eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
419 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۳ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند هردست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند @yadvare_shohada_mishkindasht
🔸 تصویر دیده نشده از شهید فخری زاده در دوران دفاع مقدس 🔹️ این تصویر پس از عملیات رمضان در سال ۶۱ گرفته شده است. 🔹️ شهید محسن فخری زاده متولد استان قم و رزمنده‌ی تیپ ۱۷ علی ابن ابی طالب بود. @yadvare_shohada_mishkindasht
🌹شهادت جودوکار ایرانی همراه با شهید محسن فخری زاده ♦️حامد اصغری، محافظ جوان محسن فخری زاده ، دانشمند برجسته صنایع دفاعی کشور، که در تاریخ هفتم آذرماه در کنار او با حمله مهاجمان تروریستی به شهادت رسید، از ورزشکاران رشته جودو بود. @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت‌های مهم شهید فخری زاده پس از شهادت حاج قاسم ما چه باید بکنیم؟ اگر اشک می‌ریزیم برای حاج قاسم و لباس سیاه می‌پوشیم، باید در عمل نشون بدیم. بیایید با هم میثاق ببندیم که راه حاج قاسم رو در زمین خودمون ادامه بدیم. در همین جا باید مدافع حریم ولایت باشیم... @yadvare_shohada_mishkindasht
تازه اومده بود جبهه یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید: وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟ اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده خدا تازه وارده شروع کرد به توضیح دادن: اولاْ باید وضو داشته باشی بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی: اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین بنده خدا با تمام وجود گوش میداد ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت: اخوی غریب گیر آوردی؟ @yadvare_shohada_mishkindasht
🔻واکسن کرونای «شهید فخری‌زاده» به مرحله آزمایش‌های انسانی رسید 🔸زالی، رئیس ستاد کرونا در تهران میگه پروژه ساخت واکسن کرونای «شهید فخری‌زاده» به مرحله آزمایش‌های انسانی رسیده. اولین کیت ایرانی تشخیص کرونا که از نظر کیفی و فناوری در سطح استانداردهای روز دنیا قرار داره هم در مجموعه این شهید تولید شد @yadvare_shohada_mishkindasht
✍️ 💠 انگار گناه و رافضی بودن با هیچ آبی از دامنم پاک نمی‌شد که خودش را عقب کشید و خواست در را ببندد که سعد با دستش در را گرفت و گله کرد :«من قبلاً با ولید حرف زدم!» و او با لحنی چندش‌آور پرخاش کرد :«هر وقت این رو طلاق دادی، برگرد!» در را طوری به هم کوبید که حس کردم اگر می‌شد سر این ایرانی را با همین ضرب به زمین می‌کوبید. نگاهم به در بسته ماند و در همین اولین قدم، از پشیمان شده بودم که لبم لرزید و اشکم تا روی زمین چکید. 💠 سعد زیر لب به ولید ناسزا می‌گفت و من نمی‌دانستم چرا در ایام آواره اینجا شده‌ایم که سرم را بالا گرفتم و با گریه اعتراض کردم :«این ولید کیه که تو به امیدش اومدی اینجا؟ چرا منو نمی‌بری خونه خودتون؟ این چرا از من بدش اومد؟» صورت سفید سعد در آفتاب بعد از ظهر گل انداخته و بیشتر از عصبانیت سرخ شده بود و انگار او هم مرا مقصر می‌دانست که به‌جای دلداری با صدایی خفه توبیخم کرد :«چون ولید بهش گفته بود زن من ایرانیه، فهمید هستی! اینام وهابی هستن و شیعه رو می‌دونن!» 💠 از روز نخست می‌دانستم سعد است، او هم از من باخبر بود و برای هیچکدام این تفاوت مطرح نبود که اصلاً پابند نبودیم و تنها برای آزادی و انسانیت مبارزه می‌کردیم. حالا باور نمی‌کردم وقتی برای آزادی به این کشور آمده‌ام به جرم مذهبی که خودم هم قبولش ندارم، تحریم شوم که حیرت‌زده پرسیدم :«تو چرا با همچین آدم‌های احمقی کار می‌کنی؟» و جواب سوالم در آستینش بود که با پوزخندی سادگی‌ام را به تمسخر گرفت :«ما با اینا همکاری نمی‌کنیم! ما فقط از این احمق‌ها استفاده می‌کنیم!» 💠 همهمه جمعیت از خیابان اصلی به گوشم می‌رسید و همین هیاهو شاهد ادعای سعد بود که باز خندید و گفت :«همین احمق‌ها چند روز پیش کاخ دادگستری و کلی ماشین دولتی رو آتیش زدن تا استاندار عوض بشه!» سپس به چشمانم دقیق شد و با همان رنگ نیرنگی که در نگاهش پیدا بود، خبر داد :«فقط سه روز بعد استاندار عوض شد! این یعنی ما با همین احمق‌های وحشی می‌تونیم حکومت رو به زانو دربیاریم!» 💠 او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم تمام شب‌هایی که خانه نوعروسانه‌ام را با دنیایی از سلیقه برای عید مهیا می‌کردم و او فقط در شبکه‌های و می‌چرخید، چه خوابی برای نوروزمان می‌دیده که دیگر این بود، نه مبارزه! ترسیده بودم، از نگاه مرد که تشنه به خونم بود، از بوی دود، از فریاد اعتراض مردم و شهری که دیگر شبیه جهنم شده بود و مقابل چشمانش به التماس افتادم :«بیا برگردیم سعد! من می‌ترسم!» در گرمای هوا و در برابر اشک مظلومانه‌ام صورتش از عرق پُر شده و نمی‌خواست به رخم بکشد با پای خودم به این معرکه آمدم که با درماندگی نگاهم کرد و شاید اگر آن تماس برقرار نمی‌شد به هوای هم که شده برمی‌گشت. از پشت تلفن نسخه جدیدی برایش پیچیدند که چمدان را از روی زمین بلند کرد و دیگر گریه‌هایم فراموشش شد که به سمت خیابان به راه افتاد. 💠 قدم‌هایم را دنبالش می‌کشیدم و هنوز سوالم بی‌پاسخ مانده بود که پرسیدم :«چرا نمیریم خونه خودتون؟» به سمتم چرخید و در شلوغی شهر عربده کشید تا دروغش را بهتر بشنوم :«خونواده من زندگی می‌کنن! من بهت دروغ گفتم چون باید می‌اومدیم !» باورم نمی‌شد مردی که بودم فریبم دهد و او نمی‌فهمید چه بلایی سر دلم آورده که برایم خط و نشان کشید :«امشب میریم مسجد می‌مونیم تا صبح!» دیگر در نگاهش ردّی از نمی‌دیدم که قلبم یخ زد و لحنم هم مثل دلم لرزید :«من می‌خوام برگردم!» 💠 چند قدم بین‌مان فاصله نبود و همین فاصله را به سمتم دوید تا با تمام قدرت به صورتم سیلی بزند که تعادلم به هم خورد، با پهلو به زمین افتادم و ظاهراً سیلی زمین محکم‌تر بود که لبم از تیزی دندانم پاره شد. طعم گرم را در دهانم حس می‌کردم و سردی نگاه سعد سخت‌تر بود که از هر دو چشم پشیمانم اشک فواره زد. صدای را می‌شنیدم، در خیابان اصلی آتش از ساختمانی شعله می‌کشید و از پشت شیشه گریه می‌دیدم جمعیت به داخل کوچه می‌دوند و مثل کودکی از ترس به زمین چسبیده بودم. 💠 سعد دستم را کشید تا بلندم کند و هنوز از زمین جدا نشده، شانه‌ام آتش گرفت و با صورت به زمین خوردم. حجم خون از بدنم روی زمین می‌رفت و طوری شانه‌ام را شکافته بود که از شدت درد ضجه می‌زدم... @yadvare_shohada_mishkindasht
خنده هایت را بگذار در آغوش صبـــح وقتی تمام هـوا از عطــر نفسـت پُــر می شـود . . . ‌ 🌷شهيد غلام حسین صفر ابادی🌷 @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناگفته‌های بغض آلود فرزند شهید فخری‌زاده از لحظه ترور پدر: 🔹 من در محل حادثه حضور نداشتم اما خودم را به آنجا رساندم. 🔹 این حادثه نه تنها ترور که یک جنگ تمام عیار بود. 🔹 پدر لحظه آخر در آغوش مادر بودند. 🔹 برای خاکسپاری پدر منتظر تصمیم مسئولان هستیم. @yadvare_shohada_mishkindasht
26.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۴ مسابقه 🌹قهرمان من🌹 انشاء نویسی با موضوع شهید حاج قاسم سلیمانی به همراه عکس های ناب از شهید بزرگوار مسابقه ویژه دانش آموزان برای اطلاعات بیشتر به کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت در تلگرام و ایتا مراجعه نمایید. @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹دانشمندی را بیخ گوش‌مان کردند.. 🔸که مبدأ پدافند هسته‌ای در کشور بود.. 🔸که شناسایی پرنده‌های دشمن از طریق غیر رادار، از نوآوری‌های او بود.. 🔸که استفاده از لیزر در پدافند هوایی ایده او بود.. 🔸که کیت تشخیص کرونا را تولید و فاز اول آزمایش انسانی واکسن را او عملیاتی کرد... چقدر غریب بود! چقدر غریب....💔😔 @yadvare_shohada_mishkindasht
🌹محل تدفین شهید فخری زاده - امام زاده صالح @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کاروان همراهان و حافظت اسحاق جهانگيری در سفر به شيراز "مسّـــــأفِرٌ" 🔻واقعا کسی هم به ترور اینها فکر میکند؟! @yadvare_shohada_mishkindasht
بچه وروجک یکی میگفت: پسرم اینقدر بی تابی کرد تا بالاخره برای ۳ روز بردمش جبهه وروجک خیلی هم کنجکاو بود و هی سوال میکرد: بابا چرا این آقا یه پا نداره؟ بابا این آقاسلمونی نمیره این قدر ریش داره ؟ بابا این تفنگ گندهه اسمش چیه ؟ بابا چرااین تانکها چرخ ندارند؟ تا اینکه یه روز برخوردیم به یه بنده خدا که مثل بلال حبشی سیاه بود.به شب گفته بود در نیا من هستم . پسرم پرسید بابا مگه تو نگفتی همه رزمنده ها نورانین؟ گفتم چرا پسرم! پرسید پس چرا این آقا این قدر سیاهه؟ منم کم نیاوردم و گفتم : باباجون اون از بس نورانی بوده صورتش سوخته،فهمیدی؟ @yadvare_shohada_mishkindasht
4_5920350347221534831.mp3
10.77M
💠 فخر ایران ... تقدیم به روح بلند دانشمند دفاعی و هسته‌ای، شهید دکتر 🎙 بانوای: 🔺 شاعران: محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور @yadvare_shohada_mishkindasht
مجموعه فقط برای خدا خاطراتی از سردار قاسم سلیمانی @yadvare_shohada_mishkindasht