منابع دیگر برای نهضت ترجمه
کتاب بیت الحکمه نوشته جاناتان لیونز
متن مناظرات امام رضاع
تالیفات دکتر نصرالله حکمت(چون منسجم نیست در خلال برخی مباحث نکاتی فرمودند البته تاریخ فلسفه ی اسلامی هم دارند)
مدرسه ی قم و بغداد آندره نیومن
کنب تاریخی قرن ۲ و ۳
#نهضت_ترجمه
قال(خواجه): و إذا حكم الذهن على الأمور الخارجية بمثلها وجب التطابق في صحيحه و إلا فلا و يكون صحيحه باعتبار مطابقته لما في نفس الأمر لإمكان تصور الكواذب.
أقول( علامه): الأحكام الذهنية قد تؤخذ بالقياس إلى ما في الخارج، و قد تؤخذ لا بهذا الاعتبار فإذا حكم الذهن على الأشياء الخارجية بأشياء خارجية مثلها كقولنا الإنسان حيوان في الخارج وجب أن يكون مطابقا لما في الخارج حتى يكون حكم الذهن حقا و إلا لكان باطلا و إن حكم على أشياء خارجية بأمور معقولة كقولنا الإنسان ممكن أو حكم على الأمور الذهنية بأحكام ذهنية كقولنا الإمكان مقابل للامتناع لم تجب مطابقته لما في الخارج إذ ليس في الخارج إمكان و امتناع متقابلان و لا في الخارج إنسان ممكن. إذا تقرر هذا (فنقول) الحكم الصحيح في هذين القسمين لا يمكن أن يكون باعتبار مطابقته لما في الخارج لما تقدم من أن الحكم ليس مأخوذا بالقياس إلى الخارج و لا باعتبار مطابقته لما في الذهن لأن الذهن قد يتصور الكواذب فإنا قد نتصور كون الإنسان واجبا مع أنه ممكن فلو كان صدق الحكم باعتبار مطابقته لما في الذهن لكان الحكم بوجوب الإنسان صادقا لأن له صورة ذهنية مطابقة لهذا الحكم بل يكون باعتبار مطابقته لما في نفس الأمر.
و قد كان في بعض أوقات استفادتي منه - رحمه الله - جرت هذه النكتة و سألته عن معنى قولهم إن الصادق في الأحكام الذهنية هو باعتبار مطابقته لما في نفس الأمر و المعقول من نفس الأمر إما الثبوت الذهني أو الخارجي و قد منع كل منهما هاهنا. فقال - رحمه الله - المراد بنفس الأمر هو العقل الفعال فكل صورة أو حكم ثابت في الذهن مطابق للصور المنتقشة في العقل الفعال فهو صادق و إلا فهو كاذب. فأوردت عليه أن الحكماء يلزمهم القول بانتقاش الصور الكاذبة في العقل الفعال لأنهم استدلوا على ثبوته بالفرق بين النسيان و السهو فإن السهو هو زوال الصورة المعقولة عن الجوهر العاقل و ارتسامها في الحافظ لها و النسيان هو زوالها عنهما معا و هذا يتأتى في الصور المحسوسة أما المعقولة فإن سبب النسيان هو زوال الاستعداد بزوال المفيد للعلم في باب التصورات و التصديقات و هاتان الحالتان قد تعرضان في الأحكام الكاذبة فلم يأت فيه بمقنع و هذا البحث ليس من هذا المقام و إنما انجر الكلام إليه و هو بحث شريف لا يوجد في الكتب. کشف المراد ص69و70
در اینجا جناب علامه در توضیح صدق و کذب می فرمایند که بعضی از امور هم خارجی هستند و هم ذهنی و صدق ذهنی بر خارجی به معنای صحیح بودن آن است، اما بعضی از امور که صرفا ذهنی می باشند( مثل وجوب و امکان و.. از نظر ایشان) نحوه صدق آن ها به چه صورت می باشد؟ چراکه ذهن هم می تواند خطا کند و هم صحیح، مثلا تصور کند که انسان واجب است.
