا یه زیارت عاشورا... 🌱@ya_rafigh_18

هر کسے با یک شهیدے خوگرفت.. روز محشر از او ابرو گرفت...

#استوری #تولد_جان❤️

💛❤️خيلي شوخ بود . هر وقت بود خنده هم بود . هر جايي بود در هر حالتي دست بردار نبود . خمپاره كه منفجرشد تركش خورد گفت: «بچه ها ناراحت نباشيد ،من مي روم عقب،امام تنهانباشد‼️😅 »امدادگرها كه مي گذاشتندش روي برانكارد،از خنده روده بر شده بودند...😂 #شهدا #شهادت🌹

❣بهش مي گفتن: «آخه تو که پسر نيستي،چه جوري مي خواي بجنگي !؟ » مي گفت:دفاع از وطن که زن و مرد و پير وجوان نداره . هرکس بايد هرکاري که از دستش برمياد ، بکنه.)  با اينکه سنش خيلي کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمي ترسيد.به کسايي هم که مي ترسيدن مي گفت: « وقتي دشمن اومده تو شهرتون ، چرا نشستيد و هيچ کاري نمي کنيد !؟  همه بايد مبارزه کنن .» #شهيده_سهام_خيام 🌹 (دختری از #هویزه)

🔴⭕️بعد از دو هفته از شهادتش، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه‌های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب» یک سالی از شهادت عباس می‌گذرد هنوز در خانه ما صدای اذان در سه نوبت به افق حلب پخش می‌شود یکبار دست بردم که حذفش کنم دلم نیامد با خود گفتم بگذار هر روز ندای الله اکبر در خانه طنین انداز شود تا مرهمی بر دل باشد. " تولد#شهید_عباس_دانشگر🌹گرامیباد...

🎦 ملتی که امر به معروف و نهی از منکر ندارد چگونه انتظار دارد دعایش مستجاب شود؟ تذکر لسانی واجب کفایی است اما انزجار قلبی از منکر بر همه ما واجب عینی است چه اصراری است در مغازه‌مان به بی‎حجاب جنس بفروشیم وقتی انزجار قلبی بر ما واجب است؟! #آیت_الله_جوادی_آملی 🌱@ya_rafigh_18

🦋🦋کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها "اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ " بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره... 🦋🦋 #شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌹

- جوانی که وقتی به محرمات الهی‌ میرسد ؛چشم میپوشد،امام زمان به او افتخار میکند کاری‌ کن‌ امام‌ زمان‌ با‌ لبخند‌ بهت‌ نگاه‌کنه... •آیت‌الله‌حق‌شناس• #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌بحق‌زینب‌کبری ❤️ 🌱@ya_rafigh_18

ترافیک خیابون اگه برای من عذاب باشه، برای اون بچه ای که گل میفروشه نعمته... خدا برای همه خداست... @ya_rafigh_18🌱