eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
170 دنبال‌کننده
278 عکس
153 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
بهم گفت: اگه بدونی امام زمانت چقدر دلش تنگ شده برات...؛ از خجالت آب میشی!...😔
تابِ دلتنگی کجا و دل ما کجا؟😔 . . ! ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🌸🍃 🍃 هممون شهدا را دوس داریم... اما بعضی هامون به حرف.. بعضی هامون به عمل... بعضیا فقط علاقه ظاهری به شهدا رو داریم بعضیامون میگردیم دنبال سیره شهدا تا شبیه شون بشیم... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
+می گفت... یه نوجوون و دیدم تو فکه که این رملا رو کنار میزد یه چاله میکند دوباره روشون و میپوشوند ... چند قدم میرفت دوباره یه چاله میکند و روشونو میپوشوند... _گفتم جوون داری چیکار میکنی؟! +گفت : دارمـ گنآهامو تو خاکهــای فکه دفن میکنم... هرچاله که میکند واسه یه گنآه ...💔(: ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
وقتے که شهید شُد بدنش تڪہ تڪه شد •••🏹 آرۍ تڪه های بدنش را داد که چآدر خاکے مادر تڪه تڪه نشود|✖️| همیشھ میگُفٺ: از خواهرانـ میخواهم که حجابشان را مثݪـ حضرٺ زهرا رعایٺ ڪنند🏻 نہ مثݪـ حجآب های امروزیــ🍂 چون این حجآب ها بوے زهرا نمیدهـند...☔️ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
❤️ از پایان سربازی من چند ماه گذشت. به دنبال کار بودم، اما هرجا می رفتم بی فایده بود. می گفتند: فرم را تکمیل کن و برو! بعدا خبر میدهیم. دیگر خسته شده بودم. هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم. البته خودم مذهبی و بسیجی و... نبودم، فقط به نمازم اهمیت می دادم. ولی خیلی شهید تورجی را دوست داشته و دارم. من از طریق یکی از بستگان که در جبهه همرزم شهید تورجی بود با او آشنا شدم. نمی دانم چرا ولی علاقه قلبی شدیدی به او دارم. بعد از آشنایی با او در همه مشکلات، خدا را به آبروی او قسم میدادم. رفاقت با او باعث شد به اعمالم دقت بیشتری داشته باشم. هرهفته حتما به سراغ او می رفتم. مواظب بودم گناهی از من سر نزند. من به واسطه این شهید بزرگوار عشق و علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) پیدا کردم. یکبار به سر مزار شهید تورجی رفتم. وضو گرفتم. شنیده بودم شهید تورجی به نماز شب اهمیت می داد. من هم نماز شب خواندم، بعد هم نماز صبح وخوابیدم. در خواب چند نفر را دیدم که به صف ایستاده اند. شخصی هم در کنار صف بود. بلافاصله شهید تورجی از پشت سر آمد و به من گفت: برو انتهای صف! شخصی که در کنار صف ایستاده بود به من نگاهی کرد، اما به احترام تورجی چیزی نگفت. از خواب پریدم. همان روز از گزینش شرکت آب اصفهان تماس گرفتند. یکی از دوستانم آنجا شاغل بود. گفت: سریع بیا اتاق مسئول گزینش! وقتی رفتم دوستم گفت: چرا اینطوری اومدی؟ چرا کت و شلوار سفید پوشیدی؟! وارد دفتر مسئول گزینش شدم. یکدفعه رنگم پرید! این همان آقایی بود که ساعاتی قبل در خواب دیده بودم، کنار صف استاده بود. فرم را از من گرفت، نگاهی کرد و پرسید: مجردی؟! کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتما متاهل می شوم. نگاهی به من کرد و گفت: واقعا اگر مشکل کار تو برطرف شد زن میگیری؟ من هم که خیالم از استخدام راحت شده بود شوخی کردم و گفتم: نه، دختر می گیرم! خندید و پایین فرم مرا امضا کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد، گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضا کردند؟! * مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم! خیلی تعجب کرد. ما همان شب رفتیم گلستان شهدا کنار مزار شهید تورجی. عروسی ما شب ولادت حضرت زهرا(س) بود. رفتم سر مزار محمد. گفتم: تا اینجای کار همه اش عنایت خدا و لطف شما بوده. شما مرا با حضرت زهرا(س) آشنا کردی. از این به بعد هم ما را یاری کن. بعد هم کارت عروسی را سفارش دادم. علی رغم مخالفت برخی از بستگان روی کارت نوشتم: سرمایه محبت زهراست(س) دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد فلک یک ذره از محبت زهرا(س) نمی دهم * آخرین روزهای سال 88 فرزند ما به دنیا آمد. قرار شد اگر پسر بود نامش را من انتخاب کنم. اگر هم دختر بود همسرم. فرزند ما دختر بود. همسرم پس از جستجو در کتابهای اسم و... نام عجیبی را انتخاب کرد. اسم دختر ما را گذاشت: دیانا خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم. وقتی همه رفتند شروع به صحبت کردیم. خیلی حرف زدم. از هر روشی استفاده کردم اما بی فایده بود، به هیچ وجه کوتاه نمی آمد. گفتم: آخه اسم قحطی بود. تو که خودت مذهبی هستی! لااقل یه اسم ایرانی انتخاب کن. دیانا که انتخاب کردی یعنی الهه عشق رُم! وقتی هیچ راه چاره ای نداشتم سراغ دوست عزیزم رفتم. به تصویر محمد خیره شدم و گفتم: محمد جان اینطور نگاه نکن! این مشکل رو هم باید خودت حل کنی! صبح روز بعد محل کار بودم. همسرم تماس گرفت. با صدایی بغض آلود گفت: حمید، بچه ام! رنگم پریده بود. گفتم: چی شده؟ خودت سالمی؟! اتفاقی افتاده؟! همسرم گفت: چی می گی؟! بچه حالش خوبه. اگه تونستی سریع بیا! *** فرمودند: شما ما را دوست دارید؟ گفتم: خانم جان، این حرف را نزنید. همه زندگی ما با محبت شما خانواده بنا شده. بعد گفتند: این دختر شماست؟ برگشتم و نگاه کردم: شوهرم و شهید تورجی در کنار دخترم نشسته بودند. با هم صحبت می کردند. آن خانم مجلله پرسید: اسم فرزندت چیست؟ من یکدفعه مکثی کردم و گفتم: فاطمه بعد هم از خواب پریدم! حالا این شناسنامه را بگیر و برو! اسم فرزندم را درست کن. ________________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گلزار شهدای اصفهان قدم می زدم. تصاویر نورانی شهدا را نگاه میکردم. به مقابل کتابفروشی رسیدم. شلوغی اطراف مزار یک شهید توجهم را جلب کرد. افراد مختلفی از مرد و زن و پیر و جوان می آمدند. مشغول قرائت فاتحه می شدند و می رفتند. کمی ایستادم. کنار قبر که خلوت شد جلو رفتم. " یا زهرا(س) " اولین جمله ای بود که بالای سنگ مزار او حک شده بود.به چهره نورانی او خیره شدم. سیمایی بسیار جذاب و معنوی داشت. با یک نگاه میشد به نورانیت درون او پی برد. دوباره به سنگ مزار او خیره شدم. فرمانده دلیر گردان یا زهراء(س) از لشگر امام حسین(ع) شهید محمدرضا تورجی زاده. نمی دانم چرا، ولی جذب چهره نورانی و معنوی او شده بودم! دست خودم نبود. دقایقی را به همین صورت نشستم.چند جوان آمدند و کنار مزار او نشستند. با هم صحبت می کردند. یکی از آنها گفت: این شهید تورجی مداح بود. سوز عجیبی هم داشت. کمتر مداحی را مثل او دیده بودم. سی دی مداحی او هم هست. بعد ادامه داد: او (س) بوده. وقتی هم که شهید شد، ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود!!😔 با آنها صحبت کردم. بچه های مسجد اباالفضل(ع) محله نورباران بودند. یکی از آنها گفت: شما هروقت بیایی، اینجا شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاری ها و مشکلاتشان به سراغ ایشان می آیند. خدا را به آبروی این شهید قسم میدهند و برای او نذر می کنند، قرآن می خوانند، خیرات می دهند. بعد به طرز عجیبی حل می شود! مخصوصا اگر باشد! این را خیلی از جوان های اصفهانی می دانند. شما کافی ست یک بیایی اینجا، بسیاری از کسانی که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند. بعد گفت: دوست عزیز اینها خیلی نزد خدا مقام دارند. نشنیدی حضرت امام فرمودند:💔تربت پاک شهیدان تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان خواهد بود💔 ❤️ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
شهید-تورجی-1-زنگ-گوشی.mp3
2.69M
در بین اون دیوار و در زهرا صدا میزد پدر .....😭😭 مداح دل سوخته شهید تورجی زاده💔 این مداحی بدرخواست شهید خرازی بوده. ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
21-shahid-toorajizadeh6(www.rasekhoon.net).mp3
1.08M
روضه و مداحی شهید تورجی زاده... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
سلام من کمتر از یک ماه پیش به شهر اصفهان رفتم به دیدن دوستم و چون یه مشکل خیلی بزرگ توی زندگی داشتم و خیلی حالم بد بود دلم هوای شهدا رو کرد برای صحبت کردن با شهید خرازی به گلستان شهدا رفتم و اونجا با شهید تورجی زاده آشنا شدم سر مزارشون دعای توسل خوندم ازشون خواستم که به دادم برسن کتابشون رو خریدم و شروع به خوندن کردم از وقتی از اصفهان برگشتم مشکلم حل شد و قبل از تموم کردن کتابشون راهی مناطق جنگی غرب کشور شدم با راهیان نور دانشگاه، درصورتیکه اصلا انتظارشو نداشتم و مکانی رو که عملیات کربلای 10 انجام شده و شهید اونجا بودن و به شهادت رسیدن زیارت کردم و الان خیلی خوشحالم و به آرامش رسیدم. روحشون شاد باشه من تا ابد مدیونشونم. ❤️ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - zamine - geramidash sardar soleimani 98.10.14 - narimani.mp3
7.15M
احساسی 🕊دستاتو میبینم افتاده تو صحرا 🕊آروم خوابیدی رو دامن زهرا 🎤 👌فوق زیبا... 🌷 🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
سلام خسته نباشید من ی روز داشتم تو ایتا میچرخیدم تو ی کانالی کانال شهید هادی و شهید تورجی زاده رو معرفی کرد ه بود با خودم گفتم بزار ببینم چی داره این کانال.واردش ک شدم مطالبی رو ک توش بود رو خواندم .موندم تا تابستان سال گذشته با پسر عمم و خانمش ک طلبه هست رفتیم شهرستان خونه برادرم.اونجا پسر عمم و خانمش میخواستن برن قم زیارت .من هم خیلی دلم میخواست برم اما ن وسیله داشتیم و هم هزینش برای رفت و امدمون زیاد بود .شوهرم و پسر عمم رفتن بازار و برگشتن ک شوهرم صدایم کرد رفتم گفت آماده شو صبح بامسعودمی ریم قم .خیلی خوشحال شدم خلاصه رفتیم و بعد از زیارت و در حال برگشتن داشتم در مورد شهید هادی صحبت میکردم ک خانم پسر عمم ازم پرسید شما شهید رو از کجا میشناسید منم گفتم تو ی کانالی تو ایتا باهاشون آشنا شدم . خانم پسر عمم گفت من کتابش رو دارم اگه برگشتیم ان شاءالله بهت میدم بخونی .دیگه آروم و قرار نداشتم تا برگشتیم و کتابهای سلام بر هادی ،و کتاب زندگینامه شهید تورجی رو بهم داد ومن شب و روز مشغول مطالعه شدم .وب پسرم ک ۱۲ سالشه هم توصیه کردم بخوندشون.و با چشمانی اشکبار آنها رو ب اتمام رسوندم.خیلی ناراحتم ک همچنین جوانمردان و پهلوانهایی رو از دست دادیم اما خدا رو شکر نام و یادشان هنوز زنده اس.اتفاقا روز ۲۲ بهمن ک برای راهپیمایی رفته بودیم من و دختر ۴ساله و پسر ۹سالم نشان شهید سلیمانی رو خریدم برا پسرم دخترم هم گفت من میخوام اما دیگه از اون نشان ها نداشتن .داشتیم ب بقیه نشانها نگاه میکردم ک چشم دخترم ب عکس شهید هادی خورد گفت مامان برا من نشان عمو هادی رو بخر ومن خوشحال شدم و وقتی اونو خریدم فروشنده گفت خدا رو شکر ک شما اینا رو فراموش نکردید .ی سالنامه کوچیک خریدم ک دخترم ک باز کرد عکس شهدا رو ک دید گفت مامان عکس عمو هادی توشون نیست من هم گرفتم نگاش کردم دیدم اره راس میگه گفتم اره مامان اما فرمانده ( منظورم حاج قاسم) و بقیه دوستانش اینجان .خدا رو شکر میکنم ک با کانال شهیدان هادی و تورجی آشنا شدم چون واقعا اعتراف میکنم ک بیشتر موقع ها من نماز صبحم قضامیشد اما بلطف این عزیزان هم نماز صبحم رو بموقع میخونم هم اینکه قرآن رو چند بار ختم کردم و زیارت عاشورا رو مرتب میخونم ببخشید سرتان رو درد اوردم حلالم کنید . 🌸🍃 رفاقت باشهیدان ابراهیم هادی وتورجی زاده ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
و اینم عکس شهدا یی ک دخترم دنبال عکس عمو هادیش بود
اینم نشانهای دختر و پسرم از دوستای شهیدمون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ahmadian-04.mp3
1.46M
👌معجزه ای از تفحص شهدا 🔹حاج محمود احمدیان 😔 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🌟هر شهیدی یہ حاجت میده ⚘ یڪی ڪربلا✦ ⚘ یڪی مشهد✦ ⚘ یڪی راهیان ✦ ⚘یکی....✦ ...ازدواج حاجت میده🎊💍 🌹که خیلی از جوانها برای ازدواج به این شهید متوسل می شن وزندگی زهرایی نصیبشون می شه.. معروف به ...🔓 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
☝️☝️ اولین پست کانال
🍃🌸حضرت زهرا (س) سیرابمان کرد🌸🍃 🌷 🦋روایتی جذاب و شنیدنی از 🕊پانزده نفری افتادیم توی محاصره دشمن، از فشار بی‌حال و خسته خواب‌مان برد. وقتی بیدار شدیم، "شهید محمد حسن فایده" گفت: (س) در خواب به من آب دادند و قمقمه یکی از شهدا را پر از آب کردند. فوری رفتیم سراغ قمقمه شهدایی که اطراف‌مان بودند، یکی از قمقمه‌ها پر بود از آب خنک؛ انگار همین الان داخلش یخ انداخته بودند💔 💖همه از آب شیرین و گوارا؛ که مهریه حضرت زهرا(س) است سیراب شدیم. راوی 👈 غلامعلی ابراهیمی 🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🕊عنایت 🌷 ما یه شهید توی شهرمون داریم به اسم شهید مغفوری ..خیلی انسان بزرگی بوده ...رهبر هم که به شهر ما سفر کرده بود(کرمان)همراه حاج قاسم رفته بودن سر مزارش...من خودم از همه شهید خواستم که میخوام برم شلمچه...اسمم توی قرعه کشی دراومد و خیلی سفر خوبی بود...اما ازون مهم تر زندگی داداشم بود که به مرز طلاق رسیده بود و دیگه تقریبا مطمئن بودیم که جدا میشن..به داداشم گفتم برو سر مزار شهید مغفوری و به طرز معجزه آسایی ورق برگشت و برگشتن سر زندگیشون و زندگی خوبی هم دارن الان خداروشکر...این ماجرا آغازی شد برای تحول برادر من... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اگر خواستی بهت ثابت بشه که شهیدان هستند این کلیپ کوتاه را ببین به خدا شهدا هوای مارو دارن😭 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
✅شهید گمنام بودیم. بیل میکانیکی داشت روی زمین کار می کرد که شهید پیدا شد . همراهش یک دفتر قطور اما کوچک بود، مثل دفتری که بیشتر مداح ها دارند. برگ های دفتر ، گل گرفته بود. باز کردنش زحمت زیادی داشت. صفحه اولش را که نگاه کردم بالایش نوشته بود 💔عمه بیا گم شده پیدا شده💔 🎙 راوی: منبع: خط عاشقی 1، خاطرات عشق شهدا به امام حسین و روضه های کربلا، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران. @yadeShohadaa
:🌸 [هَر کی آرِزو داشتِه باشِه خِیلی خِدمَت کُنه میشِه...!❣ یِه گُوشِه دِلِت پا بِدِه؛ بَغَلِت کَردَند...!💕 ما بِه چِشم اینارُو اَز این مَدَد بِگیرید مَدَد گِرفتَن اَز رَسمِه دَست بِذار رُو خاکِ قَبر بِگو: " ! بِه حَقِ این شَهید یِه نِگاه بهِ ما بُکُن...! ]😔💔 •|💚|• •|💛|• 👌