eitaa logo
⁦🇵🇸🇮🇷⁩⁩⁦⁩⁦⁦منتظران مهدی🇮🇷⁦🇵🇸⁩
287 دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
30هزار ویدیو
295 فایل
آیدی مدیر: @yamahdyadrekniii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
18.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️لحظه سخت رفتنم .... خوش به حالش آوردنش حرم ابالفضل یعنی میشه اینجا تموم بشه آقا؟ حرم قمر بنی هاشم 🔻به کانال روضه مجازی بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1929510912C838e0a1902
را دریابید ! درکنار روز شماری برای محرم برای غدیر روزشماری کنید ! غدیر و دست بالا رفتھ یِ علی (؏) را جدی نگرفتند که سر حسین (؏) بر نیزه ها رفت...💔 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🦋𖣔༅═┅─   @Besooye_zohor313 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🦋𖣔༅═┅─
°°|🥀|°° خدا از هرچه بگذره،از حق‌الناس نمی گذره...!☝️🏽🦋 حواسمان باشد…🍃 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ🍁 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﺭﻭﺣـﯿـﻪ‌ ﺩﺍﺩ🌱 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه اﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ😏 با "ﺯباﻥ" میشه ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐـﺮﺩ😊 با "ﺯباﻥ" میشه ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ💔 با "ﺯباﻥ" میشه ﺩﻟـﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ❤️ با "ﺯباﻥ" میشه ﺁﺑــﺮﻭ ﺑـﺮﺩ🌥 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ☀️ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه جدایی انداخت🚶‍♂ با "زبان" میشه آشتی داد🤝 با "زبان" میشه آتیش زد🔥 با "زبان" میشه آتیش رو خاموش کرد حواسمون به دل و زبونمون باشه! آلوده‌ش نکنیم...♥🌸
من از سربازای امام زمانم گفتم : اذان صبح ساعت چنده؟؟🧐 ساکت شد.. :) 🥀
🔴 خانه خریدن امام زمان برای مستاجر تهرانی 🔵 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند 🔹 مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... 🔹یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم 🔹 پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... 🔺 اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🦋𖣔༅═┅─   @Besooye_zohor313 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🦋𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📒 •|هر وقت ڪہ شہادت طلب میشۍ،دلیلۍ نداره بدرفتارے ڪنۍ✨|• :) ♥️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🦋𖣔༅═┅─   @Besooye_zohor313 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🦋𖣔༅═┅─