eitaa logo
°| مَهــــدی زهرا |°
62 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
51 فایل
"ࡅ߲ࡄܩܢ‌ܝ‌ࡅߺߺ࡛ߺࡉ‌ܩܣܥ‌ܨ‌‌ღ #انقلاب_نوجوانی✌🏻🌱 https://abzarek.ir/service-p/msg/1933739 ناشناسمون ↜ @arjmandnia18
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16242918122404827717629.mp3
4.16M
🔹 ما بدین در نه پی حِشمت و جاه آمده‌ایم 🔸 از بدِ حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم 🔹رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم 🔸تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم 🔹با چنین گنج که شد خازن او روح امین 🔸به گدایی به در خانه شاه آمده ایم به پناه آمده ایم شعر از: جناب حافظ شیرازی @yamahdizahra12
12.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به وقت دلتنگی... از اینجا که مائیم، تا آنجا که شمایید و فقط نور! سلام امام رضای دلم! ┄┄•••┄┄•••┄┄•••┄┄ [🌿] ↶ ⇨|♡@yamahdizahra12 ♡|⇦ ┄┄•••┄┄•••┄┄•••┄┄
‌ ‌ ‌کتابخانه‌ی اتاقم را با برادر کوچک‌ترم شریک می شوم، روسری آبی‌ام را با مادرم، صندلی عقب ماشین و گاهی غرغرهایم را با خواهرم، روان نویس سبزم را در کلاس با بغل‌دستی‌ام؛ ولی تو، تو مال خود خود منی! دارایی انحصاری قلب من که هیچ آدم پرزوری و هیچ سیل و زلزله‌ای و هیچ تغییر زمان و مکانی و هیچ حادثه‌ای زورش نمی رسد از من بگیردش! شبیهِ... ها، شبيه گوهر تابناکی در صندوقچه‌ای چندقفله که پنهان کرده‌باشمش لابه‌لای رگ‌ها و ماهیچه‌های قلبم! آن‌قدر درخشان، که می‌تابی به هر زاویه از قفسه‌ی سینه‌ام، به تمام تنم و به هزار‌توی هزار هزار سلول عصبی توی سرم و می‌تابی از تن و ذهن و دل و دهانم به عالم... و یکی به من می‌گوید چقدر مهربانی و آن یکی نگاهش مانده روی برق چشم‌هایم و رفیقم از پشتکارم می گوید و بابا از این‌که چای من خوش‌طعم‌تر است و هیچ‌کدامشان هم خبر ندارند که این نور توست، نه من! تویی که برق می‌زنی تا بی‌رنگی من به چشم نیاید! تویی که آن قدر قشنگی که... اصلا جز تو کی می توانسته گوش شنوای هفته‌هفته راز و درددل و پناهِ کوه‌کوه خستگی و آغوشِ دنیادنیا تنهایی من بشود؟ جز تو کدام رفیقی بعد از هفتصدوهشتادونه بار بدقولی و بی‌معرفتی هم باز آدم را بغل می‌کند و چای به آن خوش عطری دستش می‌دهد و خستگی از دلش می‌تکاند که آدم برود باز سروقت اشتباه‌های جدید و باز برگردد و همین قصه؟ غیر از خودت کی اولین باخبر از همه‌ی اولین‌ها و آخرین‌های من و یا علت و یا شنونده‌ی تک‌تک خاطره‌های من بوده؟ خب هیچ‌کس تصدقت، هيچ‌کس در رفاقت به گرد پای تو هم نمی‌رسد. نه این که من بی رفیق باشم اما خب تو با همه فرق داری. تو روح و جان و امید‌به‌زندگی و توان‌نفس‌کشیدن منی؛ سلطان قلبم...❤️ ‌•─────•❁•─────• @yamahdizahra12 •─────•❁•─────•
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ‌همه رفیقـام ‌ ‌یه روز می‌رن و ‌ ‌فـقـط تـویـی که آخر            ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌    ‌مـی‌مـونـی برام... @yamahdizahra12 🌱
♻️ ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ آمدی و عــــطر مــــهرت پخش شد در هر فضا می‌نویسم عــشق، می‌خوانم علی موسی‌الرضا ولادت سلطان طوس، امام رضا(علیه سلام) مبارک باد🎉🎉🎉🎉 (علیه‌السلام) @yamahdizahra12 🌱
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 آن روی بی‌نهایت(۲) اون روی بی‌نهایتی که شما دیدید کلی ماجرا و قصه بود که دیده نشد ولی محاله یادمون بره، کلی حرص و جوش، کلی جنب و جوش، کلی اشک و آه و کلی خنده و قاه قاه و کلی کلی کلی چیزای دیگه که دست به دست هم دادن و آب و هوای تولید بینهایت رو رقم زدن. میخوایم بریم سراغ خنده های استودیویی و کمی از ندیده‌های قابل انتشار بینهایت رو به اشتراک بذاریم ، البته ممیزی وزارت ارشاد درونم، بسیاری از آنچه بود رو سانسور کرده و اجازه انتشار نداده براي شركت در رویداد بزرگ بی نهایت شو فقط کافیه عدد 5 رو به سامانه 1000888 پیامک بزنید •••┈❀🌿∞🌿❀┈••• @yamahdizahra12 •••┈❀🌿∞🌿❀┈••• 🎬 😂🎬 🎬😂🎬
‌ ‌هـنـر، گاهی شکلی از دلتـنگـیه؛ راهی برای گفـتنِ «دوست دارم». ● ❰᪥@yamahdizahra12 ᪥❱●
«به دهر، هر خبری هست، زیر پرچم توست» سلطان... خیال دیگه‌ای کنم باخته‌م، بی‌بروبرگرد. [بیت از علیرضا قاسمی] @yamahdizahra12
‌ ‌ بعضی‌وقتا یه حسی انقد عمیق و ازته‌دله، که آدم قشنگ حس می‌کنه نه، نمی‌شه! نمی‌شه درست با کلمه‌ها توصیفش کرد... کلمه‌ها همون کلمه‌هان، ولی کم میارن انگار. شبیه آدمی که زبونش بند اومده... ماها به شـما که فکر می‌کنیم، یادمون میاد که سایه‌ی مهربونی‌ت اون‌قدری رو سر همه‌مون بوده، همه‌ی ایران‌مون اون‌قدری صحن شـما بوده که از بچگی دلداده‌ت باشیم... ولی از یه جایی به بعد، یه چیزایی عوض شد؛ اصلا زیر و رو شد! قصه‌ش مفصله؛ هر کدوم‌مون یه قصه‌ای داریم خاصِ خودمون. ولی توی همه‌شون یه چیزایی مشترکه؛ مثلاً شروع‌شون اون وقـتـیه که بـی‌نـهـایـتـی شـدیـم. جوابِ سوالامون، آروم آروم حک شد تو ذهن‌مون و راه پیدا کرد به قلب‌مون... دل‌مون رفت واسه خدایی که حالا دیگه بزرگی و مهربونی و عدالتش، بی‌خط‌وخشِ ابهام، مث روز برامون روشن بود. اون‌وقت بود که یه بار دیگه، یه جور دیگه عاشق شـما شدیم؛ دیگه فقط دلی و همین‌جوری و به‌خاطر حس آشنای حرم و به‌یادِ آرزوهای برآورده‌شده‌مون نبود که دوسِت داشتیم، دیگه همه‌ی وجودمون به سمت شـما کشیده می‌شد، مخصوصاً عقل‌مون! دل، خب کارش عاشق‌شدنه... ولی کسی که با عقلش عاشق شه، دیگه محاله عاشقی از سرش بیفته و دلش سمت دیگه‌ای بره. شـما رو که آیینه‌ی تمام‌‌نمای خدایی، با تمام وجود وصل به خدایی، راه وصل‌شدنِ زمین به آسمونی، ماها یه جور دیگه دوس داریم؛ یه جوری که راحت نمی‌شه توصیفـش کرد... ماها هر جا خواستیم به کسی بگیم بی‌نهایتی بشه، اول و وسط و آخرِ حرف‌مون گفتیم کل ماجرا مال امام‌رضاست! گفتیم این یه دعوت از طرف امام‌رضاست! هر وقت عکس و فیلم حرم شـما رو جایی دیدیم، یه جور خاصی نگاه‌مون روش موند... از ته ته قلب‌مون، درحالی‌که از چشامون قطره‌قطره «دوسِت دارم دوستِ حضرت‌دوست» چکه می‌کرد، سلام‌مونو از دور و نزدیک راهیِ شـما کردیم... هر موقع که چشم‌مون به گنبد قشنگت روشن شد و یه گوشه‌ی صحنت نشستیم، حال‌وهوامون و دعامون و درددل‌مون هم متفاوت از قبلنا شده‌بود؛ دیگه با یه کوله‌ی پر از آرزوهای ریز و درشت روبه‌روی شـما قد راست نکردیم. ینی دیگه دل‌مون نمی‌ذاشت، انقد که بی‌قرارِ پرکشیدن و بغل‌کردنت بود و هیچی جز خودت رو ازت نمی‌خواست... حتی واسه عزیزامون هم دل‌مون نمیومد بگیم این مشکل و اون غصه‌شو حل کن! عشق شـما، شیرین‌ترین بود... شیرین‌تر از برآورده‌شدن آرزوها و حل‌شدن مشکلا... ما دیگه دعامون واسه عزیزامون هم عاشق‌شدن بود! از سمت شـما هم اون‌قدر مهربونی مخصوص دیده‌یم که بتونیم به خودمون بگیم بچه‌های امام‌رضا... هر کدوم‌مون یه جور... هر بی‌نهایتی، هزار قصه از شـما داره واسه گفتن...! قصه‌های طلایی و فیروزه‌ای... نه! قصه‌هایی به رنگ خدا! خلاصه که... امشبم غم‌مون با گذشته فرق می‌کنه، دلتنگی‌مون واسه حرمت هم امشب عجیب رو دل‌مون سایه انداخته... دل عزادارِ همه‌مون، امشب پر کشیده پیش شـما که همراه پسرت، همراه زمین و آسمون، غریبی شـما رو گریه کنه... عزیزترینِ ما! دلامونو بغل می‌کنی؟ •••┈❀🌿🏴🌿❀┈••• @yamahdizahra12 •••┈❀🌿🏴🌿❀┈•••
‌ هر چیزی که یه جوری بهت گره خورده باشه عزیزه، مرهمه، آرامشه... @yamahdizahra12 🌱
‌ چهارشنبه‌ست و براتون آوردیم بوسیدنی! @yamahdizahra12 🌱