eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
419 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۳ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
°•❤️🌸 پنـدار مـا ایـن اسـت.. کھ مـا مـانـده ایم وشـهدا رفـتھ اند اما حـقیقت آن اسـت کھ زمـان ،ما را باخـود بـرده اسـت وشـهدا ماندھ اند. شـهید سـید مـرتضی آویـنے
👈 پتوی سفید، پشتی قدیمی، موکت ساده، دیوارهای ساده و در نهایت یک لیوان چای برای پذیرایی از مهمان‌ها... لعنت به رسانه‌هایی که نمیزارن مردم ببینن رهبری مثل خودشون زندگی میکنه. @yadvare_shohada_mishkindasht
انا لله و انا الیه راجعون پدر والامقامی که از بهترین سرمایه‌ خویش گذشت و فرزند عزیز خود را درراه خدمت به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی نثار نمود، اسوه‌ ایثار و نمونه‌های برتر استقامت و فداکاری‌ است. پدر شهید اقتدار وحید عزیزی ندای حق را لبیک گفت و به‌سوی معبود خویش شتافت. ضمن عرض تسلیت و همدردی با شما خانواده محترم، از پروردگار متعال علو درجات برای آن عزیز سفرکرده و شکیبایی و صبر جمیل برای بازماندگان مسألت داریم. ان شاء اللّه روح بلند آن مرحوم در بالاترین مراتب بارگاه قدسی با سالار و سرور شهیدان محشور و همجوار گردد. صلوات و فاتحه ای نثار روح مرحوم قرائت فرمایید. ستاد یادواره شهدای شهر مشکین دشت @yadvare_shohada_mishkindasht
سالگرد شهادت شهید حسین خسرویان بخشی اززندگی نامه شهید شهید حسین خسرویان در تاریخ هشتم مرداد ماه سال یکهزار و سیصد و چهل و چهاردر خانواده ای متدین و مستضعف در یکی از روستاهای بیجار دیده به جهان گشود .پدرش نصرالله و مادرش دردانه نام داشت .دوران تحصیل را با موفقیتهای پی در پی پشت سرنهاد و با تشکیل بسیج به عضویت بسیج و پایگاههای مقاومت سطح شهر در آمد . شهید خسرویان دوران تابستان را با کار کردن و نقاشی مدارس و اماکن دیگر می گذراند.شهید در آخرین توصیه به خانواده اش تأکید می کند که اگر شهید شدم و به یاد من افتادید نماز بخوانید تا دلهایتان آرامش یابد و ارتباط دوستی مسیر زندگی او را به جایی کشید که سال چهارم دبیرستان را با تمام شور و التهابش رها نمود و پای در رکاب پیر عشق خمینی کبیر نهاد. سالها پیش حماسه ای در فکه جلوه گر شد که تاریخ خونین کربلا را به تصویر کشید.جانبازی و اسارت و شهادت شهید خسرویان یکی از خیل کاروانیان کربلا بود که در این خاک معطر و مطهر در عملیات والفجر مقدماتی به آغوش محبوب پر کشید و عطر پیکرش سالهای سال از خاک فکه به مشام می رسید و پس از عمری غریبی ، بی نشانی خداوند اراده فرمود تاپیکر مطهر ایشان و پنج تن از همرزمانش در طول مدت 14 سال در منطقه عملیاتی توسط گروه تحقیق و تفحص شهداء شناسایی وپیکر مطهرش بهمراه 6 شهید دیگر به وطن بازگشت روحش شاد و یادش گرامی @yadvare_shohada_mishkindasht
•|🇮🇷|• *تغییر عکسهای پرو فایل ها به پرچم جمهوری. اسلامی ایران از امشب به مدت ۴۸ ساعت.* *📢 همگی با هم همنوا با رهبر عزیزمان که فرمودند امسال بر سر در هر خانه پرچم بزنیم، اکنون در همه گروه ها، کانال ها و پروفایلهای شخصی این کار را انجام می دهیم.📢* ۲۲بهمن_مبآرک_بآد🌷🍃 @yadvare_shohada_mishkindasht
شهید حسبن خسرویان یکی از ان ۱۳ نفر دانش اموزی که به منشور دفاع از وطن با مراجعه به سپاه بیجار درخواست اعزام به جبهه را مطرح می‌کنند که بدلیل سن کم مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد؛ گروه تصمیم می‌گیرد خود اقدام کند. مینی بوسی را اجاره کرده و به یزد می‌روند و در آنجا موفق به اعزام می‌شوند در عملیات والفجر مقدماتی این گروه در جنگ حضور می‌یابند که در آن عملیات 6 نفر شهید، یک نفر جانباز و 6 نفر به اسارت در می‌آیند که در اسارت نیز با شهید ابو ترابی مأنوس می‌شوند. @yadvare_shohada_mishkindasht
1_197781044.mp3
6.54M
🎧 پهنای اروندت؛ سلام... 🎙 با صدای حامد طاها 🇮🇷 @yadvare_shohada_mishkindasht
شهید حسین خسرویان شهید در آخرین توصیه به خانواده اش تأکید می کند که اگر شهید شدم و به یاد من افتادید نماز بخوانید تا دلهایتان آرامش یابد... @yadvare_shohada_mishkindasht
🔴🔶گلبانگ تکبیر «الله اکبر» و مراسم نور افشانی در مشکین دشت ✅ به شکرانه ۴۲ سال عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران ⏰ ۲۱ بهمن ۹۹، ساعت ۲۱ 📍در جوار گلزار شهدای گمنام شهر مشکین دشت 🔸 @khabarbasiijmeshkindasht 💠خبرگزاری بسیج مشکین دشت💠
🦋sヅᶻ🦋: ‏‎ یعنے هیچ قدرتے بالاتر از قدرت خدا نیست، و با همین شعار توانستیم همه قدرت‌های پوشالے را کنار بزنیم. @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حضور رئیس قوه‎قضائیه در محل ترور سردار سلیمانی 🔹آیت‎الله رئیسی: شهادت فرماندهان مقاومت بی‎پاسخ نخواهد ماند. این دو شهید بزرگوار، قهرمانان امت اسلامی و بشریت‎اند. @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🇮🇷 "الله اکبر" در سراسر ایران طنین انداز شد 🇮🇷 🔹سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران مبارک باد ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
را نکشتند حاج قاسم را کاشتند هزاران حاج قاسم در می آید. مبارک🇮🇷
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده 🌷شهیداکبرشیری 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺 @yadvare_shohada_mishkindasht
🍃🌸 🌸🍃 95 ڪلام حق امروز هدیہ به روح:شهیداکبرشیری @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا می جنگم؟_081269142736.pdf
476.5K
🌹نامه_منتشرنشده_سردار_سلیمانی_به_فرزندش.pdf @yadvare_shohada_mishkindasht
(ص) عـشـق‌بہ‌وطن‌نشـانگـرایـمان‌است .🇮🇷 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴گفتگوی شنیدنی جانبازی که با داشتن یک پا و تنهایی به راهپیمایی آمده است... متفاوت @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این حرم رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... @yadvare_shohada_meshkindasht
. 🌹 رمان بر اساس حوادث حقیقی از زمستان ۸۹ تا پاییز ۹۵ در و با اشاره به گوشه‌ای از رشادت‌های مدافعان حرم به‌ویژه سپهبد شهید و سردار شهید در بستر داستانی عاشقانه روایت شد. ❤️ هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم صلوات... @yadvare_shohada_meshkindasht
همزاد كویرم تب باران دارم در سینه دلی شكسته پنهان دارم در دفتر خاطرات من بنویسید من هر چه كه دارم از شهیدان دارم 🌷شهیدحسین یاوری 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺 @yadvare_shohada_meshkindasht