eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
170 دنبال‌کننده
285 عکس
153 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨دوستان همه ما باید عَلَمِ زیردست ولیِ فقیه مون باشیم و ولایت پذیری را در اطاعت از رهبرمون خامنه ای تمرین کنیم.. ✨دوستان امام خامنه ای در رأس زمینه سازی برای ظهور مهدی فاطمه«س»هستند مبادا ایشون رو تنها بذاریم ایشون نائب برحق امام زمان هستند. ✨دوستان هرکی امام زمان«عج» رو قبول داشته باشه امام خامنه ای روهم قبول داره ایشون همچون مسلم بن عقیل سفیر امام هستند گوش به فرمان ایشون باشید.. ✨دوستان این برهه از تاریخ شرایط خیلی حساس هست مبادا ناامید بشی مبادا بری سمت دشمن این برهه تاریخ همون اتیش کف دست هست
🌹 میخواستم از حس و حالم توی واستون بگم،عادت کرده بودم وقتی به یادمانی مثل طلائیه یا شلمچه برسم،دم یادمان 👞👞در بیارم و یه گوشه ای دور از همه خلوت کنم💔اون روز هم که به شلمچه رسیدم همین کار رو انجام دادم،یه گوشه ای از یادمان دور از همه روی زمین خاکی نشستم،جایی که کسی عبور هم نمیکرد،توی حال خودم بودم و با شهدا صحبت میکردم یکدفعه رو حس کردم این عطر رو همچنان میشنیدم،حال خوشی به من دست داد،نگاه میکردم که منشا عطر کجاست؟ولی من انقدر از ساختمانی که مزار شهدای گمنام داخلش هستش دور بودم که نمیشد گفت این عطر از دستگاه بخور اونجا باشه،حتی کسی از نزدیکم هم عبور نمیکرد،یه عطر خوشبو بود که تا حالا هم از اون عطر نشنیدم🙂عطر همچنان بود و من از این عطر لذت میبردم😍دیگه باید به اتوبوس🚌برمیگشتم،به خارج از یادمان رسیدم،روبروی ورودی ایستادم و دوباره سلام دادم و سرم رو که بلند کردم سر جام میخکوب شدم😭😭چشمم به بالای سردر ورودی خیره موند که روش نوشته شده بود: 🕊 🕊 @yadeShohadaa
به کاربرکانالمون🌸 خواستم نحوه دوستیم با رو براتون بگم،من شاید ده دوازده سالی میشه که معمولا رو میخونم،ناگفته نمونه که از سال پیش توی هجر امام زمانم میسوختم😭💔یه مدت بود که آلوده به شده بودم،دیگه روم نمیشد که دعای عهدبخونم😔آخه همیشه امام زمان رو بالای بالا میدیدم که اگه ما گناه کنیم دیگه چشم دیدن ما رو نداره،همیشه ایشون رو از خودم دور میدیدم،دم صبح بود که شاید ده دقیقه بعد نمازم میشد،خوابی دیدم که دوست دارم برای شما هم تعریف کنم،توی خوابم خونه پدرم بودم،یکدفعه دیدم که یک نفر پشت درب شیشه ای هاله،متوجه شدم امام زمان عج هستش،مثل بچه ی طفلی که از مادرش به واسطه یه درب بسته جدایی افتاده باشه درب رو تندتند هول میداد،بادستش محکم به شیشه ها میزد،اما هایی نمیذاشتن امام داخل بیاد،امام همچنان درب رو محکم میکوبید درب رو هول میداد اما سیاهی ها نمیگذاشتن که یکدفعه بانظر امامت خودشون درب رو باز کردن و اومدن کنار سفره پدرم نشستن من هم از پنجره نگاهم به بیرون افتاد و رو با اسم وفامیل دیدم بعد برگشتم دیدم که امام زمان«عج»مثل بچه ای که به مادر رسیده باشه و به آرامش رسیده باشه آروم و خوشحال کنارسفره نشسته🙂💔اون چندلحظه به اندازه سالها که با امامم زندگی کرده باشم به من مزه داد،خواستم بگم بچه ها امام از ما دور نیست،بیشتر از اینکه ما مشتاق امام زمان باشیم،ایشون مشتاق ماست،این بیت شعری که میگه اشتیاقی که به دیدار تودارد دل من،دل من داند و من دانم و داند دل من در اصل مصداق علاقه امام زمان عج به ماهاست ولی گناهای ما امام رو محروم کرده!بیدار شدم و سریع با چشمان اشکبارم نمازم رو خوندم،الان یه دوست شهید هم دارم که توی وصیت نامه شون جمله قشنگی هستش... @yadeShohadaa
😍✌️ 🥀 زمانی که دانشجو بودم،قبور مطهر چند شهیدگمنام توی یکی از پارکهای شهر قرارگ داشت،من هم توی شهر غریب بودم و انس عجیبی به این شهدا پیدا کرده بودم،خیلی از اوقات که فراغتی پیدا میشد به زیارتشون میرفتم،مدتی بود که درگیر پروژه دانشگاه بودم و حسابی واسش زحمت کشیده بودم،آخرین روز ارائه رسیده بود و باید پروژه رو به استادم میرسوندم،اتفاقا جایی که باید پروژه رو میبردم که به استادم تحویل بدم اداره ای بود که پشت همین پارک قرار داشت،باعجله خودم رو به اداره رسوندم،اما استاد رفته بود!این یعنی تمام زحماتم به باد رفت!!موقع برگشت،از داخل پارک و کنار قبور شهدا رد شدم اما حالم اصلا خوب نبود و نمیتونستم کنارشون بمونم،با حال نزار گفتم:ببخشید حالم خوب نیست نمیشه بمونم و خودم رو به خوابگاه رسوندم،داغون بودم،😔روی تختم خوابم برد،یه خواب چند لحظه ای،امام زمان عج رو توی خوابم دیدم،😭چهره ای گرفته اما نورانی داشت و به من فرمودن به کسی نگی که منو دیدی،البته چون سالهاست که از اون روزمیگذره گفتم☺️از خواب که پا شدم توی حالت بهت و حیرت بودم و البته خوشحال!😍همون لحظه گفتم ابن خواب منظورش چی بود؟کتاب غزلیات حافظ کنار دستم بود،سریع تفالی زدم،اون غزل اومد که انتهاش هست:🍃که شهدا که اند این همه خونین کفنان،🍃فهمیدم کار شهدای گمنام بوده💔،بعدش هم استادم پروژه ام رو قبول کرد😊 @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌️ ♥️🌸 ✍یکی از دوستان خواب رو دیدن که شهید یک پیغام بهشون داده بچها هرشهید که خوابش رو میبینید حتما دارای پیامی هست...✌️ بریم سراغ خواب دوست مون:👇👇 @yadeShohadaa
سلام .. چند وقت پیش یه خواب عجیب دیدم... یعنی یجوری بود شبیه واقعیت بود ... میدیدم وارد یه جایی شدم شبیه خونه بود که تاریک بود تاریک تاریک. فقط یه کوچولو نور✨داشت که بشه اطراف رو تشخیص بدی... همینطور که داشتم اروم میرفتم یه نفرو که لباس رزمی تنش بود روبه قبله نشسته بود داشت انگار نمازمیخوند💚 دستهاشم مثه قنوت روصورتش گرفته بود همینطور ازگوشه نگاهش میکردم ببینم کیه... یه دفعه باهمون حالتش برگشت سمت من صورتش رو دیدم مثه اینکه گریه کرده بود وناراحت بود💔 راستش قیافش رو تشخیص دادم شبیه شهید بود😭💔 خلاصه تامنو دید یک جمله گفت: گفت بچها توروبه قران قسم یشتر به فکر هاتون باشید😔 امروزهم درموردشون تو گوگل سرچ کردم دیدم درمورد حجاب خیلی تو وصیت شون توصیه کردن... ❤️🌸 _____ ✅بچها شهدا سرخی خونشون روبه سیاهیِ چادرمون بخشیدن مبادا بی حرمتی کنیم مبادا شرمنده خون شون باشیم .مبادا ازمون ناراضی باشند که هستند💔 ✌️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا