مراسم شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه با سخنرانی حجت الاسلام شاد و مداحی کربلایی سید تقی جلالی
و صرف شام برگزار خواهد شد
زمان : چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ۱۴۰۳ همراه با نماز جماعت مغرب و عشاء
مکان : مسجد الغدیر تالش محله
در ضمن علاقه مندان به کمک برای اطعام به عزاداران فاطمی کمک نقدی خود را به شماره کارت 7385 69761470 6037 ( آقای یوسف روا ) واریز کنند و مبلغ واریزی را به ایشان اعلام نمایند .
هیئت امنای مسجد الغدیر تالش محله
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
💠 حدیث روز 💠
💎 عادتی که نعمتها را از بین میبَرد!
🔻امام كاظم عليهالسلام:
مَنْ بـَذَّرَ وَ اَسـْرَفَ زالَـتْ عَنْهُ النـِّعْمَةُ
❇️ هركس ولخرجى و اسراف كند، نعـمت از دسـتش مـیرود.
📚 بحارالانوار، ج ۷۵ ص ۳۲۷.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
«وَهُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ»
خدا همراهتونه هر جا که باشید؛قدم به قدم، توی سخت ترین و حساس ترین لحظه ها،همه جا و همیشه پس بدون ترس ادامه بده رفیق✨
#خدا
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👹درختعجیبو_وحشتناک زقّومچیست؟
«زقّوم» به گفته اهل لغت اسم گیاهى تلخ، بدبو و بد طعم است. هم چنین »راغب» در «مفردات» مى گوید: «زقّوم» هر نوع غذاى تنفرآمیز دوزخیان است. از سویی قرآن نیز در توصیف «زقوم» می فرماید: «آن درختى است که از قعر جهنم مى روید! و شکوفه آن مانند کله هاى شیاطین است!» این گونه تشبیه براى بیان نهایت زشتى و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزى که متنفر باشد در ذهن خود براى آن قیافه اى زشت و وحشتناک ترسیم مى کند.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🎤 #تحلیل_و_تبیین | آرامش در خانه پدری
👈یادداشت فرزند شهید همت به مناسبت دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت ۲۴ هزار شهید استان اصفهان
🔹 وقتی فرمانده سپاه چهاردهم امام حسین (علیهالسّلام) تماس گرفت و دعوتم کرد، شک داشتم؛ فرزند پاسدار اصفهانی لشکر تهران، در کنگرهی شهدای اصفهان، مثل غریبهای در شهر به نظرم میرسید و من برای اینکه بعدها به افزودن خودم به این ضیافت متّهم نشوم، مردّد بودم.
🔹نماز ظهر را که خواندم، به مُهر آرامگرفته توی آغوش سجّاده نگاه کردم؛ یک مُهر تربت کربلا و یک سنگ که یادگاری کربلای شهدای خانطومان بود؛ سنگی که در یکی از سفرهایم به سوریه روی آن نماز خوانده بودم و هر وقت به آن نگاه میکردم، لبخند شهید بلباسی را به خاطرم میآورد؛ همان که توی وصیّتنامهاش نوشته بود که برای لبّیک به فرمان رهبری به سوریه میرود؛ همان که فرزندانش را، تمام دلخوشیاش را، گذاشته و به استقبال گلولههای داغ تکفیریها رفته بود.
🔹به مُهر تربت کربلا و سنگ سفید یادگاری نگاه کردم؛ با خودم فکر کردم که چه آدمهای نجیبی در حسرت چنین دیداری شهید شدند! و من به خودم فکر کردم؛ حس کردم چقدر حالم بهتر میشود اگر دوباره ببینمشان؛ حس کردم چقدر خستهام و به صدای مرد اوّل مقاومت احتیاج دارم و بیشتر از همه حس کردم که چقدر دلم برای آقا تنگ شده است! دلم برای صوت و لحن قرائت حمد و سورهی آقا، برای اخمها و لبخندهای آقا، برای دستی که به مُهر میکشند و صورت و لباسشان را تبرّک میکنند و از همه مهمتر دلم برای خانهی پدری تنگ شده است.
🔹پیشانیام را روی مُهر گذاشتم و سجدهی زیارت عاشورا را زمزمه کردم.
🔹با فرزند شهید کاظمی رفتم و فرزند شهید صفوی، فرزند شهید میثمی، فرزند شهید زاهدی و فرزند شهید نیلفروشان را دیدم. برادرانم را که بغل کردم، حسّ غربتم ریخت.
🔹یک گوشه آرام نشسته بودم و به صحبتهای رهبری گوش میدادم که این روزها تمام دنیا کلمات ایشان را یکییکی دنبال میکنند تا روزهای آینده را پیشبینی کنند.
🔹برخلاف دلهای نگران ما، پدر امّا آرام بودند؛ یک آرامش مُسری که همهمان را مطمئن میکرد. از نکاتی حرف زدند که در مخیّلهی ما نمیگنجید و من دوباره رهبری را دیدم که رهبر تمام مردم بودند و برای همه برنامه داشتند، حتّی گیمرها!
🔹وقت برگشتن، شک نداشتم که پدرم دعوتم کرده بود؛ گفت غریبی نکن، آنجا خانهی پدری است و من که فرزند پاسدار شهیدی اصفهانی از لشکر تهران بودم، به جمع مهمانان خانهی پدری پیوستم.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی تماشایی از مستند «روایت فتح» و صحبتهای بسیار زیبای شهید آوینی برای سربازان جبهه حق
🔸انشاالله که اتفاقات این روزهای عالم مقدمهای برای نبرد با لشکر سفیانی حرامی و ظهور حضرت مهدی(عج) باشد.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
یاران وفادار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۳ من ڪہ تحت تاثیر حرفهاے نسیم هنوز عصبانے بودم، گفتم: _چہ ربطے دار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۴
فاطمہ گیج و منگ از حرفهام فقط نگاهم ڪرد.
🍃🌹🍃
حاج مهدوے از آنسوے سالن بہ طرفمون مے اومد و من قد وبالاے او را در دل تحسین میڪردم.
تصور ڪردم اگر او بجاے این لباس ڪت وشلوارے شیڪ میپوشید چقدر جذابتر و جنتلمن تر از مردهاے دورو برم بود! او با اینهمہ جذابیت چرا حاضر بہ پوشیدن این لباس شده بود؟!
او هم جوان بود، هم زیبا!!
او هم میتوانست مثل باقے مردهاے هم سن وسال خودش لباس بپوشد وجوانے ڪند ولے این راه واین لباس رو انتخاب ڪرده بود.
هرچند من عاشق این لباس بودم.لباسے ڪہ خوشبختانہ تن هرمردے در اطرافم دیدم مهربان و شریف بود!
حالا یا این از خوش اقبالے من بود یا بخاطر خاطرات خوب ڪودڪیم…
🍃🌹🍃
نزدیڪمون شد..
باز با همان نگاه محجوب! گفت:
_ببخشید معطل شدید..
من او رو معطل ڪرده بودم..من او را از ڪار وزندگے انداختہ بودم اونوقت او از ما بابت معطلے عذر میخواست!
ازمن پرسید :
_بهترید؟
وقتے مستقیم مرا خطاب قرار میداد غرق شادی میشدم.
با نگاهے مستقیم زل زدم بہ چشمانے ڪہ فقط گوشہ ے چادرم رو میدید وگفتم:
_خیلے خوبم..مگر میشہ بنده هاے خوب خدا منو مورد لطف وعنایت خودشون قرار بدن و من خوب نباشم!
🍃🌹🍃
چقدر شبیہ خودش حرف زدم!
حتے لحن حرف زدنم همانند خودش بود..
ڪاش حیاے نگاه او هم یاد بگیرم.!! فڪر میڪنم از زمانیڪہ خودم رو شناختم چشمانم حیا نداشت.!!
🍃🌹🍃
حاج مهدوے یڪ لحظہ نگاهش بہ نگاهم گره خورد و چهره اش تغییر ڪرد.
عبایش رو مرتب ڪرد و بدون ڪلامے با قدمهاے بلند بہ سمت در رفت.
قلبم از جا حرڪت ڪرد.
