🌱یوسف با حالت بغض گفت:
میدونی اون شهیدی که موقع شهادت تنش پارهپاره میشه یعنی خدا خیلی عاشقشه💕
🌱یوسف
شاه رگش پاره شد...
دست چپش، پهلوی چپش...
وقتِ شهادت یازهرایی گفت و رفت...😔
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد🌷
شهادت: سال ۱۳۹۰ ارتفاعات جاسوسان
در درگیری با گروهک تروریستی پژاک
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏯ زمینه احساسی
🍃عشق بی تکراری
🍃عزت بی پایان
🎤 محمدحسین پویانفر
🌱بسیار زیبا
#امام_حسین
#ما_ملت_امام_حسینیمـ
#عاشــــورایی_میمانیمـ
▪️ با دیدن امام آرام شدیم
🔹اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار یک بمب است.
🔺سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند. ما که هیجان زده و از طرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش کردیم.
📚راوی: عاطفه اشراقی | پا به پای آفتاب (جدید)، ج ۱، ص ۳۳۱
📌 دعا خوبه، اما تو فرق میکنی!
▪️ شما به کسانی که در هنگام لشکرکشی دشمن، بجای کمک به امام زمانشان، تنها برای او دعا میکنند و در هنگام کشته شدن او، گریه و زاری میکنند، چه میگویید؟
▫️ بگذارید اول آنها توجیهشان را بگویند. آنها میگفتند ما چون عمیقاً دعا کردیم، لازم نبود عمل دیگری انجام دهیم.
▪️ آیا در شرایط حساسِ کربلا، بیعملی و فقط دعا کردن کار درستی بود؟ دعا خوب است اما بعنوان مکمل در کنار باقی کارهایمان و یا در زمانی که قدرت انجام کاری جز دعا را نداریم، نه به تنهایی و نه در زمانی که سرنوشت ما در گرو همت و تلاشمان است.
▫️ خدا در آیه ۱۱ سوره رعد میفرماید: «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خودِ آن قوم حالشان را تغییر دهند.»
▪️ در زمانیکه دشمن به شدت بر ضد امام زمان کار کرده و شُبهه درست میکند، دعا کردن به تنهایی کافی نیست. اگر امروز وارد میدانِ عمل نشویم و دلمان را به دعا کردنهایمان خوش کنیم، چگونه میتوانیم در هنگام ظهور، همچون شهیدانِ کربلا جان خود را تقدیم امام زمانمان کنیم؟
📎 #توجیه_المسائل_کربلا
✅خاطره رهبر انقلاب در مورد نداشتن شام و بی پولی
✍رهبر انقلاب: من شبهایی را از کودکی بیاد می آورم که در منزل شام نداشتیم و مادر با پول خوردی که بعضی از وقتها مادربزرگم به من یا یکی از برادران و خواهرم میداد قدری کشمش یا شیر میخرید تا با نان بخوریم ، بارها اتفاق می افتاد که وقتی برگشته بودیم خانه، مادرم پول های مارا گرفته بود و کشمش خریده بود و شب نان و کشمش میخوردیم . یا گاهی آن پول هارا میگرفت و شیر میخرید، نان و شیر میخوردیم. خیلی وقتها اتفاق می افتاد که ما شام شب نداشتیم.
📚کتاب شرح اسم صفحه۴۶