eitaa logo
نخبگان یادداشت نویس حوزه
98 دنبال‌کننده
17 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️بسم الله الرحمن الرحیم➡️ 🌹سلام و عرض ادب🌹 🔹خیر مقدم خدمت همۀ فضلای ارجمند علاقه‌مند به نویسندگی و به ویژه یادداشت نویسی. 🔹هدف از راه اندازی این کانال، ایجاد بستری برای نشر دیدگاه‌ها، تحلیل، تبیین و نقد و بررسی مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... در قالب یادداشت است؛ تا ما نیز به سهم خود گامی هر چند کوچک در حراست از تراث اصیل اسلامی و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی برداریم. 🔹بدیهی است که تعلیقات، حواشی و نقدهای ارزشمند شما در ژرفابخشی بیشتر مباحث نقش بسزایی خواهد داشت. 🔹مشتاقانه پذیرای دیدگاه های استادان و پژوهشگران هستیم. ✍️آی‌دی جهت تبادل نظر و ارسال یادداشت نخبگان حوزه: @Kanone_Nokhbegan
🔴 انتخابات برقی! 🔹در سال 1387 رسانه‌های در اختیار ضد انقلاب خارج از کشور و رسانه های وابسته به کمیته سه جانبه اطلاعاتی، تصمیم گرفتند همانند گذشته مردم را از رفتن پای صندوق‌های رأی بازدارند. 🔹 اما با آمدن میرحسین به صحنه، تصمیم آنها تغییر کرد و برای پیاده کردن برنامه یک انقلاب رنگی، دیدیم که چگونه درهماهنگی با دو جریان اصلاح طلب داخل و با اسم رمز " تقلب " پشت میر حسین ایستادند و اغتشاشات 1388 را رقم زدند. 🔹اما این بار و در انتخابات 1400، تا کنون برنامه آنها بر این قرار گرفته که برای چندمین بار از مردم بخواهند که در انتخابات شرکت نکنند. 🔹تحلیل آنها این است که قسمتی از مردم ایران به خاطر کرونا قطعا در انتخابات شرکت نخواهند کرد. این تعداد باید با برنامه‌های ناراضی‌ساز داخلی افزایش یابد. 🔹برنامه‌های ناراضی ساز عبارتند از: 🔸خاموشی برق 🔸جیره بندی آب 🔸گرانی اجناس و خدمات 🔸و.... 🔹آنها با نشان دادن کاهش مشارکت زمینه اغتشاش و با کمک سعید حجاریان کشته‌سازی را برای اغتشاشات گسترده فراهم می‌کنند. ✍️ احمد جهان بزرگی 🌷اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 🌷همراه ما باشید با نخبگان یادداشت نویس حوزه🌷 🌐لینک کانال: @yaddasht_nokhbegan ✍️آی دی جهت تبادل نظر و ارسال یادداشت: @Kanone_Nokhbegan
🟢🖋رقص قلم در میانه میدان انقلاب... 🔹راستش هرچه بیشتر فکر می‌کنم، کمتر متوجه می‌شوم که چطور می‌شود هم باشیم و هم اهل مطالعه و صاحب قلم، ولی در ایامی که انقلاب به تحلیل‌ها و یادداشت‌های ما نیاز دارد، در میانه میدان نباشیم. 🔹این روزها در دوره سرنوشت‌سازی هستیم؛ دوره‌ای که هنوز هم کسانی می‌خواهند با شعار و وارد کارزار انتخابات شوند، و مردمی هم هستند که هنوز خیال می‌کنند با مذاکره اوضاع کشور بهتر می‌شود؛ دوره‌ای که خیلی‌ها یا از روی ناامیدی و یا در نتیجه شبهات دشمنان، اصلاً نمی‌خواهند رأی بدهند. 🔹وقتی می‌بینم در چنین شرایط حساسی که به روشنگری همه جانبه در همه عرصه‌ها نیاز دارد، گروهی از انقلابی‌های صاحب سواد و قلم، فقط نوشته‌های اخلاقی و تربیتی و معنوی می‌نویسند و در انجمن‌ها و کانون‌هایشان دور هم جمع می‌شوند و می‌خوانند و نقد می‌کنند، دلم می‌گیرد. 🔹این‌طور وقت‌ها، یاد انجمن‌های شعری می‌افتم که مُشتی دور هم جمع می‌شوند و شعرهای بی‌سو و خنثایشان را برای هم می‌خوانند و بی‌خبر از همه‌جا و بی‌خیال همه‌چیز، در عالَم هَپروت خودشان برای سروده‌های هم بَهبَه و چَهچَه می‌کنند. ✍️مرتضی رجائی نخبگان_یادداشت_نویس_حوزه 🌷اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 🌷همراه ما باشید با نخبگان یادداشت نویس حوزه🌷 🌐لینک کانال: @yaddasht_nokhbegan ✍️آی دی جهت تبادل نظر و ارسال یادداشت: @Kanone_Nokhbegan
🔴 حجاریان و طلسم‌‌هایش! 🔸️سعید حجاریان پس از رد صلاحیت شدن رحِم‌های ملکی و اجاره‌ای جریان غرب‌گدایش، یادداشتی نوشته و سخن از «سیاه بهار» و «گدا بهار» آورده و به بحران معیشتی و اغتشاش در کشور تهدید کرده که بیشتر به لاف در غریبی می‌خورد؛ ولی خب اگر از باب اینکه دشمن را نباید کوچک شمرد هم بخواهیم به قضیه نگاه کنیم، چیزی بیش از داستان مسجد مهمان‌کشی مولانا در مثنوی، دفتر سوم، نیست. 🔹️خلاصه‌ی داستان از زبان شهید مطهری (ره) در کتاب آینده‌ی انقلاب اسلامی: 🔹️قدیم‌ها مهمانخانه و مانند آن نبوده و اگر کسی وارد محلی می‌شد و آشنایی نمی‌داشت مسجد را مسکن می‌گزید. مسجدی بود که معروف شده بود که هر کس می‌آید اینجا شب می‌خوابد، صبح که می‌روند، جنازه‌اش را بیرون می‌آورند و کسی هم نمی‌دانست علت قضیه چیست. یک آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، این مسجد نمی‌دانیم چگونه است که هر کس می‌آید شب در اینجا می‌خوابد صبح جنازه‌اش را بیرون می‌آورند، زنده نمی‌ماند. گفت: من دیگر از زندگی بیزارم و از مرگ هم نمی‌ترسم، من می‌روم. هر کار کردند گوش نکرد و رفت در آنجا خوابید. 🔹️ضمناً آدم دلیری بود. آن نیمه‌های شب که شد صداهای هولناکی از اطراف این مسجد بلند شد: آی تو کی هستی که آمده‌ای اینجا؟ الآن خفه‌ات می‌کنیم، الآن ریز ریزت می‌کنیم؛ یک صداهای مهیبی در آن تاریکی که زهره شیر می‌ترکید. تا این صداها را شنید، این هم از جا بلند شد و گفت: تو کی هستی؟ صدایش را بلندتر کرد: هر که هستی بیا جلو، من از مرگ نمی‌ترسم، من دیگر از این زندگی بیزارم، بیا هر کاری می‌خواهی بکنی بکن. شروع کرد فریادِ بلندتر کشیدن. یک مقدار که جلو رفت و فریاد کشید صدای مهیبی از داخل مسجد بلند شد، ناگهان دیوارها فرو ریخت و طلسم‌هایی که در آنجا بود شکست و گنج‌هایی که در آنجا مدفون بود پیش پای آن آدم فرو ریخت. فردا صبح از آنجا با یک سلسله گنج‌ها بیرون آمد. ✍️ محمدرضا آتشین صدف 🌷اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 🌷همراه ما باشید با نخبگان یادداشت نویس حوزه🌷 🌐لینک کانال: @yaddasht_nokhbegan ✍️آی دی جهت تبادل نظر و ارسال یادداشت: @Kanone_Nokhbegan