eitaa logo
#یامهدی ادرکنی#
110 دنبال‌کننده
291 عکس
358 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀شهید علی چیت سازیان🥀 نام پدر: ناصر محل تولد: همدان تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۹/۲۰ تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۹/۴ محل شهادت: ماموت عراق نحوه شهادت: در حین انجام ماموریت گشت شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل شدند سن شهادت: ۲۵ محل مزار: باغ بهشت همدان، قطعه۹۹، ردیف۲۴، شماره ۸ 🌸صلوات هدیه به این شهید🌸 درعملیات مسلم بن عقیل با اینکه بیش از۱۷ سال سن نداشت ۱۴۰ نفر از نیروهای بعثی را که به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند از داخل خاک عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند. تیزهوشی و قدرت تصمیم گیری فوق‌العاده او درعملیات باعث شده بود که فرماندهی لشکرانصارالحسین (ع) بگوید :«با وجود علی بسیاری از مشکلات عملیاتی ما حل می شود». وقتی در عملیاتی تمام نیروهایش شهید شدند و تنها مجبور به عقب‌نشینی شد در مسیر به گروهانی از صدامیان برخورد کرد. با شهامت خود را معرفی کرد و گفت: من علی چیت‌سازیان هستم؛، «عقرب زرد». اگر مقاومت کنید تا آخرین گلوله با شما می‌جنگم والا تسلیم شوید و جان به سلامت ببرید.» ایشان تعریف می‌کرد دیده‌بان از دور خبر داد یک گروهان آدم در حال حرکت به سمت ما هستند ولی یک نفر به دور اینها می‌چرخد از نحوه دور زدنش پیداست علی باشد اما صبر کنید نزدیکتر بیایند. نزنید صبر کنید. با نزدیکتر شدن آنها چهره علی نمایان شد.» 💠«کسی می‌تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد.» از سخنان معروف شهید چیت سازیان است که آیت الله خامنه ای در یکی از سخنرانی های خود به آن اشاره داشته‌اند.👇👇
21.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در دریای طوفان زده‌ی دنیا ، سوار بر کشتی شو ! @yarakyyi @یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت اذان شهید ابراهیم هادی @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹🌹
شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد! 🔹اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط می‌کرد. 🔹او به تنهایی با ۴۰ تن روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد. شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ‌گاه دومین پسرش را ندید. 🌷 @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون شهیدایی در پناه حضرت زهرا سلام الله علیها باشید @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹🌹
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم دیده نشده از حاج قاسم سلیمانی برایی خوشندی شهیدا صلوات 👇👇👇 @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بهنام محمدی بهنام در تاریخ 12 بهمن ماه 1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. در مقاومت خرمشهر به همراه سایر مدافعین حضور اثرگذاری داشت.بهنام می‌رفت شناسایی.  گاهی گیر عراقی‌ها می‌افتاد. چند بار گفته بود: «دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم.» عراقی‌ها فکر نمی‌کردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش می‌کردند.یک‌بار رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند. وقتی بر می‌گشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچ‌چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره می‌کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند.  یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه 7 عراقی را اسیر کرده بود. شهر دست عراقی‌ها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا می‌شد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت می‌کردند. خودش را خاکی می‌کرد. موهایش را آشفته می‌کرد و گریه‌کنان می‌گشت خانه‌هایی را که پر از عراقی بود به‌خاطر می‌سپرد. عراقی‌ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه می‌رفت داخل خانه‌ها پیش عراقی‌ها می‌نشست مثل کرولال‌ها از غفلت عراقی‌ها استفاده می‌کرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمی‌داشت. خمپاره‌ها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچه‌ها متوجه شدند که بهنام گوشه‌ای افتاده است و از سر و سینه‌اش خون می‌جوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، در 28 مهر 1359 پر کشید. @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان
شهید سید حمیدرضا سیاهپوش سیدحمیدرضا سیاهپوش، 15 دی ماه 1347، در تهران به دنیا آمد. پدرش سید ابوطالب، خیاط بود و مادرش صدیقه نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی ماه 1365، وقتی فقط 18 سال داشت در عملیات کربلای 4 و در جزیره ام‌الرصاص به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و 11 سال پس از شهادتش در سال 1376 پس از تفحص در گلزار شهدای شهرستان قزوین به خاک سپرده شد. مادرش در آخرین وداع با یک نگاه و تبسم به او گفت:«برایت هر روز صدقه می‌اندازم و برایت دعا می‌کنم که برگردی!» اما سید حمیدرضا در جواب مادر این گونه می‌گوید:«من هم از مادرم فاطمه زهرا(س) می‌خواهم تا شهید شوم...» @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹🌹
شهید امیر جمشیدی امیر جمشیدی،  دوم فروردین ماه 1347 در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش نوروز، کارگری می‌کرد و مادرش فاطمه نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی‌ام فروردین 1364، در عباس‌آباد بانه هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. امیر در 17سالگی به دست منافقین در جبهه غرب به شهادت رسید خودش در روایتی از اعزامش به جبهه نقل کرده بود: «اواسط سال  1363 بود که حال و هوای جنگ به کله ما افتاد، چون سنمان کم بود تصمیم گرفتیم تا شناسنامه‌هایمان را دستکاری کنیم. اما به دلیل اینکه جثه‌هایمان خیلی کوچک بود این کار شدنی نبود‌. با این حال فکر دیگری به سرمان زد. خودمان را در یکی از کابین‌های قطار مخفی کردیم. مسئول قطار متوجه ما شد اما با اصرار ما رو به رو شد و بالاخره کوتاه آمد و ما را برد. یک روز فرمانده ما را دید و گفت می‌خواهید برید جلوتر ما هم گفتیم بله و ما را سوار اتوبوسی کرد و هنگامی که رسیدیم دیدیم تهرانیم و پدر و مادرمان برای برگرداندن ما به آنجا آمده بودند.» @yarakyyi یامهدی ادرکنی رسانه خادمان شهیدا 🌹🌹🌹