ا ﷽ ا
#روضه /۴
السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ"
✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(علیه السلام) لقب «نَارِئُ القُرَی» داده اند.
و این لقب به کسی گفته می شد که؛
بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند.
و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱)
نقل است که؛
📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》
♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲)
حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد.
واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد.
آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است.
تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع)
می خوانیم؛
📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》
♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳)
در نقلی آمده است که؛
📋《اَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله(ص)》
♦️حضرت علی اکبر(ع) شبیه ترین فرد به پیامبر از لحاظ خَلقاً (چهره)، خُلقاً(اخلاقی) و منطقاً(نوع صحبت کردن) بود.(۴)
مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید :
📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》
♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟
گفتند : شما لایق و سزاوارید!
معاویه گفت :
📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》
♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول خدا(ص) می باشد و در او شجاعت بنی هاشم، و سخاوت بنی امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ثقیف جمع می باشد.(۵)
🏴در کربلا بعد از وداع با پدر، راهی میدان شد.
جنگ نمایانی کرد.
📋《ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ، وَ ضَرَبَهُ النَّاسُ بِأَسيَافِهِم》
♦️تا اینکه مُرّة بن مُنقِد ناجوانمردانه با شمشیر از پشت، بر او حمله کرد و بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سرش را شکافت و او به روى زین اسب افتاد.
📋《ثُمَّ اِعتَنَقَ فَرَسَهُ، فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى عَسْکَرِ الْأعْداءِ》
♦️تا اینکه از شدت زخم، حضرت على اکبر(ع) دست بر روی گردن مرکب انداخت و اسب او را در میان لشکر دشمن برد.
این علیست! پسر حسین(ع)! نامش علی(ع)! و اشبه الناس بالنّبی(ص)!
لحظه لحظه ی عقده گشایی و انتقام گیری است.
پس بدین ترتیب، لشكر دشمن دورش را گرفتند.
📋《فَقَطَّعُوهُ بِأَسيَافِهِم إربَاً إربَاً》
♦️از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند.(۶)
و اینگونه بدن علی اکبر(ع) میزبان میهمانان ناخوشی چون تیر و شمشیر و نیزه شد.
وقتی امام حسین(ع) وقتی بالای سر جوانش آمد، دید بدن او را قطعه قطعه کردند.
به جوانان بنی هاشم فرمود :
📋《یافَتَیانَ بَنِی هَاشِم! اِحمِلُوُا اَخاکُم اِلَی الفُسطَاطِ》
♦️جوانان بني هاشم بياييد و جنازه برادرتان را به سوي خيمه ها ببريد.(۷)
زیارتى که از امام صادق(ع) نقل شده است درباره شدت این مصیبت مىخوانیم :
📋《وَلاتَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبیکَ زَفَرَةٌ》
♦️ای علی اکبر(ع)! سوز و گداز پدرت بر داغ تو هرگز تسلّى نیافت.(۸)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم! کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
👤محمود ژولیده
📚منابع :
۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵
۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲
۵)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲
۶)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۶
۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷
۸)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۳۹
منبع : اسناد المصائب
#روضه #فیش_روضه
#مقتل
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱
حضرت علی اکبر علیه السلام
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(علیه السلام)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ》🔷🔹
✅آنچه در مقاتل آمده است اینکه؛
امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا، صورت مبارک خود را فقط بر روی صورت دو شخص گذاشته است.
یعنی عبارت «وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ» فقط برای دو نفر ذکر شده است.
1⃣ #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :
وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، جوان برومندش را، در حالی که بر زمین افتاده بود و نفس آخر را می کشید، مشاهده کرد، او را به آغوش کشید.
📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ! فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》
♦️و همچنان سیدالشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد.
هنگامی که سید الشهد(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود :
بعد از تو وای بر دنیا!(۱)
در این هنگام؛
📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۲)
2⃣ #اسلم_بن_عمرو_ترکی_رحمه_الله :
یک غلام ترکی بود که در مورد اسم او اختلاف است و برخی او را «اسلم» و برخی او را «واضح ترکی» آورده اند.
خوارزمی می نویسد :
📋《ثُمَّ خَرَجَ غُلَامٌ تُرْکِیٌّ مُبَارِزٌ، قَارِئٌ لِلْقُرْآنِ، عَارِفٌ بِالْعَرَبِیَّهِ، وَ هُوَ مِنْ مَوَالِی الْحُسَیْنِ(ع)؛ فَجَعَلَ یُقاتِلُ فَقَتَلَ جَمَاعَهً، فَتَحَاوَشُوهُ فَصَرَعُوهُ، فَجَاءَهُ الْحُسَیْنُ(ع) وَ بَکَى》
♦️سپس غلامی ترک که قاری قرآن و آشنا به عربی و از غلامان امام حسین (ع) بود به میدان رفت و به نبرد پرداخت و گروهی را کشت.
سرانجام، از هر طرف محاصرهاش کردند و بر زمین افتاد.
امام(ع) به بالین او آمد و گریست.
📋《وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️سپس امام حسین(ع) صورت خود را بر صورت غلام گذاشت.
📋《فَفَتَحَ عَیْنَیْهِ وَ رَآهُ فَتَبَسَّمَ، ثُمَّ صَارَ إِلَى رَبِّهِ》
♦️پس وی چشم خود را گشود و امام(ع) را دید، لبخندی زد و به سوی خدا پر کشید.(۳)
این صحنه ی عجیب؛ منحصر به همین غلام بود و حضرت علی اکبر(ع) و درباره کس دیگری، تاریخ چنین چیزی را ننوشته است.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
👤متولّی
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۱
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴
۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۴
منبع : اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۳
حضرت علی اکبر علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام
در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند کسی از اهل بيت امام حسین(علیه السلام) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد.
همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند.
📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》
♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۱)
اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.
طبری سنی می نویسد :
📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنی طَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》
♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۲)
در مورد حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛
وقتی حضرت علی اکبر(ع) در روز عاشورا به عنوان اولین نفر از بنی هاشم به میدان رفت، امام حسین(ع) هنگام رفتن او، گریست و فرمود :
📋《اَللهمَّ اشْهَدْ عَلَی هؤُلاءِ، فَقَدْ بَرَزَ اِلَیهِمْ اَشْبَهُ النّاسِ بِرَسولِک مُحَمّدِِ خَلْقاً وَ خُلْقاً و مَنْطِقاً》
♦️خدایا! تو را بر این قوم شاهد میگیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که شبیهترین مردم به رسول تو محمد(ص) در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار است.
و در ادامه فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ وَ کنّا اِذَا اشْتَقْنا اِلی رُؤیةِ نَبِیِّکَ نَظَرْنا اِلیهِ》
♦️خدایا! هرگاه ما شیفته ی دیدار پیامبر(ص) تو می شدیم، به علی اکبر(علیه السلام) نظر میانداختیم.(۳)
خورازمی از علمای اهل تسنن، در مقتل خود می نویسد :
وقتی حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت و جانانه جنگید، در این هنگام از شدت جراحت برای مرکب افتاد.
📋《فَاعتَنَقَ الفَرَسُ فَحَمَلَهُ الفَرَسُ إلى عَسكَرِ عَدُوِّهِ》
♦️پس دو دست علی اکبر(ع) بر روی مرکب بر گردن اسب به حالت حلقه افتاد و اسب او را به سمت لشگر دشمن بُرد.
📋《فَقَطَّعُوهُ بِأَسيَافِهِم إِرْبَاً إِرْبَاً، فَلَمّا بَلَغَت روحُهُ التَّراقِيَ، نَادَى بِأَعلَى صَوتِهِ : يَا أَبَتَاهُ》
♦️پس دشمن نیز با شمشیرهایشان او را قطعه قطعه کردند که در این هنگام که لحطات آخر حیات حضرت علی اکبر(ع) سپری می شد، با صدای بلند فریاد زد : ای پدرم!
امام حسین(ع) شتابان خود رو به بالین جوانش رساند.
📋《فَأَخَذَهُ الحُسَينُ(ع)، فَضَمَّهُ إِلَيهِ!
فَجَعَلَ يَقُوُلُ لَهُ : يَا أَبَةَ!
هَذَا رَسُوُلُ اللهِ(ص) يَقُوُلُ لِي : عَجِّل القُدُومَ عَلَينَا!》
♦️سید الشهداء(علیه السلام) علی اکبر(ع) را گرفت و به سینه ی مبارک چسبانید.
در این هنگام علی اکبر(ع) به امام(ع) عرض کرد : ای پدر! این رسول خدا(ص) است که به من می فرماید : تعجیل کن در آمدن به نزد ما!
📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ!
فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》
♦️و همچنان سید الشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد.
هنگامی که ابی عبدالله(ع) به بدن بی جان علی اکبر(علیه السلام) نظر نمود، فرمود : بعد از تو وای بر دنیا!(۴)
و دراین هنگام؛
📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.
در این حین، حضرت زینب(س) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند.
وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه ی علی اکبر(ع) مواجه شد؛
📋《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》
♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت.
در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند.
📋《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》
♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کردند و دست خواهر را گرفتند و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداندند.(۵)
سپس به جوانان بنی هاشم فرمود :
📋《إِحمِلُوا أَخَاکُم》
♦️جنازه برادرتان را به سوی خيمه ها ببريد.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است
نازها از پسر خویش کشیدن سخت است
سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم
ورنه کار از کمر خویش کشیدن سخت است
مشکل این است بغل کردن تو مشکل شد
تکه ها را به بر خویش کشیدن سخت است
خواستی این پدر پیر خضابی بکند
خون دل را به سر خویش کشیدن سخت است
نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم
خار را از جگر خویش کشیدن سخت است
لطیفیان
📚منابع :
۱)بحارالانوار ، ج۴۵
۲)تاریخ طبری، ج۵
۳)اللهوف
۴)مقتل خوارزمی
۵)اللهوف
۶)الارشاد
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۹
حضرت امام حسین علیه السلام
حضرت علی اصغر علیه السلام
حضرت علی اکبر علیه السلام
✅در کربلا فقط خون سه نفر به آسمان پرتاپ شد!
1️⃣خون #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام !
✍در منابع آمده است که بعد از شهادت حضرت علی اصغر(ع)؛
📋《فَتَلَقَّى حُسَينُ(ع) دَمَهُ فِى يَدِهِ وَ ألقَاهُ نَحوَ السَمَاءِ》
♦️امام حسين(ع) دست بُرد زیر قنداقه و خون را در كف دست جمع كرد و به هوا پرتاپ کرد.(۱)
امام باقر(ع) در اینباره می فرماید :
📋《فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَى الْأَرْضِ》
♦️از خون گلوى على اصغر که امام(علیه السلام)آن را به آسمان پاشید، قطرهاى به زمین برنگشت.(۲)
2⃣خون #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :
✍امام صادق(ع) در زیارت نامه حضرت علی اکبر(ع) می فرماید :
📋《بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مُقَدَّمٍ بَیْنَ یَدِی أَبِیکَ یَحْتَسِبُکَ وَ یَبْکِی عَلَیْکَ مُحْتَرِقاً عَلَیْکَ قَلْبُهُ یَرْفَعُ دَمَکَ بِکَفِّهِ إِلَی أَعْنَانِ السَّمَاءِ لَا یَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ》
♦️پدر و مادرم به فدایت که در جلوی پدرت روی زمین افتادی و او بر تو گریه میکرد در حالیکه قلبش سوخته بود در مصیبت تو و خون تو را به آسمان پاشید و قطرهای از آن به زمین بازنگشت.(۳)
3️⃣1⃣خون #امام_حسین_علیه_السلام :
✍در مقاتل آمده است که بعد از شهادت یاران و اصحاب امام حسین(ع)؛
📋《فَاعْتَرَضَهُ خَیْلُ ابْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِی دَارِمٍ الْحُسَیْنَ(ع) بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِی حَنَکِهِ الشَّرِیفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ یَدَیْهِ تَحْتَ حَنَکِهِ حَتَّى امْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ الدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ : اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ!》
♦️سپاه عمر بن سعد متعرّض امام حسین(ع) شد و در این هنگام، مردى از بنى دارم تیرى به سوى امام حسین(ع) پرتاپ کرد که به زیر زنخ امام(ع) اصابت کرد، امام(ع) تیر را بیرون کشید و دست زیر زنخ گرفت تا دو کف دست از خون آکنده شد و آن را پرتاب کرد و فرمود :
خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پیامبر(ع) شده و مى شود نزدت شکایت دارم.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
وقتی که تیر کین به گلوی تو جا گرفت
خون تو را به عرش فشاندم، خدا گرفت
گردیـد دفـن، پیکر پاکت بـه دست من
پیش از همه تو را بـه بغل کربلا گرفت
میخواستم چو لاله کنم هدیهات به دوست
دشمن ز من به تیر سه شعبه تو را گرفت
از بس مصیبت تـو عظیم است، بهر تو
بــاید تمــام سـال دمـادم عزا گرفت
تیر آمد و ز حلق تو بر قلب من نشست
از آن گذشت و جا به دل مصطفی گرفت
👤سازگار
📚منابع :
۱)البداية و النهاية ابن کثیر دمشقی، ج۸، ص۱۸۶
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷
۳)كامل الزيارات ابن قولویه، ص۲۵۳
۴)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اصغر علیه السلام
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۶۸
🔸حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
《أَلسَلامُ عَلَیکَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ(عَلَیهِ السَّلامُ)》
✅«ابوسهل اسماعيل نوبختی» می گوید :
وقتی شنیدم امام حسن عسکرى(علیه السلام) در بستر بیماری است، فورا خدمت ایشان رسیدم و مدتی در کنار ایشان نشستم.
در این هنگام؛ حضرت(ع) به غلامش فرمود : ای عقید! برو به اندرون اتاق، و می بينى که كودكى در حال سجده است، او را نزد من بياور و او نیز چنین کرد.
ابوسهل می گوید :
موقعى كه آن کودک، خدمت حضرت(ع) رسيد، من تا به حال او را ندیده بودم.
اما امام حسن عسكرى(ع) وقتی او را ديد، گريست و فرمود :
📋《يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِی! إِسْقِنِي الْمَاءَ》
♦️اى سرور اهل بیتم! اين آب را به من بده.
آن کودک نیز، ظرف آب را برداشت و به دهان پدر بزرگوارشان نزديک ساخت تا ایشان آن را نوشيد.(۱)
اینجا پسری، پدری را سیراب کرد، ولی در کربلا پسری از پدری درخواست آب کرد ولی پدر شرمنده پسر شد.
🏴هیچ روزی مثل تو نبود ای اباعبدالله(علیه السلام)!
سید بن طاووس می نویسد :
در روز عاشورا وقتی حضرت علی اکبر(عليه السلام) به سمت لشكر دشمن رفت، جنگ سختى کرد و عده اى را كشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض كرد :
📋《يَا أَبَتِ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي! فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ؟》
♦️پدر جان! تشنگى جانم را به لب آورده و سنگينى اسلحه آهنينم، همه ی تاب و توانم را گرفته است.
آيا جرعه آبى هست که سیراب شوم؟
در این هنگام؛ امام حسين(عليه السلام) گريه کرد و فرمود :
📋《وَا غَوْثَاهْ يَا بُنَيَّ! قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً(ص) فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً》
♦️پسر جانم! كمى دیگر به جنگ ادامه بده، ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت حضرت رسول اکرم(ص) را ملاقات كنى و او با كاسهاى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد، آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
میزنی تو دست و پا، من دست و پا گم کرده ام
نور چشمم! بی تو راه خیمه را گم کرده ام
ای خرامان رفته در خون، دست و پا دیگر مزن
شیشه ی عمرم بُدی، نتوان ز تو دل کندنم
👤حیدری
📚منابع :
۱)الغیبة شیخ طوسی، ص۲۷۲
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۳
منبع:اسناد المصائب
حضرت #امام_زمان علیه السلام
حضرت #امام_حسن_عسکری
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۸
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت امام جواد علیه السلام
🔸حضرت امام رضا علیه السلام
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
✅مرحوم شیخ صدوق به نقل از «اباصلت هروی» نقل می کند که؛ امام رضا(علیه السلام) یک روز قبل از این که توسط «مامون عباسی» مسموم شود، به من فرمود :
📋《يَا أَبَا الصَّلْتِ! غَداً أُدْخَلُ عَلَى هَذَا الْفَاجِرِ!
فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مَكْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَكَلَّمْ أُكَلِّمْكَ وَ إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُكَلِّمْنِي》
♦️ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم.
وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است.
فردای آن روز امام رضا(ع) پیش مامون رفت و من پریشان خاطر، منتظر خروج امام(ع) از نزد مامون شدم.
بعد از مدتی، اباصلت مشاهده کردم که؛
📋《فَخَرَجَ مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُكَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ فَأَمَرَ أَنْ يُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ ثُمَّ نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ مَكَثْتُ وَاقِفاً فِي صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً》
♦️امام رضا(ع) از نزد مامون خارج شد، در حالی که؛ عبایش را به سر انداخته بود و به خانه رفت و به من فرمود : اباصلت! در را ببند!
سپس در بستر افتاد.
و من نیز در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم.
📋《فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا(ع) فَبَادَرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ :
مِنْ أَيْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ؟
فَقَالَ : الَّذِي جَاءَ بِي مِنَ الْمَدِينَةِ فِي هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِي أَدْخَلَنِي الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ!
فَقُلْتُ لَهُ : وَ مَنْ أَنْتَ؟
فَقَالَ لِي : أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الصَّلْتِ!
أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)!
ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِيهِ فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِي بِالدُّخُولِ مَعَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) وَثَبَ إِلَيْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً إِلَى فِرَاشِهِ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) يُقَبِّلُهُ وَ يُسَارُّهُ بِشَيْءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ [ثُمَّ] مَضَى الرِّضَا(ع)》
♦️ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا(ع) است.
جلو رفتم و عرض کردم : از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود.
فرمود : آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.
پرسیدم : شما کیستید؟
فرمود : من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد(ع) هستم.
سپس به طرف پدر گرامی اش رفت و فرمود :
تو هم داخل شو!
تا چشم مبارک حضرت رضا(ع) به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانیاش را بوسید.
امام جواد(ع) خود را روی بدن امام رضا(ع) انداخت و او را بوسید.
سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم.
اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا اینکه روح ملکوتی امام رضا(ع) به عالم قدس پر کشید.(۱)
در اینجا فرزندی در لحظات آخر عمر شریف پدرش، بر بالین ایشان حاضر شد، و شاهد جان دادن پدر شد، اما در کربلا بر عکس این قضیه بود، و پدری شاهد جان دادن فرزندش برومندش بود.
خورازمی از علمای اهل تسنن، در مقتل خود نقل می کند :
وقتی حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت و جانانه جنگید، و وقتی که از مرکب به زمین افتاد و توسط دشمن قطعه قطعه شد.
امام حسین(ع) شتابان خود رو به بالین جوانش رساند.
📋《فَأَخَذَهُ الحُسَينُ(ع)، فَضَمَّهُ إِلَيهِ!》
♦️ابی عبدالله(علیه السلام) علی اکبر(ع) را گرفت و به سینه ی مبارک چسبانید.
📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ!
فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》
♦️و همچنان سید الشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد.
هنگامی که ابی عبدالله(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود : علی جان! بعد از تو وای بر دنیا!(۲)
سپس؛
📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۳)
📝شعر :
سبزه شد روی تو تا لاله بُستان نرود
چشم من خون شد و از روی تو آسان نرود
زعفران پس ز کجا جانب بغداد آید
شکوه ی سرخت اگر سوی خراسان نرود
وحشت داغ تو رَم داد دلم را ورنه
گفته بودند که آهو به بیابان نرود
فاطمه بهر سرت روغن بادام آورد
گریه کرده است که زلف تو پریشان نرود
عرق آلود به دیدار تو آمد پدرت
زآن که بی غسل، کسی دیدن خوبان نرود
۱)عيون صدوق، ج۲، ص۲۴۳
۲)مقتل خوارزمی، ج۲
۳)اللهوف،
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
حضرت#امام_رضا علیه السلام
حضرت #امام_جواد علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۶۳
🔸حضرت عباس علیه السلام
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ عَلَى اَوْلَادِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ عَلَى اَصْحَابِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)》🔶🔸
✅طبق نقل مقاتل، در روز عاشورا بر راس دو شهید کربلا ضربه محکمی کوبیدند :
1⃣ #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :
درباره حضرت علی اکبر(علیه السلام) آمده است که؛
📋《..ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ》
♦️مُرّة بن مُنقِد با شمشیر بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سر مبارکش را شکافت.(۱)
2⃣ #حضرت_عباس_علیه_السلام :
درباره حضرت عباس(ع) آمده است که؛
📋《..وَ ضَرَبَهُ مَلْعُونٌ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ》
♦️مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت(ع) کوبید.(۲)
در روز عاشورا حضرت علی اکبر(ع) را غافل و ناخودآگاه زدند.
نقل شده است که؛
📋《فَطَعَنَهُ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِيُّ عَلَى ظَهْرِهِ غَدْراً فَضَرَبُوهُ بِالسَّيْفِ》
♦️مُرّة بن منقذ عبدی، غافل با نیزه به پشت او زد و سپس با شمشیر بر علی اکبر(ع) زد.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند
تابه حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
چشم من تار شده به چه مداواش کنم
یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینی ست و چشمت حسنی ست
این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند
👤لطیفیان
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۴
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۷
منبع: اسناد المصائب
حضرت #عباس علیه السلام
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۸۷
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید.
وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود :
《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》
حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد.
حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت :
📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》
♦️پدرجان! فدایت شوم.
چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟
حضرت(ع) فرمودید :
در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد :
📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》
♦️این کاروان میرود، و مرگ هم اینها را بدرقه میکند.
اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد :
📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》
♦️مگر ما بر حق نیستیم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《بَلَی وَاللهِ》
♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم!
علی اکبر(ع) عرض کرد :
📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》
♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم!
امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود :
📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》
♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند.
نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۸۸
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛
📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》
حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱)
در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد.
همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند.
📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》
♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲)
اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.
در تاریخ طبری نقل شده است که ؛
📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنیطَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》
♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳)
امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد.
عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد.
علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند :
📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)،
نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)،
تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ،
یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی،
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》
♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم.
به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم.
سوگند به خداوند این زنازاده نمیتواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم.
آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴)
و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند.
مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار ميكردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند.
جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است.
در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند :
📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》
♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲
۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷
۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۲۱۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
نوبت به بنی هاشم رسید!👇
#حضرت_علی_اکبر
✅همانطور که گفته شد، در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند کسی از اهل بيت رسول اکرم(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد.
📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》
♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۱)
اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.
در تاریخ طبری نقل شده است که ؛
📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنیطَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》
♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۲)
در مورد حضرت علی اکبر(ع) آمده است که وقتی علیاکبر(ع) در روز عاشورا به عنوان اولین نفر از بنیهاشم به میدان رفت، امام حسین(ع) هنگام رفتن او، گریست.
📋《ثُمَ نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ آيِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى》
♦️سپس نگاهى مأيوسانه به علی(ع) انداخت و چشمان خود را به زير افكند و اشک ريخت.
سپس به ایشان بلافاصله اذن میدان داد و فرمود :
📋《اَللهمَّ اشْهَدْ عَلَی هؤُلاءِ، فَقَدْ بَرَزَ اِلَیهِمْ اَشْبَهُ النّاسِ بِرَسولِک مُحَمّدِِ خَلْقاً وَ خُلْقاً و مَنْطِقاً》
♦️خدایا! تو را بر این قوم شاهد میگیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که شبیهترین مردم به رسول تو محمد(ص) در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار است.
و در ادامه فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ وَ کنّا اِذَا اشْتَقْنا اِلی رُؤیةِ نَبِیِّکَ نَظَرْنا اِلیهِ》
♦️خدایا! هرگاه ما شیفته دیدار پیامبر(ص) تو می شدیم، به علی اکبر(ع) نظر میانداختیم.(۳)
حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت و جانانه جنگید، در حالی که این گونه رجز می خواند :
📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)،
نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)》
♦️من علي پسر حسين پسر علي(ع) هستم.
به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولي هستيم.(۴)
تشنگی مفرط علی اکبر(ع) او را نزد پدر بازگرداند، در حالی که زخم بسيارى بر تن داشت.
به امام(ع) عرض کرد :
📋《يَا أَبَتِ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي! فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ؟》
♦️پدر جان! تشنگى جانم را به لب رساند و از سنگينى اسلحه آهنين سخت ناراحتم.
آيا جرعه آبى هست؟
امام حسين(ع) گريه کرد و فرمود :
پسر جانم! كمى دیگر به جنگ ادامه بده ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت محمّد(ص) را ملاقات كنى و او با كاسه اى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد؛ آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد.
علی اکبر(ع) برای بار دوم به ميدان بازگشت و كارزار عظيمى نمود.
تا اینکه مرة بن مُنقذ لعین سر راه او را گرفت و نيزهاى به او نواخت و او را به زمین انداخت.(۵)
طبق نقل علامه مجلسی حضرت على اکبر(ع) بر روی گردن مرکب افتاد.
📋《فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى عَسْکَرِ الْأعْداءِ》
♦️اسب او را در میان لشکر دشمن برد.
و بدین ترتیب لشكر دورش را گرفتند.
📋《فَقَطََّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إربَاً إربَاً》
♦️از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند.(۶)
علی اکبر(ع) در این حین پدر را صدا زد :
📋《يَا أَبَتَاهْ! عَلَيْكَ السَّلَامُ! هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَيْنَا》
♦️پدرم خداحافظ! اين جدّم است كه بر تو سلام مي رساند و مي فرمايد : هر چه زودتر نزد ما بيا.
سپس ناله ای زد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود.
امام حسين(ع) خود را به بالينش رساند و بالای سر او نشست.
📋《وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️و صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت و فرمود :
📋《یا بُنَیَّ! قَتَلَ اللهُ قَوْماً قَتَلُوکَ ما اَجْرَاَهُمْ عَلَی اللهِ وَ عَلی اِنْتِهاکِ حُرْمَتِ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️پسرم خداوند قومی را که تو را کشتند را بکشد.
چه جراتی کردند بر خداوند و هتک حرمت رسول خدا(ص)!
📋《وَ عَلی الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفاءُ》
♦️و بعد از تو وای بر دنیا!(۷)
در اين هنگام حضرت زينب(س) از خيمه بيرون دويد، در حالتى كه ندا مى كرد :
📋《يَاحَبيباهُ! يَابْنَ اءَخاهُ! يَا ثَمَرَةَ فُؤادَاه! يَا نُورَ عَينَاه!》
سپس خود را بر روى بدن پاره پاره ی على اكبر(ع) افكند، امام(ع) خواهر را از روى جنازه على اكبر(ع) بلند كرد به نزد زنان برگردانيد.(۸)
سپس به جوانان بنی هاشم فرمود :
📋《اِحمِلُوُا اَخَاکُم》
♦️جنازه برادرتان را به سوی خيمه ها ببريد.(۹)
۱)بحار ج۴۵
۲)وقعه الطّف ص۲۴۱
۳)اللهوف ص۱۱۳
۴)الارشاد، ج۲، ص۱۰۷
۵)اللهوف ، ص۱۱۴
۶)بحار ج۴۵، ص۴۴
۷)اللهوف ص۱۱۴
۸)کتاب عاشورا ، ص۴۸۱
۹)الارشاد ج۲
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
🔸روضه / ۳۲۴
🏴مقتل خوانی
شب/روز هشتم
حضرت علی اکبر علیه السلام
🔻اشبه الناس خلقا و خُلقا
▪️سیدالشهدا علیه السلام: اللهم اشهد على هؤلاء القوم! فقد برز إليهم غلام أشبه القوم خلقا وخُلقا ومنطقا برسولك محمد صلّى الله عليه وسلّم، فامنعهم بركات الأرض (خدایا شاهد باش بر این مردم! که جوانی را دیدند که در آفرینش، خُلق و گفتار، بیش از همه به رسولت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) شبیه بود، پس آنها را از برکتهای زمین محروم کن)/فتوح ابن اعثم ج5ص114
🔻هر موقع مشتاق رسول الله میشدیم...
▪️سیدالشهدا علیه السلام: كنا إذا اشتقنا إلى وجه رسولك نظرنا إلى وجهه (هرگاه مشتاق دیدار چهره پیامبرت میشدیم، به چهره او نگاه میکردیم)/مقتل خوارزمی ج2ص34
🔻اولین نفر از اهل حسین علیه السلام
▪️فكان أول من تقدم منهم ، فقاتل علي بن الحسين ، وهو علي الأكبر ، فلم يزل يقاتل حتى قتل ، طعنه مرة بن منقذ العبدي ، فصرعه ، وأخذته السيوف فقتل (پس نخستین کسی که پیش آمد و جنگید، علی بن الحسین (علیالاکبر) بود. پیوسته میجنگید تا کشته شد. مُرّه بن مُنقذ عبدی او را با نیزه زد و به زمین انداخت، سپس شمشیرها او را گرفتند...)/اخبار الطوال ج1ص256
🔻ناله سپاه یزید درآمد
▪️فلم يزل يقاتل حتى ضج أهل الكوفة لكثرة من قتل منهم (پیوسته میجنگید تا اینکه مردم کوفه از فراوانی کشتههایشان به ناله درآمدند)/مقتل خوارزمی ج2ص35
🔻بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید/خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
▪️[زمانی که تشنگی بر علی اکبر ع غلبه کرد امام حسین علیه السلام انگشترش را به او داد] ... دفع إليه خاتمه، و قال له: خذ هذا الخاتم في فيك و ارجع إلى قتال عدوك (سیدالشهدا علیه السلام خاتمش را به علی اکبر ع داد و فرمود: این انگشتر را در دهان بگیر و به جنگ با دشمنت بازگرد)/مقتل خوارزمی ج2ص35
🔻إربا إربا
▪️ضربه الناس بأسيافهم، فاعتنق الفرس فحمله الفرس إلى عسكر عدوّه، فقطعوه بأسيافهم إربا إربا (مردم با شمشیرهایشان بر او ضربه زدند، پس به روی اسب افتاد و اسب او را به سوی لشکر دشمن برد، پس او را تکه تکه با شمشیرهایشان قطعه قطعه کردند) مقتل خوارزمی ج1ص35
🔻امام حسین علیه السلام با چشمانی پر اشک
▪️[سیدالشهدا علیه السلام] انهملت عيناه بالدُّموعِ ثمّ قالَ على الدُّنيا بعدَك العفاء(چشمانش از اشک پر شد و گفت: «اف بر این دنیا بعد از تو)/ارشاد ج2ص106
🔻در خون غلتان/ناله ای کشید و به شهادت رسید
▪️و جعل يكر كرّة بعد كرّة، حتى رمى بسهم فوقع في حلقه فخرقه، و أقبل ينقلب في دمه، ثم نادى: يا أبتاه عليك السلام، هذا جدّي رسول اللّه (ص) يقرئك السلام، و يقول: عجّل القدوم إلينا، و شهق شهقة فارق الدنيا (و بارها و بارها حمله کرد، تا اینکه تیری به او خورد و در گلویش نشست و آن را شکافت. او در خون خود غلتید، سپس فریاد زد: ای پدر! سلام بر تو. این جد من رسول خدا (ص) است که به تو سلام میرساند و میگوید: شتاب کن تا به ما بپیوندی. سپس نالهای کشید و به شهادت رسید)/مقاتل الطالبیین ص116
🔻علی الدنیا بعدک العفا/خروج حضرت زینب سلام الله علیها...
▪️كانَ أول قتيل من بني أبي طالب يَوْمَئِذٍ علي الأكبر بن الْحُسَيْن بن علي، وأمه لَيْلَى ... قتل اللَّه قوما قتلوك يَا بني! مَا أجرأهم عَلَى الرحمن، وعلى انتهاك حرمة الرسول! عَلَى الدُّنْيَا بعدك العفاء... قَالَ: وكأني أنظر إِلَى امرأة خرجت مسرعة... تنادى: يا اخياه! ويا بن أخياه! قَالَ: فسألت عَلَيْهَا، فقيل: هَذِهِ زينب ابنه فاطمه ابنه رسول الله ص، فجاءت حَتَّى أكبت عَلَيْهِ، فجاءها الْحُسَيْن فأخذ بيدها فردها إِلَى الفسطاط، [وأقبل الْحُسَيْن إِلَى ابنه، وأقبل فتيانه إِلَيْهِ، فَقَالَ: احملوا أخاكم،] فحملوه من مصرعه حَتَّى وضعوه بين يدي الفسطاط الَّذِي كَانُوا يقاتلون أمامه(نخستین کشته از بنیابیطالب در آن روز، علیالاکبر پسر حسین بن علی بود، مادرش لیلی... [بعد از شهادت حضرت علی اکبر علیه اسلام، سیدالشهدا علیه السلام فرمود:]خدا بکشد قومی را که تو را کشتند ای پسر! چه جسارتی به خدای رحمان کردند و چه بیحرمتی به رسول خدا نمودند! دنیا پس از تو نابود باد.../ راوی میگوید: گویا زنی را میبینم که شتابان بیرون آمد... فریاد زد: برادرم! ای فرزند برادرم! پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست. پس نزدیک آمد و بر علی اکبر افتاد. حسین آمد و دستش را گرفت و به خیمه بازگرداند. [حسین به سوی پسرش آمد و جوانانش نزد او آمدند. گفت: برادرتان را بردارید.] پس او را از محل کشته شدنش برداشتند و پیش خیمهای که در برابرش میجنگیدند نهادند...)/تاریخ طبری ج5ص446
🔻بعد از او حسین تنها شد
▪️فبقي الحسين فريدا وحيدا (پس حسین (علیه السلام) تنها و بییاور ماند)/فتوح ابن اعثم ج5ص115
#روضه
#فیش_روضه
#هشتم_محرم
حضرت #علی_اکبر ﷺ
#معارف_حسینی
حضرت #امام_حسین ﷺ
•┈┈••✾••┈┈•
@azizamhosen
@yaraliagham