#تلنگر💥
فڪر ڪردن به #گناه
مثـݪ دود مےمونه!
آدمو نمےسـوزونه ولے
درو دیوار دل رو #سیاه میڪنه
و آدمو #خفه...
👈🏻مواظب #افڪارتـــــ باش مومن!
...
✍️امروز ۲۲ماه شریف ذی الحجه،مصادف است با سالروز شهادت جناب میثم تمار علیه السلام*
*ترسیمی از شخصیت میثم تمّار یار با وفای مولا امیر المومنین علی علیه السلام⬇️*
*انسان وقتی زندگی نامه این شخصیت بزرگوار را می خواند و مرور می کند می بیند که این ها تا آخرین لحظه عمر ایمانشان را حفظ کردند و چقدر به خاطر محبت و ارادت به مولا علی مورد شکنجه و اهانت و آزار و اذیت واقع شدند*
*آیا اگر ما آن زمان بودیم حاضر بودیم این همه رنج و مشقت و آزار و اذیت را به خاطر محبت به مولا علی تحمل کنیم؟*
*خدایا ما او را ندیده ایم اما دلمان برای یاران با صفای مولا علی و حرمشان تنگ شده خدایا زیارت آنها را نصیبمان کن و ما را در قیامت با ایشان محشور کن*
✍️ *(میثم)، فرزند یحیی، ابتدا غلام زنی از طایفه بنی اسد بود، آقا امیر المومنین(علیه السلام) او را خرید و آزاد کرد. وی در زمان پیامبر نیز می زیست هر چند در حوادث زمان آن حضرت یادی از او نشده، اما او را از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) به شمار آورده اند*
*میثم تمّار، مسلمانی فداکار و شیعه ای وفادار و خالص بود*
*گفته اند که شش پسر داشت که همه همچون پدر، در راه ایمان و مسلمانی استوار بودند و از هواداران اهل بیت به شمار می رفتند. آنها مورد علاقه امامان شیعه بودند. امام حسین، امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) بارها از میثم به نیکی یاد کرده اند*
*ارتباط میثم با حضرت علی(علیه السلام) در زمان خلافت آن حضرت صمیمی تر و بیشتر شد در همان زمان بود که حضرت او را از بردگی رهاند و آزاد کرد*
*وی شیفته آن بود که از محضر مولا علی (علیه السلام) علم و حکمت بیاموزد. از این رو دل و جان خود را دربست در اختیار معارف علوم علوی گذاشت.حضرت علی (علیه السلام) نیز که او را لایق و با استعداد یافت، دانش و حکمت های فراوانی به وی آموخت، حتی برخی اسرار را که به هر کسی نمی توان گفت و آگاهی از حوادث آینده و بلاها و فتنه های زمانه را در اختیار او گذاشت. از این رو میثم تمّار را صاحب سرّ امیر المؤمنین می دانند*
*گاهی میثم تمّار، گوشه ای از آموخته ها و رازهایی را که از امام خود فرا گرفته بود، با مردم در میان می گذاشت و مایه شگفتی آنان می شد. این نوع علوم و آگاهی ها را (علم مَنایا و بلایا) می نامند. میثم تمار، رازدار بود و جز به ضرورت و هنگام نیاز، آنچه را از مولایش فرا گرفته بود، فاش نمی ساخت*
*وی در کوفه می زیست و میان او و امام علی(علیه السلام)صمیمیتی خاص وجود داشت حضرت گاهی به مغازه خرما فروشی او می رفت و هم صحبتش می شد و در این دیدارها از قرآن و حکمت های دینی به او می آموخت*
*در صحنه های مختلف، پا به پای یاران خالص مولا علی(علیه السلام) حضور داشت و همچون پروانه ای از فروغ ولایتِ علوی، نور می گرفت. همراه افراد زبدهای چون کمیل در مواقف نیایش و عبادت مولا حاضر می شد. انیس شب های عرفانی آن حضرت و همدم راز و نیازهای امام بود*
*صحنه هایی از عبادت های نیمه شب حضرت در صحراهای بیرون کوفه و رازگویی های مولا با چاه، از زبان میثم تمّار نقل شده است*
*میثم، به واسطه آنچه از زبان مولایش شنیده بود، از شهادت خود آگاه بود. حضرت روزی به او فرمود: ای میثم چه خواهی کرد آن روز که فرزند ناپاک بنی امیه (ابن زیاد) از تو بخواهد که از من بیزاری بجویی؟*
*میثم گفت: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهم کرد*
*امام(علیه السلام) فرمود: در غیر این صورت تو را به دار می آویزند و میکشند*
*گفت: صبر و مقاومت می کنم. این در راه خدا برایم قابل تحمل است،از این رو میثم، پیوسته دار بر دوشی بود که انتظار شهادت داشت و شهادت بر سر عقیده و ایمان را افتخار می دانست و با همه خطرها و فشارها، هرگز از دفاع و جانبداری خاندان رسالت و خط امامت و ولایت دست برنمی داشت. پس از شهادت امیر المؤمنین(علیه السلام)، گاهی از کوفه به مدینه می رفت و با امام حسن و امام حسین علیهم السلام دیدار می کرد*
*مردم کوفه، در آن دوران خفقان که امویان حکومت را در دست داشتند، فضایل اهل بیت و مناقب امیر مؤمنان را از زبان او می شنیدند. او به توصیه مولایش علی(علیه السلام) عمل می کرد و فضیلت های آن حضرت و این خاندان پاک را همه جا نشر می داد، با آن که می دانست او را دستگیر خواهند کرد و از شاخه نخلی به دار خواهند آویخت. حتّی آن درخت خاص ّ را هم می دانست کدام است*
*گاهی هنگام عبور از کنار آن درخت که مولا علی(علیه السلام)به وی نشان داده و فرموده بود که بعداً با این درخت، ماجراها خواهی داشت، می ایستاد و در پای آن نخل نماز می خواند و می گفت: مبارکت باد ای نخل! مرا برای تو آفریده اند و تو برای من روییده ای. همیشه به آن نخل می نگریست*
*وقتی میثم از سفر حج به سوی کوفه برمی گشت، ابن زیاد دستور دستگیری او را داده بود. این در آستانه حوادث پیش از قیام امام حسین (علیه السلام)و عاشورا و اوضاع بحرانی کوفه بود. گماشتگان والی، در
مکانی به نام حیره، میثم را پیش از آن که به کوفه و خانه خود برسد، دستگیر کردند. وی هنگام دستگیری، سالخورده و نحیف بود و جز پوستی بر استخوان هایش نمانده بود هر چند قلبی شجاع و دلی نیرومند داشت*
*او را پیش ابن زیاد بردند حرف هایی میان او و ابن زیاد ردّ و بدل شد. والی کوفه از او پرسید: پروردگارت در کجاست؟ میثم تمار جواب داد: در کمین ستمگران، که تو نیز یکی از آنانی، گفت: باید از علی بن ابی طالب(علیه السلام) بیزاری بجویی و به او ناسزا بگویی، و گرنه دست ها و پاهایت را بریده، بر دار خواهم آویخت*
*میثم گفت: مولایم علی (علیه السلام)به من خبر داده که مرا به دار می آویزی و زبانم را می بُری*
*ابن زیاد برای ابراز دشمنی خود، گفت: دست و پایت را می برم و رهایت می کنم تا دروغ مولایت آشکار شود*
*دستور داد او را به دار آویختند. میثم تمار بر فراز دار هم از فضایل علی بن ابی طالب(علیه السلام) می گفت و اعلام می کرد: ای مردم! هر کسی دوست دارد حدیثی از سخنان علی(علیه السلام) را بشنود، پیش از آن که کشته شوم بیاید. من شما را از حوادث آینده تا پایان جهان خبر می دهم. مردم مشتاقانه برای شنیدن سخنانش گرد آمدند و او از فراز دار برایشان سخن گفت و فضایل خاندان پیامبر را به گوش مردم می رساند*
*سرانجام، دشمنان این سخنان را تاب نیاوردند، از این رو به دستور ابن زیاد، زبان او را بریدند و وی را با ضربت نیزه ها بر فراز دار به شهادت رساندند*.
*میثم تمّار، عمری را پاک، با ایمان و در خط اهل بیت زیست و سرانجام جان خود را در راه وفاداری صادقانه به ایمان خویش از دست داد. شهادش میلاد سرخی برای او بود و با آن فرجام نیک، به آرزویش رسید.*
*مدتی پیکر پاک او بر سر دار بود و ابن زیاد برای زهر چشم گرفتن از مخالفان اجازه نمی داد آن را پایین آورند. هفت نفر از دوستان غیرت مند او با هم هم پیمان شدند و شبی نگهبانان را غافلگیر کردند، جسد را پایین آوردند و آن را به خاک سپردند. مأموران، فردا صبح جنازه را بر دار ندیدند و هر چه گشتند نیافتند*
*امروز، مرقد مطهر و الهام بخش آن شهید راه عقیده و ایمان، در محلی میان نجف و کوفه است و شیفتگان حق، آن را زیارت می کنند*
*درود خدا بر (میثم تمّار)، این فدایی راه حق و الگوی رشادت و پاکی و مبارزه با ستمگران*
*"سلام و درود خدا بر این عبد صالح"*
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
یچیزی که نمیذاره دلمون
با روحانی و دولتش صاف شه نبود شماست حاجی 💔 ...
ولی بابت هرچی حلالش کنیم بابت فرودگاه بغداد حلالش نمیکنیم 😔
#حلالت_نمیکنیم
ابتکار جالب رئیس دستگاه قضا برای ارتباط با مردم/فراخوان صفحه مجازی رئیس قوه قضائیه برای نظارت همگانی
🔹صفحه ejeii_org در اینستاگرام، آپارات و روبیکا از مخاطبان خواست در صورتیکه مواردی از نادیده گرفته شدن حقوق افراد در طولانی شدن غیرمعمول روند دادرسی و رسیدگی به یک پرونده را مطلع هستند، مستندات را به صورت دقیق در بخش پیام خصوصی (دایرکت) صفحه ejeii_org ارسال کنند.