✅ راز موفقیت
👨🏼🦳یکی از مشکلات آدم بزرگها این است که برای پاسخ، دنبال راهحلهای بزرگ هستند، در حالی که خیلی وقتها مشکلات بزرگ با راههای ساده حل میشوند.
👦🏼 کودکان اما این گونه نیستند، آنها برخلاف ما آدم بزرگها اگر با مشکلی مواجه شوند دنبال راهحلهای ساده و کوچکتری هستند. این عکس را که دیدم یاد یک داستان قدیمی افتادم که سالها پیش خوانده بودم. آن داستان را با کمی تغییر برایتان مینویسم:
■ پدری مشغول مطالعۀ روزنامه بود و پسرش مدام حواس او را پرت میکرد، پدر برای اینکه پسرش را سرگرم کند تا بتواند روزنامه بخواند، صفحهای از آن روزنامه را که عکسی از نقشۀ جهان داشت به پازلهای ریزی تبدیل کرد تا پسرش برود و سرگرم چسباندن آنها شود.
□ پدر فکر میکرد مشکل بزرگی برای
فرزندش درست کرده و او حداقل یکی دو ساعت درگیر درست کردن آن نقشه خواهد بود. اما پسرک پس از اندکی، نقشۀ جهان را به هم چسباند و با رویی خندان نقشۀ به هم چسبیده را آورد.
□ پدر که مات و مبهوت به پسرش نگاه میکرد؛ از او پرسید: چگونه نقشۀ جهان را درست کردی؟ اصلاً مگر تو نقشۀ جهان را بلد بودی که این کار را کردی؟
□ پسرک پاسخ داد که نقشه جهان را بلد نبودم ولی آن طرف نقشه را که عکس یک آدم بود بلد بودم؛ آن را که درست کردم، این درست شد.
✅ این خیلی مهم است که ما به مشکلات از زاویههای مختلفی نگاه کنیم؛ شاید از یک زاویه برای ما راه حل نداشته باشد اما ممکن است از زاویههای دیگر راهحلهای سادهتری داشته باشد.
👈 پس مهمتر از تلاش، هوشمندانه عملکردن و مهمتر از انجام یک کار، نحوۀ انجام آن کار است.
👈 «یادداشت ناب»
دو بیتی ناب | مجتبی سپید
هفت مِلیارد نفر دورِ هماند اما باز
برترین دغدغۀ نوع بشر تنهایی است!
👈 «یادداشت ناب»
🔹 مثل خیاط باش
□ پارسال یک سفر ۱۰ روزه به یکی از شهرهای ایران داشتم، در آنجا یک خیاط ماهر را میشناختم، پیش او رفتم و سفارش دوخت یک لباس را که از قبل نوبت گرفته بودم دادم و او برایم دوخت. واقعاً در کارش مهارت داشت و در لباسی که دوخته بود به شدت احساس راحتی میکردم.
□ امسال هم قرار شد یک سفر چند روزه به آن شهر داشته باشم، برای همین به این فکر افتادم تا سفارش دوخت یک لباس دیگر را به او بدهم، پس به او زنگ زدم و گفتم که با همان سایز قبلی که از من گرفتید یک شلوار دیگر برایم بدوزید، اما او قبول نکرد؛ یعنی اصرار داشت که باید دوباره اندازۀ من را بگیرد و من هر چه پشت تلفن اصرار کردم که قد و اندازهام فرقی نکرده ولی او قبول نمیکرد؛
□ منطقش این بود که مشتریهای زیادی داشته که در طول یک سال سایزشان تغییر کرده؛ برای همین حیثیت کارِ خودش را با اصرار من به حراج نمیگذارد.
□ من آن لحظه ناراحت شدم که سفارش مرا قبول نکرد ولی بعد که با خود فکر کردم دیدم چه نگاه زیبایی است که میشود انسانها به یکدیگر داشته باشند؛ ای کاش ما آدمها این گونه به یکدیگر نگاه میکردیم؛ ای چه بسا این آدمی را که پارسال دیدهام در طول این یک سال تغییر کرده باشد.
■ چرا باید آدمها را همیشه با همان ذهنیت قبلی قضاوت کنم؟ چرا اگر سالها پیش خطایی مرتکب شدهاند، تا آخر عمر معیار قضاوتمان همان خطای گذشتۀ آنهاست.
■ به راستی ای کاش مثل خیاطها بودیم و هر از گاهی این قانونمان بود که شخصیت آدمها را دوباره اندازهگیری کنیم.
👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید.
روی لینک بزنید👆
دو بیتی ناب | علیاکبر لطیفیان
به سگ کهف نگفتند بمان اما ماند
حالْ تحویل نگیرند؛ مگر باید رفت؟
👈 «یادداشت ناب»
✅ نان سنگک
◇ دیشب توفیق شد تا زودتر بخوابم و در ادامۀ این توفیق، صبح زود، سرزنده و سرحال از خواب برخیزم و قبل از آن که آفتابِ گرم طلوع کند، خودم را به پارک پشت خانه برسانم و در کنار درختان چنارِ سر به فلککشیده، روی نیمکتهای چوبی پارک بنشینم و در آن هوای خنکِ صبحگاهی، اکسیژنهای دستنخوردۀ امروز را تا انتهای ششهایم نفس بکشم.
◇ روی آن نیمکت چوبی که نشسته بودم، از دور نانوایی سنگک آن طرف خیابان را دیدم و ناخودآگاه به یاد کلیشههای زندگی دهۀ شصت افتادم، حس نانواییِ سر صبح و دمکردن چایی برای صبحانه و بازکردن پنجرههای اتاقی که این روزها تنها منظرۀ آن، آپارتمانهای سر به فلککشیدۀ عصر مدرن هستند. این حس عجیب نوستالوژی بیاختیار مرا به صف نانوایی کشاند تا دو عدد نان سنگگ داغ و تازه را برای صبحانه بخرم و با خودم ببرم.
◇ نانها را که گرفتم روی توری آهنی جلوی نانوایی پهن کردم و در کارزاری سخت، به جنگ سنگهای چسبیدهشده به نان سنگک افتادم؛ سنگهایی که نان نیستند و نباید همراه با نان به خانه ببرم. آن قسمتهایی از نان که پخته شده بود، به راحتی سنگهایش جدا میشد ولی آن قسمتهایی از نان که پخته نشده بود، برای کندن سنگها از آن باید به زور متوسل میشدم؛ در نهایت هم در این نبرد سنگ و نان، سنگی که حاضر نبود از نان جدا شود، دستم را سوزاند و حس خنک صبحگاهی را در وجودم به آتش کشید.
◇ قید آن قسمت نان را زدم و با همان سنگ جدا کردم و کنار نانهای مردۀ جلوی نانوایی انداختم و همانجا سوگند خوردم با نوشتن یک یادداشت، انتقامم را از آن سنگ سخت بگیرم که نوشتن تنها راه آرامشدن من است؛ پس این گونه نوشتم:
◇ ما انسانها خمیرهای نانی هستیم که باید در تنور دنیا روی سنگهای دنیا پخته شویم و هر چه پختهتر شویم دلکندنمان از این دنیا راحتتر است. «اهل ایمان» نانهایی هستند که در تنور دنیا به پختگی رسیدهاند، پس مرگ برای آنها به همان اندازه راحت است که وقتی نانِ سنگگ را از تنور در میآورند برخی سنگها خودشان میافتند، اما «اهل دنیا» که هنوز به پختگی نرسیدهاند، به این سادگیها از دنیا جدا نمیشوند بلکه دنیا را باید به زور از آنها جدا کرد.
👈 آن روز که حسینبنعلی (ع) تنها به کربلا میرفت؛ کسانی او را تنها گذاشتند که به دنیا چسبیده بودند و حب دنیا نمیگذاشت تا از دنیا دل بکنند و به یاری کسی بشتابند که برترین انسانِ روزگار آنها بود.
◇ چون هنوز به این پختگی نرسیده بودند که اگر دنیا را هم میخواستند باز باید سراغ حسینبنعلی (ع) میرفتند، چون او خودش را با مردم در بیتالمال یکسان میدید ولی یزید خودش را در اموال تمام مردم شریک میدانست.
به «یادداشت ناب» بپیوندید.
روی لینک بزنید👆
دو بیتی ناب | هوشنگ ابتهاج
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم، جز تو کسی نیست
👈 «یادداشت ناب»
✅ شیر سالم و فاسد
🥛شیر سالم و خراب در حالت عادی شبیه هم هستند و شما برای تشخیص آن دو از هم باید آنها را بجوشانید؛ اگر از هم پاشیده و بریده بریده شد، آن شیر خراب و فاسد و در غیر این صورت سالم است.
😡ما انسانها نیز در حالت عادی همه سالم به نظر میرسیم، اما هنگامی که به خشم میآییم و آتشِ غضب تمام وجودمان را میگیرد آن موقع معلوم میشود که «سالمیم» یا «خراب و فاسد» شدهایم!
👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید.
روی لینک بزنید👆
دو بیتی ناب | لا ادری
ارکان نمازم همه بر طبق رساله ست
جز قبله که سمتِ رُخِ تو زاویه دارد
👈 «یادداشت ناب»
✅ بازی زندگی
🔹زندگی مثل بازی الاکلنگ است؛ اگر میخواهی دیگران برای بالابردنِ تو کاری کنند، تو نیز باید برای بالابردنِ آنها کاری کنی.
🔹اگر بخواهی همیشه آن بالا بمانی و کوتاه نیایی، لذتی از بازی زندگی نخواهی برد.
👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید.
روی لینک بزنید👆
دو بیتی ناب | احسان انصاری
در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی
نکته اینجاست که من راز نگهدارترم...
👈 «یادداشت ناب»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نتیجۀ بحثکردن با آدم احمق
🔹 وقتی مطمئنی که حرفت درسته، دیگه نیازی نداره برای اثباتش به یک «آدم احمق» این قدر خودتو به زحمت بیندازی!
👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید.
روی لینک بزنید👆
شعر ناب (۱۵) | حسین منزوی
سکوت میکنم و عشق، در دلم جاریست
که این شگفتترین نوعِ خویشتن داریست
👈 «یادداشت ناب»
🔹 هیزمهای کوچک
🪵 هیزمهای کوچک میتوانند جنگلی را به آتش بکشند، پس از کنار خطاها و گناهان کوچک خود آسوده نگذریم ...
👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید.