#شهیدابراهیم_همت🌷
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰامزَمٰان وَشهدا
#شهیدابراهیم_همت🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
#ارسالی
دهه فاطمیه روضه دعوت داشتیم..روضهی حضرت مادر... صاحبعزا پسر فاطمه مهدی صاحب الزمان و میزبان روضه #امام_سیدعلی_خامنهای ... شب شهادت مادر بیت رهبری غوغایی بود... #آقا اشک میریخت و ما مجنون میشدیم... از بارون چشمهاش طوفان میشدیم😭
حاج میثم مطیعی دم گرفت و ما دستی به سینه زدیم و عزایی کردیم...
میخوند و خوندیم که:
میدانم یا زهرا شفاعتـــم کنی شهیـــدم
مرا ببر که جا نمانم از رفقای روسفیدم🕊
رفیق روسفید؟ مگه روسفید تر از #حاج_همّت رفیق داشتم؟ حاجی شد عکس جلو چشمام... چشماش شد عکس جلو چشمام... هنوز عکسش از چشمم دور نشدهبود که کلمههای مداح باز حالمو دگرگون کرد :
#حاج_قاسم ای مالک امت
رفیق حاج احمد و #همّت😭😭
عکسش هنوز بود که اسمش اومد... یخ شدم یـــخ!
#آقا اشک میریخت و من مجنون میشدم... از چشم آقا بارون میریخت و من طوفان میشدم... حاجی روسفیدتر از همیشه رفیق میشد و من شفاعت میشدم...😭😭
#شهدا_دعوت_کننده_هستند
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
#معراج_شهدای_گمنام🌷
✨سال ۱۳۹۳✨
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰامزَمٰان وَشهدا
#معراج_شهدای_گمنام🌷 ✨سال ۱۳۹۳✨ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
#نجـوا💔
عشقم به شهدا...
نمیدانمچگونهشروعشد
چهزمانیشروعشد
اینعشق.♡
ولیچهخوبشدکهشروعشد💔
فقط میدانموقتیپابهسرزمینشهدا{شلمچه}
گذاشتم،احساساتیدرونمبوجودآمد...
شایدهمینعشقبودهاست💔
هفت سال پیش انس عجیبی با شهدا گرفتم...
دراین انس هزاران رازنهفته دارم که فقط بین من و شهدا باقی خواهد ماند...
اما شرمنده ام که نتونستم اونی باشم که ازم انتظار دارند...
امسال بیشتراز هر دفعه دلم شوق رفتن به مقتل شهدا رو داره اما ...💔
#دلتنگ_دارُالشـفای_عاشـقانم💔😭
✍ #سَیـِّـدِهْ
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
🕊بچه که بودیم، یک دقیقه میرفتیم خونه دوستمون، بهمون میگفتند: مامانت میدونه اینجایی؟نگرانت نشه؟
+حالاشما دوساله اینجایید
مامانتون خبر داره؟
نگرانتون شدہ ها!💔💔
#گلزارشهدای_گمنام
#منبع_آرامش_من❤️
🌷هرموقع دلم از زمونه خسته میشه مسیر گلزار رو درپیش میگیرم و میرسم پیش شون کنار این دوشهید واقعا اروم میشم بزرگواری میگفت اگه ادرس خدا رو خواستی برو گلزارشهدا...
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گلزارشهدایِ_گمنام🌹
🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا میشم و همیشه هم به یادتون زیارتنامه شهدا رو میخونم...
✨ان شاءالله که خوشتون بیاد..
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
#عنایت_شهیدسیدعلی_اکبرحسینی🌷
روایت این شهید عزیز خیلی زیباست ،روایتی که خودم شاهدش بوده ام...
سال قبل هم رفتم منزل شهید و پای حرف های قشنگ همسرشهید نشستم...
مدت هاست میخوام راجب این شهید بگم اما قسمت نشد تا الان...
این شهید قراربود بجای این دوشهید گمنام که من میرم سر مزارشون ،بیارند محله ما و دفن کنند اما نمیدونم چرا مخالفت کردن بنابراین دوشهیدگمنام رو منتقل کردند #شهرستان_دَرّود و دفن کردند اما این شروع ماجرا هست....
#ادامه_دارد...
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰامزَمٰان وَشهدا
#انتظار ،واژه غریبی است اما هستند کسانی که سالها با این واژه خو گرفتهاند مادران و همسرانی که با هر طلوع خورشید مقابل درب خانه را به نیت بازگشتن فرزندشان آب و جارو میکنند؛ هنوز هستند مادرانی که با قاب عکس فرزندانشان زندگی میکنند و کودکانی که امروز بزرگ شدهاند و به یاد پدرانشان سنگ قبر شهیدان #گمنام را هر روز شست و شو میدهند و با حضور در کنار شهدای گمنام انتظار چندین ساله شان را تسکین میدهند💔
هنوز هستند مادرانی که با هر بار شنیدن صدای زنگ سراسیمه میشوند، انتظار آنها زیاد نیست، به یک پلاک و چند تکه استخوان هم بسنده میکنند همین که بدانند فرزندشان، همسرشان، پدرشان در کنارشان آرام گرفته برایشان کافی است #انتظار واژه سخت و غریبی سخت است و تنها آن را میتوان در چشمان مادران و همسران و فرزندان شهدای #گمنام پیدا کرد😭
روز 5 شنبه در منطقه #درود نیشابور شاهد اتفاقی بودیم که بسیاری آن را معجزه دهه کرامت به فرزندان سادات خانواده ای چشم انتظار میدانند خانوادهای که پس از 31 سال هنوز چشم امید به بازگشت شهیدشان داشتند و پس از 31 سال این فراق با حضور خانواده دررودی بر سر مزار شهیدشان به پایان رسید🌷🕊
✨ #شهیدگمنامی که در روستای محل زندگیش آرام گرفت✨
روز 5شنبه بود که اعلام شد هویت یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس که سال گذشته در درود نیشابور به خاک سپرده شده است از طریق آزمایش DNA مشخص شده خبر خوشحال کنندهای بود، به ویژه وقتی فهمیدیم این شهید گمنام در یکی از روستاهای نیشابور است متوجه شدیم این شهید گمنام، #شهیدسیدعلی_اکبرحسینی فرزند سید ابراهیم است که نهم اسفند ماه 62 در عملیات بدر شهید شده و سال گذشته به همراه یکی دیگر از شهدای گمنام در روستای دررود نیشابور آرامیده است.
مسئولان شهر نیشابور و خانواده و بستگان شهید همه به دیدن همسر شهید رفته بودند تا به انتظار 31 ساله این زن پایان بدهند بنا بود #سمیه دختر شهید که وابستگی عجیبی به پدرش داشت با این خبر مادرش را خوشحال کند و سرانجام این انتظار با جمله پدرم آمده است به پایان رسید ❤️😊
اشک شوق و فریاد خوشحالی در منزل شهید سید علی اکبر حسینی به پاشد شهیدی که در سن 23 سالگی به عنوان نیروی بسیجی لشگر 5نصر از نیشابور اعزام شده بود و چهارم خرداد سال 93 همزمان با روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) در شهر درود یعنی همان شهر محل سکونت خانواده تدفین شده بود و امروز دیگر خانواده حسینی به یاد شهیدشان بر سنگ مزار این شهید گمنام آب نمیریزند بلکه میدانند آن شهید گمنام از امروز متعلق به خودشان است❤️🕊
حالا دیگر یکی از شهدای گمنام به آغوش خانوادهاش بازگشت و به این فراق و چشم انتظاری 31 ساله پایان داد شهیدی که دوست نداشت خانوادهاش بیشتر از این اذیت شوند و از طرفی دوست نداشت همرزم شهیدش را تنها بگذارد به همین دلیل به نیشابور آمد تا هم در کنار خانوادهاش باشد و هم در کنار همرزم شهیدش که گمنام مانده است❤️🕊
بچها میدونید چی برام جالب بود اینکه بعنوان شهید گمنام در شهر خودش دفن شد،اما ..👇👇
❤️خوابی که دختر شهید را به آغوش پدرش رساند❤️
#سمیه تنها دختر شهید سید علیاکبر حسینی در کنار مزار پدرش آرام نشسته بود و گویی با پدرش خلوت کرده و حرفهایی از جنس پدر و دختری میزنند حرفهایی که سالها در سینه دخترک جوان برای چنین روزی مانده است😭
با سمیه که همکلام میشویم از خوابی که سال گذشته دیده است تعریف میکند و میگوید: سال گذشته چند روز #قبل از اینکه شهدای گمنام را به درود بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت #دوشهید گذاشتهاند و یکی از تابوتهایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم این که اسمی ندارد نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود #شهیدسیدعلی_اکبرحسینی؛ با مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبری است⁉️ و آنجا بود که فهمیدم قرار است #دوشهیدگمنام در درود به خاک سپرده شوند🕊
چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) پیکر #دوشهیدگمنام دفاع مقدس وارد روستای دررود شد خیلی بی تاب بودم روز تشیع دوشهید گمنام شک ام بیشترشد اخه گفتند یکی ازشهدا ۲۳ساله بوده خیلی دلم میخواست تابوت شهید بیاد سمت خانوم ها که همین طورهم شد دست زیر تابوت بردم و کلی گریه کردم😭😭😭بعداز خاکسپاری هر چه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نکرد😔و میگفتند به خواب که اعتباری نیست، نمیشود تنها به یک خواب بسنده کرد💔
هنوز صحنهای را که روی تابوت نوشته شده بود علی اکبر به یاد دارم از آن زمان هر وقت به دررود میآمدم ساعتها بر مزار این شهید گمنام اشک میریختم چون به دلم برات شده بود که این شهید #پدرمن است😭😭😭همه میگفتند خودت را اذیت میکنی. میگفتم بهرحال این شهید هم #گمنام است و خانوادهای ندارد من بجای خانوادهاش به دیدارش میآیم و در این یک سال
عِنایٰاتِ امٰامزَمٰان وَشهدا
#انتظار ،واژه غریبی است اما هستند کسانی که سالها با این واژه خو گرفتهاند مادران و همسرانی که با هر
به این شهید به اندازهای وابسطه شدم که به این باور رسیدم #پدرم است❤️
دختر شهید سید علی اکبر حسینی در حالی که چشمانش پر از اشک است💔و مدام آنها را با دستانش پاک میکند میگوید: در تمام این سالها تنها #دو بار خواب پدر را دیدم یک بار زمانی که تنها 6 سال داشتم و دیدم درب حیاط در میزنند؛ در را باز کردم دیدم کسی نیست، دیدم یک نفر جلوی من زانو زد نگاه که کردم پدر بود که مرا در آغوش گرفت💔
سال گذشته که دوباره خواب پدر را دیدم اما کسی باور نمیکرد این شهید، پدر من باشد😔پس از آزمایشات هر روز منتظر خبر خوش بودم و شب ها با قاب عکس پدرم حرف میزدم یک شب دیگر پدر به خوابم آمد و گفت چرا انقدر بی تابی میکنی دخترم😊 من از این بالا مراقبت هستم😭😭😭به همون جایی اشاره کرد که دفن شده💔 این بار مطمئنتر شدم و به همسرم گفتم من مطمئنم که این شهید پدرم هست💔 وهمین طورهم شد.
🕊آخرین باری که رفت، به دلم الهام شده بود که بر نمیگردد🕊
#همسرشهید سید علی اکبر حسینی میگوید: بعد از خواب دخترم حال و هوای عجیبی به همه ما دست داد تا جایی که هر روز منتظر خوش خبری بودیم و امروز آرزوی دیرینه من و فرزندانم برآورده شد❤️
وی میافزاید: در تمام این سالها در تنهایی هایم به یاد علی اکبر و خاطراتی که داشتیم گریه میکردم😭و امروز شاهد خبر خوشی بودم که امیدوارم طعم آن را تمام خانواده شهدای گمنام بچشند🌷 به شهیدم تبریک میگویم که بعد از 31 سال به شهر خودش برگشته و از این اتفاق خیلی خوشحالم😊💕
#همسرشهید حسینی با اشاره به اینکه همسرش سال 63 در جزیره مجنون به شهادت رسیده است اظهار میکند: من و علی اکبر تنها سه سال و نیم با هم زندگی کردیم که حاصل آن یک پسر و دختر است اما این چندسال برای من به اندازه هزاران سال ارزش داشت.
سربازیاش را در کردستان بود و 5 ماه بعد مجدد به جزیره مجنون رفت آخرین باری که به جبهه رفت، پسرم محمد مهدی 4ساله و دخترم سمیه 5 ماهه بود.
