eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
179 دنبال‌کننده
66 عکس
57 ویدیو
5 فایل
سحرم مرغ جرس ناله برآورد بخوان! که همه فلسفه ی ماندنِ‌تو خواندنِ توست! ✔صمیمانه مشتاق نظرات گهربارتان هستم @Abdolmajidd
مشاهده در ایتا
دانلود
گروه‌های روستایی در تلگرام و روبیکا و واتس آپ جای خوبیه برا تبلیغ. اگر کسی از عزیزان روستای خودشون گروه دارن به بنده اطلاع بدن. اگر هم خودتون نمیشناسید طبیعتا از اقوامتون کسی هست که اهل روستا باشه، بی زحمت پیگیر بشید و خبر بدید. @Abdolmajidd
رفقا تماس رو خیلیا میگن خوبه وقت رو هدر ندیم تماس تلفنی فوق العاده جواب میده، (بیستکال) کمترین زمان بیشترین بازدهی. البته تبلیغ میدانی سرجاشه. ولی تماس تلفنی خیلی راحت و کم زحمته ربات پویش تلفنی: https://ble.ir/bistcall_jalily_bot
مثلا👇 "سلام وقتتون بخیر سه دقیقه مختصر میخواستم وقتتون بگیرم ما یه گروه خودجوش هستیم که.... میخواستم ببینم.... ما تحقیق کردیم به این نتیجه رسیدیم که آقای دکتر جلیلی.... خدا حافظ"
ربیعی رفته وسط مردم روستا و... اینا مکتب فکری شون اجازه نمیده با همنشین بشن . اینا با کفش وارد چادر زلزله زده میشن. ولی الان مجبورن برا رای آوری هر کاری بکنن. اونوقت من و شما میگیم چرا به یکی بگم به جلیلی رای بده و اونم حرفمو زمین بندازه! ببینید چقدر تلاش میکنن!
پزشکیان، قهرمان پاسخهای بی‌ربط!💪 مجری: شما برای اینکه اعتراض مردم شنیده شود چیست؟ پاسخ پزشکیان: مردم حق اعتراض دارند! ولی اینا نمیذارند‌😳 📌حاجی! برنامه‌ت چیه؟ میدونی یعنی چی؟😬 مجری : اگر کارشناسانِ شما نظرات متضاد داشتند چه میکنید؟ پاسخ پزشکیان: هر چی دنیا بگه!🙄 📌لامصب حداقل یه بار جواب مرتبط بده😬 یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
مجری: برنامه شما برای فضای مجازی چیست؟ پاسخ پزشکیان: نمیشود خودمان را در قفس بگذاریم 😳 مجری: با فرض ادامه ی تحریم ها روابط بین المللی را چه میکنید؟ پاسخ پزشکیان: ما نمیتوانیم با دنیا رابطه نداشته باشیم !😏 تکرار سوال: اگر طرف مقابل تعامل نکرد چه میکنید ؟ پاسخ پزشکیان: ما نباید در قفس باشیم! پزشکیان استاد ! داداش یه طرحی؟ برنامه ای؟ 🧐 یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
مواد لازم برای رای آوردن👇 _ابتدا چند جذاب میگی: چرا زنان ما ندارن؟ چرا مردم رو تو گذاشتیم؟ باید حذف بشه! اگر ازم خواستن؟ _حرف رو عوض کن، بگو چرا با دنیا تعامل نمیکنین؟🤨 خب اگر گفتن چطور میخواین تعامل کنین؟ _بگو چرا گوشت گرون شده؟🤪 اگر خدانکرده پیروز شدم چطور کشور رو اداره کنم؟ _بگو نمیذارن کار کنم!☹️ انجمن دکتر پزشکیان! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
دیروز از ۶ونیم عصر تا۱۱ونیم شب یکی از پارکهای شلوغ شهر بودم! از حدود ۲۰ نفری که باهاشون صحبت کردم رای خیلیاشون بود اما دلیل داشت!(هر چند دلایلش غلط بود ولی خلاصه دلیل داشت!) دلایل مابقی: + ! امان از ! ! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
﷽یک روز در پارک! ✍اگر ازتون بپرسند شیرین ترین لحظات عمرتون چه زمانهایی بوده چی میگید؟ به جرات میتونم بگم از شیرین ترین لحظاتم وقتیه که با یه نفر صحبت کردم و یه ذره تونستم رو درست کنم! دیشب از حدود ۱۰ تا ۱۱ونیم شب با دونفر داشتم صحبت میکردم. دو تا جوون دهه هفتادی که روی نیمکت پارک نشسته بودن خودم رفتم جلو سلام دادم و گفتم اجازه هست بشینم؟ استقبال کردن و صحبت رو شروع کردیم. بحث با انتخابات شروع شد ولی بعدش با درددل های دیگه ای ادامه پیدا کرد... اینکه چطور همسر مناسب پیدا کنیم و ... بعدش فضا رفت به سمت معاد و زندگی اخروی!😳 خیلی براشون جذاب بود خیلی! خودم هم از صحبت با این جوونها داشتم! شعف نه ها شعف! 😊 خودشون تمایل داشتن بیشتر صحبت کنیم ولی من دیرم شده بود. احساسم این بود که اهل نماز و ... نیستن و تقریبا هیچ کدام از دخترانی که از کنارمون رد میشدن رو از دست نمیدادن😔 یعنی نگاه به نامحرم خیلی عادی و روتین! خانومهایی با بدترین پوشش! (نوجوونها هم که کلا حجاب براشون نازل نشده بود!) سگ‌گردانی تو این پارک هم کاملا طبیعی بود. خلاصه بعد از یک ونیم ساعت صحبت یکی شون گفت: حاج آقا متمرکز شدین تو قم! بیاین بین مردم و‌‌...😔 درد همیشگی ما طلبه ها! حق داشتن! البته منم برا قم موندنم دلیل دارم ولی ما طلبه ها بی تقصیر نیستیم! احتمال میدم اولین باری بود که مردم تو این پارک میدیدن! وقتی میرفتم سمتشون باهاشون دست میدادم و سلام میدادم تعجب میکردن ولی ۹۰درصد افراد استقبال میکردن! حتی جوونی که کل دست و بازو خالکوبی بود و... . صحبت با مردم خیلی ارزشمنده! خیلی! خصوصا مردمی که آخوند ندیدن! دیروز کاسبی خوبی داشتم مشتری زیاد بود! الحمدلله 🤲 یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
امروز هم یه پارک دیگه بودم با یکی از دوستان( که دانشجوی دانشگاه امیرکبیر هست). قبل از اذان با حدود ۱۰_۱۵  نفر تقریبا مسن صحبت کردیم و بعد از اذان حدود ۲۰ نفر جوان ! استدلال آوردم که آقای پزشکیان هیچ برنامه ای نداره ! همه ی جوونهای عزیز که خیلی هم مودب بودند، رای شون بود، ولی یک جمله نتونستن جواب بدن! فقط فقط تعصب!!!! شبهات مسخره ای هم داشتن که خیلیاشو توضیح دادم. جوابی هم نداشتن همین طوری منو نگاه میکردن! امان از !
افرادی که تماس براشون سخته یا دیگه خیلی وقتی نمونده و پیامک راحت‌تره، این بات رو‌ نگاه کنین، تو «بله» است: https://ble.ir/azmardom_bot بیست تا شماره ناشناس بهتون میده و شما بهشون پیامک میدید بهتون متن پیشنهادی هم میده تا هزاران پیامک ارسال بشه
پیام پیشنهادی 👇 هموطن عزیزم سلام منم مثل شما دوست دارم یه شخص لایق رو برا ریاست جمهوری انتخاب کنم. خدا شاهده، با تحقیقاتی که کردم به یقین رسیدم که دکتر جلیلی به درد این ملت عزیز میخوره و واقعا متخصص و متعهده. اما آقای پزشکیان هرچند خودش محترمه ولی اطرافیانش خیلی خطرناکند( آخوندی. جهانگیری. ظریف و... ) ضمنا ایشون هیچ برنامه ای برا اداره کشور نداره و فقط شعارهای عوام‌فریب میده! بازهم هر رایی که بدید محترم هست ولی رای دادن به آقای پزشکیان شرعا مسئولیت داره! رای ما جلیلی! یاحق!
ضمنا میتونید برا ۲۰ مخاطب یه گروه مخاطبین درست کنید و با یک ارسال برا همه شون پیام بدید
از بین پیامهایی که دادم یه بنده خدایی جواب داده که لابد بعد از انتخابات میخای سیمکارت رو بسوزونی صادقانه جواب دادم که نه، و فقط بخاطر خدا تبلیغ می کنم. جوابش رو بخونید جالبه 👆 یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
نتایج آرا هنوز معلوم نیست؛ اگر پزشکیان پیروز شد، نه ادعای تقلب می‌کنیم، نه فحش می‌دهیم، نه اغتشاش می‌کنیم؛ رئیسِ جمهور جدید را می‌کنیم! تا کار مردم پیش برود. اگر هم جلیلی پیروز شد، از این پس باید بیشتر کنیم؛ چندبرابرِ این روزها! در حد جهاد! الخیر فی ما وقع! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
﷽پیروز واقعی انتخابات با اختلاف بسیار زیاد ایشان🇮🇷 است👆 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
﷽جمهوری اسلامی کماکان ایستاده! با این همه فتنه و نقشه و دشمنی‌ها، هنوز جمهوری اسلامی برقرار است💪 و دشمن همین را نمی‌خواهد! همین دو سال پیش بود که عده‌ای رو هم نمیخوندن! همه‌ی کشور آشوب بود، معلوم نبود از کجا داشتیم می خوردیم! ما باید از این افزایش مشارکت مسرور باشیم، نه غمگین ! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
﷽ ۱. چند روز دعوا و جر و بحث بین نیروهای انقلابی طبیعیه! هر چند ناراحت کننده است! ۲. ما چاره ای جز نداریم، اما نکته اینه که بخش بزرگی از خود ما هم نیاز به تبیین داریم!!! چون نه مثل آقا و امام نگاه داریم نه مثل ایشان رو قبول داریم! ۳. بریم چهار سال بخوابیم 🥱 ان‌شاءالله چهار سال بعد دوباره تبیین میکنیم و انتظار داریم اثر داشته باشه! ۴. رسانه رو ول کردیم! و فعلا رسانه یعنی فضای مجازی! مردم اطلاعات شون رو از فجازی میگیرن و بر اساس این اطلاعات نگاه شون شکل میگیره و بر اساس این نگاه تصمیم میگیرند! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تربیت به سبک مادر فلسطینی ✍️دست فرزندش را گرفته و برایش تدریس می کند، تدریس نیست دوره‌ی آموزشی است، نه تربیت است! از مقاومت می گوید از صبر و بالاتر از صبر؛ از مقام رضا و حتی از توحید ! در حال راه رفتن با خدایش مناجات می‌کند: یا رب خذ من دمائنا! خدایا جانمان را بگیر اموال‌مان را بگیر تا راضی شوی! الله اکبر از این فهم! اینها را کجا یادگرفته ای بانو؟ اینها در هم سخت است، هرچند شما در عمل هم نشان دادید! 🔹راستش را بخواهی ما ایرانی‌ها غالبا اینها را یاد نمی‌دهیم، گویی لباس و تبلت و شکلاتِ فرزندان‌مان مهمتر است! حالا اگر از خانه و شهرمان بیرون‌مان کنند که هیچ! غُر می‌زنیم بدشانسی و بدبختی می‌نامیم! حالِ حرف زدن با فرزندانمان را نداریم اما شما ...! در مقابل این فهم، مبهوت‌ام! نمی‌دانم چه بگویم! تک تک جملات این مادر درس است! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«هادی شکوری» بازیکن سابق استقلال:با جوادنکونام قبل از هر بازی با هم به زیارت امامزاده صالح می‌رفتیم. ✍این کلیپ را نگاه کنید، مسئله نماز خواندن چند بازیکن نیست. مسئله این است که حجم زیادی از جوان و نوجوان ما اعتقادش را میکند! این یعنی فضای جامعه طوری نیست که افراد را به سمت دینداری و سوق دهد و این خطرناک است! چرا که فضا و محیط از عوامل اصلی تربیت هستند. این توهم که "دیندار کم است و دینداری من به چشم می زند! " به تنهایی می‌تواند فرهنگ دینی جامعه را تضعیف و حتی نابود کند! عامل اصلی بوجود آمدن این باور، فضای مجازی است! 📌برنامه‌ی "با حسین حرف بزن" از شبکه‌ی نسیم که با بازیگران و بازیکنان و... صحبت میکند، اهمیت فوق العاده‌ای دارد؛ از این باب که این را تا حدودی از بین می برد! 🔹دوباره صحبتهای این بازیکن را گوش دهید: "خیلی از بچه‌ها به خاطر قضاوتهای دیگران اعتقادات خودشان را . استادیوم یک سونای خشکی داشت؛ برای اینکه دیگران نبینند بچه ها در این مکان نماز می‌خواندند!!! " یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
بارها شده اشخاصی که اصلا ظاهر مذهبی نداشتند از بنده سوالاتی پرسیدن که نشان از اعتقادی عمیق داشته! اما همین ها راضی نیستن یه پروفایل مذهبی بذارن! چرا ؟ بخاطر همین توهمی که بالا عرض کردم. یادمه تو یه جمع دانشجویی اینو گفتم و از واکنش دانشجوها متوجه شدم که مسئله ی مبتلابهی هست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان غلام امام حسین علیه السلام که بعد از غذا میگفت: خدایا به مولایم حسین برکت بده 🤲 و امام این غلام را آزاد کرد... چنین امام مهربانی را شهید کردند... صلی الله علیک یا ابا عبدالله یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
روزی امام حسین علیه السلام با اطرافیانش به باغ خود رفت. در این باغ، غلامی کار می کرد که نامش «صافی» بود. چون امام(ع) به باغ نزدیک شد، غلام را دید که نشسته و نان می خورد. امام حسین(ع) بدو نگریست و زیر درخت خرمایی نشست که ایشان را می پوشانْد و غلام نمی توانست ایشان را ببیند. غلام، یک گرده نان را بر می داشت و نصف آن را به طرف سگش می انداخت و نیم دیگر را خودش می خورد. حسین(ع) از این کار غلام در شگفت شد. چون غلام از خوردنْ آسوده گشت، گفت: سپاس، خداوند جهانیان را. خدایا! مرا بیامرز و سَرورم را بیامرز و به او برکت بده، چنان که به پدر و مادر او برکت دادی، به رحمت خودت، ای مهربان ترینِ مهربانان! 🔹در این هنگام، حسین(ع) برخاست و فرمود: «ای صافی!». غلام، وحشت زده برخاست و گفت: سَرورم و سَرور همه مؤمنان! من شما را ندیدم. مرا ببخش. حسین(ع) فرمود: «مرا حلال کن، ای صافی؛ زیرا من، بدون اجازه تو به باغت وارد شدم». صافی گفت: به سبب فضیلت و کرم و سَروری خودت چنین سخنی را می گویی، سَرورم! حسین(ع) فرمود: «دیدم که نیمی از گرده نان را به سگَت می دهی و نیم دیگر آن را خود می خوری. این کار چه معنا دارد؟». 🔹غلام گفت: سَرورم! هنگامی که من نان می خوردم، این سگ به من می نگریست. من از نگاه او شرم کردم. آخر، این هم سگِ توست که باغت را در برابر دشمنان حفظ می کند. من برده تو ام و این، سگ توست و هر دو با هم، روزی از تو رسیده را خوردیم. حسین(ع) گریست و فرمود: «تو در راه خدا آزادی و با طیبِ خاطر، دو هزار دینار به تو می بخشم». غلام گفت: اگر مرا آزاد می کنی، من باز هم می خواهم عهده دار باغ تو باشم. 