eitaa logo
یاد ایّام
226 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
165 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای چند دهۀ اخیر 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 فروردین ماه ۱۳۶۰ 📷 عکس‌مربوط به شهید حبیب‌الله ‌دانه‌گردی ‌است. او دوره ‌آموزشی ‌را در پادگان ‌غدیر اصفهان ‌می‌گذراند امروز سیزده ‌بدر است ‌مادرش ‌به ‌ملاقات ‌او آمده ‌تا در محوطه ‌بیرون از ‌پادگان، ساعت ‌خوشی را با فرزند خود ‌بگذراند 🌷 او در اسفند۶۴ و در عملیات والفجر۸ شهید شد 🆔 @yade_ayyaam
تبادل👇👇👇
هدایت شده از عکس‌های زیرخاکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | گزارش جالب تلویزیونی از یک تصادف رانندگی در روز "سیزده بدر" ⏳ فروردین ١٣٥٥ ▫️ #نوستالژیک 🆔 @Axe_zirkhaki ✔️JOIN 📸 کانال عکس زیرخاکے: مجموعہ عکس‌ها و فیلم‌هاے قدیمے📽
باران نور، دستان خسته تاریخ را روشن کرد و طلیعه ایمان بر بلندای انسانیت درخشید. برترین تجلّی خدا در کسوت آفتاب، معراج را زمزمه کرد و برگزیده شد برای خواندن اولین آیات نور: «إِقْرَاءَ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِیَ خَلَقَ…» بر مبعث، بهاری‌ترین فصل گیتی! بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت! بر مبعث؛ روزی که گل‌های ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد! 🌸🌼☘ بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد 🆔 @yade_ayyaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدسعید مبعث🌹🍃 برپیروان مبارک🌹🍃 مبعث نور اقدس🌹🍃 بر پیروان مبارک🌹🍃 شد منتخب محمد🌹🍃 آن نور پاک ایزد🌹🍃 این خاتم نبوت🌹🍃 بر پیروان مبارک باد🌹🌹 🌹🍃🌹 🆔 @yade_ayyaam
✅ برخورد و موضع گیری مناسب پیامبر (ص)... ▫️استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) 🔹رسول(ص) از بلوغ تا بعثت همراه بهترین امکانات و بهترین شرایط و بهترین موقعیت ها نبود؛ ولی موضع گیری مناسب و برخورد خوب، او را راهیاب و بی‌نیاز ساخته و او را در زبان‌ها و چشم‌ها و دل‌ها جای داده و اعتماد و امن را در همراهان او ریخته و او را محمد امین ساخته است. اگر برخورد عزیز و مسلط رسول نبود، باید گمراهی جزیره و فساد و انحراف و و ظلم و تجاوز و فقر و فحشا، او را با خود می‌برد و اگر غنای او و اگر سرشاری وجود او نبود، باید ذلت و ضعف، او را از چشم‌ها می انداخت و به امانت داری و عهده داری و گره‌گشایی مظلومان نمی‌رسید و حِلف‌الفضول را تشکیل نمی داد و درگیری‌ها و اختلاف‌های جاهلی و قبیله‌ای را رهبری و راهنمایی نمی‌کرد. 📚 تفسیر سوره کوثر، ص۲۸ 🆔 @yade_ayyaam
سلیم_موذن_زاده اردبیلی-مولودی عید مبعث.ogg
1.99M
🌈 #مولدی_عید_معبث_رسول_اکرم_ص 📢 با نوای استاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی 🆔 @yade_ayyaam
یاد ایّام
📆 10 فروردین 1340 💠 رحلت آيت اللَّه‌العظمی بروجردي مرجع تام تقلید و زعيم عالم تشیع 🔹 ایشان در سال
📆کیهان - فروردین 1340 💠 وصیت نامه آیت الله بروجردی باز و خوانده شد 🔹از ساعت 5/6 صبح امروز کلیه علمای طراز اول حوزه علمیه قم و عده ای از سایر آقایان علما و همچنین چند تن از وعاظ و گروهی از علمای سایر نقاط کشور که در قم حضور دارند به منزل آیت الله بروجردی آمدند و در اندرونی اجتماع کردند. 🔸پس از ورود آقایان به اندرون، مهر و موم اطاق کتابخانه که در روز رحلت ایشان توسط علمای طراز اول شهر قم و بستگان مرحوم آیت الله انجام شده بود باز شد و آقایان وارد اطاق کتابخانه شدند. آن گاه مطالعه اوراق و اسناد مربوطه آغاز گردید تا پس از رسیدگی به میزان وجوهات سهم امام مطالبات و احیانا قروض صورت مجلسی از حساب ها تهیه کنند. ▪️کیهان در گزارش خود از این مراسم نوشت : در جلسه ای که به منظور گشایش دفاتر و اسناد و وصیت نامه در منرل آیت الله بروجردی تشکیل شده است کلیه آقایان علمایی که نام آنان در شماره های گذشته از نظر خوانندگان گذشت [کیهان،12 فروردین1340] بجز حضرت آیت الله حاج آقا روح الله خمینی که کسالت دارند شرکت کرده بودند. ✅حوزه علمیه قم را خدا حفظ خواهد کرد حضرت آیت الله حاج آقا روح الله خمینی درباره موقعیت حوزه علمیه قم و شروع مجدد دروس حوزه اظهار داشتند : اکنون اعضای حوزه سرگرم عزاداری هستند ، لکن پس از تخفیف مجالس سوگواری مدرسین کار خود را آغاز خواهند کرد – حضرت آیت الله افزودند : حوزه علمیه قم را خدا حفظ می کند قبل از مرحوم آیت الله به دست دیگران محفوظ شد و بعد از ایشان هم امر با خدا است ، انشاء الله خداوند آن را حفظ خواهد کرد. ✅ارسال نان و گندم برای قم امروز مدیرکل غله گفت : چون در چند روز اخیر عده زیادی از مردم تهران و سایر شهرستان ها برای شرکت در مراسم تشییع جنازه و ختم مرحوم آیت الله بروجردی به قم رفته بودند و نانوایی های قم نمی توانستند احتیاجات قم را مرتفع کنند به دستور آقای نخست وزیر دو کامیون نان ماشینی و 500 تن گندم از تهران به قم حمل شد و نانوایی های این شهر بمیزان تولید نان خود افزودند تا احتیاجات مردم را مرتفع کنند و کامیون های نان ماشینی نیز شروع به توزیع نان ماشینی در شهر کردند. 🔹مدیران مسافرخانه های قم نیز امروز اعلام کردند بمناسبت تصادف امروز با هفتمین شب رحلت آیت الله بروجردی تا 24 ساعت از کلیه مسافرین بطور رایگان پذیرایی خواهند کرد ، این تصمیم به وسیله بلندگو در نقاط مختلف شهر قم اعلام شد. 🆔 @yade_ayyaam
هدایت شده از عکس‌های زیرخاکی
📜 اعلامیه به عموم دارالخلافه تهران مبنی بر اخطار به قصابان جهت فروش گوشت بر اساس قیمت تعیین‌شده، در فروردین سال ۱۲۸۵ 🆔 @Axe_zirkhaki 📷به کانال عکس‌هاے زیرخاکے بپیوندید🎥
هدایت شده از یاد ایّام
💠 خاطره ای خواندنی از دوران خدمت در کمیته ⭕️ کتک زدن گشت منکرات! ▫️زمستان سال ۱۳۶۳ در گشت "امر به معروف و نهی از منکر" که زیر نظر "کمیته انقلاب اسلامی فعالیت داشت، مشغول شدم. بعضی‌ها که از این گشت دل خوشی نداشتند، آن را به نام "گشت نکیر و منکر" و یا "گشت مایکل جمع‌کن" معرفی می‌کردند. چون آن زمان تب خواننده‌ی سیاه‌پوست آمریکایی "مایکل جکسون" بدجوری جوان‌ها را گرفته بود و عکس او بر روی لباس و برخی اجناس زیاد به‌چشم می‌خورد و از مهم‌ترین وظایف گشت، جمع‌آوری آنها بود. خودمان هم نام گشت را خلاصه کرده و می‌گفتیم "گشت منکرات". یکی از مسئولین امور پشتیبانی، با وجودی که سابقه‌ی زیادی در گشت و عملیات داشت، به هیچ‌وجه اجازه نداشت به گشت بیاید. علت این مسئله را از او جویا شدم که گفت: "یک روز بی‌سیم زدند که در میدان نبوت (هفت‌حوض) درگیری شدیدی بین عوامل گشت با یک خانم رخ داده و سریع باید به اون‌جا اعزام بشید. ماجرا از این قرار بود که خواهران گشت، همین‌طور که پیاده در میدان هفت‌حوض می‌رفتند، به دختر جوونی که وضع حجابش خیلی خراب بوده، تذکر می‌دن. اون هم خیلی محترمانه و آروم. حالا اون خانم از جایی عصبانی بوده یا هرچیز دیگه، شروع می‌کنه به خواهرهای گشت فحاشی کردن. اونا هم بهش تذکر می‌دن، که یک‌دفعه محکم می‌زنه توی گوش یکی از خواهرها. خواهرهای دیگه تا می‌رن جلو که باهاش برخورد کنند، می‌گیره هرسه تاشون رو می‌زنه وسط پیاده‌رو ولو می‌کنه. خلاصه، برادرای گشت می‌رن جلو، اونارم می‌زنه و نقش خیابون می‌کنه. مردم هم از خدا خواسته که یک نمایش مفت و باحال گیرشون اومده، دور اونا جمع می‌شن و با سوت و کف دختره رو تشویق می‌کنند. یک واحد دیگه گشت اعزام می‌شه که دختره هر چهار تا خواهر و چهار تا برادر رو می‌زنه و نقش زمین می‌کنه. من اون روز سرتیم گشت بودم. به محل که رسیدیم، دیدم اوضاع خیلی خرابه و هرآن امکان داره مردم شلوغ کنند؛ واسه همین تا پیاده شدیم، دختره با پررویی تموم رفت تا خواهرها رو بزنه و به سرنوشت بقیه دچار کنه. دیدم این‌طوری نمی‌شه، همین که حواسش به جای دیگه بود، با قنداق اسلحه‌ی "MP-5" زدم پشت گردنش که با صورت خورد زمین. تا افتاد، یک دست انداختم توی موهاش و با یک دست دیگه لنگش رو گرفتم و انداختمش زیر صندلی عقب پاترول. خودم نشستم روی صندلی و پاهام رو محکم گذاشتم روش که تکون نخوره و به راننده گفتم سریع گازش رو بگیر برو واحد عملیات. خلاصه اون رو که ده پونزده تا از نیروها رو لت و پار کرده بود و همه هم ازش شکایت کردند، تحویل دادسرا دادیم که دادگاهی شد. ولی چشمت روز بد نبینه؛ یک ‌دفعه دیدم احضاریه از دادسرا برام اومد. هیچی دیگه، آقای قاضی بنده رو به‌ جرم این‌که درحین ماموریت، به زن نامحرم دست زدم، به ۶۰ ضربه شلاق محکوم کرد. جات خالی، شلاق‌ها رو نوش‌جون کردم و از اون روز به‌بعد هم به ‌حکم قاضی، حضورم در عملیات و گشت کاملا ممنوع شد. (نگو خانم، استاد کونگ‌فو بود و برادرانش در تهران‌پارس یک باشگاه آموزش کونگ‌فو داشتند و خود این دختره هم توی باشگاه استاد خانم‌ها بود. جالب تر این بود که فهمیدم آن دختر و برادرهایش، دختر و پسر خاله‌های یکی از دوستان و بچه محل‌هایم هستند که زمستان سال ۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون به‌شهادت رسیده بود.) —(راوی: حمید داودآبادی) 🆔 @yade_ayyaam
یاد ایّام
‼️صلوات برای رضا خان! 🔹با یاد هنرمندان مرحوم علی حاتمی و جمشید مشایخی ▫️ بهمن 1363 سومین جشنواره فیلم فجر درحال برگزاری بود. آن زمان "سید محمد خاتمی" وزیر ارشاد بود. یکی از فیلم های جشنواره "کمال الملک" ساخته "علی حاتمی" بود. 19 سالم بود و چند ماهی می شد در گشت امر به معروف "کمیته انقلاب اسلامی" مشغول به کار بودم. عصر یکی از روزهای بهمن ماه، چند نفر از نیروهای واحد اطلاعات کمیته مرکز، با بنز وارد محوطه شدند. یک راست وارد اتاق "جواد حاج خداکرم" فرمانده ما شدند. دقایقی بعد حاجی همه را در حیاط جمع کرد. یکی از آن نیروها شروع کرد به صحبت و گفت: "متاسفانه در یکی از فیلم های جشنواره نقشی از رضا خان وجود دارد. سلطنت طلب ها و شاه دوست ها که متوجه شدند، اکثر بلیط های این فیلم در همه سانس ها را خریده اند. با مشاهده رضا خان، شروع می کنند به سوت و کف زدن. مسئولین وزارت ارشاد گفتند که دیگر نمی شود آن بخش های فیلم را حذف کرد. آنها پیشنهاد دادند که برای خنثی شدن حرکت آنها، فکر دیگری بشود. فکرشان این بود که تعداد زیادی بچه حزب اللهی به سالن ببریم که تا تصویر رضا خان بر پرده ظاهر می شود و آنها شروع کردند به سوت و کف، اینها شروع کنند به صلوات فرستادن و الله اکبر گفتن." دسته ای بلیط از جیبش درآورد و بین ما پخش کرد. همه با لباس شخصی، سوار بر ماشین به خیابان شریعتی تقاطع خیابان طالقانی رفتیم. ماشین ها را دو سه کوچه بالاتر از سینما صحرا (ریولی قدیم) پارک کردیم. چراغ های سالن که خاموش شد، با صلاح دید وزارت ارشاد، اول فیلم داستانی کوتاهی به نام "با من حرف بزن" ساخته "مسعود جعفری جوزانی" که فیلمی درباره دفاع مقدس و شهدا بود به نمایش درآمد. انصافا فیلمی قشنگ و اشکی بود که در پایان، همه تماشاچیان صلوات فرستادند. فیلم "کمال الملک" شروع شد. برای من که خیلی خسته کننده بود ولی مجبور بودم بنشینم و ببینم. اواسط فیلم بود که رضا شاه وارد صحنه شد. صدای جیغ و سوت و کف شاه دوست ها بلند شد. ما که در بین تماشاچی ها پخش شده بودیم، شروع کردیم به صلوات فرستادن و الله اکبر گفتن. جمعیت حالا از ترس یا تعجب، به یک باره ساکت شدند و هیچ صدایی از کسی درنیامد. فیلم که تمام شد و از سالن بیرون آمدیم تا برویم ستاد، بین خودمان بحث و خنده بود که: "نمردیم و ما هم برای رضا شاه صلوات فرستادیم!" (حمید داودآبادی) 🆔 @yade_ayyaam
هدایت شده از یاد ایّام
💠 یک روز رضاخان در مجلس به شهید مدرس می‌گوید: آقا! جیب شما چقدر بزرگ است؟ 🔹مدرس هم می گوید: ➖همین‌طور است، ولی لااقل ته دارد! جیب شما که اصلاً ته ندارد‼️ 🆔 @yade_ayyaam ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید (موضوع: نگاهی به رویدادهای چند دهه اخیر ایران)
هدایت شده از یاد ایّام
میثم مطیعی - دعا ندبه.mp3
11.74M
📢 صوت | #دعای_ندبه (صبح جمعه) 🔹با صدای: میثم مطیعی 🆔 @yade_ayyaam
📆 16 فروردین 1343 💠 آزادی امام خمینی از حصر 💠 امام در 13خرداد 1342 در طی سخنرانی تاریخی، از شاه و اسرائیل نام برده و آنها را برای اسلام خطرناک اعلام نمودند.(پیش از آن کسی به این صراحت اعلام موضع نکرده بود) در پی این سخنرانی، امام دستگیر شد كه این اقدام رژیم، خشم مردم را در پی داشت و منجر به قیام 15 خرداد گردید. شاه با راه‌انداختن حمام خون، به زعم خود می‌خواست زهر چشمی از مخالفان خود بگیرد، اما علیرغم سانسور شدید ، افكار عمومی داخلی و حتی جهان اسلام ساكت ننشست و به دفاع از حریم روحانیت اسلام و مرجعیت شیعی پرداخت. 🔸امام در 11 مرداد 42 در یک اقدام نمایشی، از زندان پادگان عشرت آباد آزاد شد و به منزلی در قیطریه تهران انتقال یافت و تحت نظر و مراقبت شدید ماموران قرار گرفت. اما موج خشم و اعتراض مردم و روحانیون ادامه یافت تا اینكه رژیم مجبور شد ایشان را در تاریخ 16 فروردین 43 آزاد كند. رژیم سعی داشت چنین وانمود نماید که امام با شاه به تفاهم رسیده، اما ایشان بلافاصله پس از آزادی در روز 21 فروردین 1343 با نطقی كوبنده علیه رژیم، این توطئه را خنثی نمودند. 🆔 @yade_ayyaam
📆 16 فروردین 1343 💠 آزادی امام خمینی پس از 10 ماه زندان و حصر، توسط رژیم شاه 🔸استقبال مردم قم از امام خمینی- زیارت حرم‌حضرت‌معصومه(س) - ملاقات علما و مردم با امام در منزل شخصی ایشان 🆔 @yade_ayyaam
📆 16 فروردین 1343 💠 آزادی امام خمینی پس از 10 ماه زندان و حصر، توسط رژیم شاه 🔹یک روز بهاری- عزیمت به روستایی در اطراف قم جهت استراحت و رفع خستگی 🆔 @yade_ayyaam
📆 نگاهی به مطبوعات ✅ 16 فروردین 1333- در غالب شهرهای شمالی و غربی ایران برف و باران زیادی بارید که باعث قطع خطوط ارتباطی و غیر قابل عبور نمودن جاده ها شد. ✅ 16 فروردین 1337- محمدرضاپهلوی، ثریا اسفندیاری همسر خود را طلاق داد و وزیر دادگستری مأموریت یافت اسناد امضاء شده طلاق را در آلمان تسلیم ثریا اسفندیاری نماید. شاه از بودجه ضعیف ملت ایران ماهیانه 30 هزار تومان برای همسر مطلقه خود شهریه تعیین کرد. ✅ 16 فروردین 1355- پزشک قانونی اعلام کرد در سال گذشته 1322 نفر در تهران در اثر تصادف با اتومبیل کشته شده اند. ✅ 16 فروردین 1357- یونایتد پرس اعلام کرد: سازمان عفو بین المللی به شاه توصیه کرد شخصاً به تقاضای صدها زندانی سیاسی که اعتصاب غذا کرده اند رسیدگی کند. 🆔 @yade_ayyaam
📆اطلاعات–16فروردین40 ابراز احساسات ‌کلیمیان به ‌مناسبت ‌فوت ‌آیت‌الله ‌بروجردی، مرجع ‌تقلید شیعیان (ایشان ‌ارتباط کریمانه‌ای ‌با اقلیت‌های ‌مذهبی ‌داشت - زمانی ‌که ‌ساکن ‌بروجرد بودند، در تشییع ‌جنازه ‌یهودیان ‌شرکت ‌می‌کرد 🆔 @yade_ayyaam
💠 عصبانیت ساواک از کمک‌رسانی آیت‌الله خامنه‌ای به سیل‌زدگان ایرانشهر در دوران پهلوی 📃 بخشی از گزارش ساواک: کمک‌های یک نفر از آخوندهای تبعیدی به نام خامنه‌ای به مردم باعث رفع گرفتاری آنها شده است. 🆔 @yade_ayyaam
📆 17 فروردین 1299 – سالروز قیام شیخ محمدخیابانی 🔸او از جمله مبارزینی بود كه در سال‌های پایانی حكومت قاجار در نقاط مختلف كشور به مقابله با استعمار و استبداد پرداخت. 🔹وی نماینده مجلس دوم بود و به شدت خواستار بیرون راندن مستشاران خارجی از ایران بود و با نطق‌های پرشور، نمایندگان را از تسلیم شدن در برابر خواست بیگانگان برحذر داشت. ▪️مهمترین بخش این مبارزات، قیام وی در برابر پیمان 1919 وثوق‌‌الدوله بود. 🔹پس از جنگ جهانی اول كه با تخلیه مناطق شمالی ایران از نیروهای روس همراه بود، دولت انگلیس ـ رقیب دیرینه روس‌ـ به بهانه‌های مختلف، از جمله مبارزه با یكی از دولت‌های متحدین (عثمانی) یا مبارزه با نفوذ بلشویسم به ایران، به تقویت روز‌ افزون نیروهای خود در ایران پرداخت و برای تسلط بیشتر و بسط و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود دولت وثوق‌‌الدوله را برای انعقاد قراردادهای گوناگون تحت فشار قرار داد. یكی از آنها پیمان موسوم به «قرارداد 1919» بود. به موجب این قرارداد كه در مرداد 1298 با دولت وثوق‌الدوله منعقد شد، امتیاز راه‌آهن و راههای شوسه در سراسر كشور به انگلیس واگذار شد و ارتش و دستگاه مالیه ایران زیر نظر مستشاران سیاسی و اقتصادی بریتانیا قرار گرفت. كابینه وثوق‌الدوله به دنبال تحمیل این قرارداد ننگین با موج مخالفت‌های عمومی و اعتصابات صنفی و كارگری در كشور سقوط كرد. روحانیون مبارز از جمله شیخ محمد خیابانی و سید حسن مدرس در جریان مخالفت‌ها و اعتراضات عمومی مردم علیه پیمان 1919، به وثوق‌الدوله كه عاقد این پیمان بود، به شدت اعتراض كردند. ▫️خیابانی قرارداد 1919 را مضر به حال مملكت و ناقض حاكمیت ملی و استقلال ایران خواند و با وعظ، خطابه و نگارش مقاله به تشریح ابعاد خطرناك این پیمان پرداخت. از آنجا که مذاکره سياسي با دولت را امکانپذير نمي‌دید، برای واداشتن وثوق‌الدوله به لغو قرارداد، در فروردین1299 دست به قيام و مقاومت دليرانه در برابر استبداد و دخالت خارجي زد. ابتدا تبریز را به تصرف خود درآورد و با گسترش قیام به دیگر شهرهای آذربایجان، توانست، این خطه را از حاكمیت دولت وثوق‌الدوله خارج سازد. ▪️در كشاكش قیام، دولت وثوق‌الدوله سقوط كرد و كابینه مشیرالدوله زمام امور را به دست گرفت. او نیز تصمیم گرفت به قیام خیابانی پایان دهد، لذا با كمك قوای قزاق عملیات نظامی بزرگی را علیه نیروهای وفادار به خیابانی به راه انداخت. در جریان این نبرد، نیروهای شیخ سركوب شده و به این وسیله عمر 5ماهه قیام به پایان رسید و شیخ نیز در 22 شهریور 1299 (در40سالگی) به شهادت رسید. 🆔 @yade_ayyaam
📆 17 فروردین 1299 – سالروز قیام شیخ محمدخیابانی 💠 تذکره (گذرنامه) شیخ محمدخیابانی- سال1288 و 1291 هجری شمسی 🆔 @yade_ayyaam
💠 مواضع شیخ حسینعلی منتظری در 🔹 چرخش ۱۸۰ درجه ای ‼️ 🆔 @yade_ayyaam
💠 دیدار خصوصی با آیت الله منتظری در قم / بخش 1 از 3 فروردین 1368 برای تعطیلی نوروز، همراه خانواده به کاشان رفته بودم. دم غروب بود که دیدم بچه های سپاه کاشان، مشغول رنگ مالیدن روی نقاشی بزرگی از آیت الله منتظری که روی ساختمان جهاد سازندگی قرار داشت، هستند. تعجب کردم. با خود گفتم: حتما میخوان پاکش کنن تا جاش یه عکس قشنگ تر از آقای منتظری بکشن! به خانه که رفتیم، اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، اخبار تلویزیون بود: خبر عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری را اعلام کرد. حضرت امام طی نامه ای او را برکنار کرده بود. اصغر میگفت که سپاه اعلام کرده هر چی عکس منتظری هست باید جمع آوری شود. تازه علت پاک سازی نقاشی دیوار جهاد سازندگی را فهمیدم! در تهران همه جا بحث بر سر منتظری بود. بیشتر ماجرا مربوط میشد به "سید مهدی هاشمی" برادر داماد منتظری که قبلا مسئول "واحد نهضت های آزادیبخش سپاه پاسداران" بود و مشکلات بسیاری برای مملکت ببار آورده بود. سرانجام با وجود فشارهای بسیاری از جمله منتظری، هاشمی به جرم های بسیار از جمله قتل مرحوم "شمس آبادی" و چند نفر دیگر، اعدام شد؛ ولی با اعدام او ماجرا تمام نشد. برادر او "هادی" که داماد منتظری بود، دست به اعمال و توطئه بسیاری زد تا انتقامش را از امام بگیرد. پاییز 137۶ چند وقتی میشد در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" مشغول به کار بودم. سردبیری فصلنامه "15 خرداد" نشریه تخصصی اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده گرفته و مشغول شدم. غالب روزها، شخصیت های کشوری و لشکری، برای بازگویی خاطرات شان از انقلاب اسلامی، به مرکز می آمدند و در استودیوی آن جا، ناگفته هایی را که شاهد آن بوده اند، تعریف میکردند که ضبط ویدئویی میشد. غالبا برخی از افراد، به دلایلی که میشود آن را "خود سانسوری" نامید، از بیان بسیاری خاطرات شان مقابل دوربین یا ضبط صوت، امتناع میکردند؛ ولی بعد از پایان مصاحبه، بهترین فرصت برای شنیدن ناگفته های آنان بود که دوستانه و راحت آنها را تعریف میکردند. ادامه دارد 🆔 @yade_ayyaam
💠 دیدار خصوصی با آیت الله منتظری در قم / بخش 2 از 3 یکی از روزها آیت الله "محمدی ری شهری" که زمانی سکاندار "وزارت اطلاعات" بود، برای تعریف خاطرات به مرکز آمد. بعد از دو – سه ساعتی که خاطراتش را گفت، در همان استودیو نشست تا چایی میل کند که از او درباره نامه معروف به "6/1/68" امام به آقای منتظری سوال کردیم، که وجود چنین نامه ای را کاملا تایید کرد و این که نامه برای منتظری فرستاده شد ولی با درخواست مسئولین مملکتی قرار شد این نامه علنی و رادیو تلویزیونی نشود. ایشان میگفت، ظاهرا از جلسه بسیار مهم و تاریخ ساز شب 6 فروردین 1368 که در آن نامه امام مطرح شده بود، هیچ گونه فیلم یا صوتی ضبط نشده بود؛ به همین لحاظ آقای ری شهری در پی تهیه صورت جلسه ای بود که وقایع آن شب را ثبت کند. ایشان میگفت: -تا امروز تنها کسانی که حاضر شده اند صورت جلسه را امضا کنند، من و آقای خامنه ای هستیم. حتی وقتی به اقای هاشمی رفسنجانی گفتیم که آن را امضا کند، ایشان طفره رفت و گفت که الان وقت این چیزها نیست. پاییز 137۶ چند وقتی میشد که "اکبر" از دوستان قدیمی من و از مریدان پرو پا قرص آیت الله منتظری، دنبال این بود که دیداری با منتظری داشته باشیم. سرانجام قرار بر یکی از روزهای آبان ماه شد. من، علی و اکبر به همراه راننده اش، راه افتادیم طرف قم. در قم، پس از زیارت حرم مطهر حضرت معصومه (س)، به توصیه اکبر، برای نماز مغرب و عشا به حسینیه شهدا، محل اقامه نماز آیت الله منتظری رفتیم. حسینیه نیمه پر بود. آیت الله "صادق خلخالی"، آیت الله "احمد آذری قمی" و حجت الاسلام "سید سراج الدین موسوی" هم برای نماز به امامت آقای منتظری آن جا بودند. اکبر میگفت اینها مامومین همیشگی آقا هستند. من که نماز را با نیت فرادا خواندم. بعد نماز، به کوچه ای که در ورودی خانه منتظری قرار داشت، رفتیم. "عماد الدین باقی" و دو – سه نفر از بچه های "موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)" آن جا بودند. میدانستم که باقی از مسئولین اصلی و تاثیرگذار بخش خاطرات موسسه است. دقایقی با هم گرم صحبت شدیم. از باقی درباره تجدید چاپ آخرین کتابش "کاوشی درباره روحانیت" پرسیدم که گفت: - فعلا برای چاپ جدید آن برنامه ای ندارم و اگر بخواهم این کار را بکنم، بخش های زیادی از آن را باید کاملا تغییر بدهم. "کاوشی درباره روحانیت" کتابی بود که حدود سال 64 از سوی باقی منتشر شد و به قول خودش روحانیت را به دو دسته انقلابی همچون امام خمینی، و غیرانقلابی و سازشکار تقسیم بندی کرده بود. او که سخت و افراطی تحت تاثیر تفکرات دکتر "علی شریعتی" بود، با آوردن اسامی افراد، مثلا به افشاگری آنها پرداخته بود. همان زمان میگفتند، امام چاپ و تکثیر آن کتاب را حرام اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی به کفش فروشی "آقا مرتضی" در خیابان انقلاب نبش لاله زارنو - که تنها محل پخش کتاب کاوش بود - ریختند و همه نسخه های آن را بردند و ظاهرا خمیر کردند. باقی گفت که در حال ثبت و ضبط خاطرات آیت الله منتظری است و دارد کار را به پایان میرساند. (بعدها کتاب خاطرات منتظری بدون این که اشاره ای به مصاحبه و تدوین گر آن که باقی و عوامل موسسه نشر آثار امام بودند بشود، منتشر شد که کاملا مغرضانه، جهت دار و بدور از حقیقت و ثبت واقعی خاطرات بود. میشود گفت آن کتاب، بیانیه سیاسی عماد الدین باقی و همفکرانش در برابر نظام و امام بود.) ادامه دارد 🆔 @yade_ayyaam
💠 دیدار خصوصی با آیت الله منتظری در قم / بخش پایانی از 3 از در بزرگ گاراژی وارد حیاط خانه شدیم. من، علی، اکبر و آقای "مصطفی ایزدی" که همراه همیشگی منتظری بود، در برابر منتظری قرار گرفتیم و به احوال پرسی و روبوسی پرداختیم. منتظری با دیدن اکبر که فرد بسیار ثروتمندی است و شدیدا به او ارادت داشت و وجوهات شرعی و حتی مبالغ هنگفتی را به عنوان هدیه همواره به منتظری پرداخت میکرد، گل از گلش شکفت. با خنده ای عجیب خطاب به او گفت: - به به آقای اکبر ... تهرانکم الله ... اکبر که ظاهرا اقوامش از تبعیدشدگان دوره رضا خان از کردستان به مازندران بودند، با همان لهجه مازندرانی و کردی اش خندید و گفت: - حاج آقا ... ما شمال تشریف داریم ... که منتظری باز خندید و گفت: - خب پس شمالکم الله ... بعد از حال و احوال خنده دار اکبر و منتظری، او روی لبه حیاط نشست و شروع کردیم به بحث و صحبت. بیشتر صحبت ما درباره ضبط خاطرات ایشان بخصوص درباره شهید "سیدعلی اندرزگو" بود. وقتی منتظری فهمید که ما در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" کار میکنیم، اخم هایش در هم رفت و با غیظ قبول نکرد که خاطراتش را بگوید و گفت که دوستان دارند این کار را میکنند که منظورش همان عماد الدین باقی بود. ساعتی بر سر بعضی مسائل بحث کردیم. در بین صحبت ها، او را فردی بسیار ساده دیدم که به راحتی میشد با اخبار و اطلاعات ناصحیح، تحت تاثیر قرارش داد. بعد از خداحافظی، همراه آقای ایزدی به خانه مقابل رفتیم و ساعتی هم با او صحبت کردیم. ایزدی را فردی بسیار زیرک دیدم که میتوانم بگویم او بود که منتظری را کنترل و هدایت میکرد. وقتی سوار بر ماشین شدیم که به تهران برگردیم، اکبر سراغ اذری قمی رفت و کپی نامه چند صفحه ای او را که خطاب به آیت الله خامنه ای و در رد ولایت فقیه بود، از خودش گرفت. در راه، به اکبر گفتم: - من از همان زمان جنگ و هنگامی که بحث منتظری پیش آمد، خیلی دوست داشتم یک بار با او روبه رو شوم تا شخصیتش را کنکاش کنم، امشب که این فرصت دست داد، فقط میتوانم بگویم که خدا رحمت کند امام خمینی را که در آخرین روزهای عمرش و در حساس ترین زمان تاریخ انقلاب، چه خطر بسیار بزرگی را از کنار انقلاب و نظام گذراند و نگذاشت این مسئله به فتنه ای ماندگار تبدیل شود. اکبر که از حرف من عصبانی شد و توقع داشت نگاهم به منتظری عوض شده باشد، جوش آورد. به او گفتم: - اصلا تو امام را قبول داری یا نه؟ که گفت: "خب آره ولی ..." که گفتم: - ولی بی ولی. همان جا به او گفتم: - آن که من دیدم و از شخصیت منتظری دریافتم، فردی چنان ساده است که به راحتی یک بچه 12 ساله میتواند با اطلاعات و اخبار غلط او را تحت تاثیر قرار بدهد و تحریک کند که مملکت را به هم بریزد. 23 آبان 1376 شب 13 رجب، آقای منتظری در حسینیه شهدا نماز مغرب را میخواند که آذری قمی میرود پهلویش و با او صحبت هایی میکند و نکاتی را یادآور میشود. منتظری هم برمیگردد رو به جمع و شروع میکند به سخنرانی ای که منجر به آشوب در سطح کشور و حمله حزب اللهی های حساس و حامی نظام، به حسینیه او میشود و بلوای سیاسی سختی را برای جمهوری اسلامی رقم میزند. (حمید داودآبادی) 🆔 @yade_ayyaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💦 باز باران با ترانه با گهرهاي فراوان مي خورد بر بام خانه تا بگيرد از دل ما درد و غم را بی بهانه 🆔 yade_ayyaam