#امام_زمان_عج
#حضرت_زینب
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست
خوابمان برده ست...در اینجا کسی هشیار نیست
تو دعامان میکنی، ما بیمحلی میکنیم
هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست
بیقراری از غم هجر تو کار عاشق است
من که عاشق نیستم، وقتی که حالم زار نیست
آخرش میمیرم و رویت ندیده میروم
ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست
زحمتت دادم، برایت درد سر بودم ببخش
در میان نوکرانت مثل من سر بار نیست
باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین
توبه و بدقولی من که همین یکبار نیست
من فقیر و رو سیاهم، بینوایم... بیکسم
همنشینی کریمان با فقیران عار نیست
این دل ویرانه را آباد کن یابنالحسن
بهر این ویرانهدل غیر از شما معمار نیست
دست من در محضرت خالیست میدانم ولی
مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست
من که سر تا پا گناهم... غیر گریه بر حسین
مرهمی بر زخمهای این دل بیمار نیست
زینب و دروازهی ساعات و یک شهر شلوغ
یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست؟
بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا
جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست
مثل اینکه باز از زوار او جا ماندهام
قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست
علی سپهری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#زمینه
بند1⃣
کجایی آقا
ازت خبر ندارم و هر روز
دلم برات بهونه میگیره
از یه طرف راه حرم بسته ست
از یه طرف پام تو گناه گیره
کاظمینی /سامرایی
من اسیر غربتم شما کجایی
نجفی یا /کربلایی
روز اربعین میون موکبایی؟
حالا که حسرت شد قسمت ما
فکری کن واسه ما جامونده ها
اباصالح التماس دعا/هرکجا هستی/ یاد ماهم باش
نجف هستی/کاظمین هستی/کربلا هستی/یاد ماهم باش
اباصالح یاد ماهم باش
بند 2⃣
کجایی آقا
یه لحظه فکرشم نمیکردم
گناه من انقده معضل شه
دیدن شیش گوشه ی اربابم
برام بخاطره مبدل شه
تو حرم باز/خالیه جام
اربعین رسیده و من هنوز اینجام
دیدن تو/شده رویام
چقدَر زیارتِ باتو رو میخوام
موندم تو دنیای پر از بلا
خیلی دلتنگ کربلام آقا
اباصالح التماس دعا
بند3⃣
کجایی آقا
عمود آخرو که میبینی
منو مبادا ببری از یاد
جای منم سلام بده وقتی
چشای خیست به حرم افتاد
هرقیامی/هرقعودی
تو نمازِ هر زیارتی که بودی
تو قنوت یا/هرسجودی
دعا کن راه حرم واشه به زودی
زیر ایوون یا قبه ی طلا
یادی هم کن از دلشکسته ها
اباصالح التماس دعا
شاعر: #مرتضی_سراوانی و #عالیه_رجبی
زمزمه ی امیری یا حسین علیه السلام
تو صفای عالمینی، بر علی نور دو عینی
از تبار مصطفی و جان زهرا تو حسینی
تویی نور ولا امام و مقتدا
عزیز زینبی شهید کربلا
امیری یا حسین۴
همچو حیدر همچو زهرا تو دعای مستجابی
بده از لطف و کرامت بر من مسکین جوابی غریب فاطمه نما دردم دوا
نما از مرحمت مرا حاجت روا
امیری یا حسین۴
یا حسین روح دعایی مظهر جود و سخایی همچو حیدر یاحسین جان تو شه مشکل گشایی
همه ذره تویی بسان آفتاب
کرم فرما حسین به قلب ما بتاب
امیری یا حسین۴
از طفولیت شدیم ما آشنای تو حسین جان
جنت و رضوان ما شدکربلای تو حسین جان
به ما مولای من نما لطف و کرم
بیاییم اربعین در آن صحن و حرم
امیری یا حسین۴
آرزوم اربعین باشم در ایوان طلایت
یاد غم های تو مولا سوزم و گریم برایت
به حق مادرت نما با عزتم
دوباره اربعین حسین کن دعوتم
امیری یا حسین۴
@yaghubianreza
.