هیچ وقت آخرین دفعهای را که میخواست به جبهه برود فراموش نمیکنم؛ هوا که روشن شد رفت و دیگر برنگشت انگار به هر دو نفرمان الهام شده بود که دیدار مجددی وجود ندارد و عید نوروز همان سال 63 خبر مفقود شدن علی اکبر را برایم آوردند.💔
💕شهیدی که همه خوابش را دیدند💕
#داماد شهید علی اکبر حسینی نیز میگوید: روزی که شهدای گمنام را به دررود آوردند در مسجد جامع درخواست کردیم با توجه به خوابی که همسرم دیده #عکس پدرش در کنار تابوت شهدای گمنام باشد پس از مراسم یکی از بانوانی که از #مشهد آمده بود گفت شب قبل یکی از شهدای گمنام را در خواب دیده و همین موضوع سبب شده او به دررود بیاید💔 عکس شهید علی اکبر حسینی را که میبیند میگوید من همین شهید را در خواب دیدم😭😭
رابطه پدر و فرزندی 100 درصد #تایید شده است😍✔️
نماینده کمیته جستجوی مفقودین نیروهای مسلح خراسان رضوی در حاشیه دیدار خانواده شهید علی اکبر حسینی با شهیدشان در گلزار شهدای دررود گفت: سال گذشته بعد از مراجعه خانواده شهید براساس الهام قلبی در خواب از سوی شهید، این خانواده جهت انجام آزمایش «دی.ان.ای» به ستاد معراج شهدای مرکز معرفی شدند و طی اعلام مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی نمونه گیری که از همسر و دختر شهید به نام #سمیه_سادات_حسینی انجام شد و با تطبیق نمونهها رابطه پدر و فرزند به صورت 100 درصد تایید شد.✔️
محمد احراری اظهار داشت: بعد از اعلام مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی به ستاد معراج شهدای مرکز بر اساس نمونه گیریهایی که از شهدای گمنام تدفین شده و تطبیق آنها روشن شد شهیدی که در دررود یعنی همان شهر محل سکونت خانواده تدفین شده #شهید_علی_اکبرحسینی است و شهدا با این رخداد طیب بودن خود را بار دیگر به ما نشان دادند و این چیزی جز اعجاز نخواهد بود☝️🕊
#شهداگاهی_نگاهی_دعایی
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰامزَمٰان وَشهدا
4_723784306719277370.mp3
6.39M
دیشب خواب بابا رو دیدوم دوباره...
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
تو این شلوغیای زندگی
حواست هست که یه موقع ،
خدای نکرده...
از چشمِ امام زمانت #نیوفتی⁉️💔
📚استاد_صاحب_الامری
کتاب نکات ناب حکیم ص ۱۱۲
بدترین اوقات خواب میباشدو آن #بین_الطلوعین✨ است چون در آن وقت سلطان سردی در ظاهر حاکم است. و حرارت و یبوست در باطن مخفی است. پس هر گاه انسان در آن وقت بخوابد ظاهر بدن به سبب جمع شدن دو سردی وباطن هم به علت جمع دو گرمی ضعیف می شود و لذا بر خواستن برای نماز صبح واجب است تا ازضرر این خواب جلوگیری شود و ترک خواب بین طلوعین طبق احادیث #مستحب _موکد است چون این خواب موجب بیماری میشود به عیلوله نامگذاری شده است. زیرا تولید بیماری در ظاهر و باطن می کند و بدن را شل و چروکیده ساخته و رنگ صورت را تغییر می دهد و طعم دهان را فاسد، چشم را گود و صورت را پف کرده و زرد می گرداند و حرارت درون و خفقان را زیاد و گوشه های چشم را تهییج می نماید.
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
سلام میخواستم یه ماجرایی رو براتون تعریف کنم از عنایت شهدا،تقریبا۴۰روز پیش وقتی که #شهیدسلیمانی یه روز بود به شهادت رسیده بودن برادرم که شهرستان بود با خونه تماس گرفت و گفت که حقوقش رو از طرف دادگاه بردن و وقتی به بانک مراجعه کرده گفتن که یک ملیارد توقیف اموال داری و تموم اموالت توقیفه چون خودش شهرستان بود منو مامانم رفتیم دادسرا پرونده رونشونمون ندادن ولی گفتندیک ملیارد توقیف اموال که داشته احتمالاحداقل۸۰۰ملیون دیه یا مهریه طلب داره ماهم چون میدونستیم برادرم قبلا براش پاپوش درست کرده بودن مطمئن شدیم بخاطراون ماجراس و واقعا حال همه اعضای خونواده خراب بودکه بخاطر کاری که نکرده باید مجازات بشه اونم پول کمی نبود تا اینکه من با دل شکسته به شهید سلیمانی پناه بردم و گفتم شما تازه به فیض شهادت رسیدید وشهادت شما کل ایران رو دگرگون کرده این نشون از اوج معنوی شما داره به خاطر خدا به برادر من کمک کنید که مشکلش حل بشه و غروب تو مسجد براشون خرما خیرات دادم فردا برادرم از شهرستان اومد و رفت دادسرا بهش گفته بودن یه مشکل جزییه و شما باید یک ملیون جریمه پرداخت کنید برادرم همون جا پولو پرداخت کرده بود و پرونده بسته شده بود همه در تعجب بودن که اگر واقعا پولی جزیی بود چرا یک ملیارد توقیف اموال زده بودن این از محالات بود حتی با چندتا وکیل صحبت کرد همه فقط تعجب میکردن ولی من میدونستم که این فقط معجزه بود ازجانب سید شهدای مدافع حرم شهید سلیمانی😔
#کاربرگرامی🌸🍃
#عنایت_شهیدقاسم_سلیمانی
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
🍃🌸 #عِنٰایٰـاتِ_امٰـام_زَمٰان
❤️تشرفات محضر ولیعصر عج؛
عالم بود و برای دیدن امام زمان دنبال راهی میگشت..
او را به جوان قصابی حواله دادند..قصاب را پیدا کرد دید شخصی عادی با لباس چرب و خونی و مگسها هم دورش
👈🏽دو دل شد بره پیش یا نه..قصاب صداش زد بیا..شک به دلت راه نده درست اومدی..
👌🏼وقتی اضطرار و درماندگی عالم را دیددست او را گرفت و محضر امام عصر برد..
👈🏽بعد از این تشرف این عالم افتاد به التماس که بگو چکار کردی این مقام بهت دادن که هر لحظه بخواهی میتونی محضر حضرت ولیعصر عج برسی؛
👈🏽جوان قصاب گفت یکبار میتونستم آبروی کسی را ببرم و حق هم با من بود ولی با خدا معامله کردم و آبروی شخصی را حفظ کردم..
بعد از اینکه اینکارو کردم باب تشرف برام بازشد..
✍🏼قاضی زاده
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
بهم گفت:
اگه بدونی امام زمانت چقدر دلش تنگ شده برات...؛ از خجالت آب میشی!...😔
تابِ دلتنگی کجا
و
دل ما کجا؟😔
.
.
#ای_سرزمین_مقدس_به_زودی_می_آییم_به_زیارتت!
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
🌸🍃
🍃
هممون شهدا را دوس داریم...
اما بعضی هامون به حرف..
بعضی هامون به عمل...
بعضیا فقط علاقه ظاهری به شهدا رو داریم
بعضیامون میگردیم دنبال سیره شهدا تا شبیه شون بشیم...
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
+می گفت...
یه نوجوون و دیدم تو فکه
که این رملا رو کنار میزد
یه چاله میکند دوباره روشون و میپوشوند ...
چند قدم میرفت دوباره یه چاله میکند و روشونو میپوشوند...
_گفتم جوون داری چیکار میکنی؟!
+گفت :
دارمـ گنآهامو تو خاکهــای فکه دفن میکنم...
هرچاله که میکند واسه یه گنآه ...💔(:
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
وقتے که شهید شُد بدنش
تڪہ تڪه شد •••🏹
آرۍ تڪه های بدنش را داد
که چآدر خاکے مادر
تڪه تڪه نشود|✖️|
همیشھ میگُفٺ:
از خواهرانـ
میخواهم که حجابشان را مثݪـ
حضرٺ زهرا رعایٺ ڪنند🏻
نہ مثݪـ حجآب های امروزیــ🍂
چون این حجآب ها بوے زهرا نمیدهـند...☔️
#طلبهشهیدمحمدهادیذوالفقاری
___________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa
#عنایت_شهیدتورجی_زاده❤️
از پایان سربازی من چند ماه گذشت. به دنبال کار بودم، اما هرجا می رفتم بی فایده بود. می گفتند: فرم را تکمیل کن و برو! بعدا خبر میدهیم.
دیگر خسته شده بودم. هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم. البته خودم مذهبی و بسیجی و... نبودم، فقط به نمازم اهمیت می دادم. ولی خیلی شهید تورجی را دوست داشته و دارم.
من از طریق یکی از بستگان که در جبهه همرزم شهید تورجی بود با او آشنا شدم. نمی دانم چرا ولی علاقه قلبی شدیدی به او دارم.
بعد از آشنایی با او در همه مشکلات، خدا را به آبروی او قسم میدادم. رفاقت با او باعث شد به اعمالم دقت بیشتری داشته باشم.
هرهفته حتما به سراغ او می رفتم. مواظب بودم گناهی از من سر نزند. من به واسطه این شهید بزرگوار عشق و علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) پیدا کردم. یکبار به سر مزار شهید تورجی رفتم. وضو گرفتم. شنیده بودم شهید تورجی به نماز شب اهمیت می داد. من هم نماز شب خواندم، بعد هم نماز صبح وخوابیدم. در خواب چند نفر را دیدم که به صف ایستاده اند. شخصی هم در کنار صف بود.
بلافاصله شهید تورجی از پشت سر آمد و به من گفت: برو انتهای صف!
شخصی که در کنار صف ایستاده بود به من نگاهی کرد، اما به احترام تورجی چیزی نگفت.
از خواب پریدم. همان روز از گزینش شرکت آب اصفهان تماس گرفتند. یکی از دوستانم آنجا شاغل بود. گفت: سریع بیا اتاق مسئول گزینش!
وقتی رفتم دوستم گفت: چرا اینطوری اومدی؟ چرا کت و شلوار سفید پوشیدی؟!
وارد دفتر مسئول گزینش شدم. یکدفعه رنگم پرید!
این همان آقایی بود که ساعاتی قبل در خواب دیده بودم، کنار صف استاده بود.
فرم را از من گرفت، نگاهی کرد و پرسید: مجردی؟!
کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتما متاهل می شوم. نگاهی به من کرد و گفت: واقعا اگر مشکل کار تو برطرف شد زن میگیری؟
من هم که خیالم از استخدام راحت شده بود شوخی کردم و گفتم: نه، دختر می گیرم! خندید و پایین فرم مرا امضا کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد، گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضا کردند؟!
*
مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم!
خیلی تعجب کرد. ما همان شب رفتیم گلستان شهدا کنار مزار شهید تورجی.
عروسی ما شب ولادت حضرت زهرا(س) بود. رفتم سر مزار محمد. گفتم: تا اینجای کار همه اش عنایت خدا و لطف شما بوده.
شما مرا با حضرت زهرا(س) آشنا کردی. از این به بعد هم ما را یاری کن. بعد هم کارت عروسی را سفارش دادم.
علی رغم مخالفت برخی از بستگان روی کارت نوشتم:
سرمایه محبت زهراست(س) دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد فلک یک ذره از محبت زهرا(س) نمی دهم
*
آخرین روزهای سال 88 فرزند ما به دنیا آمد. قرار شد اگر پسر بود نامش را من انتخاب کنم. اگر هم دختر بود همسرم.
فرزند ما دختر بود. همسرم پس از جستجو در کتابهای اسم و... نام عجیبی را انتخاب کرد. اسم دختر ما را گذاشت: دیانا
خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم. وقتی همه رفتند شروع به صحبت کردیم. خیلی حرف زدم. از هر روشی استفاده کردم اما بی فایده بود، به هیچ وجه کوتاه نمی آمد.
گفتم: آخه اسم قحطی بود. تو که خودت مذهبی هستی! لااقل یه اسم ایرانی انتخاب کن. دیانا که انتخاب کردی یعنی الهه عشق رُم!
وقتی هیچ راه چاره ای نداشتم سراغ دوست عزیزم رفتم. به تصویر محمد خیره شدم و گفتم:
محمد جان اینطور نگاه نکن! این مشکل رو هم باید خودت حل کنی!
صبح روز بعد محل کار بودم. همسرم تماس گرفت. با صدایی بغض آلود گفت: حمید، بچه ام!
رنگم پریده بود. گفتم: چی شده؟ خودت سالمی؟! اتفاقی افتاده؟!
همسرم گفت: چی می گی؟! بچه حالش خوبه. اگه تونستی سریع بیا!
***
فرمودند: شما ما را دوست دارید؟ گفتم: خانم جان، این حرف را نزنید. همه زندگی ما با محبت شما خانواده بنا شده.
بعد گفتند: این دختر شماست؟
برگشتم و نگاه کردم: شوهرم و شهید تورجی در کنار دخترم نشسته بودند. با هم صحبت می کردند.
آن خانم مجلله پرسید: اسم فرزندت چیست؟
من یکدفعه مکثی کردم و گفتم: فاطمه
بعد هم از خواب پریدم! حالا این شناسنامه را بگیر و برو! اسم فرزندم را درست کن.
#عنایت_شهیدتورجی_زاده
________________________
📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
@yadeShohadaa