eitaa logo
«یــــارانِ مهدی زهرا عـــج»³¹³🇵🇸
151 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
17 فایل
بسم‌الله‌رحمان‌الرحیم یوسف‌گمگشته‌باز‌آید‌به،کنعان‌... تشکیل کانال ١۴٠٢/٣/٢۵ https://harfeto.timefriend.net/17200424086309 کانال وقف‌حضرت‌ولی‌عصر‌عج‌‌امامان‌وشهدا _کپی؟حلالهِ‌فقط‌برای‌عاقبت‌بخیریمون‌دعاکنید ازبنر؟ خیر اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼 🌱🌼🌱🌼🌱🌼 🌼🌱🌼🌱🌼 🌱🌼🌱🌼 🌼🌱🌼 🌱🌼 🌼 🌙 💖به روایت امیرحسین.💖 همینجوری اعصابم بابت اتفاقات این مدت خراب بود😠 دیگه این اتفاق هم شده ضربه آخر برای من. ولی بازم خودمو کنترل کردم که چیزی نگم. 😐 خیر سرم بچه ها منو اوردن اینجا که حالم خوب بشه ولی حالا دیگه شده بود واویلا. کلا هر وقت اینجور صحنه هارو میدیدم اعصابم خورد میشد دست خودمم نبود و امکان نداشت روزی باشه که کمتر از سه چهار بار این صحنه ها جلوی چشمام اتفاق بیفته. تقریبا پایینای کوه بودیم که با صدای محمد که داشت صدام میکرد از فکر اومدم بیرون. محمد _سید.داداش کجا سیر میکنی؟😕 _هیچی.همینجام. مهدی_فکر کنم عاشق شده😜 جوری نگاش کردم😡 که کلا پشیمون شد از حرفش و همزمان با نگاه عصبی من و نگاه شرمگین مهدی گروه 6 نفرمون رفت رو هوا 😂😃😄البته به جز من که حوصله خندیدن هم نداشتم. بچه ها داشتن میگفتن و میخندیدن منم برای اینکه اصلا حوصله نداشتم سرعتمو زیاد کردم🚶 و ازشون فاصله گرفتم. تارسیدم به ماشین 🚙سریع نشستم و سرمو گذاشتم رو فرمون. واقعا دیگه نمیدونستم باید چیکار کنم . با صدای تق تق شیشه سرمو بلند کردم و با چهره محمد که دلسوزانه زل زده بود بهم روبه رو شدم. شیشه رو کشیدم پایین. محمد_ببین امیر داداش یه سوال میپرسم بی رودروایسی جواب بده. الان میخوای تنها باشی یا با کسی درد و دل کنی؟😊 محمد صمیمی ترین دوست من بود ولی حتی اونم ازمشکل من خبرنداشت 👉😒 چون چیزی بود که نمیخواستم هیچ کس هیچ کس اطلاعی ازش داشته باشه. یه لبخند زورکی زدم و گفتم: _ بپر بالا رفیق. و بعد رو به بچه ها که با فاصله از ما وایساده بودن دم ماشین علی دست تکون دادم. محمد سوار شد و راه افتادم.💨🚙 دیگه داشتم از سکوت کلافه میشدم دستمو بردم که ضبط ماشین رو روشن کنم که محمد دستمو گرفت. پرسشگرانه نگاش کردم. محمد_نمیخوای بگی چی شده؟😐 _ بیخیال داداش😒 محمد_تاکی میخوای بریزی توخودت؟😕 با حرص دستمو کشیدم و گفتم _ هروقت که حل بشه. محمد ضبط رو روشن کرد 🔉و آهنگ صبح امید بود که فضای ماشین رو قابل تحمل کرد. 🌼 🌱🌼 🌼🌱🌼 🌱🌼🌱🌼 🌼🌱🌼🌱🌼 🌱🌼🌱🌼🌱🌼 🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼
‌ لرزھ‌بر‌پیڪرہ‌شـام‌می‌افتد‌،‌وقتی‌ڪہ‌چادر‌فاطمھ‌ۜ را‌بر‌سر‌خود‌مۍ‌پوشی.. •• • https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
•بہ‌مـن‌بۍسرۅپـاگۅشھٔ‌چشمۍبنمـا ڪھ‌محال‌است‌؛ جزاین‌گۅشھ‌پناهۍمارا^^`• ✋🏼💕 https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
وقتی ناراحت بودی فقط این چند نفر میتونن کمکت کنن!🥲 https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
منـےڪہ‌هࢪنَفَسَم‌اِسمِتوگفتم؛ نڪنہ‌یروزےازچشات‌بیوفتم؟(:🚶‍♀ https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
حُسین‌جان! هَرگز‌نَگویم‌دستم‌را‌بِگیر!`:)🪐 عمریست‌گرفته‌ای،‌رهایش‌نکن! https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
اۍ‌ڪاش؛ العَجـل‌گُفتن‌هایمان‌از‌تَہ‌دل‌باشَد•¡💔🖐🏽 ♥️https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده ❤️‍🩹🥲 ♥️https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
حسین‌جان ... قلبم‌راپاک‌کن‌ازهرآنچه‌که‌توراازمن‌میگیرد(:🙂 ♥️https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
اگر ز سر هایمان کوه بسازند... :) 💔 https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313
جای‌ما‌دد‌وسط‌صحن فقط‌گریه‌کند :)💔 https://eitaa.com/yaran_mehdizahra313