eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدحسین_معزغلامی
👇👇 نامه هایی ک به دست شهید حسین پنج شنبه ها مهرمیشه😭💔 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم. در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم. این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 😍 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الله💫 اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفرج @yadeShohada313
📕برشی از کتاب #یادت_باشد: کناره سفره عقد💍نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم؟ به حمید نگاه کردم، گفتم🗣 : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب😳 به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم، حمید خندید☺ و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا🍕 حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه! حمید خندید😅و گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده دور_سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من😍! #شهید_مدافع_حرم حمید سیاهکالی مرادی🌹 @yadeShohada313
💠او را در خواب میبینم 🕊زمانی که در چهره آرام او را دیدم که خوابیده، او را . یک هفته بعد خواب امین را دیدم 🕊که گفت "مامان من که نبودم. وقتی من را بوسیدی تو را می‌کردم." خیلی وقت‌ها چشمم را که می‌بندم و باز می‌کنم را پیش‌رویم می‌بینم. 🕊وقتی امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را گوش می‌دهم، را فراموش می‌کنم. 🕊روزی بر سر مزارش روضه می‌خواندم که صدای امین را از پشت سرم شنیدم که گفت " ". پشت سرم را نگاه کردم. هیچ‌کس در گلزار نبود. امین برای من . راوی:(مادرشهید) 💔🕊 @yadeShohada313
🍂 خبر دار میشه وضعیت بچه ها خوب نیست. با یه نفر با ماشین? میرن جلو یه جایی پارک میکنه تا بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن تا پیاده بشن میسوزه 🍂حاجی گریه کرد و شونه هاش میلرزید. حاجی گفت: من دیدم. ✘نه مانده بود ✘نه صورت ✘نه چشم 🍂حقش بود مثل (س) شهید بشه {تو آتیش،بین در و دیوار با پهلو وصورت زخمی} حاجی براش اسم گذاشت عباس ☔️ @yadeShohada313
👌پست اینستاگرام مادر شهید رسول خلیلی به مناسبت تولد شهید رسول خلیلی ⚘رسول جانم: تو را ❄️دانه های سفید برف پاییزی از آسمان برایم هدیه آوردند ... ❤️ تو برای زمین "مهمان" بودی رسولم ❤️ و درست سالها بعد نزدیک همان روز ها تو را با باران 🌧 به سمت آسمان 🖐بدرقه کردم ...🌷 🥀خیالم راحت هست که روز میلادت حضرت خانم زینب سلام الله علیها برایت کم نمی گذارد...⚘⚘ 🎈" تولدت مبارک پسرِ آسمانیَم "🎈 ☔️ @yadeShohada313
🌹شهیدی که خودش خبر شهادتش را به مادرش داد🌹 #شهید_محمد_اتابه 🔰مادر شهید می گفت: شب شهادت محمد، خودش به خوابم آمد!! 🔰محمد روبرویم ایستاده بود.. دیدم روی لباس محمد خون و روی سرش خاک هست آمدم خاک را پاک کنم! 🔰محمد به من گفت: مامان جان خاک را پاک نکن این خاک تبرک سوریه است. همان لحظه از خواب بیدار شدم، دقایقی بعد خبر شهادت محمد را دادند #شهید_محمد_اتابه🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 ❄️ @yadeshohada313
🕊🌹🍃 ✨دستم نمیرسد به بلندای✨ ✨آسمان شهادت... ✨اما دست به دامان تو میشم ای شهید✨ ✨تا شاید مرا ضمانت کنی.... #شهید_سجاد_زبرجدی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 ❄️ @yadeshohada313
6⃣1⃣2⃣1⃣ 🌷 ✍به روایتی از خواهر شهید: ☘ آخرین باری که می خواست به سوریه برود خیلی مهربان شده بود😇 با مادرم که خداحافظی می کرد یکی از همسایه ها دیده بود که چندباری برگشت و مادر را نگاه کرده بود 😢 ☘تا مدت ها شهادت برادرم را باور نمی کردم 😞 وقتی به ماموریت می رفت، می گفت، برمی گردم، چون می دانست من خیلی حساس هستم حرفی نمی زد که ناراحت شوم.👌 ☘روزی که شهید شد🕊 من خبر نداشتم، کسی هم جرات نداشت به مادرم حرفی بزند. بستگان پیراهن سیاه می پوشیدند اما اصلا متوجه نبودم به ما گفتند پاهایش قطع شده، باز خیلی ناراحت نبودیم می گفتیم پای مصنوعی می گذارد خدا را شکر که زنده است.✋ 🍀شب که دیدیم جلوی خانه بنر می زنند مادرم غش کرد، برادرم که ناراحتی قلبی داشت زیر سرم رفته بود،🛌 من اصلا باور نمی کردم😭 🍀فردا که حتی پیکرش را آوردند باز هم باورم نمی شد، حس می کردم خواب هستم. می خواستم صورتش را ببینم تا باور کنم. وقتی پیکر را آوردند خیلی اصرار کردم که حداقل صورتش را ببینم. صورتش را که دیدم انگار داشت لبخند می زد ☘همیشه عذاب وجدان داشتم که او را اذیت کردم. با این همه سجاد همیشه هوای من را داشت، همیشه دعا می کنم که من را ببخشد. ☘تا اینکه یک شب خوابش را دیدم و پرسیدم سجاد تو از من راضی هستی؟ او هم فقط لبخند زد.🙂✌️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 ❄️ @yadeshohada313
🔸با پیشنهاد محمد بنا، سرمربی تیم ملی #کشتی فرنگی بزرگسالان، خانه کشتی محمد بنا مجموعه ورزشی آزادی تهران، به نام شهید کشتی‌گیر #مصطفی_صدرزاده نام‌گذاری خواهد شد. 🔹بر این اساس مراسم نام‌گذاری این خانه کشتی به نام این #شهید والامقام ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 11 دی📆 ماه و همزمان با ولادت با سعادت #حضرت_زینب (س) با حضور خانواده معظم آن شهید گرانقدر، جمعی از قهرمانان و پیشکسوتان، اعضای تیم‌های ملی کشتی، مسئولان کشوری، لشگری و ورزشی و اصحاب رسانه🎥 در محل ورزشگاه آزادی #تهران، فدراسیون کشتی برگزار خواهد شد. 🔸فدراسیون کشتی از #جامعه_کشتی و ورزش کشور و اصحاب رسانه دعوت می‌کند تا در این مراسم فرهنگی، ورزشی حضور داشته باشند✅ #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @yadeshohada313
🍂 #عباس خبر دار میشه وضعیت بچه ها خوب نیست. با یه نفر با ماشین? میرن جلو یه جایی #کنار_دیوار پارک میکنه تا بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن تا پیاده بشن #بین_درو_دیوار میسوزه 🍂حاجی گریه کرد و شونه هاش میلرزید. حاجی گفت: من #جنازشو دیدم. ✘نه #پهلو مانده بود ✘نه صورت ✘نه چشم 🍂حقش بود مثل #حضرت_زهرا(س) شهید بشه {تو آتیش،بین در و دیوار با پهلو وصورت زخمی} حاجی براش اسم گذاشت عباس #جوان_مومن_انقلابی #شهید_عباس_داشنگر #شهید_مدافع_حرم ❤️ @yadeShohada313
🌷 💢یه تو دل برویی💗 بود،آدم لذت میبرد نگاهش کنه😍 من واقعا عاشقش بودم، اونوقت این جوان رو چون ما راه نمی دادیم🚷 بیاد رفت در قالب فاطمیون به اسم ثبت نام کرد خودشو رسوند اینجا... هیئتی🏴 راه انداخته بود بنام وقتی مادرش علت این نامگذاری را جویا می شود میگوید بخاطر حضرت،آخه ارباب خیلی با ادب بودند👌 به امام حسین(علیه السلام ) خیلی ارادت داشتند من ادب حضرت عباسم 💢دوستانش گفتند وقتی شد قمقمه اش پر از آب💧 بود و لب های خشکش ما را به یاد تشنه لبان می انداخت او لب به آب نزده بود🚱 تا بعد از جام ساقی کربلا آب بنوشد 💢 حضرت ابوالفضل علیه السلام بود، ده دقیقه الی یک ربع⏰ قبل از آذان ظهر تاسوعا یعنی دقیقا همان لحظه ای که 24 سال🗓 پیش نذر حضرت عباس(علیه السلام ) شده به درجه ی رفیع نایل می شود🕊 🌑 @yadeshohada313
🔰خواب همسرشهید آقایی قبل از عید سال ۹۸ همین قبل از عید بود که دیدم اطراف خیمه ای شلوغ و پر رفت و آمد است. می گفتند: هر کسی شهید دارد و برنگشته است سراغش را از آنجا میگیرد رفتم داخل خیمه، پیرمردی با چهره نورانی لیستی در دست داشت زود رفتم کنارش تا سراغت را از او بگیرم. گفتم: حاج آقا؟ منم شهید دارم که هنوز برنگشته با مهربانی نگاهی به من انداخت گفت: اسمش چیه گفتم: علی.... . یک لحظه یاد پسوندت افتادم گفتم: حاج آقا.. اسمش هست علی آقایی حمل آباد! دوباره نگاهی به لیست توی دستش انداخت. پشت روی صفحه را نگاه کرد. . برگ دوم را دید بعد نگاهی به من انداخت گفت: اسمش اینجاست! پرسیدم: پس کی میاد گفت: معلوم نیست... هر وقت برسه! 🌷 🥀🥀 🌑 @yadeshohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#عنایت_شهیدصدرزاده #کاربرگرامی🌹 ✨شهدا خیلی حواسشون به همه چیز هست این هم یک #نشونه ازخودشهید برای ا
🌹شهید مصطفی صدر زاده🌹 💠خاطره ی مادر شهید💠 🍂" توسن پانزده سالگی بود برای کمک به مسجد جمعه شبها میرفت بهشت زهرا، توسن نوجوانی وغرور ! وقتی بهش میگفتم مامان اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، میگفت مامان خیلی لذت داره برا خدا گدایی کردن ... مصطفي ازهمان نوجوانی درحال خودسازی بود و خیلی زجرکشید و اجرش رو دید ... امیدوارم اون دنیا دست ماروهم بگیره ان شاالله." بهشت را به بها میدند ، نه به بهانه ... شهادت را اما... قیمتی دارد بالاتر از بهشت! برای اینکه خدا خود بشود بهای خون تو، چقدر آماده ای؟🍂 🌑 @yadeshohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊اگر خواستی بهت ثابت بشه که شهیدان هستند این کلیپ کوتاه را ببین👆 🌷 💍 ❤️ ____________________ 📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷 @yadeShohada313
حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً "۲۵ بار" رفت✨. اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت. در مناسبت‌های مختلف به‌ صورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت🌹 اغلب با ماشین دوست‌هایش میرفت. وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد😍💍. عاشق کربلا بود حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت... یک بار، یک کربلای سه روزه رفت. میخواست را کربلا باشد. وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش را دیده بودند، به او گفته بودند: أنتَ مجنون❤️ حسین هریری🕊 ______________________ 📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷 @yadeShohada313
سه روز مونده بود به آخرین اعزامش؛ بهش گفتم لااقل این چند شب رو راحت بخواب؛پس تو کی میخوای یکم برا خودت وقت بذاری و بخوابی،اونجام که بهت میگن "عقاب شب"از بس شبا بیداری و هوشیار؛ انقدر نرو قم و جمکران و هیات و گشت و ... یکم استراحت کن بدنت کم نیاره... گفت چشم و رفت. چندساعت بعد با این پستش جوابمو داد . آروم بخواب پسرم که " لقد استرحت من هم الدنیا و غمها و بقی ابوک (و امک) فریدا و وحیدا" . بخواب که تونستی مامان جان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. نــام :حسین نـام خـانوادگـی :معز غلامی تـاریخ تـولـد :6/1/1373 مـحل تـولـد :امیدیه خوزستان سـن :23 سال تـاریخ شـهادت :4/1/1396 کـشور شـهادت :سوریه_حماه مزار:گلزار شهدای تهران قطعه 50 ردیف 116 شماره 18 گفت و تو با مادر شهید اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب (س) @yadeshohada313
🔰به تنهایی با "۴۰ تن" روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا وی را به اسارت ببرند، اما با شجاعت بی‌بدیلی این بار با سرنیزه🗡 دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به می‌رسد.💔 🔰هم‌رزمان وی در مراسم اربعین او نقل می‌کردند «اگر به لطف خداوند شهید پرهیزگار مقاومت و جانفشانی نمی‌کرد، جاده به دست داعش می‌افتاد😱 و به دنبال آن شهر بوکمال نیز به تصرف آن‌ها درمی‌آمد و خدا می‌داند برای بازپس‌گیری چقدر خسارت و شهید باید تقدیم می‌کردیم.»🕊 عبدالکریم پرهیزگار🌹 @yadeshohada313
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃 📚برشےاز کتاب سرو قمحانه 🔸یه شب به خوابم اومد. مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم💌 دستش بود. مهر دقیقا شبیه سنگ مزارش بود. فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود👌 🔹رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ قرمز🔴 بود. دیدم بعضی ها نامه میدن و همون جاپای نامه ها مهر می زنه. گفت من پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🔸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار دیدم که خیلی هم نبود. داشت گریه می کرد😭 از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در آغوش گرفت و گفت: 🔹راستش من خیلی بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم یک روز که داشتم در شبکه های مجازی📱 جستجو می کردم، تصادفا با آشنا شدم. خیلی منقلب شدم در مورد شهید تحقیق کردم. 🔸بعدها رو درخواب دیدم. این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. باعث شد روز ‌به روز حجابم بهتر بشه سالها بود که اصلا نماز نمیخوندم ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خون شدم🙂 ♥️ @yadeShohadaa
می‌گفت در دوره آموزشی بسیج، یک شب رسول، من را کنار کشید. حالا آن موقع سیزده ساله بود. گفت آقا مرتضی شما آدم خوبی هستید و من به شما اعتماد دارم.👌 یک چیزی می‌خواهم بگویم، فقط از شما می‌خواهم که به هیچ کس نگویید. تاکید کرد که به پدرم نگویید، به مادرم نگویید، به برادرم روح الله نگویید☝️. من اول فکر می‌کردم یک کار خطایی کرده یا تقصیری از او سر زده. گفتم خوب بگو❗️گفت آقا مرتضی شما آدم پاک و مومنی هستید، دعایتان هم مستجاب می‌شود.  دعا کنید ما شهید بشویم!🕊💔  آقا مرتضی ‌گفت؛ من همانجا چشمم پر اشک شد😢، رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه😭 که این بچه در این سن و سال چقدر از امثال ما سبقت گرفته!  رسول خلیلی🌹 @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق جان تولدت مبارک♥️ از آسمان نگاهی به این زمینی ها هم بنداز💔 🍃شهید نوید صفری در حال خدمت در کفشداری حرم حضرت رقیه سلام الله علیها ✨ 🌸 @yadeshohada313
🍃🍃🍃 ✨ ا ﷽ ا ✨ 😇 🌷نزدیک مراسم محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده باید برایت بخرند. 🌷خلاصه با هم برای رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... 🌷هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید (عج) امشب کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی، یک اتفاق مهم بود یا حداقل شناخت من از محمودرضا اینطور بود. 🌷 ••❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•• @yadeShohada313
محمود رضا بیضایۍ : وصیت من همان جمله حاج همت است با خدای خود پیمان بسته‌ام تاآخرین قطره خونم در راه حفظ و ازاین انقلاب‌الهے یک یک آن آرام و قرار نگیرم 📩 ...💚 @yadeshohada313
🥀🕊 💐همسر شهید نقل می‌کند:آقا سیدجواد همیشه در کار خیر پیش‌قدم بود و در واسطه‌گری ازدواج پیش‌قدم‌تر.هر کس قصد ازدواج می‌کرد، اول به سراغ«سید جواد» می‌رفت؛آن‌قدر که در مدت یکسال نامزدی خودش،بیش از پنجاه مراسم نامزدی به‌واسطه او به انجام رسیده بود. بعد از شهادتش هم این رسم دیرینه‌اش ادامه دارد و خیلی‌ها از حاجت‌روایی‌شان به واسطه شهید حسن‌زاده گفته‌اند. 🌷او درسوریه با نام«سید رستم» معروف بود.قدّ رشید و هیکل ورزیده‌ای داشت؛تا جایی که دوستانش به شوخی به او می‌گفتند:«سعی کن توی کانال و به حالت خمیده و درازکشیده حرکت کنی که داعش تو را نبیند.» 🌹 🕊 @yadeShohada313