#روضه_امام_زمان
#میرزامحمدی 🎤
مناجات و روضه جانسوز _ #امام_زمان
*اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ*
از کسانی که سال های سال بی قرار امام زمانش بوده مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست .
سالها از این شهر به آن شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده، خسته شد با خودش گفت میرم کربلای معلی ، آگه اونجا زیارتش کردم که می بینمش، اما اگه اونجا هم ندیدمش، دیگه دنبالش نمی گردم.
(بعضی ها عجب نشونی هایی بلد بودن)
یه قصیده ای گفت،گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم ان الله دیگه این تیر آخر به هدف می خوره.
از حله با چه امیدی،پای پیاده آمد کربلا ، ان شاالله وعده ی هممون اربعین ابی عبدالله با پای پیاده بریم زیارت ...
وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند :
"اتری تجی ء فجیعه _ بأمض من تلک الفجیعة؟" *یعنی تو عالم مصیبتی جان گداز تر از فاجعه ی کربلا سراغ نداریم*
"حیث الحسین علی الثری" *اون ساعتی که از مرکبش رو خاک ها افتاد* "خیل العدی طحنت ضلوعه" *اون ساعتی که ده نفر سوار بر اسب بر بدن نازنینش اسب تازوندن ...
دونه دونه ی این ابیات رو داره میخونه، تا رسید به این بیت :
"و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه" *یعنی این آقایی که اینجا خوابیده یه بچه ی شیرخواره داشت ، چه جوری سیرابش کردن؟ به خون حلقش اون رو سیرابش کردن ... آقا بیا انتقام شیرخواره ی حسین رو بگیر ...
تا رسید به این بیت،دید یه دستی از پشت سر به شانه اش خورد ،یکی میگه سید حیدر دیگه بسه ... ادامه نده،منه مهدی طاقت ندارم ... (رمز سخن گفتن با امام زمان رو گرفتی ؟!!)
من میخوام بگم آقاجان سید حیدر که چیزی نگفت، فقط گفت این آقا یه بچه ی شیرخواره داشت .. پس چه گذشت بر جد غریبتون حسین ...
اومد این بچه ی شیرخواره رو از خواهرش زینب گرفت ، مرحوم سید ابن طاووس می نویسد ، همه یاراش رو زمین افتادن ، یه نگاه کرد دید دیگه براش یاری باقی نمانده ، یه مرتبه صدا زد : "هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه"ِ
همین که اهل حرم استقاثه ی حسین رو شنیدن، انقده این زن و بچه ضجه زدن ... که ابی عبدالله نگران شد ، سراسیمه آمد سمت خیمه ها، اول خواهرش رو صدا زد : "فنادا یا زینب ایتینی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ" این بچه ی صغیر و شیرخواره ام رو بده باهاش وداع کنم ...
به به رحمت خدا بر این ناله ها ... روضه ی شیرخواره ی ابی عبدالله از روضه هایی هست که حضرت تو چند تا تشرف سفارش کرده، روضه ،روضه ی باب الحوائجه ... از همه التماس دعا ، برا پیروزی مدافعان حرم زینبی هم دعا کنید ...
همین که خواهرش رو صدا زد ، عقیله ی بنی هاشم این بچه رو بغل گرفت ، عجیبه به خدا این بچه رو مادر به ابی عبدالله نداده ، همه ی مقاتل نوشتن زینب این شیرخواره رو به حسین داد ؛ شاید رباب مادرش خجالت کشید، تا این کودک رو تو بغل برادر قرار داد یه جمله ای رو زینب گفته ، عرضه داشت داداش سه روزه که این بچه آب نخورده" "فأطلب له شربة من الماء فاخذ الحسین علی یدا" ابی عبدالله این شیرخواره رو ، رو دست گرفت ،بعضی ها نوشتن اونقده بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد"
فرمود :«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل الرضیع» آگه به من رحم نمی کنید لااقل به این شیرخواره رحم کنید «اما ترونه کیف یتلظی عطشا» مگه نمی بینید از شدت عطش لب هاشو پشت سر هم باز و بسته می کنه ...
گریه کنا ، ناله زنا ، هنوز حرف ابی عبدالله تمام نشده بود ، حسین هم متوجه نشد تیر حرمله از کدام طرف آمد ... یه وقت دید ... «فَذُبحَ مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ... » چنان گوش تا گوش علی دریده شد ...
ناله بزن یا حسین ...
┄┅═══✼✼═══┅
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
.👇
#یاصاحب_الزمان_عج❤️
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_شریف
#اربعین_حسینی
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان
این روزها شبیه اسیران نینوا
داری هوای مهد بلا صاحب الزمان
پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود
راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان
خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو
داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان
موکب به موکب از ته دل آه می کشی
با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان
لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند
خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان
از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد
با تاول نشسته به پا صاحب الزمان
با دیدن نی و علم و پرچم و کتل
هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان
هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت
بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان
خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف
زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان
یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است
از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان
چل روز پیش رأس حسینش مقابلش
از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان
رفته میان مقتل و دیده به جسم او
زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان
چل روز پیش دیده تنش را میان بغض
در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
روضه از زبان حضرت بقیة الله الاعظم
من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم
بی تابِ سربریده ی ماهِ محرمم
با گریه هر غروب من از حال می روم
با هر فرازِ ناحیه گودال می روم
صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم
این روضه را به مادرمان هدیه می کنم
برنیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد
دردش گرفته بود صدایش بلند شد
فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید
نامردها به خیمه چرا حمله می کنید
کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!!
اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد
اینجا به بعد شیون زنها شروع شد
دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمهی ما می کند نگاه
هرکس رسید نیزه ی خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینه ی آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد
تا که ز رویِ پیکرِ بی سر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد
اینجا به بعد گریهی من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمهی مارا کتک زدند
راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند
قاسم نعمتى
میاد یه صدایی از مدینه
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
گوش بکنید؛ داره میاد یه صدایی از مدینه!!||♫♪♩
چشماتونو باز بکنید، شاید یه چیزی بِبینه||♫♪♩
صدا میگه: امتِ من ؛ پیغمبرِ شما منم||♫♪♩
مهدیِ من ، تو غربته از همتون گِله دارم
چرا دل عزیزمو خون میکنید مسلمونا؟!||♫♪♩
برا ظهورِ مهدیَم؛ چرا نمیکنید دعا؟!!!||♫♪♩
مهدی من غُصّه داره!! عزیزِ من تو انتــظار||♫♪♩
منتظرِ دستور حق تا که بیاد با ذوالفقار
غریبم آقا آقا آقا……..||♫♪♩
گوش بکنید؛ داره میاد یه صدایی از تو نَجف||♫♪♩
لباتونو ببندید و هرگز نباشـه؛ هیچ سخن||♫♪♩
صدا میگه: من ولیَم… شیرِ خدا من علیَم
مهدیِ من، غصه داره!! از همتون ناراضیَم||♫♪♩
چرا عزیزِ دلمو؛ با کاراتون رنجش میدید؟!||♫♪♩
آآآی شیعه ها با شماهام؛ مهدی رو هِی عذاب میدید!!||♫♪♩
{ با صدای مداح: سید جواد ذاکر }
مهدیِ من؛ چاه نداره که دردِ دل باهاش کنه
مهـدی من یار نداره!! که اونو هَمراهش کنه||♫♪♩
گوش بکنید؛ داره میاد یه صدایی از مدینه||♫♪♩
حواستونو جمع کنید… صاحب اون صدا کیه؟؟؟||♫♪♩
صدا میگه: من فاطمَم!! دخترِ پیغمبرتون
خوب میدونید؛ که ندارم رضایت از اعمالتون||♫♪♩
فرزندِ من؛ مثل خودم! غریبه و وااای بر شما||♫♪♩
اینطور میخواد که ما باشیم؛ شفیعتون روز جزا||♫♪♩
من عاشقِ فرزندمم؛ مــهدی هم عاشقِ منه
خدا نیامرزه اونو که قلبشو زَخم بزنه||♫♪♩
من مادرم اون پسرم؛ طاقت ندارم ببینم||♫♪♩
مهدیِ من غصه داره… الهی هیچوقت نبینم||♫♪♩
گوش بکنید؛ داره میاد یه صدایی از تو بقیع
چشماتونو باز بکنید؛ غربت میباره از بقیع||♫♪♩
صدا میگه: من حسنم… سـید اهل جنتم||♫♪♩
مسلمونا جواب بدید؛ از شماها در حیرتَم||♫♪♩
تلخیِ زهر انتظار ؛ به کامِ مهدی نمونه

شیعه باید کاری کنه؛ تا مهدی تنها نمونه||♫♪♩
تلخ تر از زهری که جگرِ من رو پاره میکرد||♫♪♩
دست از دعا بر ندارید!!! شاید خدا اشاره کرد||♫♪♩
گوش بکنید!! داره میاد یه صدایی از کَربلا
دیوونــه ها گریه کنید؛ با صدایِ ثار خدا||♫♪♩
صدا میگه: من حسینم، عاشق و معشوق خدا||♫♪♩
آی عاشقا چرا شدید، از یادِ عشقتون جدا؟!!!||♫♪♩
مهدیِ من؛ منتقمه خون من و مادرمه
هر روز نگاش رو دوخته… بر پیرهنِ پاره یِ من||♫♪♩
صدایِ حق؛ وقت ظهور به گوشِ مهدی میرسه||♫♪♩
از خونی که از پیرهنم میریزه و جاری میـشه||♫♪♩
عزیزِ من!! میفهمه که لحظه موعود رسیده
با ذوالفقار و ذوالجناح، میره به مکّه مدینه||♫♪♩
حسینیا ، حســینه و دل که سرشار از خونه||♫♪♩
چرا برایِ پسرش؛ کسی دعا نمیخونه؟!||♫♪♩
گوش بکنید!! داره میاد یه صدایی از کربلا
دستاتونو پنهان کنید؛ از شَرمِ ساقی خدا||♫♪♩
ساقی میگه: عباس منم!! ساقیِ تشنگان منم||♫♪♩
غیرتتون کجاست؟! استاد عاشقان مَنم||♫♪♩
چرا عزیز مادرم تنهاست و یاری نداره؟!
شیعه ها پــس چی شد وفا؟! کارِ شما گریه داره||♫♪♩
دست ندارم… ولی چشام رووو به سویِ لطف خدا||♫♪♩
تا عزیزِ من مهدی؛ از غربت و غَم بشه جدا||♫♪♩
گوش بکنید؛ داره میاد یه صدایی از سوریه
خوب گوش کنید!! این صدایِ اسوه دلداگیه||♫♪♩
صدا مـیگه: من زینبم… عمه مَهدیم منم||♫♪♩
میخوام که وقتی اون میاد؛ یکی مثالِ من باشه||♫♪♩
عاشقونه دل بیاره!! خطبه هاش ریشــه کَن باشه
سینه سپَر کنه؛ جلو دشمنایِ مهدیِ من||♫♪♩
گوش بکنید؛ داره میاد یه صدایی از مشهدتون||♫♪♩
ولی نعمت ماهـا ، آبروی ایرانیان||♫♪♩
صدا میگه ( رضا مَنم غریب غربا منم )
اما برایِ غربت مهدی خود گریه کنم……..||♫♪♩
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
گوش بکنید داره میاد یه صدایی از مدینه
🥀#روضه_امام_زمان_عج
🌹#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری
🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم
🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم
🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا
🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم
♻️یا صاحب الزمان
♻️الغوث الامان
✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی
قربون دل داغدارت برم آقا جان
⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره...
اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه...
امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن ..
#السلام_علیک_یابنت_امیرالمومنین_السلام_علیک_یاام_المصائب_السلام_علیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3
💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین
💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است
💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است
⬅️قربون غصههای دلت برم بی جان....
وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه...
چرا گریه می کنی..
فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم ..
از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه ..
