بعد از موفقیتهای میرزا کوچیک
انگلیسیها دست به تبلیغات علیهاش زدن
مثلا شایعه کردن که میرزا داره توی کار حکومت مرکزی دخالت میکنه، میرزا میخواد گیلان رو تجزیه کنه و از این حرفا؛
🔺همونروزا میرزا بیانیه میده و میگه؛
ما فقط برای حفظ دیانت و شرافت خود قیام کردهایم؛ ما برای استقلال وطن فدا میشویم. ما برای آزادی ایران قربانی میدهیم... انگلیس است که در ایران مداخله میکند؛ انگلیس است که نمیگذارد ایرانی استقلال خود را محکم نماید، ما برای پاسداری از حقوق این آب و خاک، برای حفظ مدفن نیاکان بزرگوار و بالاخره برای حفظ قوانین اسلامی تا آخرین سرحد امکان دفاع کرده، فدا میشویم
🔺میرزا توی یکی از نامههاش مینویسه؛
ضعف و لاابالیگری مسئولین مرکز هرگونه قیام و نهضتی را که متضمن اصلاحات اساسی ممکلتی باشد مشروع میسازد. من و یارانم هیچ مقصودی نداشته و نداریم جز حفظ ایران از تعرضات و فشار خارجی و خائنین داخلی، تامین آزادی و آسایش رنجبران ستمدیده و استقلال حکومت ملی. همهی فداکاری بنده و همکارانم برای همین مقصود عالی بوده و بس.
انگلیسیها یه ضربالاجل به میرزا میدن که باید تسلیم حکومت مرکزی ایران بشی
و حتما میدونین که اونروزهام نخستوزیرهای ایران توسط سفیر انگلیس تعیین میشدن.
میرزا به انگلیسیها جواب میده که؛
من با دولتهای دستنشاندهی اجنبی کار نخواهم کرد.
نهایتا نظامیان انگلیسی از قزوین و نظامیان قزاق تحت فرماندهی رضاخان، باهم به رشت حمله میکنن و ارتش میرزا کوچیک درهم میشکنه.
رضاخان قبل از اینکه بره رشت میگه؛
یا از رشت برنمیگردم یا کار گیلان رو یکسره میکنم.
میرزا کوچیک دست آخر توی برف و بوران گیر میفته و از سرما جون میده. دشمنان میرزا وقتی بهش میرسن، میبینن که فوت شده ولی با این حال سر از تنش جدا میکنن.
یکی از انتقادات تاریخ به رضاخان اینه که؛
چرا سرداران ملی ایران رو قلع و قمع کردی؟
میرزا کوچیک یکی از سرداران ملی ما بود که توسط رضاخان حذف شد.
محمدتقی پسیان، مدرس، سردار ماکویی، سردار قشقایی، سردار بجنوردی و...
حالا میدونین چیش جالبه؟؟
ما به امام خیلی بدهکاریم
ما فقط نه
تمام گذشتگان، ما و تمام آیندگان
همهی کسانی که از صدها سال پیش از عصر امام، برای آزادی این مرز و بوم جنگیدند و خونشان بر زمین ریخت، همهی کسانی که برای سربلندی اسلام قد برافراشتند و ایستادند، همه به امام مدیونند؛ چون کار ناتمام آنها را، امام بود که بالاخره تمام کرد.
ما و آیندگانِ پس از ما نیز البته خیلی بیشتر به امام بدهکاریم؛
نفسی که میکشیم، قدمی که بر میداریم، تحقیری که نمیشویم، آرامشی که داریم، غرورمان را، امنیتمان را، جایگاهمان را، شرف و عزتمان را؛
همه را مدیون امامیم. دِینی که جز با ادامه دادن راه امام، از پس ادایش بر نخواهیم آمد. خلاصه همهی آزادگان جهان به امام بدهکارند؛ امام بود که راه و رسم آزادگی را نشان داد و ثابت کرد که تحقق آزادی شدنی است.
گفتیم، همه به امام مدیونن، چرا؟
چون کار ناتموم خیلیهارو تموم کرد.
میرزا کوچیک که اینقدر بزرگه برای ما
چرا بزرگه؟
چون در یک مقطع چند ماههای، جلوی خارجیها ایستاد و موفق شد پای خارجیهارو از شهر خودش ببره.
باقرخان و رییسعلی از بوشهر دفاع کردن، پسیان از همدان و...
دست تکتک این قهرمانان ملی رو میبوسیم، اما کاری که امام کرد، بریدن پای خارجیها از کل سرزمین ایران بود.
امام تونست بعد از دویست سیصد سال، ایران رو از چنگال خارجیها بکشه بیرون
و این کم کاری نبود.
ما اگه حتی مسلمون هم نباشیم، اگه حتی اسلام رو هم قبول نداشته باشیم ولی ایرانی باشیم، مگه میتونیم تمام قد جلوی اسم امام نایستیم؟؟