eitaa logo
یاران ابراهیم
153 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا فاطمه الزهرا السلام علیک یا بنت محمد المصطفی السلام علیک یا ام الحسن و الحسین با سلام و تسلیت تسلای دل نازنین صاحب الزمان(عج) صدقه را فراموش نکنید... امروز ثواب هر کار خیر و نیکی که انجام میدیم محضر حضرت صاحب الزمان و مادر گرامیشون حضرت زهرا (علیهما سلام) تقدیم کنیم. آجرک الله با صاحب الزمان https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت بیست و پنج نماز اول وقت🌹 🗣دوستان شهید @yarane_ebrahim_yazd
💫محور همه فعاليت هايش نماز بود. ابراهيم در سخت ترين شرايط نمازش را اول وقت می خواند. بيشتر هم به جماعت و در مسجد. ديگران را هم به نمازجماعت دعوت می کرد. 💫 مصداق اين حديث بود كه امیر المومنین( ع)می فرمايند: هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زير بهره می گيرد: 💫 برادری که در راه خدا با او رفاقت کند، علمی تازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سخنی که موجب هدايتش شود و ترک گناه. 💫 ابراهيم حتی قبل از انقلاب نمازهای صبح را در مسجد و به جماعت می خواند. 💫 رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائی می انداخت به نماز نگوئيد کار دارم، به کار بگوئيد وقت نماز است. 💫بهترين مثال آن، نمازجماعت در گود زورخانه بود. وقتی كار ورزش به اذان می رسيد، ورزش را قطع می کرد و نماز جماعت را برپا می نمود. 💫 بارها در مسير سفر، يا در جبهه، وقتی موقع اذان می شد، ابراهيم اذان می گفت و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت می کرد. 💫 صدای رسای ابراهيم و اذان زيبای او همه را مجذوب خود می کرد. 💫او مصداق اين کلام نورانی پيامبر اعظم(ص) بود که می فرمايند: خداوند وعده فرموده مؤذن و فردی که وضو می گيرد و در نماز جماعت مسجد شرکت می کند بدون حساب به بهشت ببرد. 💫ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه های مساجد محل رفيق شده بود. 💫او از دوران جوانی يک عبا برای خودش تهيه کرده بود و بيشتر اوقات با عبا نماز می خواند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫سال 1359 بود. برنامه بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. 💫 ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف می کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. 💫بچه ها را تا اذان بيدار نگه داشت. بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هايشان رفتند. 💫 ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها همان ساعت می رفتند معلوم نبود برای نماز بيدار می شدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگه داريد كه نمازشان قضا نشود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويی بود. خيلی هم عوامانه صحبت می کرد. 💫اما شب ها معمولا قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب می شد. 💫تلاش می کرد که حتما اين کار مخفيانه صورت بگيرد. 💫ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک می شد بيداری سحرهايش طولانی تر بود. 💫گويی می دانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند. 💫او به خواندن دعاهای كميل و ندبه و توسل مقيد بود. دعاها و زيارت های هر روز را بعد از نماز صبح می خواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سلام آخر آن را می خواند. 💫هميشه آيه وجعلنا را زمزمه می كرد. 💫يک بار گفتم: آقا ابرام اين آيه برای محافظت در مقابل دشمن است اينجا كه دشمن نيست! 💫ابراهيم نگاه معنی داری كرد و گفت: دشمنی بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫يک بار حرف از نوجوان ها و اهميت به نماز بود. 💫ابراهيم گفت: زمانی كه پدرم از دنيا رفت خيلی ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم. 💫به محض اینکه خوابم برد در عالم رويا پدرم را ديدم! درب خانه را باز كرد. مستقيم و با عصبانيت به سمت اتاق آمد. روبروي من ايستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خيره شد. 💫همان لحظه از خواب پريدم. 💫نگاه پدرم حرف های زيادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫از ديگر مسائلی که او بسيار اهميت می داد نمازجمعه بود. 💫هر چند از زمانی که نماز جمعه شکل گرفت ابراهيم در کردستان و يا در جبهه ها بود. 💫ابراهيم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شركت می كرد. 💫 می گفت: شما نمی دانيد نمازجمعه چقدر ثواب و برکات دارد. 💫امام صادق (ع)می فرمايند: قدمی نيست که به سوی نمازجمعه برداشته شود، مگر اينکه خدا آتش را بر او حرام می کند. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
رفیق شهید، شهیدت می کند🌹 🌟شهید مدافع حرم حسین معز غلامی از عاشقان و رهروان شهید جاویدالاثر در کنار مزار یادبود ایشان https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
💔 همیشه مےگفت: بعد از توکل به خداوند، توسل به حضرات معصومین "علیهم السلام" خصوصا حضرت زهرا(س) حلال مشکلات است... عکس کمتر دیده شده https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سپهبد ، خطاب به مادران : وقتی شما مادرها نبودید و بچّه‌هایتان در خون دست و پا میزدند، (س) را دیدم. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
🔴 ‏اصلی ترین درس ‎ حضرت زهرا بدون شک ولایت مداری می باشد.... ما ترکناک یابن الحسین... سرداردلها https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
◾️ 🌼بیا گل نرگس ✨جهان جای توست 🌼دو صد ترانه به لبها ✨همـه برای توست 🌼بیا گل نرگس ✨به جان تشنه عشق 🌼دعا دعایِ ظهورست و ✨همـه برای توست https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
وصف از زبان سردار 🔻همیشه شهدا را یاد می کرد كسی هر وقت یک عزیزی را از دست می‌دهد، یكسال، دو سال یا چهل روز به یادش هست، ازش اسم می‌برد، كمتر اتفاق می‌افتد یک مدت طولانی آدم درگیر كسی بشود كه از دست می‌دهد، 19 سال احمد، حسین حسین می‌كرد به یاد شهید خرازی. هیچ جلسه‌ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت كه او یاد باكری و خرازی و همت و این شهدا را نكند. هیچ نمازی ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند و پیوسته این ذكر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی» ورد زبان احمد بود و بعد گریه می‌كرد. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
💫نشسته بوديم داخل اتاق. مهمان داشتيم. صدايی از داخل کوچه آمد. 💫ابراهيم سريع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگيرش.. دزد.. دزد! بعد هم سريع دويد دم در. 💫 يکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. 💫دزد با موتور نقش بر زمين شد! تکه آهن روی زمين دست دزد را بريد و خون جاری شد. 💫چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. 💫 درد می كشيد که ابراهيم رسيد. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سريع سوار شو! 💫رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! 💫بعد از نماز كنارش نشست. چرا دزدی می كنی!؟ آخه پول حرام كه.. 💫دزد گريه می كرد. بعد به حرف آمد: همه اينها را می دانم. بيكارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. 💫ابراهيــم فكری كرد. رفت پيش يكی از نمازگزارها، با او صحبت كرد. 💫خوشحال برگشت و گفت: خدا را شكر، شغلی مناسب برايت فراهم شد. از فردا برو سر كار. اين پول را هم بگير، از خدا هم بخواه كمكت كند. هميشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می كشد. پول حلال كم هم باشد بركت دارد. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20