با این شرایط به کل سند این روایت رد خواهد شد☝️☝️☝️
نکته بعد تضاد حکم این داستان با احکام قران هست
داستانی ساختن که با خود نص قران در تضاده
طرف حکم میده بر خلاف نص قران بعد داستان سرایان پیرو همون طرف داستان میسازن برخلاف نص قران
خیلی عجیبه
تضادی که این داستان با آیات قران داره خیلی جالبه
در احکام جزایی اسلام مجازات مجرمین متناسب با میزان خطا و محدود به فرد گناهکار است و نه غیر اون
پس با فرض پذیرش وقوع این واقعه قطع به یقین اجرای حکم تنها متوجه مسئولین فتنه بوده و نه مجموع افراد زنده در قبیله
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلي حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبي إِنَّما تُنْذِرُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَکَّي فَإِنَّما يَتَزَکَّي لِنَفْسِهِ وَ إِلَي اللَّهِ الْمَصيرُ18
« و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد...» فاطر/18
نمیشه که گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدن گردن مسگری
در داستان گفته شده تمام افراد قبیله سر زده میشن و عجیب تر اینکه مورد تایید پیامبر اسلام هم قرار میگیره!
تضاد بعدی در حکم دیگه اسلام در بحث اسرا هست
بر اساس حکم قرآن اسرای جنگی یا مستقیماً یا در ازای دریافت فدیه آزاد شوند، در حالی کشتار اسرای بنی قریظه در تضاد با این حکم قرآن است
فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۴﴾
«یا منت گذاشته آزادشان کنید یا از آنان فدیه بگیرید» محمد/آیه4
خب مطمعنا رسول الله احکام الهی رو تمام و کمال انجام میدادن پس این میشه دروغ بودن افسانه
اما نکته بعدی در این مورد
تعارض دوگانه در حل و فصل
خطای قبایل توسط پیامبر اکرم براساس این داستانه
این دیگه خیلی عجیبه
پیش تر پیامبر اسلام در حکم قبایل پیمان شکن قبل از بنی قریظه تنها به تبعید اونها اکتفا کرده بود و همچنین در جنگ خیبر بعد از واقعه بنی قریظه در برخورد با دشمنان فقط به پیامی در حد یک توبیخ بسنده کرد اما از بخت بد برای بنی قریظه!
«وقتی خیبر به دست مسلمانان فتح شد؛ برخی گروه ها یا خاندان هایی بودند که در دشمنی با رسول الله افراط می کردند. با این حال پیامبر فقط با این کلمات آنان را خطاب کرد که چیزی بیش از توبیخ نبود: ای خاندان ابوحقیق، دشمنی تان را با خدا و رسولش می دانم؛ اما این باعث نمی شود؛ بیش از آنچه با دوستانتان رفتار کردم؛ با شما هم رفتار کنم...»
کتاب الاموال، ص 247
که البته این واقعه بعد از وقوع بنی قریظه صورت گرفته است!!!
وحالا دراین بین ما قبول کنیم صدور حکم قصاص700 الی 900 تن از بنی قریظه از سوی پیامبر اون هم به این طرز فجیح صورت گرفته؟
یعنی خاک بر دهان و سر اون عالمانی که بخاطر بالابردن یه مشت آدم بی فضیلت و بی سر وته دنبال طعن تراشی برای پیامبر رحمت بودن
دقیقاً مثل یهودیانی که آیات الهی و انبیاء الهی رو تحریف میکردن تا جلوی گندهای خودشون رو بگیرن اونها رو بپوشونن
نکته بعدی که جای سوال داره اینه
براساس اونچه در داستان نقل شده این 900 نفر قبل از اعدام در 👈منزل دختر حارثه از عشیره بنی النجار نگهداری شدند!
فکرشو بکنید 900 نفر تو یه خونه جا شدند اون هم تو یه شهر کوچیک اون هم در خونه های بدوی 1400 سال پیش!!
البته با این اوصاف باید بگیم اونجا خونه نبوده تالار پذیرایی بوده با گنجایش حدودا 1000 نفر و البته تو بعضی روایاتم تا 1100 نفر! 😉
و اما نکات جالبی که در پذیرش کشتار تعداد این 900 نفر برای ما مسئله ساز و بهتر بگیم مضحکه
اگر تعداد کشتگان 👈که به گفته داستان تنها مردان بالغ رو شامل میشده 900 نفر بوده با این حساب تعداد کلیه ساکنین روستای بنی قریظه به اضافه زنان و کودکان باید چیزی در حدود 4000 نفر باشه که تصوراین جمعیت برای یک روستا در شهر کوچکی مثل یثرب در اون زمان خنده آور و غیر قابل باور هست
اونم برای قوم یهود که در اون بحث نژادی و یهودی زاده بودن از شریعت بسیار مهم تره
شما برین آمار یهودیهای الان دنیا رو دربیارین اون افسانه هلوکاست رو بهش جمع ببندین
ببینین چقدر میشه
بعد اون روزم در نظر بگیرین
بر اساس اون چیزی که در این روایت نقل شده کشتار این 900 نفر در نیمی از روز یا یک روز توسط امام علی علیه السلام و زبیر صورت گرفته
طبق این بیان به طور متوسط در هر 1 دقیقه یک سر بریده شده!
که خب در این جا هم باید بگیم چیزی که در دست اینها بوده شمشیر نبوده اره برقی فول اتوماتیک بوده که ، جینی سر می بریده!😉
یا گیوتین برقی
گفته شده در مرکز شهر خندقی حفر شد و این 900 تن در اون خندق دفن شدند!
اولا مگه یک ماه پیش در اطراف مدینه خندق های متعدد حفر نشده بود؟
چه نیازی به حفر مجدد خندق با اون دشواری و با ادوات محدود آن زمان با صرف وقت و هزینه فراوان اون هم در مرکزشهر بوده؟
دوما چرا باید بریدن سر و دفن جنازه ها در شهر صورت بگیره در حالی که موجب بروز مشکلات بهداشتی در سطح شهر و رعب و وحشت بین ساکنین شهر میشده در حالی که در خارج از شهر خندق های حاضر و آماده موجود بوده؟
چجوری اون همه جنازه رو به اونجا منتقل کردن؟
سوما چرا در هیچ منبع تاریخی و جغرافیایی حرفی از نشانی محل این خندق در مرکز شهر زده نشده؟؟
درصورتی که هنوزم که هنوزه در مورد کوره های آدم سوزی هیتلر کلی مستند و برنامه ساخته میشه ولی تو هیچ منبع تاریخی اسمی از این گورستان دسته جمعی نیومده؟
و سوال طلایی ای که در این داستان مطرح هست :
اگر این یک قتل عام و فاجعه انسانی برای قوم یهود محسوب میشده باتوجه به روحیه مظلوم نمایی یهودیان در طول تاریخ چرا در هیچ منبعی ازتاریخِ یهودیان این داستان و روایت نقل نشده؟؟ در حالی که حضور یهودیان اصل و اساس این ماجراست؟
زمانی که خبری نیست سند سازی می کنند و ادعا که بوده و حالا خبری باشه و اینچنین در حقشون جنایت شده باشه و سکوت کرده باشند و حرفی از این واقعه در منابعشون زده نشده باشه
قطعا برای این پرسش پاسخی وجود نداره
اگه وجود داره خود یهودیها بیان و اثبات کنن تو سند سازی ید طولایی هم دارن
اگر صدور این حکم از سوی پیامبر صحت داشت در قضاوت های بعد الگوی سایر مجازات ها هم قرار میگرفت در حالی که هرگز مشابه این حکم در تاریخ اسلام نقل نشده و برعکس فقها طبق همان حکم ایه 18 فاطر که پیش تر گفتیم حکم صادر میکنن
ابو عبید در الاموال چنین نقل می کند
«زمانی که عبد الله بن علی، حاکم شام، گروهی از اهل کتاب را قلع و قمع کرد و دستور داد به محل دیگری کوچ کنند؛ اوزاعی فقیه معاصر ابن اسحاق! زبان به اعتراض گشود که آشوب از سوی همه آن افراد نبوده است تا همه مجازات شوند و حکم الهی آن است که گروه زیادی به خطای چند نفر مجازات نمی شوند»
که اگر داستان بنی قریظه صحت داشت اوزاعی بر اساس آن حکم می کرد یا نه؟