طاها المدانی جوان، تا پس از جنگ سوم یمن از زندان آزاد نشد، اما پس از میانجیگری مجمع «المکبرین» بود که توانست به همراه همکارانش در پایان سال 2006 میلادی آزاد شود و به میدان برگردد. طاها از زندان آزاد شد اما در آن زمان وضعیت سلامتی خوبی نداشت و مشکلات جسمی او تشدید شده بود. فرمانده طاها در دوران اسارت با اداره امور و حفظ روحیه همكاران نقش بسزایی در امدادرسانی به همكاران ایفا می كرد و برای همكاران پس از ایثار و دغدغه‌ای كه نسبت به آن‌ها داشت مانند یك برادر بزرگ بود. شخصیت قوی و متمایز او در زندان صعده، نظر نیروهای امنیتی یمن را به خود جلب کرده بود تا آنجا که سبب شد، تا اندکی پیش از آزادی، او را به زندان «قحزه»منتقل کنند. قحزه یکی از صدها زندانی بود که دولت یمن برای خاموش کردن صدای مخالفان آمریکا از آن استفاده می کرد و بیشتر چهره‌های مبارز یمنی از آن خاطره داشتند. *ازدواج و جنگ چهارم شهید پس از آزادی از زندان ازدواج کرد و اما دیری نپایید که همه چیز به‌هم ریخت؛ چرا که جنگ چهارم یمن در تاریخ 1/6/2007 آغاز شد و این همان روزی بودی که طاها المدانی انتظارش را می‌کشید. این شهید بزرگوار نقش برجسته‌ای در پشتیبانی از مجاهدان در مناطق الطلح و المزروع داشت، آن‌قدر در میدان پیشروی کرد که مجروح شد. طاها بدون توجه به اینکه زخم‌هایش در چه وضعیتی است به میدان برگشت و توانست در عملیات‌های منطقه عشایر (آل الصیفی) بخش قابل توجهی از نیروها را رهبری و جنگ را هدایت کند. سیدعبدالملک الحوثی به او وظیفه آزادسازی منطقه (ضحیان)را واگذار کرد. طاها المدانی در این مأموریت دستاوردهای قهرمانانه‌ای را در مدیریت جنگ شهری ارائه داد و نبوغ استثنایی نظامی وی در آن جنگ پدیدار شد. جنگ چهارم به پایان نرسیده بود تا اینکه دوباره فرمانده طاها مجروح شد. *برای یک رزمنده جنگ پایان ندارد میان هر جنگ تا جنگ بعدی، شهید المدانی وظایف مهمی که فرمانده الحوثی به او محول می‌کرد را انجام می‌داد. از آنجا که او به خرد، زندگی سیاسی و فرهنگ اخلاقی شناخته شده بود، به عنوان نماینده و سفیر دبیر کل جبهه یمنی در شئون این جنبش آزادی‌بخش ظاهر می‌شد و در پیشبرد امور نقش کلیدی داشت. هنگامی که پنجمین جنگ یمن در تاریخ 5/8/2008 آغاز شد، مأموریت شهید المدانی این بود که حمله تانک‌ها و وسایل نقلیه زرهی را به شهر ضحیان و منطقه قرى الصعید دفع کند. المدانی با تشکیل گردان‌های زرهی توانست سپر دفاعی مستحکمی ایجاد کند. در واقع این طاها المدانی بود که توانسته بود در گذر زمان به یک مانع بزرگ برای استکبار تبدیل شود و حالا وسط بیابان‌های یمن با فرماندهی و مقاومت، گورستانی از تانک‌های ارتش یمن را به نمایش گذاشته بود. بعدها عملیات انهدام تانک‌های ارتش توسط طاها المدانی به عنوان بخشی از کارنامه این مرد بزرگ در ذهن همه باقی ماند. هنگامی که جنگ پنجم در تاریخ 7/17/2008 میلادی متوقف شد، او وظایفی را باعنوان فرمانده انجام داد که برجسته‌ترین آن‌ها؛ مدیریت وقایع آغاز شده مانند تولد پیامبر اول در آن سال و مدیریت مناطقی که از ظلم و ستم سربازان رژیم رهایی یافته بود. هنگامی که جنگ ششم یمن در تاریخ 8/10/2009 میلادی آغاز شد، وظیفه دفاع از مناطق ویژه به طور کلی وظیفه شهید بود. وی در عملیات المقاش فرماندهی و طرح‌ریزی راهبردی را در اختیار داشت که با یک پیروزی تعیین‌کننده به پایان رسید و مجاهدان توانستند تیپ‌های زرهی خوبی به غنیمت بگیرند. *مرد مسئولیت‌های بزرگ پس از پایان جنگ ششم، ستاد فرماندهی نیروهای مجاهد یمنی، شهید المدانی را موظف کرد اداره اطلاعات و امنیت نیروهای مقاومت را به صورت مستقل و جداگانه از نیروهای نظامی و جهادی پایه‌ریزی و اداره کند، به همین دلیل فرمانده طاها با طرح ریزی سازمانی جدید اداره کل اطلاعات را بنیان نهاد. تلاش‌های وی موجب شد دستگاه امنیتی جنبش از پیکره نظامی آن جدا شده، به عنوان بخشی مستقل فعالیت خود را آغاز کند. رهاورد این تلاش‌ها تشکیل کمیته‌های امنیتی مردمی طی انقلاب یمن و همچنین تشدید مبارزه با گروه‌های تروریستی وابسته به القاعده و در سال‌های اخیر داعش بود. پس از آن، استان صعده به عنوان امن‌ترین استان یمن شناخته شد و شهروندان در همه جا می‌گفتند صعده استانی است که در آن هیچ چیز به هر قیمتی هم که باشد از شما دزدیده نخواهد شد و اگر گوشی موبایل شما در آنجا گم شود، قطعاً کسانی هستند که آن را به شما برمی‌گردانند. طاها المدانی موفق شده بود نیروهای امنیتی را آن‌گونه سازماندهی کند که در طول شبانه‌روز به مردم خدمت‌رسانی کنند و حق کسی ضایع نشود.