eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
4.5هزار ویدیو
80 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞خاطرات همسر (مدافع حرم) ✅قسمت 6⃣1⃣ 💞 خادم حرم‌ام نه مدافع حرم 💠 تلاش‌های امین برای راضی کردن من بود و من آنقدر احساساتی بودم که اصلاً هیچ کدام از دلایل مرا راضی نمی‌کرد. گفتم «امین هر وقت همه رفتند تو هم بروی. الآن دلم نمی‌خواهد بروی.» گفت «زهرا من آنجا مسئولم. می‌روم و برمی‌گردم اصلاً خط مقدم نمی‌روم. کار من خادمی حرم است نه مدافع حرم. نگران نباش.» انگار که مجبور باشم گفتم «باشه ولی تو را به خدا برای خرید سوغات هم از حرم بیرون نرو!»😔 💠 آنقدر حالم بد بود که امین طور دیگری نمی‌توانست مرا راضی کند. نمی‌دانم چگونه به او رضایت دادم. رضایت که نمی‌شود گفت... گریه می‌کردم😭 و حرف می‌زدم... دائم مرا می‌بوسید و می‌گفت «اجازه می‌دهی بروم؟» فقط گریه می‌کردم. حالا دیگر هم آرام‌ام نمی‌کرد. چرا باید راضی می‌شدم؟ امین، تنهایی، سوریه... به بقیه این کلمات نمی‌خواستم فکر کنم... تا همین ‌جا هم زیادی بود!😔 💠 ‌گفت «زهرا این طور بروم خیلی فکرم مشغول است. نه می‌توانم تو را در این وضعیت بگذارم و بروم و نه می‌توانم سفر را کنسل کنم تو بگو چه کنم؟»😔گفتم «به من قول بده که این اولین و آخرین سفرت به سوریه باشد.» قول داد آخرین‌بار باشد. گفتم «قول بده که خطری آنجا تهدیدت نکند.» خندید و گفت «این که دیگر دست من نیست!» گفتم «قول بده سوغاتی هم نخری. تو اصلاً بیرون نرو و در همان حرم بمان.» گفت «باشه زهرا جان. اجازه می‌دهی بروم؟‌ پاشو قرآن را بیاور...» اشک‌هایم امانم نمی‌داد...😭😭😭
❤️خاطرات همسر (مدافع حرم) ✅قسمت 7⃣1⃣ 💞تعلق‌خاطری که از من هم عزیزتر بود! 💠 واقعاً از صمیم قلبم راضی نشده بودم فقط به احترام امین و برای اینکه به برسد و آرام شود ساکت شدم😔اما به هیچ عنوان راضی نشدم که شوهرم به آنجا برود و خطری او را تهدید کند. 💠 گفت «برویم خانه حاجی؟» پدرم را می‌گفت. قبول نکردم. گفت «برویم خانه پدر من؟» نمی‌خواستم هیچ‌جا بروم. گفت «نمی‌توانم تو را اینطور بگذارم و بروم. تمام فکر و ذهنم پیش تو می‌ماند. پس بگذار بگویم آنها به اینجا بیایند.» گفتم «نه، حرفش را نزن! می‌خوام تنها باشم. می‌خواهم گریه کنم.» گفت «پس به هیچ‌وجه نمی‌گذارم تنها بمانی.» 💠 وابستگی خاصی به هم داشتیم. واقعاً ارتباطمان عجیب و غریب بود. 29 مرداد 94، اولین اعزامش به بود که حدود 15 روز بعد برگشت. 💠 با وجود تمام تلاش‌هایم، امین اما به اهدافش اعتقاد و ایمان داشت. امین وابستگی زیادی به زن و زندگی‌اش داشت اما وابستگی‌اش به چیزهای دیگری خیلی بیشتر بود. طوری از "خانم زهرا" و "خانم زینب" حرف می‌زد که سر به ‌سرش می‌گذاشتم و به او می‌گفتم «انگار صدها سال با آنها زندگی کردی و در خدمتشان بودی.» به شوخی می‌گفت «پس چی...»☺️😉 💠 دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود. خواب دیدم یک صدایی که چهره‌ای از آن به خاطر ندارم، نامه‌ای برایم آورد که در آن دقیقاً نوشته شده بود"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است" و پایین آن امضا شده بود💔 دارد
✅رویای صادقه؛ 3روز قبل خانمی زنگ زد گفت پدرشوهرم خواب دیدم 50 طبقه زیر زمین در زندانه.. تعبیرش چیه؟ 👈🏽گفتم خییییلی حق الناس گردنشه..گفت حاج آقا این بنده خدا آزارش به 🐜 هم نمیرسید..نماز میخوند.. 👌🏼و بنده رو حرف خودم تاکید داشتم ایشون یه حق الناس سنگین رو دوششه.. 👈🏽خودش گفت حاج آقا ایشون 15سال آخر عمرش از طریق فروش قاچاق زندگیش میگذروند میتونه این باشه؟؟ 👌🏼گفتم میدونی چقدر زندگی ها بخاطر موادمخدر نابود شده؟ 👈🏽میدونی چقدر زنها از شوهرشون کتک خوردن تا پول مواد شوهرشون جور کنن.. 👈🏽چقدر بچه ها از پدر معتاد کتک خوردن.. 👈🏽چقدر بچه ها سقط شدن 👈🏽چقدر بچه فروخته شدن 👈🏽چقد دختران و زنان برای تامین پول مواد به فساد افتادن.. 👈🏽چقدر مردم از دست همسایه معتاد اذیت شدن 👈🏽چقدر معتاد افتادن زندان زن و بچه شون سختی کشیدن. 👈🏽چقدر جوان بخاطر اعتیاد، جوانمرگ شدن.. اینا حق الناس نیست؟؟ 👈🏽گفت حاج آقا ؛ آه مردم مارو بیچاره کرد.. 😔پدرشوهرم خودش بخاطر تزریق مواد سنکوپ کرد.. 😔دوتا پسراش هم به دام اعتیاد افتادن و به خاک سیاه نشستیم.. @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام .. تاحالا این جمله رو زیاد شنیدیم که میگن یاخیلی از اعمال دینی دیگه اسرار زیادی دارند و...
امشب میخوایم یکی از کلماتی که تو نماز استفاده میکنیم رو برسی کنیم.. زمانی که تونماز به قسمت « » می رسیم سه تا سلام میدیم.. ۱)سلام اول به رسول خدا ۲)سلام دوم به بندگان صالح خدا اما... سلام بنظرتون خطاب به چه کسیه؟؟؟
بزرگی میگفت:سلام سوم خطاب به همه موجودات عالمه. حالا خب یعنی چی؟؟؟ ریشه کلمه ازسه حرف سلم به معنی خواستن سلامتی وامنیت وارامش تشکیل میشه، وقتی شما به کسی سلام میدین میشه این طور تعبیر کرد که ازطرف شما هیچ گزندی به اون شخص نمیرسه درنماز....
خیلی واضح تر بخوام بگم منظورم اینه کسی که نماز میخونه نمیتونه👇👇 +بد کسی رو بخواد، + پشت سر کسی غیبت کنه، +ناراحتی کسی رو بخواد، +از پیشرفت آدمها ناراحت بشه، +دل کسی رو بشکنه، +خاطر کسی رو آزرده کنه، +به کسی فحش بده و.. اینها ثمره فقط یک کلمه از هست ما در روز میخونیم و البته که اسرار دیگه ای ام داره که قطعا ما نمی دونیم... به هر حال اگه دیدید کسی نماز زیاد میخونه اما موارد بالارو رعایت نمیکنه بدونید اون طرف، نماز خون هست ولی ((( اهل نماز نیست)))
ماباید ب این نتیجه برسیم ک تمام اعمال دینی ما صرفا جهت کسب ثواب باشه بلکه باید مسیری باشه تادر رفتارو گفتار وپندار ما تفاوت ایجاد کنه وگرنه خم راست شدن بی فکر هست...
به قول این شعر مولانا که یادم اومد.. ای که درمسجد روی بهرسجود سربجند دل نجنبد این چه سود؟؟ +بهتره یه باردیگه مسیری که اومدیم رو از اول مرور کنیم شاید هنوز درک درستی از چیزی که بهش اعتقاد داریم نرسیدیم و فقط داریم طوطی وار حرکات مختلفی رو میکنیم
فکر کردن درد داره ولی بااین حال +ببخشید خسته تون کردم حلال کنید شبتون بخیر
به به الحمدلله رب العالمین ✨الحق که نفس تون حق هست چراکه مشکل کربلای دوستمون هم حل شد💔😍 🕊 @yadeShohada313
🌷بچها.. ازدنیا گذشتن حین کار آسونیه! ولی الان توباید واسه امام زمان«عج» از دنیای خودت درحالی که زنده ای بگذری!!
خیلی به این چند خط فکر کنیم...
🌹شهید احمد علی نیری 🕊شهیدی که در اسمان نمازمیخواند.. @yadeShohada313
😳🕊👇 ، یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم شهید یزرگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!💔مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت؛ در تهران بگردید ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا میشود یانه؟ در بخشی از کتاب عارفانه نوشته شده است: آیت الله حق شناس، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند.اما من نمیدانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟ سپس در همان شب در مجلس این شهید بزرگوار رو به برادرش اظهار داشتند: 🍃"من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است، دیدم که یک جوانی در حال سجده است، اما _ نه روی زمین_ بلکه _بین زمین و آسمان _مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمد اقاست. بعد که نمازش تمام شد، پیش من آمد وگفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید🍃 📚منبع:کتاب عارفانه 🌹 @yadeShohada313
1_36553366.mp3
3.07M
🕊ماجرای که حق الناس داشته.. ✅استاد محرابیان @yadeShohada313
5d46bac045dff92970b8267c_-8011526550570620669.mp3
4.69M
🕊مردم عالم #حرم قسمتِ ما نیست . . . پیشنهاد میشه💔 #برای_همه_جامونده_ها😭 @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفقای شهدایی خودم دوستان دراین کانال برخی پست ها وحرف هایی که داخل کانال گزاشتم یک راز عجیب وغریب داشته قبلش.. 👈🏼این که میخوام بگم در مورد شبی هست که توسل به «سلام الله» رو داشتیم …و بخاطر این هم میخوام بگم چون اکثر کاربران اومدین و گفتید اون شب بواسطه این توسل اتفاقات خوبی افتاده براتون وبرخی حاجت رواشدند💔😍 +و سوالی هم که پرسیدید ازمن این بوده که سیده؟چرا گفتید حضرت رقیه معجزه زنده بودنتون ازمرگ هست؟ بسم الله👇👇👇
شب چهارم ماه صفر بود خیلی دلم گرفته بود .. کلا ماه صفر که میشه حالم گرفته است💔 خلاصه شب تو عالم خواب دیدم تو مجلسی هستم که همه دارن برای خانم رقیه خاتون عزاداری میکنند.. یهو یه صدایی بگوشم خورد که سیده؟ توهم براخانوم ذکرمصیبتی بگو.. گفت شب شهادت خانوم این بیت رو بگو: کنج خرابه شب یلداشده عمه بیا گمشده پیدا شده 💔💔 بخاطر همین بود شب شهادت خانم پنجم صفر گفتم کجابهتراز کانال بیت رو تو. متن هم گفتم و.... وبعداز این توسل فیلمی هم بدستم رسید که درشب شهادت خانم رقیه در سوریه مدافعان حرم هم همین بیت رو میخوندن کلا چقد اون شب حالم دگرگون شد حتی یکی ازکابران اون شب میگفتن فرزندشون بدنیا اومدن و نام شون رو به عشق نازدانه اقاامام حسین گزاشتند رقیه خاتون. درکل هنوز که هنوزه کاربران میان میگن خیلی اون شب توسل به حضرت رقیه مفید بوده میدونید چرا؟ چون خود خانم رقیه نظَر کرده بودند💔💔
اینکه من گفتم ایشون معجزه زندگیم هستن برمیگرده به سال گزشته... مدتی بود حالم کلا خوب نبود وکمبود وزن پیدا کردم اما زیاد توجه نکردم.. گزشت و بیمار شدم ورفتم پیش پزشک .. تشخیص دادند باید عمل جراحی بشی.. دوسه روز قبلش رفتم حرم امام رضا شروع کردم بااقا حرف زدن گفتم چه میشه که بگن احتیاج به عمل نیست وخوب بشم؟ دستم رو زدم به خاک کف صحن حرم اقا و به صورتم کشیدم جهت تبرک و اب سقاخونه خوردم به نیت شفا. بعداز چند روز گفتن اماده شو برای عمل.. شب بستری شدم بیمارستان که فرداش عمل داشتم یادمه قبل از عمل باشخصی که حرف میزدم بهش گفتم امشب بستری ام وفردا عمل.. دعام کن.. گفت به توسل کن بی جواب نمی مونی منم تو کانالم بنیتت حضرت رقیه ختم میکنم.. گزشت.. صب امده شدم براعمل.. باخودم گفتم.. یا امام رضا یا حضرت رقیه حواستون بهم هست؟؟اومدم درخونه تون ناامیدم نکنید.. خلاصه رفتم اتاق عمل.. بعدازمدتی بهوش اومدم فک کردم عمل تموم شده اما گفتن اصلا عمل نشدی😐 گفتم چی شده مگه: گفتن اتاق عمل تا میخواستیم عمل رو شروع کنیم یهو قلبت به صورت غیرطبیعی تپش شدید داشته و باعث شده عمل رو سریع متوقف کنیم. اما خدا بهت رحم کرده.. گفتم قلبم تپش شدید داشته چرا میگید خدارحم کرده؟؟ گفت اگه قلبت اینجوری عجیب وغریب تپش شدید نمیداشت وعمل رو ادامه میدادیم امکان رفتنت حتمی بوده چون جواب ازمایش های جدیدت اینو نشون داده.. و جواب ازمایش بیماری ات هم سالمه سالم هست واصن نیاز به درمان وعمل نداری.. +همیشه گفتم امام رضا وخانم رقیه معجزات زندگی من هستن.. 💔 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا