.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
آخر امام شیعیان می آیی از راه
ای ماهِ از دیده نهان می آیی از راه
از این سفر محض دعای بی قراران
ای مهدیِ صاحب زمان می آیی از راه
تا که بخوانی بر فرازِ بام کعبه
نام علی را در اذان می آیی از راه
در هیبتت از حیدر و در چهره ی خود
از مادرت داری نشان می آیی از راه
تا که بگیری انتقام عمه ات را
از کوفیان و شامیان می آیی از راه
با ذوالفقار از پای کعبه سمتِ شامات
پای ضریح عمه جان می آیی از راه
تو وعده دادی که بیایی حتم دارم
روزِ قرارِ عاشقان می آیی از راه
آقا کجایی تا کمی روضه بخوانی؟
یک صبح جمعه روضه خوان می آیی از راه
حس می کنم با نوحۀ معروفِ عباس : ...
" ای ساقیِ لب تشنگان " می آیی از راه
شاعر: #مهدی_مقیمی
.
.
#امام_حسین
#مناجات_محرمی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
هر غصه ای جز غصه ات خوردم شرر شد
لخته به لخته جمع شد خون جگر شد
دور از تو هر کاری که کردم خبط کردم
سودی اگر هم برده ام آخر ضرر شد
درمان درد خشکی چشمم تو بودی
نام تو را بردم دو چشمم باز ، تر شد
از دوریت با هیچ کس حرفی نگفتم
عالم ولی از چشم خیسم باخبر شد
پروانه قصد ترک عادت کرد یک شب
اسم شما آمد وسط پروانه تر شد
دل سوخت و من سوختم،پروانه هم سوخت
هر شب برای ما سه تا اینگونه سر شد
گفتم حرم درمان دردم میشود ، حیف
دوری از کرببلا خود دردسر شد
**
مقتل نوشته در کنار علقمه بود
وقت خسوف کامل قرص قمر شد
او تیر خورد اما تو دردش را کشیدی
یک جا تمام تیر ها درد کمر شد
خون دلش را بین چشمش جمع کرد و
داغ میان سینه اش خون بصر شد
آخر ، سر از پهلو به روی نیزه ها رفت
دردسر نیزه نشینی زخم سر شد
از روی نیزه با سر پاشیده دیده
در غارت خیمه سر خلخال شر شد
شاعر: #مجید_رضایی✍
.
.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#شب_نهم_محرم
نوشته سردر کرسی و سردر لاهوت
دعا برای فرج کن سحرزمان قنوت
بدون لذت همسایگیِ حضرت دوست
چه فرق میکند اصلاً بهشت با برهوت
سپید گشت دو چشمش ز گریه چون یعقوب
جوان منتظری که ز هجر شد فرتوت
برای شستن روحت به دوست عرضه بدار
تبرکاً برسان قطره ای ز آب وضوت
**
میان روضه ی عباس، چشم مان به در است
که گفته است میآید بدون شرط و شروط
همیشه یاد ابالفضل کن در این دنیا
چه در زمان صعود و چه در زمان سقوط
چه قدر نیزه به تشییع پیکرش آمد
به عزت و شرفِ ؟ نه ! به خنده و کف و سوت
امان گریه برید از غم امان نامه
نداشت شمر حیا پیش صاحب جبروت
به ساحتی که ندارد در او تحیر راه
چه شد که شد ز تماشای جسم او مبهوت
برای خاطره اش، زنده کرد چوبه ی تیر
دوباره یاد تنی را که دوخت برتابوت
شعر از گروه #یا_مظلوم
.
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محاوره
مگه دریا میاُفته تو خشکی
مگه صحرا حریف این دریاس
مگه عباس هم زمین میخوره
باورش سخته واسه من عباس
ای به قربون چشمای زخمیت
کو دو تا دست تو علمدارم
اگه تنهام بذاری تو این دشت
من به کی خیمه ها رو بسپارم
پاشو بازم کفیل زینب باش
پاشو اهل حرم رو آروم کن
پاشو تکلیف دشمنامونو
با یه اخم نگات معلوم کن
سخته واسه رقیه دوری تو
چه جوابی بدم اگه پرسید
نگران حرم باشم یا تو
منو تنها نذار تو این تردید
پهلوون پاشو که غمت دیگه
کمر آسمونو تا کرده
سورو سات یه غارتو دشمن
تو حرم بعد تو به پا کرده
رحم کن به من و غریبی من
بین بی رحما قد کمون شدم
کی بشه تکیه گاه خواهرمون
وقتی من غرق خاک و خون شدم
وقتی دشمن نشست رو سینه ام
گریه ی خواهروچه کار کنم
وقتی خنجر حیا نکرد از من
ناله ی مادرو چه کار کنم
بعد تو دشمنم جسور میشه
خیمه هامونو شعله ور میکنه
سنگ و چوب و عصا رو که بزنه
نعل اسبا رو تازه تر میکنه
شاعر: #سعیده_کرمانی
#شب_نهم_محرم
.
.
#حضرت_عباس علیه_السلام
#تاسوعا
#ترکیب_بند
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم شهلايت
خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
شك ندارم كه اين محبت را
به دعاهاي مادرم كردند
سالياني است آبرو دارم
ساليانيست نوكرم كردند
يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن
باز در علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
السلام عليك يا سقا
قمر خانوادة خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينة بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكرب سيد الشهدا
سيزده ساله فاتح صفين
سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
نامِ تو هم رديف يا فَتّاح
چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء
تو كه هستي ، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينب كُبري
إعطِني يا كريم ، انا سائل
مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل
دست گيرِ همه خدايِ ادب
دست پروردة امير عرب
نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم
به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ
سفره ات بهر سائلان پهن است
صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب
مي كند زنده ياد حيدر را
چين پيشاني ات به وقت غضب
اسدالله كربلا ، عباس
بِنِشين با وقار بر مركب
قد كشيدي همينكه روي اسب
لشكر كوفيان كشيد عقب
مي شود روضه را تجسم كرد
با كمي فكر ، رويِ اين مطلب
تا تو بودي سفر به خير گذشت
اي نگهبان محمل زينب
تا تو بودي رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپيدي غب غب
تا تو بودي نديد يك مادر
طفلش از تشنگي كند لب لب
تا تو بودي رقيه معجر داشت
روي دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودي كسي اجازه نداشت
بزند چوب خيزران بر لب
رفتي بر غرورها برخورد
دست نامحرمان به معجر خورد
واي از لحظه اي كه غوغا شد
رفتي و در خيام بلوا شد
دختري مشك آب دستت داد
بر دعا دست عمه بالا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تا رسيدي كنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
جانب خيمه راه افتادي
فكر و ذكرت لبان آقا شد
در كمينت چهار هزار نفر
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
حرمله در شكارِ چشم آمد
هدفش چشم هاي شهلا شد
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
تا پرش بين ديده ات جا شد
خواستي تير را برون بكِشي
گردنت خم به سوي پاها شد
از سرِ تو كلاه خود افتاد
يك نفر با عمود پيدا شد
آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت
تا سر چينِ ابرويت وا شد
واي بي دست بر زمين خوردي
سجده گاه تو خاكِ صحرا شد
تيرهايِ كمي فرو رفته
خوب بر جسمِ اطهرت جا شد
بعدِ سي سال يا اخا گفتي
عاقبت مادر تو زهرا شد
دورتر از تنت حسين افتاد
همه ديدند قامتش تا شد
گفت عباس خيز و كاري كن
رويِ لشگر به خواهرم وا شد
دَمِ خيمه زمان غارت ها
سرِ يك گوشواره دعوا شد
سند ارث بُردن از زهرا
با كف پا به چادر امضا شد
پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس
سيلي چند بي سر و پا شد
#قاسم_نعمتی✍
#شب_نهم_محرم
.
#امام_زمان
#مناجات
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی
خاک "دلم" تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی
شب..،نور تو در کوچه های شهر جاری شد
تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی
دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار
تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی
خیلی به چشمان علیوار تو می آید
در مسجد سهله امیرالمومنین باشی
دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد
تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی
زهرا برای غربتت بارید از آن دم که
فهمید تو باید غریبِآخرین باشی
ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا
وقتی میان شیعه گرمِ دستچین باشی
با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم
با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی
تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟
تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟
خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن
آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین..،باشی
اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم
تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین... باشی
بار گناهان منِ نامرد باعث شد
تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی
پای برهنه..،کربلا..،با تو..،چه می چسبد
خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی
برگرد..،روضه،روضه ی سقاست..،پس برگرد...
تا روضهگردانِ یلِ ام البنین باشی
▪️
▪️
با آن عمود سهمگینی که به فرقات خورد
باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی
زینب صدا زد:پاشو خوشغیرت!..،سنان آمد...
تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی
شاعر: #بردیا_محمدی
.
.
#امام_زمان ارواحنا فداه
#حضرت_عباس علیه السلام
#تاسوعا
#سعید_نسیمی
#محرم_1401
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا
صاحب عزای ماه محرم بیا بیا
خیمه به خیمه، روضه شدم در فراق تو
ای همنشین گریهٔ نمنم بیا بیا
اشک فراق، شور شعور آفرین بود
شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا
شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها
بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا
در خیمه ای که روضه عباس شد به پا
من با امید قول تو ماندم بیا بیا
ما نوکریم، خوب و بد از هم سوا نکن
ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا
*
افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا
نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا
گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو
اما گرفته است حرم، دم بیا بیا
چشم و دو دست و فرق سرش... وای مادرم
طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا
#شب_نهم_محرم
.
.
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
____
برسر نعش گل ام بنین غوغا شد
همه گفتند:حسین بن علی تنها شد
تاکه حیرت زده در دشت دو دستت دیدم
گفتم ازیوسف من یک اثری پیدا شد
صوت ادرکنی تو گم شده در هلهلهها
این چه شوریست که درلشگریان برپا شد
تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت
خیزازجا و ببین پشت حسینت تا شد
از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست
این همه تیر کجای بدن تو جا شد
با چه بغضی زده این ضربه خدا میداند
که ز فرق سر تو تا به ابرو واشد
صورت تو اثر از چادر خاکی دارد
گوئیا سجده تو بر قدم زهرا شد
گوئیا لشگری از پیکر تو رد شده اند
زیر پا خطبه ترویه تو امضا شد
بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم
صحنه قتلگهت علقمه نه دریا شد
🔸شاعر: #قاسم_نعمتی
.
4_5818910259141414361.mp3
614.8K
⚘گمنام⚘:
.
#زمزمه یا #واحد
#فراق_امام_زمان (عج)
#امام_زمان
#ای_صاحب_و
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
ای صاحب و مولای ما
دنیای ما آقای ما
امروز و هم فردای ما
رویای این شب های ما
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
ای یوسف زیبا بیا
گوهر بی همتا بیا
ای مه جبین آقا بیا
ای بی قرین مولا بیا
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
محرمه اسرار همه
نام تو بر لب زمزمه
بی تو دل ما پُر غمه
مرهمه زخمه فاطمه
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
جانا بیا یارا بیا
ای ماه دل آرا بیا
ای مونس دل ها بیا
یابن الحسن آقا بیا
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
محراب من ابروی تو
جانم فدای روی تو
کجایی آیم سوی تو
شوم غلام کوی تو
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
ای منتظَر روحی فدا
ای وارث خون خدا
گوید زمین کربلا
خونخواه عاشورا بیا
مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》
۱۴۰۰/۰۸/۲۸
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#کانال_اشعارمناجات_امام_زمان_عج
@yaemamzamanadrekni
4_6041843019131391711.mp3
14.57M
.
#اشعار_مهدوی
#فراق_امام_زمان
#مناجات #امام_زمان
سوی تو رو کرده ام تا بنگری بر حال من
خوب میدانم که دلخور هستی از اعمال من
کاش امشب بر گرفتاری من فکری کنی
بد گره خورده به معصیت همه امیال من
نیستم در فکر یک توشه برای آخرت
رنگ و بوی دنیوی دارد همه آمال من
لحظه ای گر بی تو باشم راه من کج میشود
در مسیر زندگی آقا بیا دنبال من
شک ندارم تا رسیدم پشت درب خیمه ات
قد خمیده مادرت آمد به استقبال من
گریه بر جد غریبت را فقط از من نگیر
حک شده نام حسین بن علی بر شال من
چند وقتی هست دورم از حریم کربلا
کاش میشد یک زیارت روزیِ امسال من
مداح : کربلایی حامد عطریان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج
⚘گمنام⚘:
.
#امام_حسین
#غزل #مناجات
#شروع_مجلس
دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب
کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب
گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی
تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب
به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست
نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب
لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم
نفس وحشی بشود عاشق و رامت ارباب
بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام
نتوانم که پرم از سر بامت ارباب
دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد
کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب
تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری
تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب
جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم
سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب
مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر
قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب
تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت
تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب
غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب
گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب
لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم
جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب
قاسم نعمتی✍
#شب_جمعه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
.............................
.
#رحمان_نوازنی
یک عمر در عزاي تو باران نوشتهايم
اسم "هواللطيف" فراوان نوشتهايم
اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی
دور و بر حسینیههامان نوشتهایم
با دستخط گریه، عزای حسین را
یک عمر بر کتیبهی ایمان نوشتهایم
مومن دلش عزای حسین است و والسلام
این را برای هر چه مسلمان نوشتهایم
ما جملهی «حسین و نعم الامیر» را
روی کفن به دیدهی گریان نوشتهایم
هر قطره میچکیم که پیدایتان کنیم
بر روی پلکمان غم کنعان نوشتهایم
اين گريه اين عبادت شيرين خويش را
نذر كبوتران خراسان نوشتهايم
سرهاي ما اگر چه به نيزه نشد ولی
در پای نیزه گریه فراوان نوشتهایم
.
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات