فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❀✿ #ابراهیم میگفـت:
❀✿ روزی را #خـدا میرساند.
❀✿ برڪت پول مهم است.
❀✿ ڪاری همڪه برای #خدا باشدبرڪتدارد.
❁❖❁❖#شهیدانہ❖❁❖❁
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
♦️با چه ڪسی رفیق نشویم
🌱امامسجـاد«علیهالسلام» به فرزندشان امامباقر«علیهالسلام»فرمــودند: پسرم! با پنج گروه رفیـــــق نشـو،
1⃣بادروغگـــو، چون دروغگو مانند سراب است، بادروغ دور را نزدیڪ و نزدیڪ را دور میڪند.
2⃣بافاســـق(ڪسیڪهاز نافرمانیخدا دوری نمیڪند)، فاسق تورا بایڪ لقمه و ڪمتر از آن میفروشد.
3⃣بابخیـــل، زیرا آنزمانی ڪه در شدت احتیاج مالی به او هستی از اموالش تورا بهرهمند نمیڪند و تورا سبڪ میڪند.
4⃣بااحمــق، چون احمق آنگاه ڪه میخواهد نفعی به تو رساند، ضرر میرساند
5⃣باقاطعحـــم، زیرا خداوند سه جا در قرآن اورا لعـن ڪرده(محمد/۲۳—رعد/۲۵—بقره/۲۷)
📚الاختصاص، شیخمفیـد، ص۲۳۹
⊰▣⊰▣⊰▣⊰#معرفتـے▣⊰▣⊰▣
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◇◆◇◆◇◆◇◆◇
شهیدمفقودالجسد و جاویدالأثر
#ابراهیــــــمهادی:
مشڪل ما اینست ڪه،
برای رضایـت همه ڪار میڪنیم،
جزخــــــــــــــــــــــــــدا...😓
🕊🌹
■■《#شهیدانه》■■
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
28.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 (من ایرانم و تو عراقی...)
🎤مداح: کربلایی#محمدحسینپویانفر
هيئت ريحانةالنبي(س)
#شبجمعه🕊💔
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🔥♨️🔥♨️
❌شوخے با نامحــرم❗️
🎤استاد #شیخحسیـنانصاری
○ 《#معرفتـے》 ○
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
✦✰ ✿✿✿✿ ✦✰
اونایی که پارتی ندارن پس چیکار کنن؟
❤️#شهیـدعباسبابایی
🕊🌷🕊#شهیدانه🕊🌷🕊🌷
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
💠 آیت الله آقا مجتبی تهرانی " اهمیت و فضیلت ماه رجب
#اهمیت
#فضیلت
#ماه_رجب
🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃
◤ ◥◤ #معرفتـے ◥◤ ◥
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
ڪانال صَوٺ الحُسَین (؏).mp3
7.37M
❃♡▒♡▒♡▒♡▒♡❃
🌹جونشو داد بهحرم ڪسےجسارتنڪنه
🌹تا به بـےتفاوتے هیچڪسے عادت نڪنه
🎤ڪربلایے#سیدرضانریمانے
شب جمعهست هوایت نڪنم میمیرم
#حسیــــــــــــــــــــــــــــــنجآن❤️🍃
🌌#شب_جمعه
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
◦•●◉✿#بِسمِاللهالرَّحمـٰـنالرَّحیـم✿◉●•◦
#دختر_زیبا_در_خانه_طلبه_جوان👇
نیمه های شب بود سکوت عجیبی حوزه علمیه را فرا گرفته بود تمام طلبه ها خواب بودند محمد باقر #طلبه جوان در حجره خود مشغول مطالعه بود که ناگهان #دختری زیبا وارد اتاق شد و به سرعت در #اتاق را بست،با انگشت به محمد باقر بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ چیزی نگوید.دختر پرسید:ببینم شام چی داری؟؟#طلبه جوان هاج واج مانده بودو تمام بدنش خیس عرق شده بود و زبانش بند آمده بود،هرچه غذا داشت برای دختر آورد.دختر جوان که #شاهزاده آن شهر بود قصد داشت شب را در اتاق طلبه بخوابد آن هم در اتاقی که فقط خودش بود و آن طلبه جوان،به هر شکلی بود دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و به طلبه #اعتماد کرده بود اما صبح که از خواب بیدار شد آنچه که نباید اتفاق بیفتد اتفاق افتاده بود.
مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند، شاه عصبانی پرسید: چرا شب به ما اطلاع ندادی و محمدباقر گفت: #شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم، مرا به دست #جلاد خواهد داد!
شاه دستور داد که #تحقیق شود که آیا این جوان خطایی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از#محمدباقر پرسید، چطور توانستی در برابر نفست مقاومت کنی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش #سوخته و علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه میکرد، هر بار که نفسم وسوسه میکرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع میگذاشتم تا طعم #آتش_جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح به این ترتیب با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
#شاه_عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد، همین شاهزاده را به عقد میر محمدباقر در آوردند و به او لقب «میرداماد» داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند، از مهمترین شاگردان وی میتوان به ملاصدرا اشاره کرد.
🍃🌺🍃🌺#امام_زمان «عـج»🌺🍃🌺🍃
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
👤 استاد #رائفی_پور
⭕️ پاکسازی در قوه قضائیه و مقننه
⇙⇙⇙#بصیرتـے⇘⇘⇘
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیدناخامنهای:
✨اگر دیدی باهات مخالفت می کنند
اگر دیدی روی گردانی می کنند🍃
اگر دیدی با ابزار های گوناگون از همه طرف تو را احاطه میکنند...🕊
#استوری
#کلیپ بسیار زیبا حتما ببینید
❤️(#امامسیدعلیخامنهای
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
✅چرا گاهی بی دلیل دلمان میگیرد
✍جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد، از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: یابن رسول الله! گاهي بدون مقدمه و بی دلیل اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، ؟رازش چيست؟
امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود. به همين خاطر مؤمن برادر مؤمن است، روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد.. امام باقر علیه السلام با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر، ناراحت نشود، در ايمان او نقص و نارسائي وجود دارد، پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند.
📌📎پیوست: یکی از دلایل دلگیر بودن غروب جمعه هم همین است،چون نامه اعمال مومنین به اقا امامزمان«عج» عرضه میشود و حضرت از اعمال ناشایست و گناهان مومنین اندوهگین و غصه دار میشوند. ناراحتی و اندوه حضرت بر دل مومنین هم اثر میگذارد و بدون آنکه بدانند چرا،غروب جمعه دلشان میگیرد..
🌅آقا تقصیر گریههای غریبانه ی شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود...
📚اصول کافی، باب اخوة المؤمنين ج2 ص 166 ح2
🍃🌺🍃🌺#امام_زمان«عـج»🌺🍃🌺🍃
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۩۩#بِسمِاللهالرَّحمـٰـنالرَّحیــم۩۩
📱#استوری
🕊منمبایدبـــرم
🎤#ڪربلایےسیدرضانریمانے
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد پناهیان
🎬موضوع: پشت پرده هرچی بخوای هست ...
•┈••✾🍃#معرفتـے🍃✾••┈•
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄❃
╚━━━━━━━━━━╝
❃❈❈❃❈❈❃
💯عروسےبدونگــــــــــــــناه
❤️🕊شهید#مصطفےردانےپور
🔸ـــ—ـــ—ـــ—ـــ–ـــ—ـــ🔹
◇#اللـــهمصلعلےمحـــمدوآلمحـــمدوعـجلفرجهم
◆#اللهمعجللولیڪالفرج
◇#اللهماحفظقائدناالخامنهای
◆#اللهمارزقناشهادةفےسبیلڪ
•❀•🌺•✿❀•🌺•✿❀•
•┈••✾🍃#شهیـدانه🍃✾••┈•
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
🌺#بِسمِاللهالرَّحمـٰـنالرَّحیـم🌺
◄█◙◙|•|•|•◊•|•|•|◙◙█►
💣عبـور از میــدانمیـــن با لطف خدا
🌹#اللـــهمصلعلےمحــــــــــــمدوآلمحمدوعجلفرجهم
•┈••✾🍃#شهیــدانه🍃✾••┈•
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
☎️زنگ عبرت:
🔴 یک روز میگفتند باید یک ژاپن اسلامی بشویم و روز دیگر به سمت اروپا چرخیدند... یک روز از کانت و نیچه و هگل در دانشگاهها دم زدند و روز دیگر گفتند که ایدئولوژی مانع دستیابی ما به تکنولوژی شده است.
♦️ حالا میبینیم که چگونه هم رهبران ایدئولوژی و هم رهبران تکنولوژی جهان همراه با پیام اربابشان، از آنطرف زمین تا اینطرف زمین میآیند و در برابر زعمای شیعه با ادب و تواضع مینشینند و به حرف آنها گوش میدهند.
◀️ هروقت خواستید مفهوم قدرت نرم را بفهمید خوب به این عکس نگاه کنید.
❤️🌿#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرج
💚🌹#امامسیدعلےخامنہای
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
مداحی آنلاین - عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را - حمید علیمی.mp3
4.18M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
🌴خواندیم بعد از ربّنا باب الحوائج را
🎤 #ڪربلایےحمیدعلیمی
╔━━━━━━━━━━╗
🕯↳@ghoran_va_etrat◄🖤
╚━━━━━━━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥زائران پیاده کاظمین
#شهادت_امام موسی کاظم علیه السلام
🏴لبیک_یا موسی ابن جعفر(ع)
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
🍃🌺#بِسمِاللهالرَّحمـٰـنالرَّحیــم🌺🍃
🔞مردی که در حمام زنانه کار می کرد...
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.
••••●❥
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
••••●❥
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.
••••●❥
از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
••••●❥
کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و...
••••●❥
این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.
••••●❥
نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
••••●❥
او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
••••●❥
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
••••●❥
شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.
••••●❥
نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟
••••●❥
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
ادامـه داسـتـان در پست زیر👇👇👇
#ادامھ
وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.
پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او
شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.
نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
.
گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند...
❇️#تُوبُوا_إلیٰ_الله_توبة_نَصوحاً🍃
❇️توبه ڪنید به سمت خدا، توبهای راستین🍃
⊰❖⊱┈┈┅┅✾✿✾┅─┈┈⊰❖ـ⊱
◊◊◊◊◊◊◊◊✐#معرفتـے✐◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
⊰❖⊱┈┈┅┅✾✿✾┅─┈┈⊰❖ـ⊱
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝
▁▂▄▅▆▇██▇▆▅▄▂▁
باتشڪر حُسنتوجهتون به این کانال که متعلق به خودته😊
باارسال #پیشنهادات و #انتقاداتتون به صورت ناشناس مارو در بهتر شدن مطالب و فعالیتهای کانال یاری ڪنید🙏
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16211652350387
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️