جناب علامه می فرماید این سوال مسئله نفس الامر را برای من پیش آورد و من از جناب خواجه در این مورد سوال کردم و ایشان فرمود نفس الامر نه ذهن است و نه خارج بلکه عقل فعال است( دیدگاه اعتبارات عقلیه می تواند یکی از گرایشات جناب خواجه به این نظریه ر نفس الامر باشد). که در اینجا جناب علامه اشکالی دارد و قانع نمی شوند
#خواجه
#نفس_الامر
زمینه های ایجاد و گسترش #نهضت_ترجمه را می توان در دو عامل کلی که هرکدام دارای زیر مجموعه هایی می باشند، خلاصه کرد:
1- بُعد #تمدنی و #حکومتی
2- زمینه های موجود در #اسلام و #مسلمین
اما مواردی که در بعد تمدنی و حکومتی مطرح می شوند عبارتند از:
. توجه خلفا از زمان #بنی_امیه و بخصوص #بنی_عباس به علم #طب و #نجوم و نیازهایی که امر دیوان سالاری در دارالخلافه ایجاد کرده بود سبب گردید اندیشمندان مختلف، با زبان های گوناگون در دربار گرد آمده و اولین ترجمه های اسلامی رقم بخورد. در این میان و به سبب عدم تفکیک علوم مختلف از یک دیگر، در کنار این علوم، علوم دیگری مثل منطق و فلسفه نیز ترجمه گشته و به مملکت اسلامی راه یافتند.
. رسمی شدن زبان عربی در زمان بنی امیه عامل دیگری بود که اندیشمندان آنزمان سعی در ارائه آثار خود به زبان عربی بنمایند و بحث ترجمه رونق بگیرد.
. گرایش بعضی از خاندان های حکومتی به این امر سبب تقویت این بحث در میان مسلمین گردید و گسترش آن را رقم زد.
. انتقال پایخت به #بغداد توسط منصور، که این امر با توجه به موقعیت شهر بغداد سبب گردید که فرهنگ های مختلف انواع مراودات را با یکدیگر داشته باشند و زمینه های بحث ترجمه شکل بگیرد.
. علاقه شخصی بعضی از #خلفا مانند #مامون به این علوم در گسترش این این امر بی تاثیر نبود و سبب رونق آن گردید.
.آخرین موردی هم که در این بخش قابل ذکر می باشد بحثی است که بعضی از بزرگان مثل جناب مجلسی صاحب بحار رحمه الله علیه مطرح فرموده اند(ج57،ص197) که خلفا به جهت معارضه با اهل بیت علیهم السلام و قرار دادن دستگاهی در مقابل دستگاه آنان به نهضت ترجمه بها دادند و به گسترش آن پرداختند.
پ.ن: لازم است در نقد صحبت آخر گفته شود که:
.اگر این جریان واقعا این نقش را داشته و تا این حد به دنبال تضعیف #ائمه علیهم السلام بوده، به چه جهت ائمه علیه السلام با اینکه حدود 150سال این نهضت در مقابل ایشان قرار داشته است نقدی از این جریان نداشته اند؟اگر واقعا این نهضت #سقیفهای ثانی است، پس نقدهای سقیفهای ائمهعلیهم السلام کجاست؟
. اصلا برفرض که خلفا این امور را در جهت باطل به خدمت گرفته باشند، اما مگر استفاده نااهلان از امور صحیح باعث اشتباه شدن آن ها می شود؟ مثلا ما بگوییم چون دائش از اسلام برای باطل خود مایه می گذارد تا آن را پیش ببرد، پس قرآن هم باطل است.
در مواجهه با این آثار باید گفت که احتیاج به بررسی دارند تا صحیح آن از غلط آن جدا گشته و مورد مطلوب قرار گیرند(دقیقا کاری که دانشمندان مسلمان در طول تاریخ کردند)، لذا نمی توان به علت غرض خلفا حکم به بطلان تام آن ها داد و آن ها را طرد کرد.
. بعض از خاندان های شیعی مثل خاندان نوبختی خود از مترجمین این دوره می باشند، و این امر می تواند مویدی بر تایید اهل بیت علیهم السلام بر این جریان باشد.
ادامه در نوشته بعد ان شاء الله
#نهضت_ترجمه
#زمینه_های_ایجاد
#عامل_دوم: ظرفیت های موجود اسلام و مسلمین
. دعوت اسلام به علم آموزی و کسب #علم از دیگر ظرفیت هایی بود که زمینه پذیرش و حتی گسترش نهضت ترجمه را در میان مسلمین ایجاد کرد، برای مثال:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِم( طلب علم بر هر مسلمانی واجب است)
.گسترش سرزمین های اسلامی و برخورد با فرهنگ های مختلف در کنار دوره تاریک حدودا 100سالهای که مسلمین در زمان بنیامیه تجربه کردند سبب گشت که ایشان تشنگی خاصی را نسبت به علوم جدیدی که در این مدت با آن ها آشنا شده بودند در خود احساس کنند و با اشتیاقی خاص و به صورت یک حرکت جمعی و نه فردی به #ترجمه متون مختلف در زمینه های مختلف دست زنند. البته این مواجهه مسلمین از روی احساس ضعف و ناتوانی نبود، چراکه ما به خوبی می بینیم که فلاسفه ای مانند #کندی یا در سطحی بالاتر #فارابی چگونه با این متون مواجه شدند و آن ها را به خدمت #تفکر_دینی خود گرفتند و در خود هضم کردند.
( البته این داستان در مورد علومی مانند ریاضیات و نجوم..ساری نیست، در این زمینه ها مسلمین واقعا با احساس کمبود و ضعف همراه بودند)
#نهضت_ترجمه
#زمینه_های_ایجاد
#استاد_حسن_انصاری
مرحوم میرزا مهدی در کتاب ابواب الهدی، ص 44، مینویسد: هذا مضافاً الی ما ورد من اهل بیت العصمهْْ الروایات الصریحهْْ فی طعن الطائفتین و الطعن فی مقالاتهم بحیث کان اصحاب الائمه معرضین عن اهل الفلسفهْْ و العرفان و لهذا کتبوا فی الرد علی الطائفتین کتباً... مضافاً الی تصریح الآیات و الروایات و الادعیه و الخطب عن الائمه بخلاف مطالب هولاء القوم مما لایکاد یحصی، و لهذه الجههْْ اعرض المسلمون و المومنون عنهم فی عصر الائمه الی هذه الاعصار و کانت الطائفتان فی کلّ الاعصار یتّقون عن اهل الایمان فلا یظهرون مقالاتهم عند عامهْْ المؤمنین.
ادعای مخالفان فلسفه این است که فلسفه را خلفای عباسی و به ویژه مأمون برای مقابله با تعالیم اهل بیت ترویج کردند. بنابر این دیدگاه اصلا نهضت ترجمه کتاب های یونانی و سریانی از سوی خلیفگان عباسی راه افتاد تا مردم را از تبعیت از علوم آل محمد باز دارند. این روایت از تاریخ نهضت ترجمه البته هیچ مستند تاریخی ندارد و صرف خیال پردازی است. نهضت ترجمه اسباب و انگیزه ها و تاریخ متفاوتی دارد که دیمیتری گوتاس خیلی خوب بخش مهمی از آنها را بررسیده است. از همان آغاز نهضت ترجمه هم شماری از خاندان های شیعی از این نهضت حمایت کردند. حتی نوبختی ها هم با این نهضت بی ارتباط نبودند. اتفاقا از آغاز بیشتر مخالفان تشیع و اصحاب حدیث سنی و حنابله بودند که به کلی با این نهضت علمی و آثار آن مخالفت داشتند. متکلمان هم البته مخالف فلاسفه بودند اما مخالفت آنان از لونی دیگر بود که بعدا متعرض آن خواهم شد. طبعا باید از ترویج فلسفه بیشتر تضعیف مکتب اهل حدیث سنی منظور نظر بوده باشد کما اینکه در قضیه محنه هم که در همان زمان اتفاق افتاد هدف اصلی تضعیف علمای اهل حدیث سنی بود و این دو جریان با یکدیگر مرتبط بودند. در نوشته ای دیگر این نکته اخیر را بیشتر خواهم شکافت.
حال پرسش این است: اگر فلسفه را در تقابل با مکتب اهل بیت ترجمه کردند و ترویج نمودند چرا از زمان امام صادق و یا دست کم امام کاظم و امام رضا هیچ واکنشی از سوی ائمه طاهرین نسبت به فلسفه و ترجمه کتاب های یونانی و ارسطو و افلاطون در کلمات امامان نمی بینیم؟ دست کم در زمان سیطره دوباره اهل حدیث بر بغداد با روی کار آمدن متوکل و باز شدن فضا در رد بر فلسفه چرا هیچ گونه واکنشی در روایات و احادیث ما در نقد بر فلاسفه دیده نمی شود؟ چرا به روشنی گفته نمی شود که سیاستی شوم برای دور کردن مردم از معارف الهی در جریان است؟
تاریخنگاری اهل تفکیک از فلسفه و نهضت ترجمه هیچ نسبتی با واقعیت تاریخی ندارد و محصول نگاه غیر تاریخی و غیر انتقادی آنان است.
#نهضت_ترجمه
#استاد_حسن_انصاری
ردیه های متکلمان شیعی بر فلاسفه و تفسیر نادرست اصحاب مکتب تفکیک از این ادبیات
مرحوم میرزا مهدی اصفهانی در ابواب الهدی و همچنین دیگر تفکیکی ها دائما در راستای مخالفت مکتب اهل بیت با سنت فلسفه اسلامی به ردیه های متکلمان و علمای اهل کلام شیعی استناد می کنند. خوب این نشان می دهد دریافت درستی از تاریخ کلام و فلسفه و مناسبات این دو وجود ندارد. روشن است که شناخت درست مستلزم آگاهی تاریخی داشتن است. متکلمان بر فلاسفه انتقاد داشته اند و ما نمونه های متعدد در نقد فلسفه از سوی متکلمان می شناسیم اما انتقادات آنان از لون انتقادات مکتب تفکیک و شماری از اخباریان قشری نیست. متکلمان شیعی با گرایشات معتزلی بهشمی و یا بغدادی و یا پیروان ابو الحسین بصری از میان آنان طبعا با آرای فلسفی ابن سینا و فارابی و سنت های مختلف مشایی موافقتی نداشته اند و این به این دلیل بود که متکلمان از نظام فلسفی و الهیاتی متفاوت با فلاسفه تبعیت می کردند گرچه میان متکلمان و اهل فلسفه همواره تأثیر و تأثرات وجود داشته. بنابراین ردیه نویسی متکلمان شیعی مانند نوبختی ها و یا شریف مرتصی نسبت به فلاسفه به دلیل اختلاف در مبانی فلسفی است و نه به جهت مخالفت با اصل نظر ورزی و استناد به مفاهیم عقلی و بشری. باری نظامات استدلالی متکلمان با فلاسفه فرق می کرد و در حالی که متکلمان فلاسفه را به عقاید الحادی و عقیده به ازلیت عالم متهم می کردند و برهان های آنان را نمی پسندیدند فلاسفه استدلالات متکلمان را جدلی و غیر برهانی و از باب تشبیه و قیاس غیر برهانی غائب به شاهد فرض می کردند. بعدها البته با تأثیر فخر رازی و خواجه طوسی متکلمان کم و بیش بخشی از مبانی قدیم را یا رها کردند و یا تغییراتی اساسی در مباحث خود و نوع نگاه خود ایجاد کردند و دست کم زبان فلسفی آنان تغییر کرد. البته انتقادهای اصلی همچنان برقرار بود اما باز این انتقادات به دلیل تفاوت دیدگاه های فلسفی بود. مثلا در بحث حدوث عالم نوع نگاه متکلمان نگاه اهل ادیان از قدیم بود که به خلق از عدم باور داشت و یا در مورد زمان و ازلیت عالم و نسبت حدوث و قدم نگاه متفاوتی با فلاسفه داشتند اما این انتقادات و ردیه نویسی ها از نقطه نظر مخالفت اهل تفکیک و اخباری ها نبود. آنان به این دلیل که چرا شما از روایات استفاده نمی کنید و یا در معارف نباید سراغ استدلال های نظری و عقلی رفت و تفکیک میان معارف الهی و بشری فلاسفه را مورد انتقاد قرار نمی دادند بلکه تنها مبانی شان با فلاسفه فرق می کرد. به طور نمونه نظام خلقت را به جای ترکیب ماده و صورت به صورت جواهر و اعراض می دانستند و نظام متفاوتی برای اسباب و مؤثرات و چگونگی صفات و اعراض برای اجسام و درست برخلاف فلاسفه ارائه می کردند.
بنابراین ردیه های متکلمان شیعه را باید در پیش زمینه عمومی تر ردیه های مکتب متکلمان در معنی عام آن (یعنی فارغ از اختلافات مذهبی متکلمان) دید و فهمید. این ربطی به شیعی و یا سنی بودن متکلمان مخالف با فلاسفه ندارد. نوبختی اگر بر ارسطو ردی می نویسد نه به دلیل مخالفت درونمایه اندیشه فلسفی ارسطو با معارف اهل بیت است بلکه چون نظریه کون و فساد ارسطویی با دستگاه کلامی نوبختی سازگار نیست ارسطو را رد می کند. همین و بس. این ردیه نویسی ها ربطی به مخالفت مکتب اهل بیت و یا علمای شیعه با فلاسفه ندارد و آنان اساسا در مقام بحث از تعارض ارسطو با اهل بیت و معارف امامان شیعه نبوده اند.
متأسفانه همین نکته ساده مورد غفلت اصحاب معارف و تفکیکیون عزیز قرار می گیرد.
#نهضت_ترجمه
و هيج يك ازين مبادى حجت نباشذ بر غير، جون او را يقين از آن حاصل نشده باشد، جنان كى تو را حاصل شذه باشذ جنانك: علم تو بآنك نور قمر مستفاد است از شمس، و لكن ناظر در آن حدس مىكند از اختلاف تشكلات او بحسب اختلاف اوضاع آن
(نکته جالب این متن این است که ظاهرا ایشان مبادی برهان را شخصی و بحسب هرفرد می داند)
#دره_التاج، ج2، ص447
#منطق
#مبادی
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
💠 #نشست_فلسفی 1️⃣
☑️ مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی برگزار می کند؛
🔘 سلسله نشست های فلسفی
🌐 موضوع نشست اول: حقیقت ماهیت و چگونگی هستی شناسانه و معرفت شناسانه عینیت ماهوی
❇️ با حضور استاد محترم: حجت الاسلام و المسلمین #امینی_نژاد
🕢 زمان: پنج شنبه 29 آبان ماه ساعت 7 الی 9 صبح
🏠مکان: موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) طبقه سوم
🌐 لینک شرکت مجازی در نشست:
https://b2n.ir/452241
✔️ توضیحاتی در مورد نشست اول:
https://eitaa.com/fvtt_ir/2836
✔️ سؤال نشست اول:
https://eitaa.com/fvtt_ir/2837
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#نهضت_ترجمه را می توانیم بر اساس شروع، گسترش و پختگی به سه #دوره کلان تقسیم بندی کرده و مورد بررسی قرار دهیم:
دوره اول: از اواخر بنی امیه تا زمان مامون :
دستگاه ترجمه در این مقطع که اوج آن مقارن با حکومت منصور و هارون عباسی است، با ترجمه کتب مختلف از فنون مختلف بخصوص در زمینه های طبی و نجومی به شکل غیرمنسجم در حال شکل گیری و اوج گیری می باشد.
در این دوره است که بعض از فرق اسلامی تحت تاثیر ترجمه برخی از کتب منطقی دچار تحولاتی می گردند که به مذهب #معتزله می توان به عنوان نمونه بارز این مطلب اشاره کرد.
جناب ابوسهل نوبختی و یوحنا ابن ماسویه از مترجمین برجسته این دوره می باشند.
دوره دوم: از زمان مامون تا اواخر قرن سوم که این دوره را می توان به عنوان اوج نهضت ترجمه در نظر گرفت.
در این دوره است که نهضت ترجمه با تاسیس #بیت_الحکمه دارای انسجام و نظم گردیده و ترجمه چه از حیث کمی و چه از حیث کیفی رشد قابل توجه ای می کند. ترجمه کتب منطقی و فلسفی در این مقطع گسترش عمده ای می یابد و آثار مختلف #ارسطو و #افلاطون به زبان عربی برگردانده می شوند.
به #حنین_بن_اسحاق می توان به عنوان برجسته ترین مترجم این دوره اشاره کرد که به زبان و فنون مختلف مسلط بوده و تولیت بیت الحکمه را نیز برعهده داشت. پسر و خواهرزاده حنین، اسحاق بن حنین و حبیش بن حسن اعسم از دیگر مترجمان برجسته این دوره می باشند.
از جمله آثار مهم حکمی که در این دوره ترجمه شد می توان به: کون و فساد ارسطو، رساله سوفیسط افلاطون و رساله نفس و مابعدالطبیعه ارسطو اشاره کرد.
دوره سوم: قرن چهارم مقطع زمانی این دوره را شکل می دهد.
در این دوره به دلیل ترجمه اکثر کتب طبی و نجومی در دوره های قبلی و متخصص شدن مسلمین در این زمینه ها، با ترجمه های کم تری در این موارد رو به رو هستیم و لذا حجم عمده مطالب مربوط به حیطه علوم حکمی می باشد
( البته در همین زمان ما با تالیفاتی از مسلمین رو به رو هستیم که نشان می دهد ایشان در این زمینه نیز کم و بیش دارای تسلط شده اند)
به ابوبشر متی ابن یوسف (استاد احتمالی فارابی در منطق)، سنان بن ثابت و یحیی بن عدی(شاگرد فارابی) به عنوان مترجمین این دوره اشاره کرد.
کتاب برهان، مغالطه و شعر ارسطو و مبادی الهندسیه افلاطون از جمله آثار مهمی است که در این دوره بر روی آن ها کار شده است.
#نهضت_ترجمه
#دوره_بندی
بررسی فاعل طبیعی و علت غایی آن در فیزیک جدید
این مطلب حاصل گفت و گو حقیر و یکی از اساتید فیزیکه که الان هم خارج کشور مشغول هستند
در فایل اول تلاش بر مفاهمه شده و در فایل دوم مطلب جمع بندی گردیده
#علت_غایی
#فاعل_طبیعی
#فیزیک