فرمود جلّ و علا : ان لكم فى الانعام لعبرة نسقيكم مما فى بطونه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائقا للشاربين ( ١ ) ***************در ابتداى اين آيه شريفه چهار تاكيد آمده براى بيان عبرتى كه در ادامه آيه ذكر شده سوال اينست كه آن عبرت كدام است از چه چيزى و چه عبرتى بگيريم ؟ قاعده تقديم ما حقه التاخير يفيد التاكيد ، دوعبارت لكم و فى الانعام را در مقام تاكيد قرار داده حرف انّ و لام مفتوحه نيز از اداة تاكيد هستند كه جمعا ميشود چهار تاكيد كه بيانگر اهميت عبرت و ظرافت و پنهان بودنش از ديد عموم است بايد تامل و تدبر كرد تا عبرت مورد نظر باريتعالى را دريافت براستى ان عبرت چيست ؟

فرمود جلّ و علا : انّ لكم فى الانعام لعبرة نسقيكم مما فى بطونه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربين ( ٢ ) *********** شتر و گاو و الاغ و گوسفند را انعام گويند هر چهار حيوان فضولات خود را از قسمت آخر بدن خارج ميكنند مدفوع خود را از بخش نهائى بدن شان يعنى از زير دم دفع ميكنند از كمى پايين تر ادرار ميكنند باز در كمى پايين تر پستان شان قرار دارد كه از آنجا شير ميدهند شيرى سفيد و خالص و پاكيزه ، گوارا براى نوشندگان اين شير سفيد رنگ خالص و گوارا از بين خونابه ها و كثافت و ادرار و خون عبور كرده و خارج ميشود بدون آنكه ذره اى آلوده شود يا رنگ و بوى ادرار و مدفوع و خون بگيرد از بين كثافات و مشمئز كننده ترين مواد شيرى گوارا و سفيد رنگ خارج مي شود فرمود در اين حقيقت محض و واقعيت آشكار براى شما عبرتى هست آنرا دريابيد براستى كدام عبرت ؟

فرمود جلّ و علا : انّ لكم فى الانعام لعبرة نسقيكم مما فى بطونه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربين ( ٣ ) *********** عبرة از ماده عبور به معناى گذر كردن از چيزى به چيزى يا از جائى به جائى يا از نقطه اى به نقطه اى ديگر يعنى از نقطه اى كه هستى به نقطه اى كه بايد باشى به تعبيرى : - از جهل به علم و عقلانيت - از نادانى به دانائى - از كورى به بينائى و بصيرت - از بى شعورى به شعور - از مدرنيته به اسلام - از دئاثت به غيرت - از سازش و حقارت به مقاومت و عزت - از شرك و كفر و نفاق به توحيد و ولايت هر يك از اينها ميتواند مصداقى از عبرت باشد اما با اين حال اين سوال باقيست كه عبرت نهفته در متن آيه شريفه كدام است ؟

كمى تامل *************************سيد ، حسن ، نصر الله ، شهيد كمى تامل لازم است .در اين دنيا سيد باشى ، معنون به عنوان حسن هم باشى ، مزيّن به نصرالهى بشوى آنگاه شهيد بروى ، عجب دنيائى داشتى عجب اخرتى عجب عاقبتى يافتى ؟! گوارايت باد سيد

ان شهيد شوريده چه زيبا ميگفت " هر كس انگونه مي ميرد كه زيسته است " شهيد سيد حسن نصرالله عمرى تلاش كرد تا از " من " و " تن " فرار كند بالاخره موفق شد فرار كرد و پركشيد نه انسوى ابها بل به انسوى اسمانها به بهشت چه پرواز مباركى گوارايت باد اى سيد

فريادى كه اهورائى شد ******************* او كه عمرى لبيك يا حسين ميگفت و انرا معنا ميكرد و فرياد مى كشيد بالاخره حسين ع لبيك اش گفت و به كربلاى برين اش فرا خواند فريادى كه اهورائى و جاودانه شد لبيك اش جهانى شد بهشت برين گواراى وجودت اى كه نغمه ات لبيك يا حسين بود

سيد مقاومت به مهمانى ميرود ********************** حضرت روح الله يار لبنانى اش را به حضور پذيرفته حاج قاسم خوش امد گوى اوست مجلسى آراسته اند يك طرف شهيد رئيسى كه اخلاص و خذمت را نشانه است يك طرف يحيى سنوار ساز اسطوره ميزند ملائك مجلس ارائى مى كنند شهدا رقص كنان به استقبال امده اند سيد حسن كه نماد نصر الهيست در استانه مجلس اذن ورود مي خواهد اهلا و سهلا يا سيد

ستارگان راهنما **********************ستارگان آسمان ولايت يك يك و نوبت به نوبت ميدرخشند و راه نشان ميدهند جوانى از ملك قنات جوانى از ضاحيه بيروت جوانى از طوس وجوانى از غزّه ظهور ميكنند روشنى مى بخشند فضاى غبار آلود زمانه را غبار روبى ميكنند اسلام ناب آرام آرام و در گذر زمان فرزندان خود را تربيت و به عرصه ميآورد امامين انقلاب چون خورشيدى درخشان نور و اخلاص و جهاد و شهادت را در پهنه جهانى بازتاب ميدهند فرعونيان زمانه نعره ميكشند نظام سلطه پى در پى فتنه گرى ميكند ناتوى فرهنگى را گسترش ميدهد ، به جبهه مظلوم مقتدر حق شبيخون ميزند شياطين از هر سو جنگ شناختى و ادراكى راه انداخته اند شب و تاريكى ظلمات را امامت ميكنند اما با اينهمه خط انقلاب و فرياد عدالت خواهى و ظلم ستيزى و عاشورائى امامين انقلاب در سراسر جهان طنين انداز شده و اين شجره طيبه بالنده تر از قبل راه خود را در بستر تاريخ پيش ميبرد شهادت ستارگانى چون شهيد رئيسى و سيد حسن نصرالله و يحيى سنوار و هزاران شهيد محور مقاومت خود گواه اين حركت و بالندگى است

رئيس جمهور خاكسترى ******************* جناب پزشكيان كدام سو ايستاده است ؟ سمت درست تاريخ يا سمت نادرست تاريخ يا هيچ كدام بلكه وسط ايستاده ؟ اما چرا وسط ؟ چرا تكليف خود را روشن نميكند ؟ گاه اينور گاه آنور ، براستى چرا چنين ميكند ؟ آيا اين سبك سياست ورزى و زيست دوگانه يك انتخاب است يا يك اتفاق ناخواسته كه شرايط اجتماعى بر او تحميل ميكند ؟ يا از روى سادگى و ساده لوحى بر اين ورطه افتاده ؟ انقلاب و آرمان‌های انقلاب و خط مشى و رويكرد امام انقلاب را نمى داند يا ميداند اما دستش زير سنگ غربگرايان و ليبرال ها گير است آنان كه حس و حال خوبى با انقلاب ندارند و نيز آنانكه دل در گرو انقلاب دارند هر دو طيف بخصوص در بدنه اجتماعى متحيرند گاه از خود دانسته تحسين اش ميكنند گاه او را غريبه مى بينند و از او عبور ميكنند نه تنها تكليف براى مردم عادى روشن نيست بلكه گاه اين تحير و بلا تكليفى در خود آقای پزشكيان نيز نمود پيدا كرده روز ٢٢ بهمن انقلابى و در خط رهبرى و حزب اللهى ظاهر ميشود كه تشويق و تمجيد امام خامنه اى را بدنبال دارد در عين حال در مواجهه با موضوع وزير اقتصاد و مجلس ناگهان ما فى الضمير را برون ريخت كرده و ميگويد بياييد ما را هم بگيريد يا در موضوع معيشت پا روى گلوى ملت نهاده و فشار حداكثرى را رله ميكند عليرغم شعارها و وعده هاى انتخاباتى نرخ ارز و طلا را بسود نوكيسه ها و سرمايه داران به اوج ميرساند قيمت ها را سرسام آور كرده و حقوق هاى نجومى را بى سر وصدا مجددأ راه انداخته ناترازى ها را دامن ميزند و ملت را به خشم ميآورد ادعاى پيروى از رهبرى و عمل به اسناد بالا دستى هم از زبانش نمى افتد اين تضاد و دوگانگى از كجا نشأت ميگيرد در سياست خارجى و حوزه فرهنگ و هنر و در عرصه اجتماعى واقتصادى نيز همين رويكرد دوگانه بوضوح ديده ميشود سؤال اينست كه اين دوگانگى و حركت زيگزالى را چطور ميشود توضيح داد ؟

رئيس جمهورخاكسترى ( ٢ ) **************************ادر پاسخ به سوال فوق كه رفتار و گفتار دوگانه رئيس جمهور از كجا ناشى ميشود و چه اهدافى را دنبال ميكند ، جريانات و افرا د مختلف به فراخور حال نظراتى ارائه داده اند گروهى معتقدند كه اين دوگانگى و تضاد از ذاتيات اقاى پزشكيان است مثل نحوه راه رفتن و زبان بدن و .... لذا هيچ هدف خاصى و يا اثار منفى و مثبتى پشت اين ظاهر نمى بينند و بقول خودشان پزشكيان همين است اما گروهى ديگر معتقدند كه ايشان فردى ساده و از جنس مردم و فاقد هرگونه پيچيدگى است هدف گذارى او مينى بر وفاق ملى ايجاب ميكند كه چنين پارادوكسيكال ظاهر شود بقول معروف يكى به ميخ بزند يكى به نعل و الا خودش بعنوان يك فرد كاملا ساده و بى غلّ و غش و رك و صريح و ولائى و تابع نظام و سياست هاى ان است و اگر تضادى در گفتار و رفتارش مشاهده ميشود لازمه راهبرد وفاق است و انعكاسى از شرايط كاذب در روابط اجتماعى گروهها و جريايانات سياسى و اجتماعى و فكرى جامعه ايران است كه خود را در رفتار و موضع گيرى رئيس جمهورنشان ميدهد لذا جاى هيچ نگرانى و ملامتى نيست گروه سومى از تحليل گران اما معتقدند اين تضاد در رفتار و دوگانگى در مواضع كه منشاء خسارت هاى ملى و موجب توهم و اشتباه محاسباتى دشمنان ايران و اسلام شده ناشى از سفاهت و يا حتى دئاست سياسى اقاى پزشكيان است و الا مگر ميشود در اوج درگيرى و بحران و جنگ تركيبى كسى دشمن قسم خورده را برادر بنامد ؟ ! يا خطاب به رژيم سفاك و خونريز اسرائيل بگويد تو سلاح ات را زمين بگذار ما هم سلاح مان را زمين ميگذاريم در عين حال بر عليه همين دشمن رجز بخواند ، از ديدگاه اين گروه چنين فردى در اوج سفاهت و حماقت و ساده لوحى است نه سادگى و همواره براى كشور و جامعه بحران افرين و خطرناك خواهد بود لذا اينان به تيم امنيتى وسياسى پشت پرده ايشان كه تصميم سازان و تصميم گيران اصلى هستند همواره توصيه ميكنند كه بيش از اين مراقبت كنند تا درسطح منطقه و جهان كمتر تضعيف و تحقير ومضحكه دوست و دشمن شويم از حجم خسارت ها كه ناشى از عدم درك مناسبات بين المللى و موقعيت ممتاز ايران توسط رئيس جمهور است كاسته شود خسارت هائى كه بزودى و به راحتى قابل جبران نبوده و نخواهد بود ، اما در اين بين هستند كسانىكه داستان را بگونه اى ديگر مى بينند فرهيختگان سياسى و تحليل گرانى كه از عمق وپشت پرده اين رفتارهاى متضاد و به ظاهر ساده خبر ميدهند اينان معتقدند : ادامه دارد

رئيس جمهور خاكسترى ( ٣ ) ********************** براى فهم درست و دقيق آقای رئيس جمهور و تحليل رويكرد دوگانه و كاركرد ناصوابش بايد به چند نكته ظريف توجه كرد ١- ما با دو پزشكيان مواجهيم يكى پزشكيان بعنوان يك فرد با همه خصوصيات فردى و خانوادگى . اين پزشكيان نهج البلاغه ميخواند، به آيات قرآن كريم تكيه ميكند از عدالت و على ع سخن ميگويد در عين حال فردى سست و با افكارى مغشوش و دسته بندى نشده و فاقد هندسه فكرى و فاقد شمّ سياسى است گرايشات سياسى و اجتماعى لرزانى دارد در قامت يك سياستمدار ظاهر ميشود در حاليكه در خوشبينانه ترين حالت يك سمپات و فعال سياسى است نه يك عنصر سياسى ، بيان ساده و عامه پسندى دارد بخصوص آنجا كه نقش يك منتقد اجتماعى را بازى ميكند و به وضع موجود حمله ميكند كاملا كوچه بازارى ظاهر شده و نگاه مردمى را نمايندگى ميكند با اينكه ميداند وضع موجود محصول تفكر و كاركرد خود و جريان متبوعش است بهر حال اين پزشكيان متزلزل و فاقد هندسه فكرى و نا اشنا با عمق هويت ايرانى - اسلامى و درك تشريفاتى از جايگاه ولايت فقيه و بيگانه با پيچيدگى هاى تحولات بين المللى و جايگاه ايران در پيچ تاريخى و ظرفيت هاى بازيگرى جمهورى اسلامى در محور مقاومت ، ساده انديشى نسبت به دشمنان انقلاب اسلامى ، بهترين ابزار براى بازيگران پشت پرده و جريانات سياسى خاص ميباشد كه ميتواند به نيابت از آنها پروژه ناكام مانده براندازى از درون را در اين مرحله حفظ و استمرار ببخشد و ظرفيت بازيچگى براى بازيگران جريانات غربگرا را دارد شايد بهمين دليل ايشان يكى از سه گزينه پيشنهادى جريان مرموز و غربگرا و انگليسى - آمريكايى مشاركتى ها بودند بهر حال اين يك پزشكيان است كه جامعه ما با آن مواجه است پزشكيانى با خصوصيات فردى نامتوازن همراه با ادعاهائى فراتر از ظرفيت خودش اما پزشكيان ديگرى هم قابل تصور است كه تحليل گران فرهيخته بيشتر روى اين پزشكيان تمركز دارند و امروز در قامت رياست جمهورى بيشتر با اين پزشكيان سر و كار داريم كه در ادامه بدان خواهيم پرداخت ..... ادامه دارد

رئيس جمهور خاكسترى ( ٤) ******************** آقاى زيبا كلام در دهه هشتاد ما فى الضمير جريان متبوع خود را اينگونه به زبان آورد : اصلاح طلبان به هاشمى ميگويند آشيخ اكبر تكليف ات را مشخص كن يا اينور يا اونور اما من معتقدم آقاى هاشمى بايد همينطور بماند يك پايش داخل نظام و يك پايش بيرون نظام اگر كاملا از نظام خارج شود تبديل به يك مهره سوخته و بى مصرف ميشود همه امتياز آقاى هاشمى اينست كه داخل نظام باشد و اپوزيسيون را نمايندگى و فرايند استحاله نظام را دنبال كند . اتفاقا اين توصيه با منش و روش سياست ورزى مرحوم هاشمى نيز همخوانى داشت اصولا آن مرحوم هيچ علاقه اى نداشت كه يك عنصر خارج از نظام تعريف شود بلكه بيشتر خود را فراجناحى ميديد و ميخواست همچون گذشته نگاه پدرانه به همه جريانات داشته باشد و همه را زير بال خود بگيرد روشى كه حتى در دوره مبارزات قبل از انقلاب هم از سوى ايشان بروز و ظهور داشت آقاى هاشمى آنگاه كه ناكامى ها در سياست خارجى اش مثل ماجراى گروگانهاى آمريكايى در لبنان و ماجراى مك فارلين را بياد مى آورد نوعى سرخوردگى و احساس شكست پيدا ميكرد و به نظام و جريان انقلابى روى خوش نشان ميداد و آنگاه كه بى مهرى جريان انقلابى و آرمانخواهی و با انتقادات تند آنان مواجه مى شد چرخش به سمت جريان غربگرا و امريكوفيل را بر مى گزيد چنين بود كه خيلى از مواقع ناچار بود با مواضع ليبرالى و عملگرايانه به آرمان‌های نظام و انقلاب پشت كرده و خود را همرنگ غربگرايان و رويكرد آنان بگرداند آقاى زيبا كلام چنين جايگاهى را مى پسنديد چرا كه در اينصورت آقاى هاشمى نقش لولا را بازى ميكرد و بستر استحاله از درون را رقم ميزد موضوعى كه بسيار مورد علاقه جريانات بيرون نظام بود اما عليرغم همه تحركات و تصورات و فريبكاريها نظام مقدس جمهورى اسلامى به بركت پايمردى مردم و مقاومت جريان عظيم و مبارك انقلابى و هدايت متفكرانه و حكيمانه و هوشمندانه امام خامنه اى موفق شد دهه هشتاد و دهه نود را با صلابت و اقتدار پشت سر نهاده و تمامى فتنه ها و فشارهاى آمريكا و اذناب داخلى اش را خنثى ومسير حركت بسوى آينده پر افتخار خود را هموار سازد . در شرايط كنونى جريان غربگرا و عناصر آمريكايى ازجناب آقاى پزشكيان همان انتظار را دارند تلاش ميكنند ايشان را بعنوان رئيس جمهور خاكسترى كه گاهى به نعل ميزند و گاهى به ميخ تثبيت كنند در درون نظام باشد اما مواضع و خواسته هاى ضد نظام جريان غربگرا را پيگيرى و فروپاشى از درون را رقم بزند اما سوال اينست كه آقاى پزشكيان چنين ظرفيتى دارد ؟ و يا اصلا خود چنين رويكردى دارد ؟ ...... ادامه دارد