eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
242 دنبال‌کننده
120 عکس
106 ویدیو
6 فایل
سحرم مرغ جرس ناله برآورد بخوان! که همه فلسفه ی ماندنِ‌تو خواندنِ توست! ✔صمیمانه مشتاق نظرات گهربارتان هستم @Abdolmajidd
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت‌ های یک طلبه
🎥 کلیپ به زبان آذری ظاهرا تعدادی از عزیزان تبریزی آمده‌اند تا آیت الله سید حسن عاملی را ببرند تبریز
تبریز شهر علامه‌هاست. شهر عرفا هم هست، مقبره الشعرای تبریز میگن حدود۴۰۰ شاعر و عارف دفن شدن! خیلی رقم عجیبیه! اصلا اون منطقه اسمش خیابان هست، و نقل هست که عرفا به خاک منطقه‌ی سرخاب توجه خاصی داشتند. استعداد تبریز در پرورش عارف خیلی برام جای تامل داره! جالب اینه که همین الان هم اینطوریه! بمانَد که مخالفین عرفان همیشه بوده‌اند و خواهند بود و بر سر راه حقیقت راهزنی خواهند کرد! 🔹خلاصه این شهر با این تاریخ الان نباید درگیر امام جمعه باشه! امام جمعه اش باید در حد علامه طباطبایی ها باشه... ولی افسوس که عده‌ای مخالف مسیر علامه ره هستند... شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ!
یادداشت‌ های یک طلبه
🎥 کلیپ به زبان آذری ظاهرا تعدادی از عزیزان تبریزی آمده‌اند تا آیت الله سید حسن عاملی را ببرند تبریز
یکی از دوستان گفتن این کلیپ رو ترجمه کن ببینیم چی میگه این آقا. حواسم نبود، چشم ان شاءالله ترجمه شو میذارم!
امشب👇 _دعا مستجاب است _و كسى كه شب را به عبادت بسر آورد ، أجر صد و هفتاد سال عبادت دارد ، _و شبِ مناجات با قاضى الحاجات است _و هرکس توبه كند توبه‌اش مقبول است! 🌕 روِیَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّ الدُّعَاءَ فِی لَیْلَةِ عَرَفَةَ مُسْتَجَابٌ ، وَ مَنْ أَحْیَاهَا بِالْعِبَادَةِ فَلَهُ أَجْرُ عِبَادَةِ مِائَةٍ وَ سَبْعِینَ سَنَةً ، وَ هِیَ لَیْلَةُ الْمُنَاجَاةِ مَعَ قَاضِی الْحَاجَاتِ ، وَ مَنْ تَابَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ قُبِلَتْ تَوْبَته 📚 زاد المعاد / باب ۵ ، یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
هدایت شده از پایگاه نمو
رابطه بصیرت و تحصیل اجتهادی.docx
45.8K
💠 رابطه مباحث بصیرتی و تحصیل اجتهادی 🔹مسائل واقعی و حقیقی در خود انسان هست 🔹هدف از و بصیرت چیست؟ 🔹جدا نبودن ابعاد چهارگانه از همدیگر 🔹توجه به همه ابعاد از همان شروع کار 🔹تعمیق مباحث و عملیاتی کردن آنها 🔹سرمایه اولیه، مبانی اسلام است 🔹تقویت حس و استعداد نسبت به فقه ⁉️ انسان چطور حسش را نسبت به تقویت و باز کند؟ ⏭ فایل صوتی این متن https://eitaa.com/nomov_ir/996 🎙 🔻نمو | پایگاه تزکیه‌ای، علمی، بصیرتی و مهارتی 🆔 @nomov_ir
یادداشت‌ های یک طلبه
💠 رابطه مباحث بصیرتی و تحصیل اجتهادی 🔹مسائل واقعی و حقیقی در خود انسان هست 🔹هدف از #اجتهاد و بصیرت
توصیه ی اکید دارم طلاب عزیز ۱۰ دقیقه وقت بذارن حتما این فایل رو مطالعه بفرمایند واقعا ارزشمنده و مبنایی!
✍خوش به حال کسی که امام‌ دعایش کند و خبراز بهشتی شدنش بدهد؛ مثل !‌👇 "رَحِمَ اللّه مُسْلِما فَلَقَدْ صارَ اِلَی رَوْحِ اللّه وَ رَیحانِهِ وَ تَحیاتِهِ وَ رِضْوانِهِ،اَمّا اِنَّهُ قَدْمَضی ما عَلَیهِ وَ بَقِی ما عَلَینا" امام حسین علیه السلام: خداوند مسلم را که به سوی روح و ریحان الهی و اکرام و کوچید اما او تکلیف خویش را به انجام رسانید! و وظیفه ی ما هنوز باقی است" یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
آنها که ندارند شایسته ی ترحم‌اند! ما که دعا داریم، عرفه داریم، اگر اینها را از دست بدهیم...
✍باوفایِ غریب! _از شهر خارج شد، زن و بچه ها را هم با خودش نبرد، آن ها را سپرده بود به خدا. ماموریت داشت و تمام همّ و غمّش اجرای ماموریت بود؛ دستور مولایش این بود که به شهر دیگری برود، کسی که چنین مولایی داشته باشد «فرزند و عیال و خانمان را چه کند»؟ از مکه تا مدینه را با اسب رفت! مسافتی حدود 400 کیلومتر! یعنی بیش از دو برابر فاصله ی قم تا تهران! در عشق مولایش این هم عجیب نیست! _دستور فرمانده این بود که مخفیانه حرکت کند، از مدینه به سمت کوفه خارج شد، با دو راهنما. یک شب راه را گم کردند، و آن دو راهنما گرفتار تشنگی شدید شدند؛ به گونه‌ای که از تشنگی و حرارت هوا، از راه رفتن باز ماندند. مسلم، به هر طریقی که بود خود را به کوفه رساند. _دوازده هزار نفر قول دادند که مولایش را تنها نخواهند گذاشت، آن هم چه قولی! بیعت! خوشحال بود باخود می‌گفت مولایم با همین تعداد می تواند علیه طاغوت قیام کند. نامه ای نوشت و به مولا خبر داد که شهر آماده است! _چند روز گذشت... نقشه ها و دسیسه های شیاطین شروع شد. عده ای را به زر خریدند و عده ای را به زور! _از آن جماعتی که قول داده بودند خبری نبود، با 30 نفر نماز جماعت را شروع کرد و از آن ها یک نفر هم نماند تا در شهر غریب راهنمایی اش کند! _ بود و تنها... دستگیرش کردند... بالای قصر سرش را جدا کردند و بدنش را از بالا بر زمین انداختند... _ کرد... یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
امروز روز دعاست! برای انتخابات دعا کنیم؛ برای پیروزی جبهه ی انقلاب؛ برای برنگشتن به عقب، به ویرانیِ ۸ ساله‌ی اصلاح‌طلبان که شهید رئیسی آوارهایش را برمی‌داشت... دعا کنیم!🤲 یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
✅نعمت خاص ✍مجلس پر بود از جمعیت، صدها نفر داخل، صدها نفر بیرون که به شوق دعای عرفه آمده‌اند و همه منتظر صحبتهای سخنران. خطیب توانمند و محبوب، شروع کردند به سخنرانی. یکی از فرازهای دعا را که در مورد بود انتخاب کردند(عافیت دین و دنیا). چند روایت زیبا خواندند و مثل همیشه با بیانی گویا و روان توضیح دادند، مردم سراپا گوش بودند و همه جا ساکت! _داشتم با خودم فکر می‌کردم الان اولویت چیست؟ عافیت و سلامتی؟ اطاعت از ولی؟ انتخاب اصلح؟ رشد بصیرتی؟ نمی‌شد این خطیب محبوب و فاضل، موضوع دیگری انتخاب کنند؟ آن هم جایی که هزاران مخاطب دارد، هم حضوری هم رادیو هم تلویزیون! _به خودم جواب دادم: شاید موضوعات دیگر سنگین است و مردم حوصله‌اش را ندارند و این عالم بزرگوار بیش تر از تو تجربه دارد و همین موضوع را مصلحت دیده. _سخنرانی تمام شد! به هر دلیلی این فرصت تبیین از دست رفت! _دعای عرفه شروع شد، امام معصوم با خدا مناجات می کند، نعمت‌های الهی را می‌شمارد... می رسد به یک : «...لَمْ تُخْرِجْني لِرَأفَتِكَ بي وَلُطْفِكَ لي وَإحْسانِكَ إلَيَّ في دَوْلَةِ أئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ». "خدای من ، چقدر رافت داشتی که این نعمت را به من عطا کردی، چقدر لطف کرده‌ای، چه احسانی!" کدام نعمت را می‌فرمائید مولا جان؟ " ! نعمت اینکه زیر پرچم طاغوت نیستم!" _این فراز توجهم را جلب کرد، راستی چرا سخنران این فراز را انتخاب نکرد؟ کاش از میان این همه نعمت، این را انتخاب می کرد. کاش می گفت: مردم این نعمت را امام‌تان تذکر داده، حواس‌تان هست؟ نکند با به کفران این نعمت دچار شوید؟ کاش می گفت: مردم! شکر نعمت فقط زبانی نیست، شکر واقعی به استفاده ی درست از نعمت است! کاش می گفت... 📌رگه‌هایی از سکولاریسم هنوز در منبرهای‌مان هست، حتی مجالسی با سخنرانان انقلابی! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
✍یادم هست! بهار ۸۸ بود، کلاس زبان، جهاددانشگاهی دانشگاه تبریز، یکی از هم‌کلاسی‌ها از استاد پرسید: "شما به کی رای میدین؟" استاد که خانوم جوانی بود، به انگلیسی جواب داد: "معمولا انتخاب جوان‌ها است" ، دقیقا این جمله‌ی استاد در گوشم هست:( young!people's select) ! من که به تبعیت از فضای حاکم بر جبهه‌ی انقلاب، انتخابم احمدی نژاد بود سکوت کرده بودم و متعجب از این کلام استاد! ( بمانَد که از عاقبت احمدی‌نژاد بی خبر بودم!) 🔹با همان دانشجویی که از استاد این سوال را پرسیده بود، صحبتی کردم،(جلوی سلف اساتید دانشگاه تبریز! نزدیک پله‌ها) آخ تاریخ! آخ تاریخ! چقدر شفّافی! با شوق عجیبی از وعده‌ی جریان اصلاحات می‌گفت؛ از ! همان شعار فطری و زیبا که اصلاحات دزدیده بود! 🔹یادم هست، طرفداران موسوی دست‌بند سبز به دست می‌کردند، دقیقا فلکه دانشگاه جلوی پاساژ نسیم! عجب جوّی بود، طرفداران دو طیف چه شور و حالی داشتند... 🔹چند روز گذشت خبر دادند که تاریخ امتحانات عوض شده و خوابگاه‌ها تعطیل و تخلیه! دقیقا متوجه نبودم چه اتفاقی دارد می‌افتد ولی یادم هست! فضای سیاسی کشور را می دیدم اما به عنوان دانشجوی ترم دوم کارشناسی، قوه‌ی تحلیلی _که بتواند این اتفاقات را بفهمد_ نداشتم! 📌۱۵سال از آن روزها می‌گذرد، با خودم می‌گویم دوباره مردم به جریانی که با شعار و و از این دست مسائل پیش پاافتاده می‌خواهند سوار بر مردم شوند رأی می‌دهند؟ نه! ان‌شاءالله ! برمی‌گردم به ترم دوم دانشگاه، چند نفر از دانشجوها تحلیل داشتند؟ الان چند نفر؟ قطعا بیشتر شده، اما چقدر؟ آیا به شعارهای توخالی و بی‌مزه‌ی و اعتماد خواهند کرد؟ متأسفانه آنچه ما یادمان هست و برایمان تاریخ شده، برای بعضی از دانشجوهای ساده‌ی امروز هنوز جذاب است و سریع گول می‌خورند! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh