اتوبوس فهمید‼️ 🚌
در یکی از روزهای آبان ماه سال 1359و چند روز قبل از شهادت 🌷شهید عبدالمحمد دباغ پور🌷 وی با 🌷شهید دکتر چمران🌷 که از جبهه سوسنگرد به اهواز آمده بود، همراه شد. او از مرحوم شهید چمران تقاضای مرخصی کرد تا چند ساعتی به دزفول برود و پدر و مادر و خانواده اش ملاقات کند.
آن روز من هم اهواز بودم و با هم به سمت دزفول حرکت کردیم در بین راه زمانی که ماشین نزدیک به مرقد سید عباس رسیده بود در حد فاصله بین اهواز و دزفول ،عبدالمحمد نگاهی به ساعت خود کرد و متوجه شد نزدیک ظهر و وقت نماز است.
از راننده خواست تا برای زیارت و اقامه نماز چند دقیقه ای بایستد اما راننده به حرف او توجهی نکرد و به مسیرش ادامه داد. ایشان برای بار دوم از راننده خواست تا برای نماز بایستد، راننده پاسخ داد:«اگر نماز خوان هستی دزفول نماز بخوان و لطفا برای من تعیین تکلیف نکن.»
از این حرف شهید عبدالمحمد دباغ پور سخت خجالت کشید و در عین حال دلش شکست، در آن لحظه حس کردیم سرعت ماشین در حال کم شدن است و کم کم در حال ایستادن می باشد، ماشین از جاده پایین رفت و ایستاد، راننده که سخت اوقاتش تلخ شده بود از ماشین پیاده شد و شروع به بازدید از ماشین کرد و اتفاقا دو نفر از مسافرین که تعمیرکار ماشین بودند به او کمک کردند و هر چه تلاش کردند عیبی در ماشین نیافتند ولی حدود نیم ساعت معطل شدیم و در این مدت همه همراه من و شهید به زیارت رفتیم و نماز خواندیم موقعی که آمدیم خدا می داند راننده سوار شد و با اولین استارت که زد ماشین روشن شد، در این فاصله هر چه گشتند نقص و عیب ماشین را پیدا نکردند.
📚 نوید شاهد
#نماز_شهدا
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻#روایتگری_شهدا
🎙️حجت الاسلام سعید آزاده
🔶 نود درصد وصیت شهدا به نماز بود
#وصیتنامه_شهداء
✍ باید مراقب قلبها باشیم!
آنها خیلی زود غبار میگیرند
راه دل چشم است
آنها را که پوشاندی
قلبت باز خواهد شد
و نظارهگر وجهالله خواهی بود!
#شهیدجوادمحمدی..🌷🕊
خطمقدم
کارها گره خورده بود
خیلی از بچهها پرپر شده بودند
خیلی مجروح شده بودند.
حاجی بیقرار بود
اما به رو نمیاورد
خیلی ها داشتند باور می کردند
اینجا آخرشه !
یه وضعی شده بود عجیب
تو این گیر و دار حاجی اومد
بی سیم چی رو صدا زد ...
حاجی گفت: هر جور شده با بیسیم
تورجیزاده رو پیدا کن
خلاصه تورجی ر پیدا کردن
حاجی بی سیم رو گرفت
با حالت بغض و گریه
از پشت بی سیم گفت:
تورجی چند خط
روضهحضرتزهراسلامالله برام بخون
شهید تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد
که دیدم حاج حسین خرازی
از هوش رفت ... !
صدا رو روی تمام بی سیمها
انداخته بودن.
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد
وقتی به خودمون اومدیم
دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن
خط رو گرفته بودن
عراقی ها رو تار و مار کردن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷مستندی از شهید مدافع حرم 🌷🌷🌷 شهید محمود رادمهر 🌷🌷🌷
میگفت:
بچهها برام دعا کنید...
اگه شهید شم،
خیلی دستم بازتر میشه،
بیشتر میتونم کار فرهنگي کنم...
#شهیدمصطفیصدرزاده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬شڪ نڪن شهید بعدے تویۍ!
شهید همت🌷