🔹حسین(ع) فرمود: «مرد، هر گاه سخنی بر زبان می آورد، شایسته است که آن را با عمل خود تأیید کند. من گفتم: بدون اجازه تو به باغت وارد شدم و سخن خود را تأیید کردم و باغ را با هر آنچه در آن است، به تو بخشیدم؛ ولی این گروه از اطرافیان من آمده اند تا میوه و خرما بخورند. آنها را به خاطر من، میهمان خود بدار و ارجشان نِه. خداوند در روز رستاخیز، بر تو ارج نهد و به سبب خوش اخلاقی و ادبت، به تو برکت دهد!». غلام گفت: اگر تو باغت را به من بخشیدی، من هم آن را وقف اطرافیان و شیعیان تو می کنم. بر مؤمن شایسته است که همچون نوه پیامبر خدا باشد.  متن عربی 👇 کانَ الحُسَینُ بنُ عَلِی(ع) سَیدا زاهِدا وَرِعا صالِحا ناصِحا حَسَنَ الخُلُقِ، فَذَهَبَ ذاتَ یومٍ مَعَ أصحابِهِ إلی بُستانِهِ، وکانَ فی ذلِک البُستانِ غُلامٌ لَهُ اسمُهُ «صافی»، فَلَمّا قَرُبَ مِنَ البُستانِ رَأَی الغُلامَ قاعِدا یأکلُ خُبزا، فَنَظَرَ الحُسَینُ(ع) إلَیهِ وجَلَسَ عِندَ نَخلَةٍ مُستَتِرا لا یراهُ، فَکانَ یرفَعُ الرَّغیفَ فَیرمی بِنِصفِهِ إلَی الکلبِ ویأکلُ نِصفَهُ الآخَرَ. فَتَعَجَّبَ الحُسَینُ(ع) مِن فِعلِ الغُلامِ، فَلَمّا فَرَغَ مِن أکلِهِ قالَ: الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ، اللّهُمَّ اغفِر لی، وَاغفِر لِسَیدی، وبارِک لَهُ کما بارَکتَ عَلی أبَوَیهِ، بِرَحمَتِک یا أرحَمَ الرّاحِمینَ. فَقامَ الحُسَینُ(ع) وقالَ: یا صافی! فَقامَ الغُلامُ فَزِعا وقالَ: یا سَیدی وسَیدَ المُؤمِنینَ، إنّی ما رَأَیتُک، فَاعفُ عَنّی. فَقالَ الحُسَینُ(ع): اِجعَلنی فی حِلٍّ یا صافی، لِأَنّی دَخَلتُ بُستانَک بِغَیرِ إذنِک. فَقالَ صافی: بِفَضلِک یا سَیدی وکرَمِک وسُؤدُدِک تَقولُ هذا. فَقالَ الحُسَینُ(ع): رَأَیتُک تَرمی بِنِصفِ الرَّغیفِ لِلکلبِ وتَأکلُ النِّصفَ الآخَرَ، فَما مَعنی ذلِک؟ فَقالَ الغُلامُ: إنَّ هذَا الکلبَ ینظُرُ إلَی حینَ آکلُ، فَأَستَحی مِنهُ یا سَیدی لِنَظَرِهِ إلَی، وهذا کلبُک یحرُسُ بُستانَک مِنَ الأَعداءِ، فَأَنَا عَبدُک، وهذا کلبُک، فَأَکلنا رِزقَک مَعا. فَبَکی الحُسَینُ وقالَ: أنتَ عَتیقٌ للّهِِ، وقَد وَهَبتُ لَک ألفَی دینارٍ بِطیبَةٍ مِن قَلبی. فَقالَ الغُلامُ: إن أعتَقتَنی فَأَنَا اُریدُ القِیامَ بِبُستانِک. فَقالَ الحُسَینُ: إنَّ الرَّجُلَ إذا تَکلَّمَ بِکلامٍ فَینبَغی أن یصَدِّقَهُ بِالفِعلِ، فَأَنَا قَد قُلتُ: دَخَلتُ بُستانَک بِغَیرِ إذنِک، فَصَدَّقتُ قَولی، ووَهَبتُ البُستانَ وما فیهِ لَک، غَیرَ أنَّ أصحابی هؤُلاءِ جاؤوا لِأکلِ الِّثمارِ وَالرُّطَبِ فَاجعَلهُم أضیافا لَک وأکرِمهُم مِن أجلی، أکرَمَک اللّهُ یومَ القِیامَةِ وبارَک لَک فی حُسنِ خُلقِک وأدَبِک. فَقالَ الغُلامُ: إن وَهَبتَ لی بُستانَک فَأَنَا قَد سَبَّلتُهُ لِأَصحابِک وشیعَتِک. قالَ الحَسَنُ [ البَصرِی]: فَینبَغی لِلمُؤمِنِ أن یکونَ کنافِلَةِ رَسولِ اللّهِ(ص). مقتل الحسین(ع) للخوارزمی عن الحسن البصری یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان" فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود مرحوم حبیب الله چایچیان یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
هر بیت این شعر یه روضه است...