فاطمہ بے خبر از همہ جا پلاستیڪ غذاها رو از روے میز برداشت و درحالیڪہ بازوے منو میگرفت گفت:
_زود باش فڪ ڪنم خیلے دیره. حاج مهدوے عجله داره
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
یاران وفادار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۴ فاطمہ گیج و منگ از حرفهام فقط نگاهم ڪرد. 🍃🌹🍃 حاج مهدوے از آنسوے
🍄رمان جذاب ##رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۵
صداے ضربان قلبم رو از گوشهاے ملتهبم میشنیدم و داشتم ڪر میشدم.
چرا او اینطورے نگاهم ڪرد؟
نڪنہ منو شناخت؟
یا مبادا نگاه بیحیام موجب شد ڪہ او فڪر ڪنہ من با نیت نگاهش ڪردم؟!
اے لعنت بہ این چشمها!
اے لعنت بہ این نگاه!
حاج مهدوے حتے در خیابان هم با ما هم قدم نشد.
انگار ما با او نبودیم.
انگار ما وجود نداشتیم.
🍃🌹🍃
فاطمہ بے توجہ بہ حال و روز من باغرولند در حالیڪہ نفس نفس میزد و میخواست زودتر بہ حاج مهدوے برسیم گفت:
_اے بابا…این بنده ے خدا چرا داره تختہ گاز میره.ڪلیه ام درد گرفت.مگہ تو غذا چیزے بوده؟
من ڪہ میدانستم عامل این رفتار منم با گلویے ورم ڪرده از بغض، فقط راه میرفتم.
نہ با قدمهاے تند بلڪہ با گامهایے سنگین.
بالاخره حاج مهدوے ایستاد.
وباز قلب من هم ایستاد!
از دور میدیدم ڪہ تسبحیش رو در مشتش فشار میدهد.
انگار داشت گلوے مرا میفشرد..یڪ قدم بہ عقب برداشت و ما رو دید ڪہ مثل لشڪر شڪست خورده بہ سمتش میریم.
فاطمہ جلوتر از من بود و حالا دستے بہ پهلو داشت.
حاج مهدوے بہ آرومے بہ سمتمون اومد. در دلم غوغایے بود.تصاویر ڪابوسم جلوے چشمانم رژه میرفت و هر آن احساس میڪردم همه چیز خراب میشہ. وقتے بہ ما رسید هنوز چهره اش درهم بود.
🍃🌹🍃
فاطمہ از روے حیا.، دستش رو از پهلویش برداشت.
حالا اگر من جاے او بودم آه ونالہ هم چاشنے ڪارم میڪردم تا توجہ حاج مهدوے رو بہ خودم جلب ڪنم!
ولے دنیاے من وفاطمہ خیلے با هم فرق داشت.
حاج مهدوے با نگاهے سنگین خطاب بہ فاطمہ گفت:
-من تند میرم یا شما آروم راه میاین؟!
فاطمہ هن هن ڪنان گفت.:
-حاج آقا نمیدونم.فقط میدونم واقعا من یڪے از نفس افتادم..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
🇮🇷
یاران وفادار
🍄رمان جذاب ##رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۵ صداے ضربان قلبم رو از گوشهاے ملتهبم میشنیدم و داشتم ڪر میشدم. چر
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۶
حاج مهدوے نفس عمیقے ڪشید و با لحن آرومترے گفت:
-شرمندتونم.آخہ خیلے دیره.اگر عجلہ نڪنیم نمیتونیم بہ ڪاروان برسیم.
من مغموم وشرمنده چشم بہ سنگ فرش خیابون دوختہ بودم و دندان بہ هم میساییدم.
🍃🌹🍃
امروز چقدر روز بدے بود..
نہ بے انصافیہ..
امروز بیشترین وقتم رو با حاج مهدوے گذروندم.پس نمیتونست روز بدے باشه!! همہ چیز در آینده معلوم میشہ…
معلوم میشہ امروز روز خوبے بوده یا بد.!!!
روزهاے فراوونے در زندگیم بودند ڪہ #گمان_میڪردم_خوبند والان از یادآوریش شرم میڪنم.
وروزهایے بد رو تجربہ ڪردم ڪہ حالا با لبخند ازشون یادمیڪنم.!
حاج مهدوے در مقابل من مثل سنگ بود.سخت وخارا !!! اما در مقابل فاطمہ سراسر خضوع و احترام بود و این واقعا مرا آزار میداد!
اونقدر در اون لحظات احساس بد و تحقیر آمیزے داشتم ڪہ دلم میخواست پشت ڪنم بہ آن دو و ازشون جداشم.
🍃🌹🍃
داشتم با خودم دودوتا چهارتا میڪردم که فاطمہ با صداے نسبتا بلندے صدام ڪرد:
-خانوم حسینے؟؟ میگم نظر شما چیہ؟
با دلخورے و بی اطلاعے پرسیدم:
-درمورد چے؟
فاطمہ ڪہ واضح بود فهمیده من یه چیزیم هست با لحن آروم ومحترمانه اے گفت:
_حاج آقا میفرمایند بہ ڪاروان نمیرسیم چون احتمالا دیگہ توقف ندارند.موافقید خودمون بریم اردوگاه؟ !
من با دلخورے و بغض گفتم:
_براے من فرقے نمیکنہ.من چیڪاره ام ڪہ از من سوال میڪنید.مسوول هماهنگے شما هستید.من فقط یڪ حرف دارم واون ابراز شرمندگیہ بخاطر وضع موجود..
فاطمہ اخم دلنشینے ڪرد و در حالیڪہ دستمو میگرفت گفت.:
_این چہ حرفیہ عزیزم؟! شما حق ندارے شرمنده باشے.این اتفاق ممڪن بود واسہ هرڪسے بیفتہ.
اما حاج مهدوے هیچ ڪلامے نگفت.
و قلبم رو واقعا بہ درد آورد.
اشڪ در چشمانم جمع شد…
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
نهضت کتابخوانی شهید ابراهیم هادی 🇮🇷
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مگر نگفتید آخوند جماعت، حکومتداری نخواهد کرد؟!
⭕️ سخنان کامل امام که تقطیع شده بود!
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
دوشنبه🌸 ۱۲ آذر ۱۴۰۳ ه.ش _ ۳۰ ربیع الاول ۱۴۴۶ قمری
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
بدبختی میدونی چیه؟😰
اینه که بمیری و قرآن بلد نباشی⚰😫
امام صادق عليه السلام میفرمایند:
شايسته نیست انسانِ مؤمن بميرد مگر اینکه
قرآن را بياموزد يا درحال یادگیری آن باشد😍
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🌗انسان باید آنقدر بزرگ باشد که
اشتباهات خود را قبول کند،
آنقدر باهوش باشد که
از آنها سود ببرد،
و آنقدر قوی باشد که
آنها را اصلاح کند...🌱
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🌗وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُؤُوسِکُمْ، وَ إِلْقَاءَ التَعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ، وَ خَلْعَ التَّکَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ; وَاتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّکُمْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ
🟠تاج تواضع بر سر نهيد، و خودبرتربينى را زير پا افکنيد، حلقه هاى زنجير تکبّر را از گردن فرو نهيد و فروتنى را سنگر ميان خود و دشمنتان; يعنى ابليس و سپاهيانش برگزينيد.
✍در اين عبارت امام(عليه السلام) تواضع را تشبيه به تاج و خودپسندى را به موجود بى ارزشى که زير پاها مى افتد و تکبّر را به غل و زنجيرى که بر گردن مى نهند و فروتنى را به سنگرگاه محکمى که انسان را در برابر دشمن حفظ مى کند، تشبيه کرده است که هر يک پيام روشنى براى انسانها و مخصوصاً افراد با ايمان دارد.
📘#خطبه_۱۹۲
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هموطن ساکن کانادا: دارم برمیگردم ایران
بابت این تجربهی ۱ ساله 30 هزار دلار خرج کردم
خیلیا برمیگردن ولی صداشو درنمیارن
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوتے براے قلب مجروحت❤️🩹
براے پاڪ ڪردن تڪ تڪ اشڪهایت
براے آرامش روحت
💞
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
69.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 وَلِلهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ
#خط_رهبر
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اعترافات تروریستهای دستگیر شده:
تجهیزات و امکانات ما را #ترکیه داده و روزی ۱۰ هزار لیر به هر نفر حقوق میدهد / من تازه وارد ارتش شدم و اولین بار بود در جنگی شرکت میکردم
💥پ.ن: میخوای گریه کنی؟ گریه کن بیتربیت 😄
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کم باشه ولی حلال باشه
۱۰ بار فرصت داشته باشم بازم رفتگر میشوم
آرزوم رفتن دوباره به کربلا است
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar