eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
170 دنبال‌کننده
285 عکس
153 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💚 سیّد همیشه « یا زهرا(س) » می گفت. البته عنایاتی هم نصیب ما می شد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول شدیم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما کرایه نداشتم. 5 تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناسهای هزاری زیر طاقچه مان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک 5 تومانی هم نداشتیم این هزاریها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا امام زمان (عج) است. تا من زنده هستم به کسی نگو. ...🕊@yadeShohadaa
دست گیرند... بخواه تا دستت بگیرند... رفاقت مقدمه شباهت✋🏼 گاهی نگاهی دعایی ...❤️ ❤️....
شهیدمدافع حرم :سید رضا طاهر🌹 ...❤️ ❤️....
من زبان بارداریم خوابی از دیدم تا حالا ایشون رو ندیده بودم و نمیشناختم تا اینکه درعالم خواب ایشون رو دیدم که لباس بسیجی ،چفیه در گردن لبخند زنان از درون مه غلیظی خارج شد من بارداری فوق العاده سختی داشتم خیلی سخت ،اون شب تو خواب ایشون بهم گفتن: ((این سختی ها گذراست ،این جهاد شما خانوم هاست شما خانوم ها که نمیتونین به میدون جنگ بیاین این جهادشماست در راه خدا)) شهید طاهر گفتن :((من در دوره بارداری خانومم فهمیدم چقدر سختی میکشید. 🕊چندروزبعدتصویرشون رو تو تلویزیون دیدم و فهمیدم ایشون شهید شدند و ازشهدای خانطومان هستند،ازقضا یک فرزند هم دارند نکته جالب ،لبخند روی لب شهید بود که فراموشم نمیشه ،خانومشون در مصاحبه از لبخند روی لب شهید میگفت که کنار نمیرفت و همه اون رو با لبخند میشناختند 💔از اون به بعد خیلی به جد بزرگوارشون توسل میکردم و هربار حاجت روا میشم دقیقا تابستون سال گذشته بود........ 🌹بعد از اون خواب شفای مریض دکتر جواب کرده رو هم باتوسل به جد بزرگوارشون گرفتیم برادر شوهرم تو سن ۳۳ سالگی سرطان بدخیم گرفت که تهران هم جوابش کردند😔اما..... به شهید توسل کردم به یک ماه نکشید درمانشون تمام شد❗️معجزه دیدم .فقط معجزه شد...... هر وقت مشکلی پیش میاد واسه شادی روح پاکشون صلوات نذر میکنم و الحمدالله همیشه جواب میگیرم . احساس نزدیکی بیشتری با خدا دارم🌱چرا که منو با مشکلات ریز و درشتم دید و اون بزرگوار رو تو مسیرم گذاشت تا تو بدترین شرایط عمرم باعث امید باشه🌹 ...❤️@yadeShohadaa
شهیدمحمد بلباسی🌹 ...❤️ ❤️.....
شهید🌷 🌹 آن شب خوابی عجیب دیدم 😴😳، شاید باورش برای خود من هم سخت بود😳🤔 ، آن شب خواب دیدم ،مردی با لباس نظامی استاده است☺️😍 پشتش به من بود من صورتش را ندیدم . یک برگه دستشان بود.🤔😍☺️ قسمتی از برگه طلایی بود😍✨✨ می درخشید نور خاصی داشت. آن برگه را دست من دادند آن قدر محو زیبایی آن مهر بودم😍☺️ متوجه رفتن آن مرد نظامی نشدم 😔. آن مرد نظامی رفت من🤔😳 را در خلع بی پایان رها کرد، چند هفته ی گذشت من گنگ بودم نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است .🤔😳 چند هفته بعد دوستم برایم ☺️ عکس مهر خادمی شهدا برایم فرستاد 😍 آن جا بود که آن تکیه ی گمشده ی پازل خوابم تکمیل شد 😍😍 من خادم شهدا شده بودم😍 من انتخاب شده بودم 😍آن مهر طلایی مهر خادمی بود . این مهر را از شهید بلباسی گرفتم😍☺️😔💔🕊🌹 درست از دست خود شهید بزرگوار ارسالی از -خادم الشهدا دعا ....❤️@yadeShohadaa
🌷 🌹 میخام از شهیدی بگم که درحقم خوبی کرد وبرادری😌☺️ وقتی شهید رو اوردن تو شهراعلامیه زدن امشب وداع با شهید هست☺️ ‌. منو با چندتا از خانوم های پاسدارقرار گذاشیتم ک امشب بریم وجای اسما جون خالی بود اون شب همه بودیم جز اون حتی اون شب کوثر جون هم بود☺️ . خیلی شلوغ بود خیلی حس حالش یجوری بود😢 بعدش ک شهید رو اوردن خیلی گریه کردیم😢 ن برای شهید ب قول کوثر برای خودمون باید گریه کنیم😢😔 من از شهید چیزی خاستم اگ اون نبود شاید منم الان نبودم😔 بعدش با بچها خدافظی کردیم اومدیم خونه انقد ک ناراحت و بیحال بودم ک تشیع جنازش نرفتم😔 دوشب بعدش خواب شهید رو دیدم😔😢 . دیدم اومدامام زاده ابراهیم با لباس پاسداری وچفیه سفیدگردنش یه کنار نشسته هوا بارونی تا منو دیدپاشد داشتم رد میشدم گفت وایسا گفت نگران نباش ما هواتو داریم نگران نباش انقد ناراحتی نکن. پاشدم کلی گریه کردم فردا رفتم سرخاکش گفتم واقعا راست میگی یعنی درست میکنی یعنی امیدوار باشم.😭😢 دوماه بعدش ک منتظراون خبر بودم جوابش اومد اصن باورتون نمیشه همونجوری ک این شهید تو خوابم گفت شد ب قولش عمل کرد.😒😢 اولین شهیدی هست ک باهاش خیلی دردودل میکنم.☺️ . خیلی بامعرفته چه کنیم ک ما برعکس اوناییم😢 شرمنده اذیت شدین ...❤️@yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹عنایت حضرت علی اصغر؛ امشب مجلس داشتم ، بعد مجلسم آقایی اومد پیشم گفت حاج آقا ما از اون دستورالعمل شما یه حاجت محاااال گرفتیم.. گفتم خیر باشه، چه حاجتی؟؟ گفت دکتر به خانمم گفت شما قید بچه رو بزن، کلا فقط ۱ درصد احتمال داره باردار بشی.. 👈🏼می‌گفت خیلی ناامید شدیم.. نمی‌دونیم چیشد توی فامیل و محل شایعه شد خانم فلانی حامله است.. 👈🏼می‌گفت من چنان مضطر شدم که موندم چکار کنم .. برم به همه بگم زنم مریضه .. بگم ما بچه دار نمیشیم.. بگم دکترا قطع امیدمون کردن.. بگم ما باید آرزوی بچه رو به گور ببریم و... 👈🏼هرچی میگفتم آبروم می‌رفت و حرف و حدیث درست میشد برامون و دل خانمم میشکست.. می‌گفت یکی بهم گفت شما گفتید حاجت مهم داشتید ۱۰ تا روضه علی اصغر نذر کنید کار درست میشه... 👈🏼می‌گفت من این نذر انجام دادم.. از ۱درصد احتمال بارداری ،خدا بما اولاد داده ، دکتر متعجب فقط نگامون میکرد،میگفت از محالاته این زن بچه دار بشه.. می‌گفت به مردم بگو دامن علی اصغر علیه‌السلام رها نکنند 📝حاج مهدی قاضی زاده شش ماههۀ امام‌حسین🌹 ...❤️@yadeShohadaa
شهید سیدجوادحسینی🌹 ...🕊 🕊....
سلام راجع به عنایت شهدا برای من اینطور بود که ۲ سال مسائلی در زندگیم پیش اومده بود و انگار در جهنمی میسوختم تا اینکه مرداد ۹۸ خواب شهیدی رو دیدم با لباس رزم جلو اومدن و سه بار به من گفتم من شهید سید جواد حسینی هستم هر کاری داری به من بگو برات حل میکنم.. از اینترنت سرچ کردم و پیداشون کردم و دیگه با هم رفیق شدیم بعد اون خواب به فاصله کمی متوجه شدم عامل اصلی تمام مشکلاتم شخصی بود که ۲ سال بود در کنارم بود اما تمام این مسائل رو پنهانی رقم میزده و من تمام غصه هام رو باهاش در میون میذاشتم به لطف این شهید اون شخص رسوا شد و روز به روز زندگیم در حال بهتر شدنه به لطف و عنایت شهید بزرگوار خدا رو بهتر شناختم خودم رو بهتر شناختم راست میگن شهدا زنده هستن و شاهد اعمال الان عاشق رفیق شهیدم هستم ممنونم از اینکه منو انتخاب کرد من بیشتر اوقات تنها هستم حضورش رو احساس میکنم حتی داخل ماشین صندلی کنارم احساسش میکنم جاهایی که نگرانم و یه همراه و قوت قلب میخوام صداش میزنم بهش سلام میدم بعضی شبها ازش میخوام مراقبم باشه براش ختم قرآن میذارم صداش میکنم سید جواد عزیزم کلیپش رو میبینم اشک میریزم.. ...❤️@yadeShohadaa
شهید احمدعلی نیری🌹 ...🕊 🕊....
🌷 احمدعلی نیری🌹 به نام او که بهترین حکمت هارا برایمان رقم میزند..... سلام😊 اولین بار داستان اتفاقی که برای شهید کنار رودخانه افتاده بود رو یکی از دوستانم برام😍 تعریف کرد خیلی تعجب کردم😳🤔 از اینکه یه نفر چنین کاری بکنه ....طبق معمول ما آدم ها ، حیرت و شگفت زدگی من هم برای همون لحظات شنیدن این حکایت بود☺️ 😍 و به مرور زمان فراموشش کردم تا اینکه قرار شد طی یه قرعه کشی یه تعداد افراد رو ببرن برای مناطق جنوب😍 😍 ...از قبل به عکس شهیدان باکری و همت که نگاه میکردم😊 یه معصومیتی رو میدیدم تو چهرشون برای همین ازشون خواستم که وساطت من رو بکنن که بتونم من هم عازم شم.☺️😍...الحمدلله رفتم جنوب ....تو منطقه عملیاتی کانال کمیل در حال عبور بودیم که دیدم جمعیت داره به یه سمت دیگه میره.🤔☺️.. رفتم جلو دیدم دارن یه کاغذی رو پخش میکنن 😍😉میگفتن سند رفاقت با شهیده.🌹🕊🌸. دل تو دلم نبود دعا کردم یکی از این دو بزرگوار باشه(شهید همت یا شهید باکری) اما وقتی بازش کردم انگار آب سردی رو سرم ریختن این شهید کیه😳🤔؟؟؟من که نمیشناسمش..خیلی ناراحت شدم... بی اعتنا به محتوا کاغذ رو تو دستم گرفتم و به سمت اتوبوس😊 رفتم...داخل اتوبوس چند بار به کاغذ نگاه کردم...سند رفاقت با شهدا....شهید احمد علی نیری!!!!!!😳🤔 بعد از چند دقیقه مکث...دوباره کاغذ رو تو کیفم گذاشتم☺️ وقتی که سفر تموم شد و برگشتیم...اومدم خونه تمام بروشور و کاغذ هایی رو که بهمون دادن رو یه گوشه گذاشتم ☺️و ....بعد از چند ماه یه روز که حوصلم سر رفته بود ، رفتم سراغشون....سند پیمان با شهدا رو دوباره دیدم  گفتم حتما حکمتی داره☺️ ..برم راجع به این شهید تحقیق کنم و ...فهمیدم همون شهیدی بوده که قبل رفتنم دوستم راجع بهش گفته بود .☺️ 😍 هر چه بیشتر تحقیق میکردم چیزای جالب تری میفهمیدم : اینکه استادش نصف  شب تو مسجد اون رو بین زمین و آسمون در حال عبادت دید و از تواضعش اینکه به استادش گفت تا زنده ام به کسی چیزی نگید...همون موقع این سند رو امضا کردم .....😍😍😍 و به شهید متوسل شدم...🙏☺️😔. از اون موقع خیلی گره ها رو تو زندگیم باز کرده .....😍😍 وقتی از ته دل دعا میکنم وازشون میخوام که واسطه من بشن پیش خدا حاجت هامو میگیرم ...(البته گاهی اوقات که میخوام برام واسطه گری کنند یه چیزی ته دلم بهم میگه این دعا رو نکن به صلاحت نیست😉☺️😔 و بعد از مدتی متوجه میشم چقدر خوب بود که اون چیزی که میخواستم بشه ، نشد..)از وقتی این سند رو بستم انگار یه نفر همیشه پیشمه و احساس خجالت میکنم 😔💔😭 از این که کار اشتباهی انجام بدم از اون موقع تا همین لحظه عکس سند پیمان نامه ، عکس صفحه اصلی گوشیم هست تا بدونم یه تعهدی دارم که باید بهش عمل کنم...😍☺️. باشهدا دوست بشین از ته ته دل حتما اتفاقات خوبی براتون میفته🌹🕊😍 ...❤️@yadeShohadaa
شهیدجواد تیموری🌹 ...🕊 🕊....
جواد تیموری🌹 بسم الله الرحمن الرحیم. شهید جواد تیموری در زمان حیات هم فردی بسیار بخشنده بودند🤗 و نامشان با سیرتشان برابر بود😊.اگر کسی با توان ضعیف یا قوی فرقی نداشت،چیزی طلب میکرد روی کسی را زمین نمیگذاشتند.😌 بسیار مهربان بودند😉😍، بعد از شهادت بزرگوار 💔😔 چندین نفر با من تماس گرفتند و با اشک از کرامات بزرگوار ب لطف خدا برایم تعریف کردند😭 یک اقایی گفتند سرطان دارند 😔💔 از من خواستند تا ب شهید بگم تا از خدا برای ایشان طلب شفاعت کنند،☺️و خودشان ب شهید دل داده بودند تا شهید ب واسطه تقربش ب خدا پیام شفا را از خدا بگیرد.😊 چند روز بعد این اقا تماس گرفتند☺️ و با گریه برایم تعریف کردند😭 و گفتند بعد از اینکه از سر مزار همسرتان رفتم بیمارستان ،باید ازمایشات جدیدم را انجام😔 میدادم،ازمایشات انجام شد جواب امد دکتر دید🙄 و گفت مجداد انجام بده،یک بار دیگر ازمایش انجام شد دکتر با اشک😷😭 ب ازمایش نگاه میکرد و میگفت جوان چطور و ب کی توسل کردی کو اون غده سرطانی.....😭💔 و یا خانمی از شهرستان امده بود تهران،سر مزار همسرم،😍 از همسرم خواسته بود ک ای شهید تو تقرب الهی داری از خدا برایم شفا بخواه هفت سال بود😔💔 ک درگیر بیماری لاعلاجی بودند،یک هفته بعد برگشتن شهرستان،و چند روز بعد صدای پر از شوقش را پشت تلفن شنیدم ک یا حسین میگفت و اشک میریخت ،شفا گرفته بودند 😭💔🕊🌹 از این قبیل کرامات خداوند توسط شهدا بسیار هست😍 اما اگر این وقایع ذکر شد صرفا جهت بالا بردن شهید و اینکه بگویم صرفا شهید حاجات را داده نیست و این حرف حرفی بی معنا و لغو است.☺️ ذکر این وقایع برای دوستی با شهدا و روشن شدن دلها نسبت ب شهداست،❤️🌹 شهدا تقرب بیشتری ب پروردگار دارن و ما این بزرگواران راواسطه میکنیم برای رساندن مطالبمان ب پروردگار. 👤همسرشهید جواد تیموری ...❤️@yadeShohadaa
شهید روح‌الله صحرایي🌹 ...🕊 🕊.....
🌷بسم الرب الفاطمه یکی از دعا های آقا روح الله در سر نمازشون ازدواج جوانان بود😍حتی برای چند تا از دوستاشون به خواستگاری می رفتیم😍🌹✌️🏻ودوست داشت دراین امر خیر واسطه بشه : بعد از شهادتشون یکی از همکارشون رفت خواستگاری😍ولی بخاطر مدافع حرم بودند جواب منفی شنید😭💔😔 شهید صحرایی به خواب دختر خانم رفت:☺️😍 دوستم پسر خوبی چرا بهش جواب رد دادید😔💔 قرار نیست که هرکس مدافع حرم شد شهید بشه☺️🕊 واینطوری شد که بعد شهادت هم واسطه امر خیر می شدند...❤️😊 👤راوی:همسر شهید روح الله صحرایی ...❤️@yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌷بسم الرب الرقیه اوایل محرم سال 92 مجموعه ای از خواهران قرآنی شرق تهران،اومدن معراج شهدا... . تا شهدای تازه شده رو زیارت کنن و از بنده هم دعوت کردن تا برای خواهران روایتگری کنم؛ شهدا اون روز خیلی تحویلشون گرفتن! . بعد از اتمام مراسم، مسئول شون بهم گفت: "یکی از خواهران ما دیشب دیده در مراسمی شرکت کرده و بعد از مراسم، جوانی دنبالش آمده و صداش کرده و گفته: من از این به بعد تو هستم! . خواهر با تعجب سوال کرده شما کی هستید؟ مرد جوان گفته من "محمد منتظری" هستم... . امروز که آمدیم معراج، دیدیم همه شهدا هستند؛ الا که بر بالای همه شهدا قرار داشت!! و روی تابوتش نوشته شده بود: . و دیگه اون خواهر تو حال خودش نیست..." . روایت: حاج جواد تاجیک . ...💚@yadeShohadaa
السلام علیک یا اباعبدالله💔 پیاده روی مجازی 🚩🚩 باکلیک بر روی لینک آبی زیر به صورت مجازی درسرزمین عشق و عاشقی قرار بگیرید لازم به ذکر است که تصاویربه صورت سه بعدی بوده وبا کلیک بر روی علامت قرمز که درهرتصویرمشاهده میشود به حرکت خود ادامه داده تا وارد کربلا ونقطه ی پایانی سفرشوید. التماس دعا🤲🏻👇👇 http://haram360.ir/ ....💔 💔.....
🌹شهدا دست مارو هم بگیرید😭 🤲💔 ‌...🕊 🕊....
شهید ابوالفضل صبوری 🌷بسم الرب العباس... یه بنده خدایی تو گروه ختم صلوات بودیم☺️ وقتی بهش گفتم پدرم شهید😔🕊🌹 شده گفت برای باباتون نماز میخونم و نماز قضا می گفت یه شب وقتی نماز برای پدرت خوندم باگریه توسل کردم🙏😭 بهش و گفتم مشکل مالی من حل بشه و بعد خوابیدم .😭😔💔 صبح بهم تماس گرفتن و گفتن فلانی بیا موسسه قرآنی و کلاس قرآن بذار کار کن و حقوق بگیر😍😍😍 هنوز 24ساعت نگذشته بود که حاجت گرفت 😊 خیلی خوشحال بود 😍 و این خبر رو بهم داد منم از خوشحالی به چند نفر گفتم 😊 و یه بزرگواری گفت میخواستم برم خادمی شهدا غرب که نشد😔💔 اگه پدرت حاجت منو بده براش تو شهر مراسم میگیرم گفتم ان شاءالله حل میشه 😍 روز بعد دم غروب اس ام اس اومد بهم گفت سوار ماشین شدم دارم میرم برای خادمی 😭😭😭😔😍 گفت خادمی من جور شد پدرت حاجت منو داد😍 همچنان مونده بودم تو کار پدر آخه هنوز یک روز کامل نگذشته که این دو نفر حاجت گرفتن.... -دختر شهید صبوری ...❤️@yadeShohadaa
1_493337999.mp3
15.17M
📝داستان تشرف 🌹داستان تشرف آقای محمد علی برهانی فریدنی وتوصیه امام عصر (عج) به کمک به فقرا و نیازمندان در حد توان 🎙 ...💚@yadeShohadaa
شهید💔 🌹 وقتی برنامه امتحانی ثلث دوم رو به بچه هادادن وخواستن پدرشون امضاکنن، زهراصالحی غم دلش گرفت!😔 آخه باباش شهید شده بود، وقتی ناراحت میره خونه با دل شکسته به خواب میره وپدر رو توی خواب میبینه...😍 بابا ازش میخواد که برگه شو بیاره تاامضا کنه و زهرا اینکار رو میکنه وقتی ازخواب بیدار میشه و برگه امتحانیشو میبینه متوجه میشه که بابا روی کارنامه نوشته: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی»📝 همان موقع کارنامه را به آیت الله خزعلی میدهند تابرای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگرببرد. علمای آن زمان (مرحومین آیات عظام مرعشی نجفی وگلپایگانی) صحت ماجرا را میکنند وکارنامه به رویت حضرت امام(ره) نیزمیرسد. اداره آگاهی تهران نیزپس از بررسی اعلام میکند امضا مربوط به خودشهیدمجتبی صالحی است اماجوهرخودکاری که امضارا زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد😭 خصلت مردمی بودن شهید، این موضوع راخیلی سریع بین مردم پخش کرد وامروز مردم بارفتن به موزه شهدا ودیدن آن کارنامه امضاشده، شهید را بهتر میشناسند و به یکدیگر معرفی میکنند. ...❤️@yadeShohadaa