▪️امام صادق علیه السلام در تفسير آيۀ: ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾ فرمودند:
اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا...
💬 منظور از «ليلة» فاطمه سلام الله علیها است و منظور از «القدر» خداوند است،
پس هر کس بتواند فاطمه سلام الله علیها را آن طور که باید، بشناسد شب قدر را درک كرده است
👈 و همانا او فاطمه ناميده شد چون مردم از كسب معرفت واقعى نسبت به او عاجز هستند.
📚 تفسیر فرات کوفی، ص۵۸۱.
📗@yaali37📗
🌺برنامه سه شنبه ۱۳ دی ماه:
۱) یک صفحه قرآن با توجه به معنی
۲) صد مرتبه ذکر روز با توجه به معنی
۳) ازساعت ۱۶تا ۲۴، ((موسیقی ممنوع))
۴) استفاده از رسانه ((اعم از تلفن همراه و تلوزیون ))،محدود شده و به نصف رسانده شود
🩸خونهای عالم❗️❗️
💥محمّد بن ابي کثير کوفی می گويد:
💥هميشه نمازم را با لعن بر ابوبکر و عمر آغاز کرده و به پايان می بردم.
🕊شبی در خواب پرنده ای را ديدم که با او ظرفي از جواهر بود، و درون آن مادّه ای قرمز رنگ شبيه «خَلُوق» [ عطری که از مشک و زعفران ساخته می شود ] بود.
🕊پرنده بر مزار پيامبر صلی الله عليه و آله فرود آمد و ابوبکر و عمر را از ضريح خارج کرد و آن دو را با آن عطر خوشبو کرد، سپس آن دو را به ضريح بازگرداند و پرواز کرد.
👈من از اطرافيانم پرسيدم: اين پرنده چه بود؟ و اين عطر را برای چه استعمال کرد؟
🔶گفتند: اين پرنده فرشته ای است که هر شب جمعه برای خوشبو کردن آن دو به اين مکان می آيد❗️
👈از اين رؤيا بسيار ناراحت شدم. صبح که شد،(بر خلاف عادت هر روز) آن دو را لعن نکردم❗️❗️ و نزد امام صادق عليه السلام آمدم.
🔶وقتی امام صادق عليه السلام من را ديد، خنديد و فرمود: آن پرنده را ديدي
🔹گفتم: بله ای سرور من! حضرت فرمود: هرگاه خوابی ديدی که تو را ناراحت کرد اين آيه را بخوان :
🔹﴿إِنَّمَا النَّجْوىٰ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ﴾🔹
(سوره مجادله، آيه 10)
🔶به خدا سوگند! آن پرنده، فرشته ای نيست که برای اکرام و گراميداشت ابوبکر و عمر مأمور شده باشد❗️
🔥بلکه فرشته ای است که بر شرق و غرب عالم گماشته شده است تا هر کجای عالم کسی را ظالمانه بکُشند،🩸 خون او را برگيرد و بر گردن ابوبکر و عمر بياويزد،
🔥زيرا آن دو هميشه سبب هر ظلمی بودند که اتفاق مي افتاد، (و اين تا قيامت ادامه دارد...)
📚بحار الأنوار ط - بيروت، ج30، ص: 237
📗@yaali37📗
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
سلام پدر مهربانم
ا
❣مهدے جان!
▪️شنیده بودم ابتلا با نعمت
میتواند سختتر از ابتلا به مصیبت باشد
ولی گاهی شنیدهها به چشیدهها تبدیل میشوند
▫️وقتی یادم میآید که تو بزرگترین نعمت خدا روی زمینی
و وقتی میبینم چه قدر تو را از یاد میبرم
▪️میفهمم که به اندازۀ غفلتهایی که از تو دارم
در آزمون ابتلا با تو رد شدهام.
▫️غفلتهایم از تو را میشمارم
به شماره نمیآید.
▪️چه قدر امتحان شدن با تو سخت است.
یک بار کمک کن تا در ابتلای با تو قبول شوم.
وقتت بخیر مایۀ امتحان همه!
ای همه هستم امام_زمان ام
جان_فدا یت مولا
اللهمعجللولیکالفرج
التماس دعا🤲
┅═✧❁🔆❁✧═┅
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
🎙️نامه های نهج البلاغه۵٣
☀️(عهدنامه مالک اشتر)
بخش١۶:آسان گرفتن در مالیات☀️
وَتَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ، فَإِنَّ فِي صَلاَحِهِ وَصَلاَحِهِمْ صَلاَحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ، وَلاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلاَّ بِهِمْ، لاَِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَأَهْلِهِ. وَلْيَکُنْ نَظَرُکَ فِي عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِي اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لاَِنَّ ذَلِکَ لاَ يُدْرَکُ إِلاَّ بِالْعِمَارَةِ؛ وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَکَ الْعِبَادَ، وَلَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِيلاً. فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّة، أَوْ إِحَالَةَ أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ، أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ؛ وَلاَ يَثْقُلَنَّ عَلَيْکَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَةَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْکَ فِي عِمَارَةِ بِلاَدِکَ وَتَزْيِينِ وِلاَيَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ، وَتَبَجُّحِکَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ، مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِکَ لَهُمْ، وَالثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ وَرِفْقِکَ بِهِمْ؛ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ، فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ؛ وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.
و در كار خراج بصلاح خراج دهندگان كنجكاوى كن، زيرا در صلاح خراج و صلاح خراج دهندگان ديگران را آسايش و راحتى است، و آسايش و راحتى براى ديگران نيست مگر بواسطه خراج دهندگان، چون مردم همه جيره خوار خراج و خراج دهندگانند (پس اگر امر خراج و خراج گزاران درست باشد مردم در آسايشند و اگر بآن اعتناء نكنى همه گرفتارند).
و بايد انديشه تو در آبادى زمين (كه از آن خراج گرفته ميشود) از انديشه در ستاندن خراج بيشتر باشد، زيرا خراج بدست نمى آيد مگر به آبادى، و كسيكه خراج را بى آباد نمودن بطلبد به ويرانى شهرها و تباه نمودن بندگان پرداخته، و كار او جز اندكى پايدار نمى ماند،
پس اگر خراج دهندگان شكايت كنند از سنگينى (مالياتى كه بر ايشان مقرّر گشته) يا از علّت و آفتى (كه بمحصول رسيده باشد) يا از قطع شدن بهره آب (باينكه كاريزشان بند آمده يا سدّ اصطخر و رودخانه را سيل برده و مانند آن) يا از نيامدن باران و شبنم يا از تغيير يافتن و دگرگون شدن زمين كه آنرا آب (سيل و مانند آن) پوشانده يا بى آبى (گياه) آن را تباه ساخته، بايشان تخفيف بده به اندازه اى كه اميدوارى كار آنان درست و نيكو شود (شارح قزوينىّ ملّا محمّد صالح «رحمه اللّه» در اينجا فرموده: اين كلام دلالت كند بر آنكه خراج تنها زكوات نيست كه در شرع تعيين گرديده، بلكه مالياتى است مقرّر بر زمين و آب و غير آن باندازه لزوم كه بر طبق مصلحت وقت در آن تفاوت مى نهند، و ظاهرا تخصيص به ارباب ذمّه ندارد). و بايد سبك ساختن سنگينى بار ايشان بر تو گران نيايد، زيرا تخفيفى كه بآنها داده اى اندوخته اى است كه با آبادى شهرها و آرايش دادن حكومتت بتو باز مى گردانند با جلب خوش بينى و ستايش آنها بخود و خورسند بودن تو از برقرار كردن عدل و داد بين آنان، در حاليكه افزون شدن توانائى ايشان را بآنچه نزدشان اندوخته اى از رفاهيّت و آسايش و اطمينان داشتن به مداراتى كه بآنها نموده اى از عدل و داد خود بر آنان را براى خويش تكيه گاه قرار داده اى،
پس بسا پيش آمدى كه پس از نيكى بآنها هرگاه آنرا بايشان واگزارى با خوشدلى انجام دهند، زيرا به مملكت آباد آنچه بار كنى مى تواند بكشد (و اين با نيكوئى حال رعيّت و اطمينان ايشان به حكمران انجام يابد).
و همواره ويرانى زمين بجهت دست تنگى اهل آنست، و رعيّت نيازمند و پريشان ميشود بتوجّه حكمرانان بجمع و گرد آوردن (مال و دارائى) و بد گمانيشان به پايدارى (حكومت و رياست خود) و كم بهره بردنشان از پيش آمدها و پندها و انديشه در احوال روزگار.
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
شرح وتفسیر:
طرق صحیح اخذ مالیات اسلامى:
امام(عليه السلام) بعد از بيان شرايط و وظايف فرماندهان لشکر و قضات و کارگزاران حکومت اسلامى از مسأله خراج و ماليات سخن مى راند و دستورات مهمى به مالک اشتر در اين باره مى دهد، مى فرمايد: «مسأله خراج و ماليات را دقيقا زير نظر بگير، به گونه اى که صلاح خراج دهندگان ب
اشد، زيرا بهبودى و صلاحِ وضع خراج و بهبودى و صلاح حال خراج گزاران سبب بهبودى حال ديگران (و ساير قشرهاى جامعه اسلامى) مى شود و هرگز ديگران به صلاح نمى رسند مگر اينکه خراج گزاران به صلاح برسند»; (وَتَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ، فَإِنَّ فِي صَلاَحِهِ وَصَلاَحِهِمْ صَلاَحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ، وَلاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلاَّ بِهِمْ).
خراج، مطابق آنچه در بسيارى از روايات مربوط به اراضى خراجيه(1) آمده، مال الاجاره زمين هاى متعلق به عموم مسلمانان است که در جنگ ها نصيب آنان شده است. جمله هاى بعد که امام در آن توصيه به عمران و آبادى اراضى خراجيه مى کند نيز شاهد بر اين معناست; ولى از يک نظر ساير ماليات هاى اسلامى را اعم از خمس و زکات و جزيه و مالياتى که حکومت اسلامى طبق ضرورت بر درآمدها مى بندد نيز شامل مى شود (البته از باب ملاک و تنقيح مناط).
بديهى است همه بخش هاى حکومت اسلامى اعم از دستگاه قضايى، ارتش و سپاه، کارمندان و کارگزاران و جز آن نياز به منابع مالى دارند و اگر اختلالى در امور مالى حکومت رخ دهد آثار آن در همه بخش ها آشکار مى شود، لذا امام(عليه السلام)به دنبال گفته بالا در جمله اى کوتاه و پر معنا به اين موضوع اشاره کرده مى فرمايد: «زيرا تمام مردم وابسته به خراج و خراج گزاران هستند»; (لاَِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَأَهْلِهِ).
آن گاه امام دستور ديگرى که جنبه اصولى و اساسى در امر خراج دارد به مالک مى دهد و مى فرمايد: «بايد توجّه تو در عمران و آبادى زمين بيش از توجهت به جمع آورى خراج باشد»; (وَلْيَکُنْ نَظَرُکَ فِي عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِي اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ).
اين دستور در واقع به اين اشاره دارد که بايد به منابع اصلى درآمد بازگشت کرد و آنها را حفظ نمود تا درآمدها ثابت و برقرار بماند و هر قدر منابع تقويت شود درآمدها افزون خواهد شد.
لذا امام(عليه السلام) در ادامه اين بحث به عنوان ذکر دليل مى فرمايد: «چون خراج جز با آبادانى به دست نمى آيد و آن کس که بخواهد خراج را بدون عمران و آبادانى طلب کند شهرها را ويران و بندگان خدا را هلاک نموده و پايه هاى حکومتش متزلزل خواهد شد به گونه اى که بيش از مدت کمى دوام نخواهد داشت»; (لاَِنَّ ذَلِکَ لاَ يُدْرَکُ إِلاَّ بِالْعِمَارَةِ وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَکَ الْعِبَادَ، وَلَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِيلاً).
در واقع امام براى حکومتى که در بند عمران و آبادى نيست و تنها به فکر جمع آورى خراج است سه نتيجه شوم ذکر مى فرمايد: «نخست ويران شدن اين زمين ها، زيرا عمران و آبادى جز با حمايت حکومت اسلامى ميسر نمى شود. در طول تاريخ نيز ديده شده است در مناطقى که حکومت ها خراج سنگينى بر اراضى مى بستند و به آبادى زمين نمى انديشيدند، کشاورزان زمين ها را رها کرده و براى در امان ماندن از شر جمع آورندگان خراج به نقاط ديگر فرار مى کردند.
ديگر اينکه مردم به هلاکت سوق داده مى شوند، زيرا فقر دامان آنها را مى گيرد و يکى از عوامل مهم هلاکت به معناى واقعى يا به معناى اجتماعى; يعنى از دست دادن روحيه ها همان فقر است.
سومين نتيجه نيز از همين جا حاصل مى شود، زيرا فقر عمومى سبب عدم همکارى توده هاى مردم بلکه شورش آنها بر ضد حکومت مى گردد آن هم حکومتى که دستش خالى است و در آمدى ندارد. چنين حکومتى چند صباحى بيشتر نمى تواند خود را نگه دارد.
آن گاه امام(عليه السلام) به نکته مهم ديگرى مى پردازد و آن گرفتارى هاى مختلفى است که ممکن است براى کشاورزان اراضى خراجيه پيدا شود و نتوانند مال الخراج معين را بپردازند و بايد مشمول تخفيف والى گردند. جالب اينکه امام روى عوامل مختلف انگشت مى گذارد و آنها را يک يک برمى شمارد.
مى فرمايد: «بنابراين اگر رعايا از سنگينى خراج و يا آفت زدگى يا خشک شدن آب چشمه ها يا کمىِ باران و يا دگرگونى زمين بر اثر آب گرفتگى (و فساد بذرها) يا تشنگى شديد زراعت (و به دنبال آن کمبود محصول) به تو شکايت کنند، خراج آنها را به مقدارى که اميد دارى کار آنها را اصلاح کند و بهبود بخشد، تخفيف ده»; (فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً(2)، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّة(3)، أَوْ إِحَالَةَ(4) أَرْض اغْتَمَرَهَا(5) غَرَقٌ، أَوْ أَجْحَفَ(6) بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ).
در اينجا امام اسباب شکايت کشاورزان را در شش چيز خلاصه کرده است:
نخست. همه چيز زمين و زراعت رو به راه است ولى مال الاجاره و خراجى که بر آن بسته شده سنگين و غير عادلانه است.
دوم. آفتى به زراعت برسد; از آفات زمينى و آسمانى و سبب کمبود يا نابودى محصول شود.
سوم. زراعت هايى که با آب نهرها و قنات ها سيراب مى شود بر اثر عوامل مختلف، آب نهر و قنات قطع شود و محصولى به دست نيايد و يا به اند