از بچه گی غم دید...
بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه
ناله میکرد...
گریه میکرد...
🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره
🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد
کنار بستر بابا زینبه...
کنار بستر برادرش حسن زینبه ...
⬆️(اوج )
اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه...
اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد...
تو گودی قتلگاه زینبه...
علقمه زینبه...
اسیری زینبه....
خرابه شام زینبه...
آخ
▪️میون همه دلها
▪️امون از دل زینب
⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد...
⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد...
زینبم مادر وصیتی دارم مادر....
کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه....
زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر....
(میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...)
نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد
یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد.....
صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه...
زینب داره نگاه میکنه ...
زینب جان ...
این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ...
بدن بابا رو با این کفن کنه...
(زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد....
زینب جان....
این کفن داداش حسنته...
⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه...
امان امان3
زینب داره نگاه میکنه...
⬆️(اوج/سوز)
یه وقت دید مادر بقچه بست....
ای مادر ای مادر....
مادر مگه حسینم کفن نداره مادر .....
امان از دل زینب...
🔘مگر به کربلا کفن
🔘به غیر بوریا نبود
🔘مگر حسین تشنه لب
🔘عزیز مصطفی نبود
🔘مگر کسی که کشته شد
🔘تنش برهنه میکنند
🔘مگر که پاره پیروهن
🔘به پیکرش روا نبود
💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
«💙🌎»↴
مرابِهغِیرِتُونبودپناهمہدےجآن
ڪِهمنگدایموهستےتوشاهـ،مَہدےجآن
درانتظارِتوشامهاگذشتعمرعزیز
نگشتحاصلمنغیـرآهمہدےجآن...
#السلامعلیکیابقیةاللهفیارضه🖐🏼
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
༻♥️༺🌸༻♥️༺
سلااام و درود دوستان و رفقای ما😊
صبحتون قرین خیر و نیکبختی باشه عزیزان🌺
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
از دو چشمت نگاه می خواهیم
در نگاهت پناه می خواهیم
خانه ای در محله خورشید
کوچه ای رو به ماه می خواهیم
خسته تنها غریب اواره
گمشدیم از تو راه می خواهیم
ما تو را از خدا نخواسته ایم
ما فقط اشتباه می خواهیم
کوهی از لطف دیده ایم اما
باز هم از تو کاه می خواهیم
از نگاه تو گریه ای جاری
از گلوی تو اه می خواهیم
راهی کاظمین هستیم و
توشه بین راه می خواهیم
توشه کربلا شب جمعه
گریه در قتلگاه می خواهیم
#مناجات
❣﷽❣
💚#زمزمه_امام_زمان_عج
💚#اربعین
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بیقرار و بیتابند
دست و پای تو را که میبوسند
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهی کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه غریب بیکفنم
باز شد بغض عمهی سادات
به زمین خورد از سر محمل
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
خواست تا درد دل کند اما
مگر این گریهها امان میداد
یک نگاهی به دور خود انداخت
سر خود را فقط تکان میداد
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا عطشان
السلام علیک یا بن علی
السلام علیک یا عریان
ای برادر نمیبرم از یاد
که چگونه به خاک افتادی
زیر گرمای آفتاب آن روز
با لب تشنه، خسته، جان دادی
ای برادر نرفته از نظرم
اکبرت را که ارباً اربا شد
بعد عباس میر لشکر تو
پای دشمن به خیمهها وا شد
به خدا ای عزیز لبتشنه
داغ یک قطره آب کشته مرا
بین این گریههای اهل حرم
گریههای رباب کشته مرا
غرق گریه رباب میگوید
که دل پاره پاره را بردند
با سهشعبه به روی دست پدر
طفلک شیرخواره را بردند
پسرم با خیال تو هر شب
دست بر سینه میفشارم من
گرچه ماندم خجالتت آنروز
ولی امروز شیر دارم من
گریه را کم کنید دخترها
کمی آرام اصغرم خواب است
گل نازم علی علی لا لا
مادرت چهل شب است بیتاب است
💚(مجتبی شکریان)
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین