دخترا
من که میگم درد دلای دخترونهتونو ببرید پیش خانم حضرت معصومه. دخترا، دخترا رو بهتر درک میکنن.
#روز_دختر_مبارک
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٢٩ اتفاقا قرعه به نام محمد افتاد و قرار شد بچه ها با مامان و بابا
🔻 داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٣٠
بُهت همه وجود سعید رو فرا گرفته بود... مریم اما کنار سعید نشسته و داره بهش دلداری میده
_ ان شاءالله عزیز بهتر میشه... نگران نباش عزیزم
سعید اما خیلی به عزیز (مادربزرگش) وابسته است و عزیز هم در بین نوه ها یک محبت ویژه ای به سعید داشته و داره.
سعید کمی صداش رو صاف کرد و گفت : مریم من باید برم مشهد. شاید حال عزیز بدتر بشه من باید اونجا باشم... مریم هم سعید رو تایید کرد و گفت آره اتفاقا اگه عزیز شما رو ببینه انرژی بیشتری میگیره و ان شاءالله حالش بهتر هم میشه. مریم داشت ادامه میداد اما فاطمه که از روی کنجکاوی اومده بود کنار مامان و بابا با نگرانی و با یک ادبیات کشداری پرسید مامان چی شده؟ مریم سعی کرد خودش رو جمع کنه و با آرامش همیشگی ش جواب فاطمه رو بده و بهش گفت: مامان جان، عزیز که با مامانی اینا رفته بودن مشهد یه کم حالش بد شده الان هم بستری شده و بابا میخواد بره پیشش ان شاءالله... فاطمه اجازه نداد که صحبتهای مامان تمام بشه و گفت یعنی داره میمیره؟! مریم گفت نه مامان جان ان شاءالله بهتر میشه و دوباره میاد تهران و با هم میریم خونشون. خوشگلم عمر انسان دست خداست و هیچکس به غیر از خود خدا نمیدونه که عمر آدما چقدر طول میکشه. حالا بیا با هم برای عزیز دعا کنیم که ان شاءالله زودتر خوب بشه. سعید اما به قاب عکس کوچک حرم امام رضا علیه السلام که روی دیوار نصب شده بود خیره شده بود و داشت خاطرات عزیز رو تو ذهنش مرور میکرد... یادش میومد که عزیر همیشه سفارش مریم رو میکرد که مامان جان یه وقت خانومت رو اذیت نکنی ها... بعد هم از مریم میپرسید که یه وقت سعید اذیتت نمیکنه؟ اگه اذیتت کرد به من بگی ها... چقدر عزیز هوای خانوم های خونواده رو داشت و همیشه سفارش شون رو میکرد... یاد آخرین باری افتاد که رفته بود خونه عزیز و وقت خداحافظی عزیز با اون حالش تا دم در آمد و خداحافظی کرد و گفت مامان جان منو حلال کن من دیگه کم کم دارم رفع زحمت میکنم... سعید هم در چنین شرایطی همیشه میگفت عزیزخانم شما حالاحالاها باید خودتون رو آماده کنید تا برای بچه های ما بیایید خواستگاری و با اینچنین صحبتها لبخند رو مهمون لبهای عزیز میکرد.
مریم رو کرد به فاطمه و گفت عزیزم بیا بریم تو اتاق؛ الان بابا میخواد حاضر بشه بره مشهد برای عیادت عزیز... فاطمه گفت مامان ما هم با بابا بریم مشهد.
_ حالا بذار بابا بره ان شاءالله اگه امام رضا علیه السلام بطلبه ما هم میریم. الان که وقت مدرسه هاست و نمیتونیم مسافرت بریم. بعد هم بلند شدند و رفتند تو اتاق. سعید هم کمی چشمانش رو مالید و یک نفس عمیق حسرت گونه کشید و یواش با خودش گفت یا امام رضا خودت هر طور صلاح میدونی ختم به خیر کن.
عزیز سالهاست که گرفتار بیماری قند است و مدتهای طولانیست که انسولین مصرف میکنه و از حدود ٢٠ سال گذشته به نحوی درگیر مصرف داروهای مختلف هست و در این ایام طولانی خیلی اذیت شده و این روزهای آخر حتی در دم و بازدم و نفس کشیدنش هم داشت اذیت میشد و دیگه دارو ها هم فایده و تاثیری براش نداشت.
سعید بلند شد و رفت توی اتاق و گوشی و برداشت که اینترنتی بلیط بگیره برای مشهد. علی رو کرد به بابا و گفت چی شد بابا نمیای ادامه بازی؟ سعید هم نگاه آرامی کرد به علی و گفت بابا حال عزیز بد شده دارم میرم پیشش اگر کمکی از دستم بربیاد براش انجام بدم. اصلا خصلت سعید همینجوریه. هر وقت میخواد برای پدر و مادر یا عزیز و آقابزرگش کاری کنه سعی میکنه علنی بگه که بچه ها هم متوجه بشن و یاد بگیرن و به نوعی الگوبرداری کنن. مثلا هر وقت سعید خونه مادرش میره خم میشه و دست ماددرش رو میبوسه و بچه ها هم شاهد این ماجرا هستند...
علی به بابا گفت مگه عزیز اینا مشهد نرفته بودن؟ الان میخوای بری مشهد؟
_ آره بابا میخوام بلیط بگیرم ان شاءالله
مریم هم ادامه داد و گفت آقا سعید پس اگر اشکالی نداره من به عارفه بگم فردا صبح بیاد اینجا...
_ نه چه اشکالی داره؟ بگو بیاد...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃 .
🌱بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
🌱دعاکبوتر عشق است و بالوپر دارد
🌼شبی دیگر از شبهای عشق وانتظار...با مولا هستیم ان شاءالله تا ظهور حضرتش...دعای فرج میخوانیم همه بهنیابت از اهلبیت و شهدا🤲
خدایا به حق عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرج مولامون رو برسون 🤲
┄┅─✵❤️✵─┅┄
@yadeShohada313
┄┅─✵❤️✵─┅┄
♡السَلامُ عَلَیکُم یااَنصَارَ دینِالله♡
🌷هدیـه میکنیم ذکـر پربرکت #صلوات را به روح پاک ومطهر #شهیدمجید_قربانخانی عزیزمان
🤲باشد که دعایمان کنند در دنیا، وشفاعتمان کنند در قیامت...
✅جهت شرکت در ختم تعداد اذکاری که هدیه میفرمایید را جهتثبت به این آیدی ارسال بفرمایید؛👇
🆔 @Yamahdiadrekni1397
#پایان_ختم: ساعت۲۲ سهشنبه❌
♡وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ اللّه امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون♡
........ 🦋💫
" سـلام صـبحتون زیبا😌🌿"
یه سـلام بدیـم به مَهـدی فاطـمه 💕،
جهـت رفع دلتنگی✋🏻((:
"السَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اللهِ فی أرْضِهِ"
_سـلام امـام جـهانم🌎🌿؛
_سـلام مـولای قـلبم💛
_مـولا جان صبحتون بخیر...
ودلخـوش به مستحبی
که جـوابش واجب است 🙃🌸_
...💚@yadeshohada313
#زیارت_آل_یٰـاسـیـن 📖
💖 #بنیابت از👇👇
حضرتزهرا«سلاماللهعلیها» ونرجسخاتون وتمام شهدا🌹
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
سَلامٌ عَلى آلِ يس،اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَ آياتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقِّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ وَدَليلَ اِرادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِيَ كِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ في آناءِ لَيْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ميثاقَ اللهِ الَّذي اَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذي ضَمِنَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ،
وَعْداً غَيْرَ مَكْذوُب، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقوُمُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصَلّي وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصْبِحُ وَتُمْسي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ اِذا يَغْشى وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاِْمامُ الْمَأمُونِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمُولُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلام اُشْهِدُكَ يا مَوْلاىَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبيبَ اِلا هُوَ وَاَهْلُهُ، وَاُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ اَنَّ عَلِيّاً اَميرَ الْمُؤْمِنينَ حُجَّتُهُ وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍّ حُجَّتُهُ، وَموُسَى بْنَ جَعْفَر حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ موُسى حُجَّتُهُ،وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّد حُجَّتُهُ، وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ، اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ وَاَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لا رَيْبَ فيها يَوْمَ لا يَنْفَعُ نَفْساً ايمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ كَسَبَتْ في ايمانِها خَيْراً، وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَاَنَّ ناكِراً وَنَكيراً حَقٌّ، وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعَثَ حَقٌّ، وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنّارَ حَقٌّ، وَالْوَعْدَ وَالْوَعيدَ بِهِما حَّق، يا مَوْلايَ شَقِيَ مَنْ خالَفَكُمْ وَسَعِدَ مَنْ اَطاعَكُمْ، فَاَشْهَدْ عَلى ما اَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ، وَاَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريٌ مِنْ عَدُوِّكَ، فَالْحَقُّ ما رَضيتُمُوهُ، وَالْباطِلُ ما اَسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْكَرُ ما نَهَيْتُمْ عَنْهُ، فَنَفْسي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِاَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَبِكُمْ يا مَوْلايَ اَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ، وَنُصْرَتي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَمَوَدَّتى خالِصَةٌ لَكُمْ آمينَ آمينَ ..
❤️مشمول دعا و لبخند امامزمان«عج» قراربگیرید انشاءالله..🤲
🌷یاران #امام_زمان
🌷زمینه سازان #ظهور
...💚@yadeShohada313
زیارت آل یاسین.m4a
6.75M
🔊 صوت قرائت زیبای
📖 زیارت #آل_یاسین
🎙 با صدای آقای #بحرالعلومی
📌 #پیشنهاد_دانلود
...💚 @yadeshohada313
💠 #خاطره
پدر شهید:
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
----------
💔دختری که در #روز_دختر ، دختر شهید شد ...
🔹تصویری از دختر شهید حسن بادامکی از شهدای سراوان
https://eitaa.com/yadeShohada313
🔻 داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٣١
"سلام خوشگلم؛ من الان سوار هواپیما شدم و ان شاءالله تا چند دقیقه دیگه راه میفتم. مواظب خودتون باشید. التماس دعا. یک استیکر قلب هم پایین پیامش گذاشته بود"
این پیامک سعید بود که هنگام پرواز به مشهد برای مریم فرستاد. مریم هم در جواب نوشت: سلام آقاااااا، به سلامتی ان شاءالله. عزیزم، من صدقه گذاشتم حتما خودت هم صدقه بذار. آخر متنش هم یک استیکر بوس فرستاد برای سعید
بچه ها هنوز بابا به سفر نرفته بهانه هاشون شروع شده و یکی یکی سر یه موضوعی بهانه میگیرن و همش دور و بر مریم اند و تو همین چند ساعت چندین مرتبه پرسیدن که بابا کی برمیگرده؟
حالا وقت خواب شده و مریم داره برای بچه ها قصه میگه.
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود یه گنجشکه بود که داشت توی هوا پرواز میکرد. خسته شد، خواست بشینه روی زمین تا یه کم خستگیش در بره اما حواسش نبود و نشست روی یه یخ! پاهاش چسبید به یخ. هرچی تلاش کرد نتونست پاش رو آزاد کنه. با خودش فکر کرد که این یخه چقدر قویه... به اون یخه گفت: ای یخ تو چقدر زور داری... یخ گفت من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم، آفتاب منو آب نمیکرد. چند دقیقه صبر کن الآن آفتاب منو آب میکنه و پای تو هم آزاد میشه. گنجشکه با خودش فکر کرد خورشید چقدر قویه که این یخ به این محکی رو آب میکنه... وقتی پاش آزاد شد رفت پیش خورشید و بهش گفت: ای خورشید تو چقدر زور داری... خورشید گفت من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم ابر نمیومد جلوم رو بگیره... گنجشکه رفت پیش ابر و گفت ای ابر تو چقدر زور داری. ابر گفت: من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم باد منو به راحتی اینطرف و اونطرف نمیبرد... گنجشکه رفت پیش باد و گفت ای یاد تو چقدر زور داری... باد گفت من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم میتونستم کوه رو جابجا کنم... گنجشکه رفت پیش کوه و گفت ای کوه تو چقدر زور داری... کوه گفت من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم نمیذاشتم علف ها از لابلای سنگهام بیرون بیان... گنجشکه رفت پیش علفه و گفت ای علف تو چقدر زور داری... علف گفت من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم نمیذاشتم گوسفندها بیان منو بخورن... گنجشکه رفت پیش گوسفنده و گفت ای گوسفند تو چقدر زور داری... گوسفنده گفت من اگه زور داشتم نمیذاشتم قصاب بیاد و گوشت منو بفروشه... گنجشکه رفت پیش قصابه و گفت ای قصاب تو چقدر زور داری... قصابه گفت من که زور ندارم؛ من اگه زور داشتم نمیذاشتم گربه بیاد و گوشتها رو ببره.... گنجشکه رفت پیش گربه و گفت ای گربه تو چقدر زور داری... گربه گفت من زور دارم، زور بچه. از این طاقچه میپرم به اون طاقچه...
فاطمه از مامان پرسید: مامان من زور دارم، زور بچه یعنی چی؟ مریم نگاه مهربونی به فاطمه انداخت و آروم گفت: یعنی زور من خیلی کمه و اندازه زور یه بچه کوچولو هست. دوباره مریم ادامه داد و پرسید خب بچه ها از این قصه چی یادگرفتید؟
محمد گفت اینکه گربه ها از همه قوی ترن... فاطمه و علی زدن زیر خنده... فاطمه با کمی تمسخر گفت یعنی گربه از قصاب هم قوی تره؟! و باز به خنده هاش ادامه داد.
علی گفت: یعنی هیچکس قویِ قوی نیست. مریم پرید وسط صحبت علی و گفت خب پس کی قویِ قوی هست؟! فاطمه گفت خب معلومه دیگه خدا از همه قوی تره... مریم ادامه داد و گفت از این قصه نتیجه میگیریم که دست بالای دست بسیاره یعنی بالاخره هر کسی یه جاهایی قدرت داره اما قدرتش کامل نیست و فقط خداست که قدرتش کامله و قدرت هیچکس به اندازه قدرت خدا نمیرسه و اصلا خدا گنجشک و آب و آفتاب و ابر و باد و کوه و علف و گوسفند و آدم و گربه رو آفریده. خب معلومه که قدرتش از همه اینا و همه مخلوقاتش بیشتره.
چراغهای اتاق بچه ها خاموشه و کم کم داره خوابشون میبره. هر شب وقتی مریم قصه ش تموم میشه تا بچه ها بخوان کامل خوابشون ببره یک مولودی زیبا از حضرت علی و یا دیگر امامان (ع) براشون پخش میکنه و بچه ها خیلی به این مولودی ها علاقه نشون میدن. انگار اینطوری با آرامش بیشتری به خواب میرن. مریم گوشیش رو برداشت و از مولودی هایی که دانلود کرده بود یک مولودی حضرت زهرا (س) رو پخش کرد و به بچه ها گفت خب بچه ها شب بخیر. بعدش خم شد و اول صورت فاطمه رو بوسید و به ترتیب سرِ میثم و محمد و علی رو بوس کرد و گفت خوابهای رنگی رنگی ببینید ان شاءالله... گوشی رو گذاشت بیرون در که برای بچه ها ضرر نداشته باشه اما صدای مولودی به خوبی داخل اتاق میومد و بعد رفت توی اتاق خواب خودشون. هنوز هیچی نشده دلش برای سعید تنگ شده و منتظره تا نیم ساعت دیگه زنگ بزنه به سعید ببینه رسیده یا نه.
دراز کشید و یاد دیشب افتاد که سعید هم همینجا کنارش بود و با چه آرامشی کنار هم خوابیده بودن...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃 https://eitaa.com/yadeShohada313
🟢 همانطور که در دعای جوشن کبیر میخوانیم وقتی به فراز ۷۹ میرسیم، کمی تامل کنیم؛
﴿ يا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغيرِ
ای روزی رسان کودک خردسال ﴾
با شمایم شمایی که هنوز قدرت و توانایی جسمی داری ولی از فرزندآوری به خاطر مسائل مالی میترسی با اینکه میدونی جمعیت شیعه توی کشور سال به سال داره کمتر و پیرتر میشه .ببین چقدر به این بند اعتقاد داری و با ایمان این اسم خدا رو صدا میزنی؟
💓 #جهاد_فرزندآوری
🌸https://eitaa.com/yadeShohada313
🛑 امام علی علیه السلام :
دنیا رفتنی و نابود شدنی است؛ اگر آن برای تو بماند تو برای آن نمیمانی
الدنیا مُنتَقِلَهٌ فانیهٌ، إن بَقِیَتْ لَکَ لَم تَبقَ لَها
میزان الحکمه ج۴
https://eitaa.com/yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا موقع خوندن زیارت عاشورا نماز و سجده واجبه ؟
📎 #زیارت_عاشورا
📎 #احکام_زیارت
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی فوقالعاده و قابل تأمل از
یاران امام زمانی
استاد پناهیان
@yadeshohada313
لطفا برای مخاطبین و گروه هایی که عضو هستید ازسال کنید که یک مراسم پر شور برگذار بشه
یکی از بهترین معروفات تشکر از کسانی است که برای ما زحمت کشیدن و میکشن
#ارسالی_مخاطب
.
🌱بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
🌱دعاکبوتر عشق است و بالوپر دارد
🌼شبی دیگر از شبهای عشق وانتظار...با مولا هستیم ان شاءالله تا ظهور حضرتش...دعای فرج میخوانیم همه بهنیابت از اهلبیت و شهدا🤲
خدایا به حق عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرج مولامون رو برسون 🤲
┄┅─✵❤️✵─┅┄
@yadeShohada313
┄┅─✵❤️✵─┅┄
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
♡السَلامُ عَلَیکُم یااَنصَارَ دینِالله♡ 🌷هدیـه میکنیم ذکـر پربرکت #صلوات را به روح پاک ومطهر #شهی
🦋💫🦋💫🦋💫🦋💫🦋💫🦋
#پایان_ختمِتوسل.....😊
🦋ممنون از همراهی شما عزیزان در ختم هدیه وتوسل به یک شهید...
🤲حاجتروا باشید ان شاءالله...
🕊 ۷۰۰۰ مرتبه ذکـر صلوات توسط شماعزیزان به شهید موردنظر هدیه شد😍...
ان شاءالله مشمول لبخند و دعای شهید قرار بگیرید🤲🕊
#اللهمعجل_لولیکالفرج
#التماس_دعایفرج
#یازهرا سلام الله علیها
🕊💫🕊💫🕊💫🕊💫🕊💫🕊💫