eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
404 دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
9هزار ویدیو
50 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
این علاقه وتقاضاهای رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یا زهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان ودر هنگام مرخصی دراصفهان برگزار میشد.که این هیئت بعدها به هیئت محبان حضرت زهرا وهیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.ایشان حصرت زهرا (س)علاقه ی وافری داشتند ودرغالب مداحی هایشان ازمصائب ایشان میخوانند.همچنین ایشان وصیت نمودند که بر روی سنگ قبر ایشان بنویسند:یازهرا.ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوان میدادندوقران را بسیارتلاوت می نمودند.همیشه دوساعت قبل از نماز صبح به راز نیاز میپرداختند .
ایشان در جبهه بارها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند. وهربار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند. سرانجام این مجاهد در پنجم اردیبهشت سال شصت وشش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یازهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود:جراحاتی برپهلو و بازو و ترکش ها بی مانند تازیانه برکمر ایشان .
قسمتی از وصیت نامه شهید امشب که قلم بر کاغذ می رانم،ان شاء الله هدفی جز رضای دوست وانجام وظیفه ندارم؛درراه وظایفی که برعهده ام گذاشته شده از ایثار جان و.... هیچ دریغی ندارم. زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید. خدایاشاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک امام عزیز. هم رزمانم سخنی با شمادارم همیشه گفته ام :بسیجی ها سپاهی ها... این لباسی که برتن کرده اید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا(س)پس لیاقت خود را به اثبات برسانید. نظم در امور سرلوحه خود قراردهید . روز به روز بر معنویت وصفای روح خود بیفزایید،نماز شب را وظیفه خود بدانید،حافظی برحدودالهی باشید،در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست ؛در این حرم باید ناپاکی به دور بود. نهایت و اوج محبت فانی شدن در راه معشوق است و من فانی فی الله هستم. همه باید برویم که اناالله و اناالیه راجعون. فقط نحوه ی رفتن مهم است و باچه توشه ای رفتن.
🍃💐🍃💐 💐🍃💐 🍃💐 💐 💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞 و علی الخصوص شهید 🌷 صلوات 🌷‌ ا💐 ا🍃💐 ا💐🍃💐 ا🍃💐🍃💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم فکری به حال این دل رسوا نکردم شرمنده ام آقا، برای دیدن تو این چشم های خشک را دریا نکردم
🌸خوشا آنان که با عزت ز گیتی 🥀بساط خویش برچیدند و رفتند 🌸ز کالاهای این آشفته بازار 🥀شهادت را پسندیدند و رفتند 🌸خوشا آنان که در میزان وجدان 🥀حساب خویش سنجیدند و رفتند درود میفرستم به روان پاک شهدا که بدون ریا و خودنمایی برای این سرزمین جنگیدن.نه معرفت اینا قیمت داره نه بی معرفتی یک عده تمومی........ ۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی🌹
۲۲ اسفند ماه روز بزرگداشت گرامی باد نه نان خواستند و نه نام... درود می‌فرستیم به روان پاک شهدای دفاع مقدس که بدون ریا و خودنمایی برای این سرزمین جنگیدند. نه معرفت اینا قیمت داره نه بی‌معرفتی یک عده تمومی... 🖤روحشان شاد و یادشان گرامی🖤 ◾️
بسم رب الشهداء والصدیقین🌷
شهید مدافع حرم، محافظ سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، هادی طارمی🥀 در سال ۱۳۵۸ در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشدساکن تهران و اصالتاً اهل روستای قمچ‌آباد شهرستان ابهر در استان زنجان حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود. و سال‌ها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی🥀 افتخار حضور داشت. یکی از برادرانش در سال ۶۲ و در عملیات خیبر به شهادت 🥀رسیدند. برادرش شهید جواد طارمی🥀 سال ها مفقودالاثر بود. ۱۵ سال بعد که پیکر جواد به کشور بازگشت، تحولات روحی زیادی را در ایشان ایجاد و هدفش را والا کرد. ۹ خواهر و برادر بودند، ۳ تا خواهر و ۶ تا برادر برادرشهید آقا جواد🥀اولین فرزند خانواده شون بود ، شهید هادی🥀 هم فرزند ششم خانواده بود.
متاهل بود سال ۸۴ ازدواج کرد و ۲ فرزند به یادگاردارد محیاو هانیه ۹ ساله و ۴ ساله. از نیروهای ولایی هیات محبان حضرت زهرا(س) 🥀از نمازگزاران مسجد صاحب الزمان (عج) ♡و فعالان پایگاه بسیج شهید شهسواری 🥀منطقه ۱۸ تهران بود که در بیشتر ماموریتهای مهم و خطیر برون مرزی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی🥀 در کشورهای عراق و سوریه وظیفه حفاظت از جان ایشان را بر عهده داشت. قاطع و جسوری بود و بسیار شوخ ارتباطش با خانواده بسیار خوب بود. همیشه به دخترش تاکید داشت که نماز بخونه و حجابش را رعایت کنه و به نماز اول وقت اهمیت بسیاری قائل بود از نوجوانی هم جسور و نترس بود، زیر بار حرف زور نمیرفت.اگر کسی زور می گفت جلویش می ایستاد. در سال ۷۹ که سربازی اش تمام شد وارد سپاه شد. علاقه شدیدی به سپاه داشت و با روحیاتش هم منطبق بود، این شد که به سپاه پیوست. ابتدا در پادگان قدس برای نیروهای عراقی و سوریه که جهت آموزش به ایران میآمدند آموزش نظامی میداد، مدتی به این کار مشغول بودمپ تا سال ۹۰ به سوریه رفت و مدتی در سوریه حاضر بود.🥀
زمانی که خبر شهادت هادی 🥀 را شنیدم ابتدا گفتم إنّا الله وإنّا إليهِ رَاجعُون. گفتم هادی جان شهادتت🥀 مبارک و گفتم از اینکه در کنار سردار بزرگ اسلام سردار سلیمانی شهید🥀 شده ای ناراحت نیستم. سپس گریه کردم.😭
روایت از همسرشهید هادی طارمی🥀: ۱۴ سال پیش با آقاهادی🥀 ازدواج کردم. از همان ابتدا که هادی🥀 را دیدم دل بسته اش شدم، میدانستم در کنار هادی🥀 خوشبخت میشوم. در طول زندگی مشترکمان هادی 🥀هیچوقت ناراحتم نکرد. اصلا شخصیتش طوری بود که نمی توانست کسی را با کارها یا حرفهایش ناراحت کند. همیشه مراقب بود تا کسی از دستش دلخور نشود. هادی امام حسین(ع)🥀 را خوب می شناخت. او از جوانی در این راه قدم گذاشت، اگر چه فردی کم صحبت بود اما بیشتر مرد عمل بود. همه دغدغه‌اش نابودی اسرائیل بود. آرزو داشت روزی نابودی کامل اسرائیل را ببیند. هر بار صحبت از نابودی اسرائیل میشد لبخند بر لب میآورد. آقا هادی🥀 عاشق کارش بود. هر بار که میخواست ماموریت اعزام شود خود را آراسته میکرد و بهترین لباسهایش را میپوشید و با شوق و اشتیاق میرفت. روز سه‌شنبه آخرین باری که رفت هم لباسهای نو پوشیده بود.😭 آقا هادی🥀 راهش را با جان و دل انتخاب کرده بود. هدف او دفاع از اسلام بود و به شغلش به عنوان یک هدف نگاه می کرد. هیچوقت سختیهای کار به چشمش نمی آمد و از سختیها سخن نمیگفت.
روایت از پدرشهید هادی طارمی🥀: هادی🥀 از نوجوانی اهل مسجد بود و هیات می رفت ،اهل نماز بود، اهل غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید😭.بعد از بازگشتش از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش حرم حضرت رقیهچ بوده و حرم حضرت زینب🥀 را هم زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائم🥀ه را زیارت میکرد و به مادرش می گفت که دعایت کردم. هادی 🥀بسیار تودار بود و از ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ سردار سلیمانی 🥀است. هادی🥀، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی🥀 چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی 🥀برقرار شد و هادی 🥀شیفته سردار 🥀شده بود. با سردار سلیمانی🥀 رفت وآمد خانوادگی داشت،سردار همیشه به هادی🥀 می گفت که من و هادی با هم شهید🥀 خواهیم شد. با سردار 🥀بسیار صمیمی بودند. سردار به فرزندان هادی🥀 هم بسیار علاقه مند بود.
روایت از برادر شهید هادی طارمی🥀: وقتی جواد برادر بزرگمان در دوران جنگ شهید🥀 شد هادی ۳ ساله بود و مفهوم چندانی از ایثار و گذشت نداشت. پیکر جواد🥀 بعد از ۱۱ سال بازگشت، هادی ۱۴ ساله شده بود. درست زمان شکل گیری پایه های اخلاقی هادی🥀، دیدن پیکر برادر شهیدمان🥀 تاثیر زیادی در انتخاب هدف هادی که دفاع از اسلام تا شهادت🥀 بود گذاشت.😭 هادی 🥀از نوجوانی در پایگاه بسیج شهید شهسواری🥀 مسجد جامع شادآباد عضو شد. در آخرین دیدارمان که یک هفته قبل از شهادتش🥀 بود از خاطرات ایست بازرسیهایی که در دوران نوجوانی داشت برایمان تعریف کرد. ولایت پذیری هاد🥀ی را میتوان مهمترین خصوصیتش دانست. همه اهل خانه به ولایت اهمیت میدهیم اما هادی🥀 جور دیگری به آن اهمیت میداد، دغدغه‌اش درباره این موضوع فرا منطقه ای شده بود. ۸ ، ۹ سالی بود که همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🥀 بود و به این موضوع افتخار میکرد.
اگر چه چیزی از ماموریتهایش به ما نمی گفت اما پیدا بود با اشتیاق در ماموریتها حاضر میشد. هادی🥀 بچه هیئتی بود هر سال عزاداری ایام فاطمیه از خانه او شروع میشد. برای مراسم فاطمیه امسال هم، همه را به خانه اش دعوت کرده بود سرانجام ایشان هم در بامداد روز ۱۳ دی ۱۳۹۸ در حمله بالگرد‌های آمریکایی در فرودگاه بغداد، در کنار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و دوستان دیگرش🥀 به آرزویش که شهادت🥀 بود رسید. مزار شهید هادی طارمی🥀 تهران، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها، قطعه ۵۰ در جوار مزار برادرشهیدش جواد طارمی🥀 شهدا🥀 شامل حالمون
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای هسته ای🥀 و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
🌹 ۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامي باد 🕊شادی روحشان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن راهدار پاسدار جانباز قطع نخاعی مدافع حرم اهل باغملک که چندسال پیش در سوریه تیر خورده و نخاعش آسیب دید؛ امروز باکمک کمربند تونست چند دقیقه ای سرپا وایسه و بچه‌هاش از دیدن این لحظه اشک شوق میریزن... چه قدر حاضری بگیری پدرت رو در همچین حالتی ببینی!؟
🌹 🌷 فرزند علی محمدجان ، متولد ۳۳/۱/۲۹ در سراج کلا جویبار استان مازندران دیده به جهان گشود. 🍃در خانواده ای مذهبی بزرگ شد. در رشته ریاضی دیپلم گرفت و در مقطع فوق دیپلم زبان انگلیسی از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل شد. در سال ۶۱ با بانویی مومنه بنام خانم حمیده داوری سراجی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یه دختر بنام نرجس خانم هست. 🍃به عنوان دبیر آموزش و پرورش خدمت می کرد. سه مرحله از طریق لشکر ۲۵ کربلا سپاه دیواندره به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاریخ ۶۲/۸/۱۵ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید. و چند روز بعد پیکر مطهرش در گلزار شهدای سراج کلا جویبار به خاک سپرده شد 💔😔 🍂‌ یا رب نرود ناله ز خاکستر عشاق... در خاک هم این سوختگان فاخته باشند...🕊 یادش گرامی و راهش پررهرو باد🌹
🥀 🕊🌷 🌸همسر شهید –حمیده داوری – می گوید : خاطره ای که به یاد دارم این بود که نزد خانواده ام رفت و از پدرم خواست که مواظب زن و فرزندش باشد و اگر از جبهه سالم برگشتم جبران می کنم و اگر شهید شدم در آن دنیا شفاعت شما را خواهم کرد .  🥀 🕊🌷 🥀
فراز؁از 🌿' آخرمن‌کجاو مثل‌📖🔗 من‌ریزھ‌خوارسفره‌آنان‌هم‌نیستم😔✨ 👌 راھ‌دراز؁راطۍمیکندتابہ‌آن‌مقام میرسد؛💪 امامن‌چھ؟! سیاهۍگناه‌چهره‌ام‌راپوشانده‌وتنم‌رالَخت وکسل‌کردھ ..😩 "حرکت‌جوهرھ‌اصلۍ 📊 زنجیرمن‌سکون‌رادوست‌ندارم‌عادت‌بھ سکون‌بلا؁بزرگ‌پیروان‌❄️🦋" سکونم‌مرابیچارھ‌کردھ‌دراین‌حرکت‌ عالم‌بھ‌سو؁معبودحقیقۍدست‌وپایم رااسیرخودکردھ ...🍓✨ 🦋💙 🌹🍃🌹🍃