#رسم_خوبان
همراه با آقا اسماعیل
از سه راه خرمشهر به سمت خط
در حرکت بودیم ...
خودروی ما یک استیشن کولردار بود
چندنفر از بسیجیها به محض دیدن استیشن، دست بلند کردند. من هم مشتاقانه پا روی ترمز نهادم و آنها را سوار کردم.
یکیاز آنان ، همین که سوار شد و هوایِ خنکِ داخل را احساس کرد ، با لحن خاصی گفت: «واای ، شما چه جای خنکی نشسته اید!»
آقا اسماعیل با شنیدن این جمله
در خود فرو رفت و چیزی نگفت
ولی وقتی آنان پیاده شدند
به کولر اشاره کرد و گفت:
«خاموشش کن!»
بعد آن روز ...
دیگر سوار خودروی کولر دار نشد و
به تردد با یک ماشین آمبولانس قناعت کرد!
روزی در آمبولانس سر صحبت را باز کرد و
گفت : « من چون فرمانده هستم خودرویِ
کولردار سوار شوم و بچه بسیجیها
در هوای گرم به سر ببرند ؟! »
نگه جهان نوردی ، قدمی ز خود برون آ
که زخویش اگر گذشتی، همهجا رسیده باشی
📚 بدرقه ماه ص ۸۰
🌷 #شهید_سرلشکر_اسماعیل_دقایقی
#فرمانده_قهرمان_تیپ۹بدر 🌷
🍃🌹
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
#پیغام_شهید
📌واقعا بعضی عکسها رو نمیشه چیزی واسش نوشت فقط #نگاه_کن و پیغام رو دریافت کن📥
📌کدوم یکیمون حاضریم واسه امام زمان و رهبرمون اینجوری فدا بشیم⁉️ "بِینی و بین الله" #خالصانه برای خدا
#عکس_باز_شود👆
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
رتبه ۴ نانو در دنیا.
رتبه ۱۵هوش مصنوعی.
جزو ۸ کشور برخوردار از چرخه کامل سوخت هسته ای
رتبه ۱۷ پزشکی .
رتبه ۱۴ قدرت نظامی(بالاتر از رژیم اشغالگر و سعودی)
کسی که به سرزمین ایران عزیزم، میگه جهان سوم اسمش چیه؟
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت منتشر نشده از شهید حسن باقری در مورد خلیج فارس...
اگر آنها 30 سال برنامهریزی میکنند ما باید 300 سال برنامهریزی کنیم.
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 "سخنان ممنوعه شهید بهشتی در ایران"
به راستی ما شهید بهشتیها را از دست دادیم و گرفتار روحانیها شدیم...
══════🇮🇷═════
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ بررسی دیدگاه استاد شهید آیت الله مطهّری، در مورد حضرت رقیّه (سلام الله علیها)
🎙استاد آیت الله وفسی
#نشر_حداکثری
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
#خاطرات
💢ماجرای خواندنی مقاومت حماسه آمیز شهید احمد کاظمی در عملیات رمضان
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
یاد یاران
#خاطرات 💢ماجرای خواندنی مقاومت حماسه آمیز شهید احمد کاظمی در عملیات رمضان سروش https://sapp.ir/y
#خاطرات
💢ماجرای خواندنی مقاومت حماسه آمیز شهید احمد کاظمی در عملیات رمضان
در عملیات رمضان «احمد کاظمی» فرمانده تیپ ۸ نجف که شب سخت و طاقت فرسایی را پشت سر گذاشته بود، و در این محور علاوه بر شکستن خط دشمن و پیشروی تا عمق ۱۰ کیلومتری منطقه دشمن مسئولیت تامین چپ منطقه عملیات نیز به عهده وی بود، لذا در تلاش بود که این صد متر خاکریز را به هم وصل کند
برادر کاظمی چند نفر راننده نفربر، لودر و بولدوزر داوطلب شهادت از میان بچههای تیپ را انتخاب کرد. او به راننده نفربرها مأموریت داده بود تا در حدفاصل یک صدمتر باقی مانده خاکریز، در مقابل دید دشمن به چپ و راست بروند و گرد و خاک به پا کنند تا دشمن نتواند این رخنه را به خوبی تشخیص داده و دستگاههای مهندسی را هدف قرار دهد.
علاوه بر این در دو طرف خاکریز چند دستگاه تانک و توپ ۶۰۱ و چندین قبضه تیربار مستقر کرده بود تا پاسخ آتش دشمن را بدهند خودش هم بلندگویی دست گرفته و بدون ترس در وسط این یک صد متر به چپ و راست حرکت می کرد ، در حالی که گاهی دعای فرج می خواند و گاهی به دستگاهها دستور می داد خاک کنند.
او علی الدوام قدم می زد و دعا می خواند، می گفت: «نفربر خاک کن، لودر بیل بزن، بیلتو بالا بیاور، بالاتر، بارک الله لودر! آفرین لودرچی! نفربر خاک کن، نفربر خاک کن تانکها شلیک کنند دیده بان به توپخانه بگو جواب آتش دشمن را بدهند تیرچیها شلیک کنند اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن العسکری.»
تمامی این کارها در جلو دید دشمن صورت می گرفت. نفربرها، لودرها فرمانده تیپ و نیروهای رزمنده همه و همه در زیر آتش شدید و دید تیرمستقیم دشمن این فعالیتها را انجام می دادند؛ همه سینه به سینه تانکهای دشمن جسورانه در فکر ادامه کار و تکمیل خاک ریز بودند، صحنه غریبی بود، تصویر کاملی از شوق و خدمت به اسلام و ایثار و اوج فداکاری بود. …
در این حین راننده لودر از فرط خستگی از حال رفت و به پایین افتاد. بچهها فوراً دور و برش را گرفتند، آبی به صورتش زدند. شهید ردانی پور نیز که در آن جا حضور داشت سریعاً به بالینش رفت و او را تشویق کرد و از زحمات او قدردانی نمود، احمد کاظمی فرمانده تیپ ۸ نجف سر و صورتش را بوسید و چون نیرویی برای جایگزینی وی وجود نداشت ناچار دوباره برخواست و کار را ادامه داد.
چند دقیقه بعد یک گلوله توپ به کنار دستگاه لودر خورده و آن را به آتش کشید. راننده لودر نیز زخمی شده و به عقب منتقل شد.
در همین لحظات چند دستگاه مهندسی با راننده از راه رسیدند و با وجود شهید شدن چند نفر، خاکریزها به هم وصل شد و نزدیکیهای ظهر کار تمام شد.
در حقیقت خاک ریزی را که تقریباً ده کیلومتر بود، در طول هشت ساعت شب احداث کرده بودند. در طول روز که دشمن به مقابله برخواسته بود، یک صد متر باقی مانده را حدوداً در طول پنج ساعت ایجاد کردند.
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ روایتی از یک همسنگر
چکار کردی ابراهیم با دل من !!!
بعد ابراهیم، چادرم را دوست دارم ...
بعد ابراهیم، نمازم را دوست دارم ....
راه برای من، از قطعه 26 باز شده ...
هر چیزی که از یک مرد انتظار داشتم را ...
در ابراهیم دیدم... ابراهیم
#پیشنهاد_دانلود👌
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
#مناجات_شهید
♥️🍃مهربانا: اگر مرا به مهربانی خود عفو نکنی چه کنم.
♥️🍃حاجت پذیرا : در کار تو دخالت کردن خطا کردن است ولی این بنده عاصی تو تقاضای بخشش دارد.
♥️🍃بخشایشگرا : دعای این از راه مانده را بپذیر و از گناه این حقیر در گذر که تو عظیم هستی و عفو تو عظیمتر .
♥️🍃خداوندا : در این لحظه که قلم در دست گرفته ام و این مطلب را می نگارم نمیدانم چه به سر من می آید زیرا از سرنوشت خود خبر ندارم .
♥️🍃ولی نعمتا : آرزویم این است که اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد و مماتی ممات محمد وآل محمد خداوندا زندگی مرا زندگی محمد و آل محمد قرار ده و مرگ مرا مرگ در راه محمد و آل او قرار ده .
#شهیدسیدحسین_الهی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
⭕️تازه حقوقش رو گرفته بود، از در سپاه بیرون اومد که دید یک زن بچه بغل، کنار پیادهرو نشسته و گریه میکنه، احمد رفت جلو.
ـ خواهر من! شما چرا ناراحتی؟ چی شده؟ چه کسی شما رو ناراحت کرده؟
ـ شوهرم، من و این بچه صغیر رو توی این شهر گذاشته و رفته تفنگچی کومله شده، به خدا خیلی وقته یک شکم سیر غذا از گلوی من و این بچه پایین نرفته.
احمد تا این حرف رو شنید، بغضش گرفت و بلافاصله دست توی جیب اورکتش کرد و تمام مبلغی رو که چند دقیقه پیش بابت حقوقش گرفته بود، دو دستی طرف آن زن گرفت.
ـ خواهر به خدا من شرمندهام، نمیدونستم شما چنین مشکلی دارید، این پول ناقابل رو بگیرید، هدیه مختصری است، فعلاً امور خودتون رو بگذرونید، نشانیتان رو هم بدهید به برادر دستواره، او مسئول تأمین ارزاق شهر است، بعد از این مواد خوراکی شما را خودش میاره دم در خونهتون به شما تحویل میده.
اون زن خشکش زده بود؛ احمد با التماس پول را به او داد، نشانىاش را هم نوشت و داد به من…
🔻به خدا قسم کم نبودند خانوادههایى در مریوان که احمد خرج آنها را مىداد؛ مىدید حقوق خودش کفاف این کار را نمىدهد، مىرفت از پدرش دستى مىگرفت و مىآورد خرج محرومین مریوان مىکرد. همین طورها بود که همین خانوادههایى که او خرجشان را مىداد، شوهرهاىشان را سَرِ غیرت مىآوردند که شما خجالت نمىکشید؟ اسم خودتان را مىگذارید کُرد؟ دارید با مردى مىجنگید که خرج خورد و خوراک زن و بچههاى شما را مىدهد. به همین خاطر مىدیدیم که راه به راه، ضدانقلاب فریبخورده، گروه گروه مىآمدند و خودشان را به سپاه تسلیم مىکردند.
#حاج_احمد_متوسلیان
#درس_اخلاق
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313