🔻آشتی سعودیها با یهودیت و همجنسگرایی
به گزارش یک اندیشکده صهیونیستی، عربستان سعودی محتواهایی که حاوی حس تنفر از یهودیها، مسیحیان یا همجنسگرایان بوده را از کتب درسی خود حذف کرده است.
🔸مطالب ضد یهودی مبنی بر اینکه «نیروهای صهیونیستی» جهان را اداره میکنند و در نظر دارند قلمروی اسرائیل را از رود نیل تا رود فرات گسترش دهند، دیگر در متون کتابهای درسی عربستان وجود نخواهد داشت./فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تُف به غیرت مسئولین!
خاک بر سر سازمان تبلیغات اسلامی!
🎥🔥گفتگوی جنسی و شرم آور زن فاسد و پسر ۱۴ ساله در اینستاگرام و فریادهای جنجالی پورآقایی بر سر مسئولین و نهاد های مختلف...
#کروناهراسی #نفوذ
🔷پوتین: قرهباغ متعلق به جمهوری آذربایجان است
«ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه در نشست خبری سالانه با خبرنگاران داخلی و خارجی در مسکو:
🔸بحران در قرهباغ سالها ادامه داشت و علت تشدید تنشهای اخیر در این منطقه به دخالتهای خارجی مربوط نیست.
🔸قرهباغ و مناطق پیرامون آن با استناد به قوانین بینالمللی متعلق به جمهوری آذربایجان است.
🔸افزایش نیروهای حافظ صلح روسیه در منطقه قرهباغ امکانپذیر است ولی فقط با موافقت همه طرفهای درگیر در بحران این منطقه.
هدایت شده از کانال شهدایی یاد یاران
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش احمد هست🥰✋
*شهیدی که به احترام آقا امام زمان(عج) سرش را در قبر خم کرد*💚
*شهید احمد خادم الحسینی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۳۲
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۲ / ۱۳۶۱
محل تولد: شیراز
محل شهادت: خرمشهر
🌹دوست← حجت الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مىکرد: *شب قبل که براى نماز شب برخاستم📿مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم*🌷«قرار بود شهید خادم الحسینی را به خاک بسپاریم»🕊️ *وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم*🌷 و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم‼️ وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم *به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم💚 مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد🌷چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد‼️به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت*‼️در آن لحظه وقتى احساس کردم حضرت صاحب الزمان(عج) در موقع تدفين حضور یافته است💚 حالم منقلب شد *و نتوانستم با مشاهده این صحنه عجيب و غيرمنتظره ادامه دهم*🥀و ادامه تلقین را به دیگری سپردم🥀 *احمد به علت اصابت ترکش گلوله تانک*🥀🖤 به شهادت رسیده بود🕊️🕋
*برگرفته از کتاب لحظههای آسمانی*👆
*شهید احمد خادم الحسینی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردو، نطنز و بند ۵ برجام
رهبرانقلاب درباره تاسیسات هسته ای چه گفته بودند؟
پ:ن:بند ۵ برجام این اجازه را بهشون داده برای خرابکاری اخیر در نطنز
چرا باید همچنین امتیازی به دشمن داد؟!حالا چنین امتیازی داده شد کو نتیجه اش؟
سید کاظم علاقه شدیدی به مطالعه کتاب داشت، از سن شانزده سالگی برایش از قم مجلات مذهبی میفرستادند. او با تشکیل کتابخانه کوچکی به نام «حر» بسیاری از کتابهای مذهبی ممنوعه (از نظر نظام شاهنشاهی) مانند کتاب حکومت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رساله ایشان را همراه زندگینامه ائمه اطهار (ع) و ... جمعآوری کرده و در اختیار جوانان قرار میداد. در این دوران عوامل ساواک به وی مشکوک شده و به منزلشان یورش بردند و دستگیر شد.
شهید کاظمی علاقه خاصی به روحانیت داشت و در گرگان با بعضی از علمای آن خطه در تماس بود و بیشتر اوقات فراغت خود را در مسجد و حوزه علمیه این شهر میگذراند. در سال 1354 موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. با توجه به وضعیت جسمانی، در همان سال به نظام وظیفه مراجعه و با دریافت معافیت پزشکی از خدمت سربازی معاف شد. سپس جهت کار و آمادگی برای ورود به دانشگاه، به تهران عزیمت کرد. ابتدا دوره کوتاه مدت نقشه کشی ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربیت بدنی استخدام شد.
در این ایام از طریق یکی از دوستان، با تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعالیتهای مخفی دانشجویی شرکت داشت، تا اینکه دومین بار توسط ساواک دستگیر شد و به مدت 10 روز در کمیته ضد خرابکاری نگه داشته شد و مورد اذیت و شکنجه قرار گرفت. او با همه رنجها و مشکلاتی که متحمل شد، با جدیت و پشتکار، موفق به قبولی در کنکور سال 1355 شد، اما به دلیل وجود سوابق در سازمان امنیت، از ادامه تحصیل وی جلوگیری به عمل آمد.
پس از چندی با کمک و تشویق پدرش برای ادامه تحصیل به «آمریکا» رفت و موفق به تحصیل به رشته مهندس مکانیک شد، بعدها از طریق دوستان قدیمیاش به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا راه یافت و در فضای جدید، فعالیتهای سیاسی - مذهبی خود را ادامه داد. با توجه به شرایط خاص خارج از کشور و شکل مبارزه در آنجا، ایشان همزمان با قیام امت اسلامی ایران، در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت میکرد و از هر فرصتی در افشای ماهیت رژیم و پخش اعلامیه و ... بهره میجست.
در جریان اشغال لانه جاسوسی، هنگامی که آمریکای جنایتکار با کمک عوامل داخلیاش برای آزادی گروگانها تلاش میکرد و بیم آن میرفت هر لحظه اتفاقی رخ دهد، این شهید بزرگوار با کمک دانشجویان انجمن اسلامی دانشکده، شبها تا صبح در هوای سرد اطرف جاسوسخانه، بیتوته کرده و رفت و آمدها را تحت نظر داشت.
شهید کاظمی، پس از مراجعت از مأموریت کردستان با تعدادی از برادران جان برکف و مخلص انقلاب و سپاه، واحد اطلاعات را با تشکیلات منسجمی پایه ریزی کرد. در آن زمان مسئولیت تشکیلات گروهکهای چپگرا به عهده ایشان گذاشته شد. او با آشنایی و شناختی که از جریانات فکری و مشی گروهکهای الحادی داشت و جدیت و پشتکاری که در به دست آوردن ترفتندها و تاکتیکهای آنان از خود نشان داد، توانست با توکل به خدا، شیوههای جدید این منحرفین را برای تخدیر افکار جوانان و جدایی آنها از دین و به کارگیریشان در مقابل انقلاب و مردم شناسایی کند. او با افشای چهره واقعی آنها، اذهان افراد فریب خورده را کاملاً روشن و آنان را به دامان اسلام باز میگرداند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوازدهم اسفند سال 1357، تحصیل در خارج کشور را رها کرده و به میهن اسلامی بازگشت و با شور و شعف وصفناپذیری در خدمت انقلاب شکوهمند اسلامی قرار رفت. سید کاظم در فروردین سال 1358 با گذراندن دوره آموزش عمومی سپاه در پادگان امام علی (ع) به عضویت سپاه در آمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اینکه کردستان توسط ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام شد. او در این مأموریت تجربیات ذیقیمتی در ارتباط با کار اطلاعاتی و مبارزه با ضدانقلاب کسب کرد و بعدها با همین تجارب، مسئولیتهای خطیری را به عهده گرفت.
*وصیتنامهاش را همزمان با بمباران مسجد جامع خرمشهر نوشت
کارهایش را روی نظم و انضباط انجام میداد و برای بیتالمال اهمیت و حساسیت خاصی قائل بود. نحوه برخورد و سلوک او با اقوام و دوستان و همکاران باعث شده بود که مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدین خود احترام و محبت وافری داشت و هیچگاه جلوتر از آنها قدم برنمیداشت. بنا به اظهار برادران، ایشان وصیتنامهاش را همزمان با بمباران مسجد جامع خرمشهر نوشت. او همواره به مادرش میگفت "شما باید مانند مادر وهب باشید، اگر من به راه اسلام نرفتم، شیرتان را حلالم نکنید".
بینش سیاسی خوبی داشت و از قدرت تجزیه و تحلیل بالایی برخوردار بود. او اخبار جهان اسلام و دنیا را با دقت دنبال میکرد و نسبت به موقعیت انقلاب اسلامی به خوبی واقف بود. نقش رهبر را به عنوان ناخدای کشتی، خوب میفهمید و به جایگاه و نقش روحانیت معظم در انقلاب آگاه بود. در یک کلام، لحظه لحظه زندگی و حیات او عشق به تبعیت از ولایت بود.
عاقبت سردار رشید سپاه اسلام و فرزند برومند امام روحالله، در سحرگاه دوم شهریور ماه سال 1364 و همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقر(ع)، همراه تعدادی از برادران رزمنده برای بازدید از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلاییه، از طریق آب در حال حرکت بودند که بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سختی مجروح و به درجه رفیع شهادت نایل شد.
سجده بر بال ملائک در مسیر کربلا...
شهید حسینی فرمانده تیپ اطلاعات که در لحظه شهادت کنار او حضور داشت، چنین نقل کرده است "وقتی در داخل قایق، ترکش به سر شهید کاظمی اصابت کرد، از جای خود برخاست و دستها را به سوی آسمان بلند کرد و با خدایش راز و نیاز کرد و لحظهای بعد در کف قایق به سجده رفت و آنگاه شهید شد".
بدین گونه شهید دیگری از تبار حسینیان زمان و از سلاله رسول الله (ص) به صف عاشوراییان پیوست و در محضر حق مأوا گرفت و به فوز ابدی دست یافت.
او به راستي از سربازان گمنام امام زمان(عج) در سپاه بود، نسبت به ائمه اطهار(ع) عشق و علاقه خاصي داشت. زيارت عاشورا را هميشه مي خواند. با قرآن مانوس بود. صبح ها بدون تلاوت قرآن از خانه خارج نمي شد. نسبت به حضرت امام خميني(ره) شناختي عارفانه داشت. به ايشان عشق مي ورزيد و وقتي نام امام را مي بردند، چهره اش برافروخته مي شد.
يکي از مسئولين اوليه ايشان نقل مي کند:
هرگاه به او کاري واگذار مي شد و مي خواستيم از انجام آن مطمئن شويم، مي گفتيم که اين ماموريت قلب امام را شاد مي کند و وقتي خبر آن به حضرتشان برسد تبسم بر لبان ايشان مي نشيند. او خنده اي مي کرد و مي گفت: همه ما فداي يک تبسم امام. و تا پاي جان مي ايستاد و آن کار را به نتيجه مي رساند.
ايشان مانند رودي خروشان و دريايي متلاطم در تکاپو و تلاش و حرکت بود.
اساس جديت او، ايمان، عشق و علاقه به اسلام، انقلاب، امام و مردم مستضعف و مظلوم بود.
شهيد کاظمي فردي خاکي، مردمي، خوش برخورد، متواضع، خودماني، صريح اللهجه، انتقادپذير و در کار و مسئوليت جدي، قاطع، صبور و مقاوم بود. هيچ گاه به واسطه مشکلات، از زير بار مسئوليتها شانه خالي نمي کرد و سعي مي کرد با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
او عموماً به تدبير، راه حل مناسبي جهت رفع موانع پيدا مي کرد. زود از کوره در نمي رفت و کمتر ديده مي شد که عصباني شود، همواره چهره اي خندان و بشاش داشت.
کارهايش را روي نظم و انضباط انجام مي داد و براي بيت المال اهميت و حساسيت خاصي قايل بود.
سید کاظم علاقه خاصی به جبهه و رزمندگان اسلام داشت. در مواقع ضروری خصوصاً هنگام عملیاتها حضوری فعال داشت و برای اینکه از موقعیت مکانی و خطوط دفاعی رزمندگان دقیقاً آگاهی پیدا کند، در خطوط مقدم جبهه حاضر میشد و در مقابل برادرانی که میگفتند نیازی نیست شما به خط بیایید، میگفت "آنچه را انسان با چشم خود ببیند بهتر میتواند تصمیم گیری کند، تا اینکه روی کاغذ برایش توضیح دهند".
سردار شهید «سید کاظم کاظمی» در سال 1336 در بخش «آرادان» شهرستان «گرمسار»، دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی در زادگاهش، در سن شش سالگی به همراه خانواده به شهرستان «گرگان» نقل مکان کردند.
با توجه به نوع کار پدر که به شغل کشاورزی مشغول بود، سید کاظم از همان ابتدا با مشکلات و سختیهای زندگی آشنا شد و از زمانی که خود را شناخت در کمک به خانواده کوتاهی نکرد. او در خانوادهای مؤمن و متقی پرورش یافت و از همان دوران کودکی و نوجوانی، اهمیت خاصی برای ادای فرایض دینی و مذهبی قایل بود. در دوران تحصیل نیز دانشآموزی کوشا، فعال و اهل مطالعه بود.