فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤پیراهن مشکی ما را مادرت اندازه کرد
این سیاهی هدیهی دخت رسول اکرم است
#رفیق_شهید
#امام_زمان
#محرم
🥀 @yaade_shohadaa
🥀در شب اول محرم عازم سوریه شد و شب عاشورا به شهادت رسید
💔همسر شهید:
همیشه میگفت که من شغلی دارم که باید از مرز و میهنم دفاع کنم و اوایل ازدواجمان هم به دلیل تازه داماد بودنش اجازه ماموریت به وی نمیدادند اما میگفت که من با همسرم توافق کردهام و مشکلی ندارم و دائم در مرزها در حال دفاع از کشور بود.
❤️🔥هر زمان که از ماموریتها برمیگشت آنقدر محبت میکرد که جبران نبودنهایش را انجام دهد و همیشه میگفت که دوست ندارم در بستر بیماری بمیرم و دوست دارم شهید شوم.
وقتی جنگ سوریه آغاز شد خیلی برای رفتن به سوریه اصرار داشت اما چون جانباز بود با رفتنش موافقت نمیکردند، اما پس از تقاضاهای زیادی که داشت در نهایت اعزام شد.
💔میدانستم که برود شهید میشود و چون آرزویش شهادت بود با او مخالفت نکردم؛ اعتقادش این بود که اگر از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند گویی از میهنش دفاع کرده است.
شهید در سال ۱۳۵۰ در شهرستان کردکوی استان گلستان متولد شد.
در اوایل انقلاب جزو نیروهای فعال بسیجی در استان بود و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت؛ ۵۰ ماه حضور در جبههها و جانبازی ۲۰ درصد در کارنامه رشادتهایش ثبت شده است.
❤️🔥با شروع جنگ در سوریه و پیشروی تکفیریها، برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در شب اول محرم عازم سوریه شد و شب عاشورا به شهادت رسید و پیکرش بعد از ۵۸ روز مفقودی شناسایی و به میهن بازگشت و در کردکوی تشییع شد.
🥀خاطره اى به ياد شهید مدافع حرم حاج اسماعیل زاهدپور
#رفیق_شهید
#امام_زمان
#محرم
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️"بسم رب شهدا"
💚یه سلام از راه دور به حضرت ارباب...
🥀به نیابت از شهید
«حسین امیرعبداللهیان»
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
هَرکُجامُلکِخُداهَستحُسینیهتُوست
هَرکهِرامینِگَرمشُورِمُحَرمدارَد...🥀
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن(علیهالسلام)
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۱۷ تیر ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔از همان دوران کودکی دفاع ازمظلوم در او نهادینه شده بود. اگر میدید به کودکی داره ظلم می شود، یا عدهای مسخرهاش میکنند یا کتکش میزنند، تحمل نمیکرد و قبل از اینکه ناظم مدرسه یا بزرگتر دیگری برسد خودش وارد عمل میشد و از آن مظلوم دفاع میکرد و اگر حقی از او ضایع شده بود، حق مظلوم را میگرفت؛ به شدت هم برخورد میکرد! علیرغم اینکه در دبستان و کودکی بچهها میروند دور و اطراف آدمهای قوی جمع می شوند، اما ابراهیم بیشتر سمت قشر ضعیف چه از نظر مالی یا از نظر جسمی میرفت، تا به واسطه اینکه ابراهیم پیش اینها هست کسی جرأت نکند به اینها نزدیک بشود.
یادم است یک روز مستند شهید احمد متوسلیان را که میدیدیم، در فیلم احمد متوسلیان در مدرسه حمله میکند و چند نفر را میزند. ابراهیم همان لحظه به من نگاه کرد و یک خندهی معنا داری به من کرد. دقیقا آن صحنهها یادآور خاطرات ابراهیم بود. البته ابراهیم بعدا به یک پختگی رسید که این روحیهاش را کنترل نمیکرد.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار ابراهیم اسمی «صلوات»
#شهید_مدافع_حرم
🥀 @yaade_shohadaa
صل الله علیک یا اباعبدالله...
💔حی علی العزای خدا میرسد به گوش
باید لباس مشکی خود را به تن کنیم
🥀فرا رسیدن ماه محرم، ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) و یاران با وفایش، بر شما همراهان بزرگوار تسلیت باد.
🥀 @yaade_shohadaa
🥀آمدی جانم به قربانت، ولی بیسر چرا...
❤️🔥شهید والامقام «محسن حججی»
💔شهید مدافع حرم محسن حججی ۲۱ تیر ۱۳۷۰ در خانوادهای متدیّن در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت. مادرش او را به یاد فرزند شهید حضرت فاطمه زهرا(س)، «محسن» نام نهاد.
به گفته مادرش همیشه میگفت:«من میخواهم در راه رهبرم سرم را هدیه کنم.» و همان هم شد.
آقامحسن به همه شهدا ارادت داشت؛ ولی علاقهاش به شهید احمد کاظمی جور دیگری بود و در همه امور و احوالات با توسل به این شهید بزرگوار جواب میگرفت. یکی از نقاط عطف زندگیاش هم حضور در گروه جهادی شهید کاظمی و شرکت در اردوهای جهادی به منظور خدمت رسانی به محرومان و مستضعفان بود.
پس از گذراندن دوران تحصیلات متوسطه، در دانشکده افسری سپاه پذیرفته و در لشکر ۸ نجف اشرف عضو شد. علیرغم اینکه یک بچه دوساله داشت، با اصرار فراوان به سوریه رفت و در دومین اعزام در منطقه التنف سوریه در حمله سنگین و غافلگیرانه داعش اسیر شد. وقتی اسیر شد خیلی خونسرد بود و مدام لبخند میزد. داعشیها شهیدش کردند و سر و دستهایش را قطع کردند.
♦️قرائت «زیارت عاشورا» هدیه به روح مطهرش.
#شهدای_بیسر
#پانزدهمینچلهتوسلبهشهدا
#روز اول
🥀 @yaade_shohadaa
#من_میترا_نیستم 🌻
#قسمت_پنجاه_و_هفت🍁
مادرم که حال من را میدید پشت سرم همه جا می آمد می گفت کبرا من رو سوزوندی کبرا آروم بگیر.
آن شب تا صبح خواب به چشمم نیامد از پشت پنجره به آسمان خیره شده بودم همه زندگیم از بچگی تا ازدواج تا به دنیا آمدن بچه ها و جنگ مثل یک فیلم از جلوی چشم هایم می گذشت.
آن شب فهمیدم که همیشه در زندگیام رازی وجود داشته. رازی نگفتنی انگار همه چیز به هم مربوط میشد زندگی و سرنوشت من طوری رقم خورده و پیشرفته بود که باید آخرش به اینجا میرسید.
آن شب حوصله حرف زدن با هیچکس را نداشتم دلم میخواست تنهای تنها باشم خودم باشم و خدا.
در دومین شب گم شدن زینب بعد از ساعت ها فکر کردن در تاریکی و سکوت وقتی همه گذشته خودم و زینب را کنار هم گذاشتم به حقیقت جدیدی رسیدم.
من، کبری نذر کرده حسین(ع) به دنیا آمدم تا بتوانم زینب را به دنیا بیاورم او را شیر بدهم و بزرگ کنم من یک واسطه بودم واسطه ای برای آمدن زینب به این دنیا.
زینب حقیقت من بود همه عشق و ایمانی که به واسطه کربلا در من به امانت گذاشته شده بود در زینب به اوج رسید و به بالاترین جایی رسید که من نرسیده بودم.
وقت نماز صبح شده بود بلند شدم و چادر نماز زینب را سرم کردم و روی سجاده اش ایستادم و نماز صبح را خواندم.
نماز عجیبی بود در نماز حال غریبی داشتم همه جا را میدیدم خانه آبادانم، خانه محله دستگرد، خانه شاهین شهر، گلزار شهدا.
ترسی که در دو روز گذشته به جانم نیشتر میزد رفته بود می دانستم که زینب گم شده اما وحشت نداشتم انگار که او در جای امنی باشد.
با این وجود خودم را آدم دردمندی میدیدم درد مند ترین آدمی که با روشنایی روز باید تکیه گاه همه خانواده می شد.
ادامه دارد...
🥀 @yaade_shohadaa
🥀مادر شهید محمدرضا دهقان:
💔همیشه از من میخواست دعا کنم که
شهید شود . حتی وقتی دانشگاه بود
پیامك میفرستاد که مامان یادت نرود
دعا کنی شهید شوم ، هربار در جواب
میگفتم که نیتت را خالص کن تا شهید
شوی ؛ نیتش را خالص کرد...
#امام_زمان
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شب دوم محرم
💔باربگشایید،کهاینــجاکربلاست
آبوخاکشبادلوجانآشناست
#محرم
🥀 @yaade_shohadaa
🥀چهره دیپلمات حاج احمد
💔حاج احمد متوسلیان و غلامرضا از بدو آشنایی در سپاه منطقه ۶ تهران دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنههای مقابله با ضدانقلاب حضور داشتند در پی آزادسازی شهرستان پاوه در دی ماه ۱۳۵۸ حاج احمد که سرپرستی فاتحان شهر را بر عهده داشت به جای اینکه خود فرماندهی سپاه شهر را به دست گیرد این مسؤلیت را بر دوش غلامرضا قربانی مطلق نهاد و حکم فرماندهی سپاه پاوه به نام این جوان قد بلند و خوشمشرب، که ریش انبوه و سیاه و موهای مجعدش جذابیت خاصی به او میبخشید، صادر شد و حاج احمد فرماندهی عملیات سپاه «پاوه» را پذیرفت.... غلامرضا زبان فصیح و شیوایی داشت، زمانیکه احتیاج به سخنرانی، مذاکره، بحث و یا از این قبیل کارها بود، برادر احمد او را میفرستاد. هر وقت از غلامرضا علت این امر را میپرسیدم، بلند میخندید و میگفت: من چهره دیپلمات حاج احمد هستم.
🥀خاطره اى به ياد فرمانده جاويدالاثر معزز حاج احمد متوسليان و سردار شهید معزز غلامرضا قربانی مطلق
#امام_زمان
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️"بسم رب شهدا"
💚یه سلام از راه دور به حضرت ارباب...
🥀به نیابت از شهید
«سید محمدعلی آلهاشم»
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa