eitaa logo
اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
7.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
122 فایل
کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج) #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات #اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج #کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج ⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گمنام
4_5866444251344144720.mp3
7.23M
⚘گمنام⚘: نوحه حضرت قاسم علیه السلام واحد_سنتی 🎤 🏴 بيا مادر از حرم بيرون سرو بستانت مي‌رود ميدان كفن بنما بر تن قاسم مونس جانت مي‌رود ميدان بيا مادر درد دل گويم اين دم آخر با تو از احسان مكن ديگر بعدم اي مادر گريه و زاري ناله و افغان بود يارت اندر اين صحرا اي ستم‌ديده خالق سبحان زجور چرخ ، نوگلت مادر از گلستانت ميرود ميدان اگر ديدي پيكرم را در خاك و خون غلطان صبر كن مادر حسین جانم(ای حسین جانم)3 اگر ديدي راس من بر ني چون مه تابان صبر كن مادر حلالم کن ناز پرورده روی دامانت میرود میدان رهایم کن تا که بنشینم بر براق مرگ با هزار افغان که جولانم گشته ای مادر دیده ی گریان غرقه ی جانان ز خون من باید این صحرا لاله‌گون گردد از دم پیکان شود جسمم طوطیا از کین جان جانانت میرود میدان بیا مادر پر برم بنشین لحظه ای اکنون از ره یاری که من رفتم کشته گردیدم نوعروسم را ده تو دلداری حسین جانم(ای حسین جانم)3 اگر گوید کو پسرعمّو؟ گو فدایی شد در ره باری نما صبر و رخ دگر مخراش ماه تابانت میرود میدان مرخص کن مادرا دیگر نبود اندر دل طاقت دیگر جوانها چون یک به یک رفتند کشته گردیدند در ره داور برای من زندگی مشکل از پس مرگ نوجوان اکبر چسان مانم اندرین دنیا روح ریحانت می رود میدان حسین جانم(ای حسین جانم)3 چرا مادر دامن صحرا اینقدر امروز خون باران است مگر مادر عمّ مظلومم یکه و تنها در بیا بان است شده وقت جان فشانیم منتظر بهرم شاه خوبان است همی گوید خاشع غمگین راحت جانت میرود میدان حسین جانم(ای حسین جانم)3 هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5922617523018137957.mp3
1.77M
مناجات 1 🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا 🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا صاحب عزا کجایی... یا بن الحسن... 🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه 🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه... آرزوی همه اولیاء خداست... امام صادق فرمودند: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی (منبع: الغیبة النعمانی، ص 246) اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم... ولی امام صادق این تعبیر رو داره... من چی بگم آقا... 🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را 🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا کی میای آقای خوبم... میترسم اون روزی که شما میای... دیگه من زنده نباشم... زیر خاکها باشم... 🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو 🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا آقا جانم... امام زمان... امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم... فرج شما رو نزدیک کنه یا صاحب الزمان... -
4_5922617523018137956.mp3
1.74M
(شروع با زیارت عاشورا) السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ِ 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5821438727863405345.ogg
387.4K
‍ ببینید، ببینید - گلم رنگ ندارد اگر آمده میدان، سر جنگ ندار گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است واویلا، واویلا جز این کودک معصوم،دگر یار ندارم جز این هدیه ی کوچک، به دادار ندارم گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است واویلا، واویلا به روی دست و دوشم، ببینید فتاده سرو گردن خود را، به دوش من نهاده گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است واویلا، واویلا اگر تیر دریده، اگر رنگ به رو نیست بجز تیر سه پهلو، جوابی به گلو نیست گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است واویلا، واویلا منم تاجر و، جز او - زسرمایه ندارم که از سوره ی عشقم، جز این آیه ندارم گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است واویلا، واویلا اگر تیر دریده، گلوی کوچکش را رود تاکه بیند، عموی کوچکش را گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 علی انسانی اجرای سبک :⬇️ 🎤 @yaemamzamanadrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mahmood Karimi - Lalaei Golam Lala (128).mp3
16.22M
نوحه جانسوز حضرت علی اصغر علیه السلام 😭😭😭😭😭🥀🥀🥀 لالایی گلم لالا، مهتاب اومده بالا… 😭 موقع خواب حالا، اما نه به زیر خاک… لالایی چه شیرینی، روی ابرا بنشینی!! خوابای خوب ببینی، اما نه به زیر خاک!! لالایی گل زهرا، عمو بیاد از صحرا… 😭 آب بیاره سقا، اما نه به زیر خاک…. لالا گل یاسینم، گل پس شیرینم!! 😭 دومادیتو میبینم، اما نه به زیر خاک لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر… 😭 قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک!! لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک… 😭 لالایی گل مریم، میبری ز قلبم غم… قد که میکشی، کم کم اما نه به زیر خاک!! لالایی عزیز جونم، نور چشم گریونم 😭 شمع شبهای خونم، اما نه به زیر خاک… 😭 لالا گل بارونی لالایی پریشونی… 😭 گفتم میری مهمونی، اما نه به زیر خاک!! 😭 لالا نوه ی حیدر لالایی علی اصغر… قربون قدت مادر اما نه به زیر خاک!! علی لای لای، علی لای لای 😭 لالا لالا لالایی گل پونه، قناری بی آب و دونه… خدا خودش روزی رسونه، علی لای لای!! مادر تو بدون شیره، این لب یا این که کویره 😭 گریه نکن صدات میگیره، علی لای لای!! 😭 تیری که خورد به چشم ساقی، با حنجرت کرده تلاقی… چیزی ازت نمونده باقی، علی لای لای… 😭 حرمله میخنده عزیزم، دل منو کنده عزیزم… سرت به مو بنده عزیزم، علی لای لای!😭 😭🥀😭🥀😭🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از موعود(عج)12
🏴 در مجالس روضۀ اباعبدالله علیه‌السلام پای سماور می‌نشست و چای می‌داد! ✍ آیت الله بهجت(ره) سال‌هایی که مجلس را در منزل برگزار می‌کرد، بسیاری از کارها را خودش انجام می‌داد و هنگام روضه، کنار در می‌نشست و به کسانی که وارد می‌شدند، احترام می‌گذاشت و جلوی پای کسانی که وارد مجلس می‌شدند، می‌ایستاد؛ چون به مجلس امام حسین علیه‌السلام مشرف می‌شدند، عزیز بودند. بر جزئیات کارها نیز نظارت می‌کرد؛ حتی بر چای‌دادن و خوش‌آمدگویی به عزاداران. این پیگیری و توجه و تواضع را از استادان بزرگ خود آموخته بود. می‌فرمود: «بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضۀ اباعبدالله علیه‌السلام پای سماور می‌نشست و چای می‌داد.» 📚 رحمت واسعه، ص ٢٢ ‌‎‌‌‎ کپی با ذکر صلوات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
. آخر امام شیعیان می آیی از راه ای ماهِ از دیده نهان می آیی از راه از این سفر محض دعای بی قراران ای مهدیِ صاحب زمان می آیی از راه تا که بخوانی بر فرازِ بام کعبه نام علی را در اذان می آیی از راه در هیبتت از حیدر و در چهره ی خود از مادرت داری نشان می آیی از راه تا که بگیری انتقام عمه ات را از کوفیان و شامیان می آیی از راه با ذوالفقار از پای کعبه سمتِ شامات پای ضریح عمه جان می آیی از راه تو وعده دادی که بیایی حتم دارم روزِ قرارِ عاشقان می آیی از راه آقا کجایی تا کمی روضه بخوانی؟ یک صبح جمعه روضه خوان می آیی از راه حس می کنم با نوحۀ معروفِ عباس : ... " ای ساقیِ لب تشنگان " می آیی از راه شاعر: .
. هر غصه ای جز غصه ات خوردم شرر شد لخته به لخته جمع شد خون جگر شد دور از تو هر کاری که کردم خبط کردم سودی اگر هم برده ام آخر ضرر شد درمان درد خشکی چشمم تو بودی نام تو را بردم دو چشمم باز ، تر شد از دوریت با هیچ کس حرفی نگفتم عالم ولی از چشم خیسم باخبر شد پروانه قصد ترک عادت کرد یک شب اسم شما آمد وسط پروانه تر شد دل سوخت و من سوختم،پروانه هم سوخت هر شب برای ما سه تا اینگونه سر شد گفتم حرم درمان دردم میشود ، حیف دوری از کرببلا خود دردسر شد ** مقتل نوشته در کنار علقمه بود وقت خسوف کامل قرص قمر شد او تیر خورد اما تو دردش را کشیدی یک جا تمام تیر ها درد کمر شد خون دلش را بین چشمش جمع کرد و داغ میان سینه اش خون بصر شد آخر ، سر از پهلو به روی نیزه ها رفت دردسر نیزه نشینی زخم سر شد از روی نیزه با سر پاشیده دیده در غارت خیمه سر خلخال شر شد شاعر: ✍ .
. نوشته سردر کرسی و سردر لاهوت دعا برای فرج کن سحرزمان قنوت بدون لذت همسایگیِ حضرت دوست چه فرق میکند اصلاً بهشت با برهوت سپید گشت دو چشمش ز گریه چون یعقوب جوان منتظری که ز هجر شد فرتوت برای شستن روحت به دوست عرضه بدار تبرکاً برسان قطره ای ز آب وضوت ** میان روضه ی عباس، چشم مان به در است که گفته است می‌آید بدون شرط و شروط همیشه یاد ابالفضل کن در این دنیا چه در زمان صعود و چه در زمان سقوط چه قدر نیزه به تشییع پیکرش آمد به عزت و شرفِ ؟ نه ! به خنده و کف و سوت امان گریه برید از غم امان نامه نداشت شمر حیا پیش صاحب جبروت به ساحتی که ندارد در او تحیر راه چه شد که شد ز تماشای جسم او مبهوت برای خاطره اش، زنده کرد چوبه ی تیر دوباره یاد تنی را که دوخت برتابوت شعر از گروه .
مگه دریا می‌اُفته تو خشکی مگه صحرا حریف این دریاس مگه عباس هم زمین می‌خوره باورش سخته واسه من عباس ای به قربون چشمای زخمیت کو دو تا دست تو علمدارم اگه تنهام بذاری تو این دشت من به کی خیمه ها رو بسپارم پاشو بازم کفیل زینب باش پاشو اهل حرم رو آروم کن پاشو تکلیف دشمنامونو با یه اخم نگات معلوم کن سخته واسه رقیه دوری تو چه جوابی بدم اگه پرسید نگران حرم باشم یا تو منو تنها نذار تو این تردید پهلوون پاشو که غمت دیگه کمر آسمونو تا کرده سورو سات یه غارتو دشمن تو حرم بعد تو به پا کرده رحم کن به من و غریبی من بین بی رحما قد کمون شدم کی بشه تکیه گاه خواهرمون وقتی من غرق خاک و خون شدم وقتی دشمن نشست رو سینه ام گریه ‌ی خواهروچه کار کنم وقتی خنجر حیا نکرد از من ناله ی مادرو چه کار کنم بعد تو دشمنم جسور می‌شه خیمه هامونو شعله ور می‌کنه سنگ و چوب و عصا رو که بزنه نعل اسبا رو تازه تر می‌کنه شاعر: .
. علیه_السلام گريه كردم مُطَهّرم كردند پاكْ مانند ساغرم كردند اسم تو آمد و دلم پَر زد به گمانم كبوترم كردند با نگاهي ز چشم شهلايت خاكْ بودم ولي زرم كردند پدر و مادرم همان اول نذرِ اولاد حيدرم كردند تا كه گفتم مُحبِّ عباسم دلِ آلوده را حرم كردند شخص بي آبرو چنان من را پيشِ مردم چه محترم كردند شك ندارم كه اين محبت را به دعاهاي مادرم كردند سالياني است آبرو دارم ساليانيست نوكرم كردند يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن باز در علقمه صدايم كن دست بر سينه رو به كرب و بلا السلام عليك يا سقا قمر خانوادة خورشيد صدقه دارد اين قد و بالا پسر چهارمِ امير حُنين دست بر سينة بني الزهرا چشم و ابروي تو سپاه حسين كاشف الكرب سيد الشهدا سيزده ساله فاتح صفين سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا ارمني ها مُريد نام تواند شاهدم سفره هاي تاسوعا نامِ تو هم رديف يا فَتّاح چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء تو كه هستي ، حسين هم آخر شد پناهنده بر تو عاشورا سايبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرميِّ زينب كُبري إعطِني يا كريم ، انا سائل مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل دست گيرِ همه خدايِ ادب دست پروردة امير عرب نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ سفره ات بهر سائلان پهن است صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب مي كند زنده ياد حيدر را چين پيشاني ات به وقت غضب اسدالله كربلا ، عباس بِنِشين با وقار بر مركب قد كشيدي همينكه روي اسب لشكر كوفيان كشيد عقب مي شود روضه را تجسم كرد با كمي فكر ، رويِ اين مطلب تا تو بودي سفر به خير گذشت اي نگهبان محمل زينب تا تو بودي رباب اصغر داشت غرق بوسه سپيدي غب غب تا تو بودي نديد يك مادر طفلش از تشنگي كند لب لب تا تو بودي رقيه معجر داشت روي دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودي كسي اجازه نداشت بزند چوب خيزران بر لب رفتي بر غرورها برخورد دست نامحرمان به معجر خورد واي از لحظه اي كه غوغا شد رفتي و در خيام بلوا شد دختري مشك آب دستت داد بر دعا دست عمه بالا شد سايه ات بين نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسيدي كنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قيامت خجل ز لبهايت خنكي هاي آب دريا شد جانب خيمه راه افتادي فكر و ذكرت لبان آقا شد در كمينت چهار هزار نفر تيرها در كمان مهيّا شد قدُّ و بالات كار دستت داد چند صد تير در تنت جا شد بي هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شكارِ اعدا شد حرمله در شكارِ چشم آمد هدفش چشم هاي شهلا شد نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد تا پرش بين ديده ات جا شد خواستي تير را برون بكِشي گردنت خم به سوي پاها شد از سرِ تو كلاه خود افتاد يك نفر با عمود پيدا شد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چينِ ابرويت وا شد واي بي دست بر زمين خوردي سجده گاه تو خاكِ صحرا شد تيرهايِ كمي فرو رفته خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بعدِ سي سال يا اخا گفتي عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت حسين افتاد همه ديدند قامتش تا شد گفت عباس خيز و كاري كن رويِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خيمه زمان غارت ها سرِ يك گوشواره دعوا شد سند ارث بُردن از زهرا با كف پا به چادر امضا شد پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس سيلي چند بي سر و پا شد .
ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی خاک "دلم" تسخیرِ بیگانه نخواهد شد ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی شب..،نور تو در کوچه های شهر جاری شد تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی خیلی به چشمان علی‌وار تو می آید در مسجد سهله امیرالمومنین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهرا برای غربتت بارید از آن دم که فهمید تو باید غریبِ‌آخرین باشی ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا وقتی میان شیعه گرمِ دست‌چین باشی با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟ تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟ خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین..،باشی اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین... باشی بار گناهان منِ نامرد باعث شد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه..،کربلا..،با تو..،چه می چسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی برگرد..،روضه،روضه ی سقاست..،پس برگرد... تا روضه‌گردانِ یلِ ام البنین باشی ▪️ ▪️ با آن عمود سهمگینی که به فرق‌ات خورد باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی زینب صدا زد:پاشو خوش‌غیرت!..،سنان آمد... تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی شاعر: .
. ارواحنا فداه علیه السلام ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا صاحب عزای ماه محرم بیا بیا خیمه به خیمه، روضه شدم‌ در فراق تو ای همنشین گریهٔ نم‌نم بیا بیا اشک فراق، شور شعور آفرین بود شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا در خیمه ای که روضه عباس شد به پا من با امید قول تو ماندم بیا بیا ما نوکریم، خوب و‌ بد از هم سوا نکن ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا * افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو اما گرفته است حرم، دم بیا بیا چشم و دو دست و فرق سرش... وای مادرم طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا .
. ____ برسر نعش گل ام بنین غوغا شد همه گفتند:حسین بن علی تنها شد تاکه حیرت زده در دشت دو دستت دیدم گفتم ازیوسف من یک اثری پیدا شد صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله‌ها این چه شوریست که درلشگریان برپا شد تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت خیزازجا و ببین پشت حسینت تا شد از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست این همه تیر کجای بدن تو جا شد با چه بغضی زده این ضربه خدا می‌داند که ز فرق سر تو تا به ابرو واشد صورت تو اثر از چادر خاکی دارد گوئیا سجده تو بر قدم زهرا شد گوئیا لشگری از پیکر تو رد شده اند زیر پا خطبه ترویه تو امضا شد بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم صحنه قتلگهت علقمه نه دریا شد 🔸شاعر: .
4_5818910259141414361.mp3
614.8K
⚘گمنام⚘: . یا (عج) مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 ای صاحب و مولای ما دنیای ما آقای ما امروز و هم فردای ما رویای این شب های ما مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 ای یوسف زیبا بیا گوهر بی همتا بیا ای مه جبین آقا بیا ای بی قرین مولا بیا مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 محرمه اسرار همه نام تو بر لب زمزمه بی تو دل ما پُر غمه مرهمه زخمه فاطمه مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 جانا بیا یارا بیا ای ماه دل آرا بیا ای مونس دل ها بیا یابن الحسن آقا بیا مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 محراب من ابروی تو جانم فدای روی تو کجایی آیم سوی تو شوم غلام کوی تو مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 ای منتظَر روحی فدا ای وارث خون خدا گوید زمین کربلا خونخواه عاشورا بیا مهدیِ صاحب الزمان《ارواحنا لک الفداء》 ۱۴۰۰/۰۸/۲۸ ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی @yaemamzamanadrekni
4_6041843019131391711.mp3
14.57M
. سوی تو رو کرده ام تا بنگری بر حال من خوب میدانم که دلخور هستی از اعمال من کاش امشب بر گرفتاری من فکری کنی بد گره خورده به معصیت همه امیال من نیستم در فکر یک توشه برای آخرت رنگ و بوی دنیوی دارد همه آمال من لحظه ای گر بی تو باشم راه من کج میشود در مسیر زندگی آقا بیا دنبال من شک ندارم تا رسیدم پشت درب خیمه ات قد خمیده مادرت آمد به استقبال من گریه بر جد غریبت را فقط از من نگیر حک شده نام حسین بن علی بر شال من چند وقتی هست دورم از حریم کربلا کاش میشد یک زیارت روزیِ امسال من مداح : کربلایی حامد عطریان شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘گمنام⚘: . دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم نفس وحشی بشود عاشق و رامت ارباب بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام نتوانم که پرم از سر بامت ارباب دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب  گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب قاسم نعمتی✍ وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن   ............................. . یک عمر در عزاي تو باران نوشته‌ايم اسم "هواللطيف" فراوان نوشته‌ايم اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی دور و بر حسینیه‌هامان نوشته‌ایم با دست‌خط گریه، عزای حسین را یک عمر بر کتیبه‌ی ایمان نوشته‌ایم مومن دلش عزای حسین است و والسلام این را برای هر چه مسلمان نوشته‌ایم ما جمله‌ی «حسین و نعم الامیر» را روی کفن به دیده‌ی گریان نوشته‌ایم هر قطره می‌چکیم که پیدایتان کنیم بر روی پلکمان غم کنعان نوشته‌ایم اين گريه اين عبادت شيرين خويش را نذر كبوتران خراسان نوشته‌ايم سرهاي ما اگر چه به نيزه نشد ولی در پای نیزه گریه فراوان نوشته‌ایم .