زینب ای دختر والای علی
ای تو آئینه ی سیمای علی
زینب ای دختر کبری علی
وی شهادت از وجود تو جلی
ای فروزنده چراغ نبوی
نام تو زینت بزم علوی
تو مهی فاضله و عالمه ای
تربیت یافته فاطمه ای
چون تو از ریشه آن آب و گلی
در جهان نیست چو تو شیر دلی
ذوالفقار علی اندر لب توست
درس آزادگی از مکتب توست
زینب ای قافله سالار بلا
زینب ای همسفر خون خدا
زینب ای خواهر ممتاز حسین
همه جا همدم و همراز حسین
ای بزرگ اسرا، قافله را
ترک ناکرده شبی نافله را
روزها صائم و شبها قائم
بر لبت نغمه قرآن دائم
╭┈•══•◍⃟🏴•══•┈╮
🥀گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🥀
☑️روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است .
پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟
پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.
تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش (و سپس پدرش امیر مومنان) و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.
پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.
حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند.
📚 کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب و کرامات حضرت زینب سلام الله علیها
📚پخش و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام
╚✮════•◍⃟🏴•══•┈╯
تقدیم به مولایی که هنوز غصهی حضرت زینب سلاماللهعلیها را در دل دارد!
مقدّس اردبیلی میفرماید:
"با عدهای از طلبهها رفتم کربلا، زیارت اربعین! از بس که شلوغ بود، با خودم گفتم:
با این طلبهها داخل حرم نرویم، تا مزاحم زوّاری که از راه دور آمدهاند، نشویم.
بهتر است همین گوشه صحن بایستیم و زیارت بخوانیم. طلبهها را دور خودم جمع کردم و با صدای بلند پرسیدم:
این آقا طلبهای که در راه، برای ما روضه میخواند، کجاست؟
گفتند:
نمیدانیم کجا رفته است.
در این اثناء، دیدم یک عربی مردم را کنار زد و به طرف من آمد و صدا زد:
ملّا احمد مقدس اردبیلی او را میخواهی چه کنی؟
گفتم:
میخواهم زیارت اربعین بخوانم.
فرمود:
بلندتر بخوان من هم گوش کنم.
زیارت را بلندتر خواندم، یکی دو جا توجّهام را به نکاتی ادبی داد که بلد نبودم. وقتی که زیارت تمام شد، به طلبهها گفتم:
این آقا طلبه پیدایش نشد؟
گفتند:
آقا نمیدانیم کجا رفته است.
یک وقت آن اقای عرب به من فرمود: مقدّس اردبیلی چه میخواهی؟
گفتم:
یکی از این طلبهها در راه، برای ما گاهی روضه میخواند، صدای خوشی دارد. نمیدانم کجا رفته، میخواستم اینجا بیاید و برای ما روضه بخواند.
آقای عرب به من فرمود:
مقدّس اردبیلی میخواهی من برایت روضه بخوانم؟
گفتم:
آری! آیا روضه خواندن بلدی؟
فرمود:
آری!
در این اثناء، دیدم عرب رویش را به طرف ضریح حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسّلام کرد و از همان اول با طرز نگاه کردنش به حرم، ما را منقلب کرد،
یک وقت صدا زد یا اباعبدالله! نه من و نه این مقدّس اردبیلی و نه این طلبهها هیچ کدام یادمان نمیرود، از آن ساعتی که میخواستی از خواهرت زینب علیهاالسلام جدا شوی!
آن قدر با سوز گفت که من و طلبهها و همهی مردمی که شنیده بودند، به گریه افتادیم. همین دو کلمه کافی بود که مدت زیادی گریه کردیم! واقعا ساعت عجیبی بود!
پس از مدتی صدایش را نشنیدم و سر را بالا گرفتم، دیدم کسی نیست.
فهمیدم این عرب، مهدی زهرا عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف بوده است.
أللَّھُـمَ عجلْ فرجه و سهِّل مخرجه!
یا صاحب الزمان!
شما هم با ما دعا کنید!
شهادت حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها به پیشگاه حضرت و تمام شیعیان تسلیت باد!
26.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 معرفتِ زینبیِ مهدوی
#کلیپ_مهدوی
معرفتامامحاضر
ــــ🌿 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌿ـــــ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج