در آستانه هفته دفاع مقدس یاد کنیم :
🖍یاد جبهه بخیر که دانشگاه خود سازی بود و کنکورش صداقت و اخلاص و متون آنرا انتشارات شهادت در کربلا با مرکب خون به چاپ میرساند.
🖍یاد موقعیت هایی بخیر که کسی به فکر موقعیت نبود وقرارگاههایی که دل را بی قرار میکرد
🖍یادسنگر بخیر که به غار ثور میماند وایستگاه صلواتی که محل استراحت ملائک بود.
🖍یاد جاده بخیر که ترجمه صراط المستقیم بود وبه تفکر چپ وراست مهر باطل شد می زد
🖍یاد معبر بخیر که به پل صراط می ماند و به سنگر کمین که فاصله بین دنیا وآخرت بود
🖍یاد آبادان بخیر که به آبادی دل می پرداخت، خرمشهر که خرم به خون شهیدان شد، بستان که مزرعه عشق بود وسوسنگرد که بالاله وسوسن انس گرفت
🖍یاد هویزه بخیر که علم الهدی راتربیت کرد، دهلران که مردمان ساده ای داشت، موسیان که قوم موسی را به مسخره گرفت، مهران که بوی مهربانی میداد. کله قندی که مرگ در آن از عسل
شیرین تر بود، قلاویزان که نردبان عروج بود و مجنون که داستان لیلی را بهتر بازگو میکرد.
🖍یاد هور العظیم بخیر که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت، کارون که بارها به رنگ خون در آمد و اروند که روند جنگ را تغییر داد
🖍یاد فاو بخیر که کلاس وفاداری بود، دریاچه نمک که دل را به شور میانداخت و کانال ماهی که به زیبایی آکواریوم پایان داد.
🖍یاد شلمچه بخیر که تکرار اُحُد وعاشورا بود وطلایه که ارزش طلا را شکست.
🖍یاد کلاه آهنی بخیر که نگهبان سجده گاه ملائک بود، چفیه که سجاده عبادت بود وپلاک که شماره پرواز را نشان میداد.
🖍یاد لباسهایی بخیر که هیچ درجه ای نداشت، لباسهایی که ساده وبی اتو بودند
پوتین هایی که بدون واکس بودن و هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبورگینی قرار نگرفتند.
🖍یاد آفتاب جبهه بخیر که به گرمی می تابید وماهش که شرمنده ماههای زمینی بود و ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می زد وعطرش که بوی باروت میداد.
🖍یاد گلوله هایی بخیر که قاصد وصال بودندو ترکش هایی که امر به معروف
می کردند.
🖍یاد گونه هایی بخیر که برآن اشک استغفار می غلتید ومحاسنی که بر آن غبار تبرک می نشست، دعای کمیلی که پایانش پاکی بود وقنوتی که درآن توفیق شهادت طلب می شد
🖍یاد جهان آرا بخیر که به آرایش جهان پرداخت، نامجو که به دنبال نام ونشان نبود ،کلاهدوز که از نمد انقلاب کلاهی برای خود نساخت، چمران که معلم اخلاق بود، زین الدین که زینت دین بود، باکری که مجسمه اخلاق بود ، خرازی که بجز با خدا معامله نمیکرد آبشناسان که کسی او را نشناختو صیاد که دلهارا شکار میکرد.
🖍یاد پیکرهایی که هیچگاه برنگشت، یاد مادرانی بخیر که بی صدا میگریستند وبچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند.
🖍یاد لبخندهایی بخیر که قهقهه شهادت بود، دستانی که به عباس اقتدا کردند وپاهایی که زوتر به بهشت پیوستند.
🖍ما ماندیم وما،،ما ماندیم ودرد فراق یاران
🖍ما ماندیم و بار مسئولیت،، ما ماندیم وشرمندگی.
🖍خدایا در محضر شهدا ما را شرمنده مکن
🇮🇷🌷🕊
@yahosein333🦋
یه خبر خوووووب داریم براتون😍
.
.
.
.
.
.
.
.
از این به بعد شنبه ها یک حکمت از نهج البلاغه💚در کانال قرار میگیره🤩🤩🤩
.
.
.
فقط اینکه میخوایم باهم یه قرار بزاریم...🧐
.
.
.
بیاین تلاش کنیم هر شنبه که حکمت جدیدی از کتاب ارزشمند نهج البلاغه💚 در کانال قرار میگیره روی اون حکمت فکر کنیم و در اون هفته تلاش کنیم که در زندگیمون عملیش کنیم...تا همیشه شبیه راه و رسم زندگی امیر المومنین علی علیه السلام ❤️زندگی کنیم...😉😇
پس یاعلی🤝
#فقط_به_عشق_علی(ع)🌴
🍄لطفا کانال ما رو به دوستاتون معرفی کنید😊💐
#نهج_البلاغه💜
@Yahosein333🦋
✨🌼✨🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
عمه می گوید شبیه مادرت زهرا شدم
پشت در انگار دست و پای مادر سوخته
گر مرتب نیست موهایم به من خرده مگیر
علتش این است موهایم روی سر سوخته
✨شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت.✨
@yahosein333🦋
داستان اسیری...
دختری سه ساله...💔
🍃ای یـار مهربانم ؛ بابای خسته جانم
برخیز و بین ملالم؛ من بر تو میهمانم
ای دختـر عـزیـزم؛ مهمان اشـک ریـزم
من سر به تن ندارم؛از جا چگونه خیزم
بابا به جان زهـرا؛ سیـرم از ایـن زمانه
بین پیکرم کبود است؛ از ضرب تازیانه
دیدم چه ها کشیدی در عالم اسیری
تو درس صبــر باید از مــادرم بگیــری
بابا به کوفه دشمن؛ فریاد جنگ میزد
بر دختــران زهــرا ؛ از بام سنگ میزد
دور از شما نبودم ای لاله ی کبودم
هنگام سنگ باران ؛ من روی نیزه بودم
آمد صدای قــرآن نــوری به دل نشاندی
گفتم بخوان دوباره ؛ بابا چرا نخواندی ؟
جانا مگر ندیدی اشرار کوفه پستند
قرآن به نیزه خواندم؛ پیشانی ام شکستند
بابا شبی ز ناقه افتادم و نمردم
دور از نگاه عمه ؛ سیلی ضجر خوردم
آن شب که ناله کردی از دست ضجر نامرد
از غیرتش به حالت عباس گریه میکرد
تا شام من پدرجان دنبال سر دویدم
اما سر عمو را بر نیزه ها ندیدم
این نکته را نگویی با مـــادر اباالفضل
بر نیزه ها نمی ماند آخر سر اباالفضل
😭😭😭😭😭😭💔
بحق حضرت زینب(س)اللّهم عجل لولیک الفرج🤲
@yahosein333🏴
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟
😔
اصلا بدون کفش ،توی بیابان
،پیاده نه !!!در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود؟
😢
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود ؟
😭😭😭
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود ؟
😭😭😭
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود ؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
آجرک الله یا صاحب الزمان
پنجم صفر شهادت حضرت #رقیه تسلیت باد
التماس دعا عزیزان🌺
@yahosein333🦋